back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هاچرائی ناتوانی رژیم در مقابل تحریمها از نگاه بنی صدر

چرائی ناتوانی رژیم در مقابل تحریمها از نگاه بنی صدر

banisadr7عصر جدید: نظر شما را در باره واکنش رژیم ایران به تحریمهای آمریکا می پرسیم

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

بنی صدر: انقلاب 57 با سیاست نه غربی نه شرقی ایران را در موقعیت استقلال قرار داد اگر آن راه را رفته بودیم الان در وضعیت دیگری قرار داشتیم. اما نرفتیم. با گروگانگیری موضع فعل پذیری و سلطه پذیری زمان شاه تبدیل به یک موضع تهاجمی شد. یعنی صدور انقلاب از راه زور و سپاه قدس . گروگانگیری و غیره شد. این یک دوره ای را طی کرد. از روز اول هم گفته شد که اینکار گریز ار واقعیت است و دوبار ایران را به استبداد زیر سلطه باز می گرداند. تا اینکه آقای خمینی جام زهر تسلیم در شکست جنگ ایران و عراق. آن جام زهر را سر کشیدن، اعلان ورود به موضع تدافعی بود. بعد از آقای خمینی هم کوششی نشد برای اینکه ایران به خط استقلال و آزادی برگشت کند. بلکه استبداد حاکم که ایران گیتی ها که جانشین آقای خمینی شدند و ادامه دادند، رفتند روی خط فعالیتهای پنهانی اتمی. در زمانی که قرارداد وین امضاء میشد، آقای هاشمی رفسنجانی اعلام کرد که قصد بمب اتم ساختن داشته اند و بعدا هم رها کرده اند. اما بنابر ساخت داشتن نتیجه تحریم ها را به بار آورده است و نتیجه آن نوشیدن جام زهر دومی توسط آقای خامنه ای است و در موضع تدافعی، صحبت از نرمش قهرمانانه کردند. روشن است که اگر موضع تعرضی داشتند و دست این رژیم به جایی بند بود، نرمش قهرمانانه بی معنی میشد! نرمش قهرمانه متعلق به کسی است که خود را در موضع تدافعی میبیند و بدنبال فرصت بدست آوردن است. همین موضع را اخیرا دوباره همین آقا با گفتن اینکه گرفته اند: “اگر کنگره تحریم ها را تشدید کند، ایران واکنش نشان خواهد داد”. پس مشکل قضیه این تحریم ها نیستند و به اصطلاح معلول هستند، علت استبدادی است که ایران را در موضع و موقعیت تدافعی قرار داده است، ان هم در زیر ضربات قدرت های خارجی! برای فریب مردم هم با استفاده از زبان فریب وبا خوراندن و باج دهی به جهانیان میگوید:” من نفوذ ایران را گسترش میدهم” همین سخنان هم دستمایه کسانی شده است که در امریکا، بکار تحریم ها مشغول هستند. پس ما علت را شناسایی کردیم، آیا ایران میتواند از موضع تدافعی به موضع تهاجمی عبورکند؟! به قول معرف آزموده را آزمودن خطاست. قبلا آقای خمینی این را آزمود و نتیجه نداد و همین آقایون  ایران گیتی با آن برنامه پنهانی، فکرمیکردند که توانایی این کاررا دارند و نتوانستند و تحریم های سخت هم به پای ایران نوشتند. حال با شناسایی این عوامل، آیا هیچ راه دیگری وجود ندارد؟ و ما محکوم به این موضع تدافعی و باید تحمل کنیم این ضربات را؟! خیر میتوانیم خط استقلال و آزادی را در پیش بگیریم و به هیچ کسی هم باج ندهیم و کشور را در خط و ربط رشد انسان قرار بدهیم. این فرصت تاریخی را هنوز در اختیار داریم اگر چه از انقلاب تا امروز این فرصت را از دست داده ایم. چرا؟ چون خود این غرب هم در موضع دفاع بود. اینکه راست افراطی قوت میگیرد، اینکه آقای ترامپ رئیس جمهور میشود، اینکه برکسیت حاصل رفراندوم در انگلستان میشود، اینها همه ترس و وحشت غرب را میرساند. غربی که زمانی مسلط بر جهان بود و مدعی بود که فرهنگ جهان شمول دارد و قصد دارد که جهان را میخواهد به این فرهنگ متعالی برساند، حال وحشت زده میگوید که میگوید که میخواهد مرزهای خود را بروی تهاجم اسلام ببندد. البته از تهاجم فرهنگی هم صحبت میشود و نه تنها اسلام. در انتخابات تعیین نامزد برای راست های فرانسه، کسی که الان نامزد است چند فرهنگ شدن فرانسه را بر نمی تابد و موضع تدافعی دارد. بنابراین اگر ما خود بسراغ مسلط ها در موقعیت تدافعی نرویم، آن ها توانائی آن را ندارند که مانع از این بشوند که ما یک کشور مستقل و آزادی را بسازیم.

