با شروع مناظرات انتخاباتی آمریکا اولین چیزی که به ذهن ما ایرانیان خطور می کند تقابل بین بد وبدتر است که پس از انقلاب بارها و بارها آن را تجربه کرده ایم. با وجود تمام تفاوت سیاسی و ساختاری میان دو کشور، چه عللی موجب گشته تا امروز شاهد شباهت های بسیاربین انخابات این دو کشور شویم؟
یک: درست است که ساختارسیاسی آمریکا هر شخصی می تواند برای نامزدی ریاست جمهوری ثبت نام کند اما به طور معمول افرادی به مراحل بالاتر میرسند که از نظر سرمایه حرفی برای گفتن داشته باشند.
دو: موقعیت هر یک از دو حزب جمهوری خواه ودموکرات به گونهای است که نه تنها از تسلط مطلق یکی بر دیگری جلوگیری بعمل میآورند، بلکه حتی اجازه نمیدهند حزب سومی وارد منازعات سیاسی کشور شود. ناکامی چشمگیر احزاب سوم در یکصدوپنجاه سال اخیر حکایت از آن دارد که رقابت خشن انتخابات ریاست جمهوری صرفاً در انحصار دو حزب قرار دارد و همین امر نیز سبب گشته تا جناحهای داخلی دو حزب در راه کسب قدرت و راهیابی به کاخ سفید اختلافات درونی را کنار گذاشته وبه وحدت نظر دست یابند.
سوم : سیاست های اشتباه پشت پرده ای که سیاستمداران این کشور باروی کار آمدن وبه دست گرفتن قدرت تداوم داشته است.
با این عدله و روییت سیاست آمریکا در داخل و جهان ،گویی این دو حزب باهم قردادی امضا کرده اند که باحفظ منافع مشترک ،درهر دو دوره “هشت ساله”،تنها جایشان راباهم جابجا کنند. اما پس از وقایع یازده سپتامبر و حضور مستقیم آمریکایی ها در خاورمیانه معادلات انتخاباتی آمریکا کمی تغییر کرد. به یکباره فردی سیاه پوست(اوباما) برای اولین بار به کاخ سفید واردشد و در این دوره بانویی(کلینتون) خود را به مرحله نهایی انتخاباتی رسانده است. اما موضوعی که تعجب جهانیان را در بر داشت ، وارد شدن شخصی به نام دونالد ترامپ بود. اگر چه ترامپ خود را جمهوری خواه می داند اما در اصل او را می توان فردی مستقل در این انتخابات نامید. زیرا که بسیاری از چهره های سرشناس هم حزبی اش ،از او اعلام برائت کرده اند. شخصی که از بدو ورودش سنت شکنی کرد وچهره واقعی وخشن سیاست های امریکا را به نمایش گذاشت.او سخنانی به زبان آورد که بسیاری از مردم جهان را به بهت و حیرت برد.
این روند سیاسی و اتفاقات در کشور ما بسیار آشناست. اگر چه بسیاری از معادلات انتخاباتی دو کشور متفاوت است اما در نهایت نتیجه یکی ست. اگر اولین انتخابات جمهوری اسلامی را نادیده بگیریم،پس از آن تک حزبی شدن حکومت به معنای واقعی در فضای سیاسی کشور حاکم شد. البته پس از وارد شدن اصلاح طلبان عده ای گمان می کردند که تغییر حاصل خواهد شد اما اینگونه نشد. هر هشت سال سکانداران(اصلاح طلب و اصولگرا) قدرت را به همدیگر پاس داده و اگر اختلاف نظری هم سر راه قرار میگیرد تنها به دلیل به دست آوری قدرت بیشتر است وبس. اکنون این دو حزب که تشکیلات واقعی حزبی هم به صورت مشخص ندارند،سالهاست به غیر از مسایل جزیی در موضوعات اساسی کشور هم نظر هستند. همان چیزی که امروز درآمریکا شاهدش هستیم.
شاید بتوان علل همزادی انتخابات در این دو کشور را در اعلامیه “معیارهای انتخابات آزاد” پی برد.
در متن اعلامیه معیارهای انتخابات آزاد که یکصدودوازده کشور درآن سهیم بوده اند چنین آمده است:
حقوق و تکالیف نامزدی،حزبی و مبارزاتی
یک: ھرکس حق دارد که در اداره کشورش مشارکت کند و از موقعیت مساوی برای نامزد شدن در انتخابات
برخوردار باشد. موازین مشارکت در حکومت طبق قوانین اساسی و عادی ملی تعیین خواھد شد. این قوانین
نباید با تعھدات بین المللی دولت مغایر باشد.
دو:ھرکس حق دارد که به منظور مبارزه انتخاباتی به حزب یا سازمان سیاسی وارد شود، یا ھمراه دیگران
حزب یا سازمان سیاسی تشکیل دھد.
سه:ھرکس منفردا یا مجتمعا با دیگر افراد حق دارد:
+ دیدگاه ھای سیاسی خود را بدون بیم و نگرانی ابراز کند؛
+ درصدد یا در مقام دریافت یا مبادله اطالعات باشد و به انتخابی آگاھانه مبادرت ورزد؛
+ برای مبارزات انتخاباتی در کشور آزادانه رفت و آمد کند.