 حال به سراغ قرار داد وین برویم که این ها با تقلب و دستکاری برای آن اسم برجام گذاشته اند! یادآور میشوم که دانشگاه اکسفورد اصطلاحی را در لغتنامه وارد کرده است به اسم پسا حقیقت. میگوید که در جریان برکسیت در انگلستان یعنی رفراندوم برای خروج انگلستان از اروپا و آقای ترامپ هم آن را بکار بردند. این پسا حقیقت یعنی چه؟ یعنی اینکه،  دیگر امرهای واقع، واقعیت ها نیستند که در این دنیای غرب ملاک طرز فکر، نظر و رای انسانها میشوند بلکه آن سخنان بر انگیزنده هیجانات و احساسات و تاثیرات هستند که افکار عمومی میسازند و اکثریت را بر می انگیزند که تازه بعد از اینکه رای دادند از خودشان بپرسند این چه کاری بوده که کرده اند. اسم این را گذاشته اند پسا حقیقت. اما در واقع بدون دستکاری امر های واقع، بدون دستکاری واقعیت ها نمیشود این زبان پسا حقیقت را بکار برد چنانکه آنهائیکه با ماندن انگلستان در اتحادیه اروپا مخالفت کردند، امرهای واقع را دستکاری کردند. آنها نگفتند که ما کاری با واقعیت نداریم، دلمان نمیخواسته در این اتحادیه بمانیم، همچه حرفی نزدند. گفتند ما بیشتر از آنچه که از اروپا می گیریم به  اروپا می دهیم، مدعایشان این بود. خوب این دستکاری در امر واقع بود. حالا که رای داده شده است انگلیسیها از خودشان می پرسند، خوب این تقلب چگونه شد و این تقلب چطور واقع شد؟ یکی می گوید بمانیم، یکی می گوید نمانیم و اخیرا دیدم که یک نماینده انگلیس که از مخالفان برگسیت بوده انتخاب شده و یکی دیگر هم گفته هر گاه مردم بخواهند میتوانیم از اتحادیه بیرون نیائیم. خوب در مورد همین قرارداد وین هم در واقعیت دستکاری کردند و به مردم حقیقت را آنگونه که واقع شده است نگفتند . همین آقای خامنه ای که مسئول مستقیم آن قرار داد بدتر از ترکمنچای هست، آن زمان می گفت به به بارک الله به این مذاکره کنندگان که نگذاشتند آن طرف مقابل وقت کشی کند، حالا می گوید ما عجله کردیم، عجله کردیم یعنی چه؟ پس چرا به مردم دروغ گفتید؟ خود شما، آقای رئیس جمهور شما، آقای وزیر خارجه شما، چرا به مردم نگفتید که ما صد و پنج تعهد قبول کردیم و به طرف مقابل هیچ تعهدی نداده ایم. آقای خامنه ای امروز هنوز به این مردم دروغ می گوید. برای اینکه این تحریم هائی که در کنگره تصویب شد، به اتم ربطی ندارد و طبق آن به قول خودشان برجام هم فقط تحریم هائی را امریکا قول داده که بتواند بردارد، که به اتم مربوط است. خوب آن طرف در موضع متفوق است و شما میروید به طرف او، نتیجه اینکه هر روز یک بهانه ای پیدا می کند و تحریمی وضع می کند. آنچه شما میگفتید که با این قرار داد وین ما این تحریم ها را بی اثر کردیم و برداشتید را می بینید که دروغ گفتید . چه کسانی راست گفتند؟ آنها که به شما مردم ایران گفتند این را نپذیرید که امضا شدن این قرارداد وین مساوی با دادن خط رشد به اقتصاد ایران است. برای اینکه اقتصاد ایران رشد کند بایستی که از اقتصاد مصرف محور تبدیل بشود به یک اقتصاد تولید محور، آنهم در داخل باید اینکار بشود. آنهائی راست گفتند که توضیح دادند وقتی یک کشوری صد و پنج تعهد میسپارد، بعد دستش به جائی بند نیست. حالا، همین الآن که داریم حرف می زنیم طرحی برده اند در مجلس، حالا فرض کنیم هم که شما طرح را تصویب و اجرا کردید. خوب، چه میخواهید بکنید؟ آقای صالحی که گفته، ظرف یکسال و یا چقدر می توانیم اورانیوم غنی کنیم. فرض کنیم که کردید. اولا شما تعهد سپرده اید که هرگاه بخواهید دست به این کار بزند، بنابر بند هفت قطعنامه شورای امنیت تحریمهائی که بود خود بخود بر می گردد، ثانی به اینکه  شما تهدید می کنید، اورانیوم غنی کردن  اگر به درد بمب اتم نمی خورد که تهدیدی نیست که شما طرف مقابل را به آن تهدید می کنید. از موضع دفاعی تهدید می کنید، آن طرف دست تو را خوانده است و میداند که در دستت چیزی نیست. یا می روید روی ساختن بمب اتم، بفرمائید ببینید همین دیروز شورای امنیت به اتفاق آرا، همین چین هم که همسایه کره شمالی است رای داد و کره شمالی را تحریم کردند. شما اول ببینید که توانائی مقابله با این تحریم را دارید، بعد این فرمایشات صد تا یک غاز را بفرمائید.

 حالا شما مردم ایران وقتش نرسیده است تا از این آقایان بپرسید ،بسیار خوب، اینکه می گوئید ما واکنش نشان میدهیم، واکنش شما چیست؟ که اگر نشان دادید زیانی به ایران وارد نمیشود و طرف مقابل را از کرده خود پشیمان میکند. آن کدام است آن را بگو. همین را که بردید در مجلس و می گوئید من غنی سازی را از سر می گیرم؟ خوب این را که قبلا داشتی می کردی و کارت را به نرمش قهرمانانه رساند. آخر آزموده را که  آدم دوباره نمی آزماید. و بالاخره آیا باید ایران قربانی اتم شما بشود؟  بابت این اتم ایران را بیابان کرده اید. طبق این تحریم ها که شده در ایران نباید سرمایه گذاری بشود. وسایل و تکنولوژی جدید برای تولید نفت نباید به ایران تحویل داده شود که آن هم اغلببش در انحصار امریکا است. معنایش این است که منابع نفت ایران به همین ترتیب که دارد تخریب می شود تخریب بشود. ایران در همین وضعیت انزوا باید بماند. تازه حکومت، دیگر حکومت آقای اوباما هم نیست. این دو مجلسی که رای دادند جای خود را می دهند به دو مجلسی که در مهار جمهوریخواهان هستند با ریاست جمهوری آقای ترامپ که حالا به هرکسی که مقام داده است یک صفتش این است که با ایران ضدیت دارد، دیروز هم وزیر دفاع معرفی کرده که او هم مثل رئیس سیا و مثل مشاور امنیتی همین ویژگی را دارد این یکی که اصلا ضد اسلام است. خیلی خوب، اینکه طرف آن حکومت است و این طرف هم که شمائید، چه میخواهید بکنید و به کجا می خواهید برسید؟ هر کسی که عقل ابتدائی هم داشته باشد، میداند که کشوری به موقعیت ایران بخواهد زندگی مستقل و آزاد داشته باشد باید از روابط قوا بیرون بیاید. حالا شما در آن روابط قوا مانده اید و می گوئید، نزنی ها، تهدید نکنی ها اگر  بکنی، من هم واکنش نشان می دهم، تو اصلا توی مدار او هستی، چه واکنشی، واکنش یعنی من توی مدار تو هستم، خودت داری اعتراف میکنی توی مدار او هستی، خوب حالا بفرمایید یک مشتی هم بزن به کجای او بر میخورد؟ مثل این میماند که شما به سندان مشت بکوبی، خوب دست خودت درد میگیرد. آن که میتوانست در سلطه گر موثر بشود خط استقلال و آزادی را در پیش گرفتن و جلو رفتن است چون آنجا دیگر شما  از مدار او خارج هستی، وقتی خارج میشوی ساختار سلطه گرایانه او را بی پایه میکنی او مجبور میشود به یک تحول نظام اجتماعی تن بدهد و همه چیز توی دنیا عوض میشود. و الا تا شما توی مدار او هستید آن دولت سعودی میرود آنجا میگوید بفرمایید چند میلیارد میخواهید من به شما بدهم با من باش و ضد ایران باش. تا وقتیکه توی این مدارهستی شما باید بخوری هیچ سرنوشت دیگری والله بلا و تلا مردم ایران ندارد. شما هم قربانی همین مدار بسته میمانید و هستید. خوب بنشینید فکر کنید ببینید چه میشود کرد؟ یک کشوری در موضع تدافعی در برابر یک قدرتی آن هم در موضع تدافعی که برای اینکه از تک و تاب نیفتد و مواضع خودش را در مناطقی از جهان حفظ کند که هنوز از مدار سلطه گر زیر سلطه بیرون نرفتند هر کاری را میکند. برای اینکه شما نگذاری او هر کاری که خواست بکند، این است که از آن مدار بیایی بیرون. و الا مثلا اگر آمریکا بخواهد در مورد چین اقدامی بکند به قول آقای خمینی چه غلطی میتواند بکند، در مورد ژاپن چه میتواند بکند؟ در مورد آسیا منهای این منطقه ای که الآن دیگر در واقع آخرین قسمتهای تحت سلطه غرب هستند چه میتواند بکند. جنگها هم به همین دلیل در منطقه خانه کرده اند. والا آن بخش بزرگ آسیا فعلا در موقعیت متوفق است. برای اینکه این غرب است که به او بدهکار است. مازاد صادرات واردات دارد به غرب. این یکی از موقعیتهای متفوق است که دارد، خوب به آنها کارگری ندارد. آنها چطوری از آن مدار خارج شدند؟ خوب شما هم خارج شو. حتی شما به اندازه مالزی از این مدار بیا بیرون.