+ بر مبنای مساوی با دیگر احزاب سیاسی از جمله حزب تشکیل دھنده دولت حاکم، به مبارزه انتخاباتی
بپردازد.
چهار:ھر نامزد انتخاباتی و ھر حزب سیاسی باید برای دسترسی به رسانه ھا به ویژه رسانه ھای ارتباط جمعی،
از موقعیت مساوی با نامزدھای احزاب دیگر برخوردار باشد تا دیدگاه ھای سیاسی خود را ارایه دھد.
پنج: حق امنیت جانی و مالی ھر نامزد انتخابات باید شناخته و تامین گردد.
شش :ھرفرد و حزب سیاسی حق تامین و حمایت قانونی دارد و حق دارد در موارد نقض حقوق سیاسی و
انتخاباتی از جبران خسارت قانونی برخوردار شود.
هفت:حقوق فوق تنھا می تواند تابع چنان محدودیتھایی خصلتا استتثنایی گردد که به موجب قانون معین شده اند
و در ھر جامعه ی دموکراتیک به علت مسایل امنیت ملی یا نظم عمومی، یا حمایت از بھداشت، اخالق عمومی
یا حقوق و آزادیھای دیگران ضروری و معقولند; مشروط بر اینکه این محدودیت ھا با تعھدات کشورھا در
حقوق بین الملل سازگار باشند. محدودیت ھای مجاز نسبت به حق نامزد شدن در انتخابات، ایجاد و فعالیت
احزاب سیاسی، و حقوق مبارزاتی نباید به گونه ای اعمال شوند که ناقض اصول عدم تبعیض بر مبنای نژاد،
رنگ، جنس، زبان، مذھب یا دیدگاه سیاسی یا غیر سیاسی، منشا اجتماعی یا ملی، مالکیت، تولد یا ھر وضعیت
دیگر باشند.
هشت:ھر فرد یا حزب سیاسی که حقوق مبارزاتی، نامزدی یا حزبی او سلب یا محدود شده باید حق داشته باشد
به مرجعی صالح دادخواھی کند تا مرجع مذکور آن تصمیمات را بررسی، و اشتباھات را به طور فوری و موثر
تصحیح کند.
نه: حقوق نامزدی، حزبی و مبارزاتی توام با تکالیفی در قبال جامعه است. مخصوصا این تکلیف که ھیچ نامزد
یا حزب سیاسی نباید خشونت بورزد.
ده:ھر نامزد و حزب سیاسی که در انتخابات مبارزه می کند باید حقوق و آزادیھای دیگران را محترم شمرد.
یازده: ھر نامزد و حزب سیاسی که در انتخابات مبارزه می کند باید نتیجه انتخابات آزاد و منصفانه را بپذیرد.
طبق این بیانیه به سادگی می توان پی برد که چطورسیاستها و مبارزات انتخاباتی در ایران آمریکا اینگونه شباهت پیدا می کنند.
سیاستمداران آمریکایی چه دمکرات و چه جمهوری خواه با همه اشتباهات کوچک وبزرگی که تا به امروز داشته اند ،سعی میکردند شخصیت پشت پرده سیاست آمریکا که همان دست درازی به حقوق دیگر ممالک است را حفظ کنند اما با جنگ سوریه ،درگیری های منطقه و ورود دونالد ترامپ این روند تغییر کرد و ماسک ها از چهره های بسیاری برداشت.به هرروی آنچه که امروز شاهدش هستیم تقابل کلینتونی است که به دوربین های تلوزیونی خیره می شود و از حمایتش از شورشیان وگروه های تروریستی در سوریه می گوید ودرمقابل دونالد ترامپی که مستقیما به مسلمان ها،اقلیت های قومی و بانوان توهین می کند. حتی هیچیک برنامه جامع ومنظمی از سیاستهای داخلی ارایه نمی دهند.
حال مردم آمریکا مانده اند و یک انتخاب بین بد و بدتر. زیرا سالهاست که این دو حزب حاکم در امریکا به هرشکلی امتحان خود را پس داده اند و از عملکرد سیاسی آنها جز دردسرهای سیاسی در داخل وخارج،محصول دیگری به ارمغان نداشته است. هر حزبی که قدرت را به دست گرفت و به کاخ سفید وارد شد، به روش خود، آمریکا و ملل دیگر را ویران ساخته است.برای مثال از یکطرف جرج بوش جمهوری خواه به روش مستقیم(حمله نظامی و دخالت در خاورمیانه و تولد القاعده وطالبان)از طرفی دیگر اوبامای دمکرات به روش غیر مستقیم(حمایت مالی از داعش ودیگر گروهک های تروریستی حاظر درخاورمیانه).
به هر روی این انتخابات با هر نتیجه ای تنها یک نشان دارد و آن انحطاط سیاسی آمریکا در قبال شهروندان خود و ملل جهان به ویژه مردم خاورمیانه است.
به همان شکل وهمانگونه که ما ایرانیان سالهاست این انحطاط را با تمام وجود لمس کرده ایم.