 باز دوباره بر میگردم به بازگشت به موضع تهاجمی که از همان اول گروگانگیری و جنگ هشت ساله معلوم بود که به شکست می انجامد و آقای خمینی ایران را در دام غرب انداخت. شما بیا ببین الآن روسیه آقای پوتین زور میزند که برگردد به آن قدرت جهانی که بود نتیجه اش این است که فعلا خودش آمده است این پیامی که اخیرا در مجلس دوما داده است که نتیجه اش فقر عمومی است چنانکه در دوره شوروی کومونیستی هم همینطور بود و سر انجام آن فقر، آن امپراتوری را از پا در آورد. همین ترکیه را نگاه کنید تا وقتیکه توی این خط و ربطها نبود، رشد میکرد و اقتصادش پیش میرفت و این ترور بازی ها هم نبود حالا افتاده است روی خط اینکه بشود قدرت منطقه، خوب بهای سنگین دارد. مثل سعودی، اینها را آدم نخواهد ببیند، خوب، میگوید من قدرت منطقه ای هستم و چنین هستم و چنان هستم. اما اگر بخواهد ببیند، اگر بخواهد ببیند باید اینرا توجه بکند که این فرصت و امکان را دارد که از این مدار بیاید بیرون، بیفتد در راستراه استقلال و آزادی، وگر نه این اتم بازی و آی اگر نکنی من غنی سازی میکنم، اینها حرفهای بچه گانه است. خود اینکه شما این طرح را بردی مجلس یعنی من واکنشم، واکنشم یعنی در مداری، وقتی در مداری یعنی اینکه او میزند تو میخوری.

حالا شما مردم ایران! منتظر بشوید آقای خامنه ای این حرفها را بفهمد، بر فرض اینکه بفهمد، بخواهد عمل بکند باید رها بکند این ولایت مطلقه بازی را. باید یک مقدار به خودش بیاید و از خودش بپرسد آخر به چه عنوان من با این توانایی فکری باید حاکم مطلق باشم بر ایران. اینها مطلقا ناممکن نیست. این است که باید به او گفت که بیرون بیاید از این نگون بختی. اما امید هم ببندی به او و حسابها را منحصر کنی به اینکه ایشان یک روزی اینشاالله تحول بکنند و بخود بیایند، این خود فریبی و مردم فریبی است. این همان زبان پسا حقیقت است.

آقایانی که میگویید اصلاح طلبید و اعتدالی هستید! به خودتان و به این مردم ستم نکنید. به حقیقت بگروید! حقیت را به این مردم بگویید! به مردم بگویید ممکن نیست یک کشور هشتاد میلیونی اسیر یک حزب سیاسی مسلح بشود. میتواند از این اسارت بیاید بیرون. اگر آمریکایی امروز میخواهد امتهان کندآقای ترامپ را خوب شما ایرانی ها که با ولایت مطلقه امتحان کردید، بدتر از اینش را امتحان کردید. اگر قرار بود راه به جایی ببرد که برده بود، و نبرد. حالا با وجود این راه، شما بخواهی بیراهه بروی و در تاریکی ها گم بشوی خود دانی. اما راه حل استقلال و آزادی است و بیرون آمدن به طورقطع از این مدار رابطه مسلط زیر سلطه در مقیاس ایران، در مقیاس منطقه و در مقیاس جهان است.

 امروز دیدم آقای هافکینگ دانشمند انگلیسی که قبلا هم گفته بود این خط و ربطی که بشر در پیش گرفته است، 1000 سال بیشتر عمر این زندگی بر روی زمین نخواهد بود، ممکن نیست بیش از این بشود بر روی زمین زندگی کرد. امروز هم یک هشدارنامه ای منتشر کرده است خطاب به این غربی ها، که راه حل برداشتن مزها است ، راه حل این است که کشورهایی که در فقرند رشد کنند، همه این صحبتها را گفته است. در انقلاب ایران، ما آن زمان نگفتیم یک جهان با یک سیاست جهانی؟ مدیریت دموکراتیک؟ که بتواند این ماورائ ملی ها را محار کند و به خدمت رشد همه انسانها بگمارد؟ حالا بعد از 37 سال در غرب هم دارد همین صداها بلند میشود.

افسوس که شما ایرانی ها قدر فرصتی را که انقلاب ایجاد کرده بود ندانستید. نگویید که ما میدانستیم و این رژیم ملاتاریا کودتا کرد. میتوانستید آنروز جلو آن کودتا را بگیرید، امروز هم میتوانید خود را از این وضعیت رها کنید. میماند اینکه تصمیم بگیرید و عمل کنید.

شاد و پیروز باشید

 

 مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر

جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید