2- محکم و متشابه؟:
در این بخش، به نقد ادعای سروش در این باره وجود پارادوکسها میپردازیم. او میگوید: «قرآن پر از پارادو کس و تناقض است» مجر ی برنامه پرگار از وی پرسد: کدامها؟ دکتر سروش پاسخ میدهد: « اما تناقضها و یا بگوئیم اختلافها در قرآن به خاص و عام و مطلق و مقیّد خلاصه نمیشود و لذا گفتار دانستن و یا هرچیزی، تاریخمند دانستن قرآن کلّ آن مسائل را حل نمیکند. آنجه نظریه روءیاهای بنده حل میکند تناقض در یک سطوح بالائی است که ربطی به کانتکس ندارد.»…«یک پاردوکسهایی در قرآن هست که با اینها حل نمی شود.»
مجر ی پرسید: کدامها؟ سروش پاسخ میدهد: «الآن من عرض میکنم. مسئله جبر و اختیار، ببینید جبر و اختیار Ege of problem از مشکلاتی است که تا امروز هم با ماست. معلوم نیست بالاخره قرآن جبری است و یا اختیاری و ما دوتا فرقه بزرگ معتزله و اشعری داریم بر سر همین موضوع و در شیعه هم که گفته اند: لا جبر و لا تفویض بَل امرٌ بین الامرین استخوان لای زخم گذاشتهاند.» (9)
در جائی دیگر همین برنامه، مجری میپرسد: «آقای سروش اینکه قرآن میگوید مبین است و این یعنی آشکار و واضح است و دنبال چیزهای عجیب و غریب نگردید و دنبال تغییر نگردید، دنبال خوابگزار نروید و خود قرآن نص قرآن این را میگوید؟» و سروش پاسخ میدهد: « ببینید در باب محکمات و متشابهات که بازرگان تأکید میکنند و تأیید میکنند، به حق، بر آنها خودشان هم وقوف دارند و همه کسانی که به تفسیر آشنا هستند وقوف دارند، تقریبآ آیهای از آیات قرآن نیست که بر سر آن اختلاف نشده باشد. یعنی آیاتی که عده ای محکم پنداشتند، دیگران متشابه پنداشتند. مرحوم علامه طباطبائی دو تا آیه در قرآن را ایشان آوردهاند و ذکر کردهاند و صریحاً گفته اند: احتمالات معانی این آیات را ایشان ذکر کردهاند. یکیاش در سوره بقره است و ترا علیهم (منظور آیه 102 سوره بقره است . ن.) بله آیه مربوط به دیوان و سلیمان است وتبعوا من تتل الشیاطین ایشان ضبط کرده اند یک میلیون دویست و هزار معنی برای این آیه گفته شده، کسی هم نگفته این آیه جزو متشابهات است، قصهای است. مربوط به دیوان از سلیمان و ممکنه از اصل هم اسطورهای باشد. ولی این چنین است » (10)
باز در همین باره، دکتر سروش در مقاله «رؤیاهای رسولانه» در نکته سوم درباب تناقضهای قرآن چنین مینویسد: « آیات متشابه که محتاج تأویل اند، در این دیدگاه همان رؤیاهای محتاج تعبیرند و جالب آناست که پاره ای از قدمای مفسّران، فقط آیات احکام را محکم شمردهاند و بقیه آیات را از جنس متشابهات دانستهاند، یعنی تقریباً همه قرآن را (تفسیر المیزان، آل عمران/ ۷)».(11)
بدینترتیب، دکتر سروش سه مدعی را طرح میکند:
الف- آیات محکم و متشابه که مستند میکند به قول طباطبائی؛
ب- جبر و اختیار و اینکه معلوم نیست بالاخره قرآن قائل به جبر است یا اختیار و
ج- شیعه هم گفته: « لا جبر و لا تفویض بَل امرٌ بین الامرین استخوان لای زخم گذاشته اند. »
الف- در مورد متشابهات و قول طباطبائی:
سروش در باره مدعای خود که گویا آیههای قرآن، بایکدیگراختلافها دارند، به قول طباطبائی اینگونه استناد میکند: «تقریبآ آیهای از آیات قرآن نیست که بر سر آن اختلاف نشده باشد، یعنی آیاتی که عدهای محکم پنداشتند، دیگران متشابه پنداشتند. مرحوم علامه طباطبائی دو تا آیه در قرآن را ایشان آوردهاند و ذکر کردهاند و صریحاً گفتهاند: احتمالات معانی این آیات را ایشان ذکر کردهاند. یکیاش در سوره بقر است: و ترا علیهم (منظور آیه 102 سوره بقره است . ن.). بله آیه مربوط به دیوان و سلیمان است «وتبعوا من تتل الشیاطین» ایشان ضبط کردهاند یک میلیون دویست و هزار معنی برای این آیه گفته شده،» و در مقاله «رؤیاهای رسولانه» از قول وی میآورد: «آیات متشابه که محتاج تأویلاند، در این دیدگاه همان رؤیاهای محتاج تعبیرند و جالب آن است که پاره ای از قدمای مفسّران، فقط آیات احکام را محکم شمردهاند و بقیه آیات را از جنس متشابهات دانستهاند، یعنی تقریباً همه قرآن را (تفسیر المیزان، آل عمران/ ۷)».(12) دکتر سروش در مورد متشابهات برای اثبات نظر خود از قول طباطبائی میآورد که تقریباً همه قرآن متشابه است و سند آن هم تفسیر المیزان، آل عمران/ ۷، ذکر میکند. بنابراین نظر طباطبائی در مورد آیه 102 سوره بقره و آیه 7 سوره آل عمران در دو قسمت آورده میشود، تا معلوم گردد چگونه دکتر سروش برای اثبات نظر خود از مرحوم طباطبائی مایه میگذارد. نخست، بدانیم که در توضیحات ذیل آیه 7 سوره آلعمران، طباطبائی نمیگوید «پارهای از قدمای مفسران تقریباً همه قرآن متشابه است». و سپس،
یکم: نقل قول طباطبائی، صاحب المیزان از آیه بقره/102:
● طباطبائی در باره آیه 102 سوره بقره میگوید: «و بخدا سوگند این مطلب از عجائب نظم قرآن است ، که یک آیه اش با مذاهب و احتمالهائى میسازد، که عددش حیرت انگیز و محیرالعقول است ، و در عین حال کلام همچنان بر حسن و زیبائى خود متکى است ، و بزیباترین حسنى آراسته است و خدشهاى بر فصاحت و بلاغتش وارد نمیشود، و انشاءاللّه نظیر این حرف در تفسیر آیه : (اءفمن کان على بینه من ربه و یتلوه شاهد منه ، و من قبله کتاب موسى اماما و رحمه ) از نظر خواننده خواهد گذشت». (13)
بدینقرار، طباطبائی در مقام ستایش از آیه است که احتمالها را حساب میکند. چون در مقام نقد نظر او نیستیم و در مقام آنیم که ببینیم قول او هماناست که سروش میگوید، به المیزان مراجعه میکنیم:
1. آیا طباطبائی در مقام تشخیص محکم و یا متشابه بودن آیه است و میگوید مفسران در این باره اختلاف نظر دارند؟ خیر!
2. آیا بر سر حکم آیه « حرمت سحر و جادو» اختلاف دارند، نه!
3. آیا بر سر این واقعیت اختلاف دارند که کاربرد سحر و جادو در روابط قوا و سلطه جوئی است؟ نه!
4. آیا بر سر این اختلاف دارند که مردمی که علم و فن را وسیله سحر و جادوگری میکنند و آنرا، با استفاده از ذهنیات مردم و زبان عامه فریب خود بکار میبرند، کارشان تحریف و از خود بیگانه کردن بیان حق است؟ نه!
5. آیا بر سر این اختلاف دارند که درجامعههائی سحر و جادو رواج مییابد که اسطوره قدرت پرستش میشود و همگان انتظار دارند که آن اسطوره همه چیز را، آنهم هماکنون و هم اینجا، در اختیارشان بگذارد؟ خیر!
6. آیا بر سر این اختلاف دارند که کفر پوشاندن حقیقت است و سحر و جادو با فریفتاری همراه است؟ نه!
7. آیا بر سر این مهم اختلاف دارند که خداوند انسانها را میآزماید و ابتلا روشی است که قرآن میآموزد و هرگاه انسانها این روش را همگانی میکردند، زورمداران فریبکار و ساحران در خدمت آنها پیدا نمیشدند؟ خیر!
8. آیا بر سر این اختلاف دارند که آیه میگوید سلیمان سحر و جادو میکرد و یا نمیکرد؟ خیر! همه میگویند سلیمان سحر و جادو نمیکرد.
بدینقرار، در آموزشهای اساسی آیه – افسوس که او نمیبیند – اختلافی وجود ندارد. اختلاف نظرها و زیادت احتمالها نه ناشی از خود آیه که ناشی از نبود علم بر پدیدهها و امور واقع است. هرگاه مفسران به پدیدهها و امور واقعی که از آنها اطلاع نمیداشتند، نمیپرداختند و به آموزشهای آیه میپرداختند، جامعه بشری فراوان داشتهها در اختیار میداشت که اینک از آنها غافل است.
محاسبه احتمالها توسط طباطبائی (یک میلیون و دویست و شصت هزار احتمال) بیانگر همان واقعیت است که پوپر نیز اظهارش میکند: «ما نمیدانیم و جز این که حدس بزنیم، کاری نمیتوانیم کرد. حدسها که میزنیم معنای پیش فرضیهائی را پیدا میکنند که باید مورد آزمون قرارگیرند». بنابراین واقعیت، مفسران چون نمیدانند، حدسها میزنند. هرگاه آنها آموزشهای بالا را موضوع کار خود میکردند، چون قابل دانستن بودند، اختلاف نظرنیز پیدا نمیکردند. چنانکه در باره هشت آموزش بالا، آنها که از آنها غافل نشدهاند، اختلاف نیز ندارند. بدینقرار، سروش هم وارونه نظر طباطبائی را میگوید و هم از این واقعیت غافل است که نقص از انسانها است که نمیدانند و حدس میزنند و نه از قرآن.
دوم: نقل قول طباطبائی، صاحب المیزان از آیه 7 سوره آل عمران
دکتر سروش همه قرآن را تقریباً متشابه می پندارد و برای اثبات نظر خود آن را به طباطبائی صاحب المیزان منتسب میکند: « آیات متشابه که محتاج تأویل اند، در این دیدگاه همان رؤیاهای محتاج تعبیرند و جالب آن است که پاره ای از قدمای مفسّران، فقط آیات احکام را محکم شمردهاند و بقیه آیات را از جنس متشابهات دانسته اند، یعنی تقریباً همه قرآن را (تفسیر المیزان، آل عمران/ ۷).» (14)
به المیزان مراجعه کنیم و ببینیم آیا طباطبائی چنی نظری دارد و یا به عکس میگوید متشابهات به یمن سنجیدن به محکمات، محکم میشوند. بنابراین، همه قرآن را محکم میداند. متن آیه چنین است:
هو الذى انزل علیک الکتاب منه آیات محکمت هن ام الکتاب و اخر متشبهت فاما الذین فى قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشبه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تاءویله و ما یعلم تاءویله الا اللّه و الراسخون فى العلم یقولون آمنا به کل من عند ربنا و ما یذکر الا اولوا الالباب.
«اوست که این کتاب[قرآن] را بر تو فرو فرستاد. بخشی از آن آیه های محکم [صریح و روشن] است. آن ها اساس کتابند و بخشی دیگر آیه های متشابه است [که تأویل پذیرند]. اما کژدلان به جهت فتنه جوئی و تأویل آن [به دلخواه خود] از آیات متشابه پیروی می کنند، در حالی که تأویل آن را جز خدا نمی داند. وآنانکه در دانش راسخ و استوارند می گویند:«ما بدان ایمان آورده ایم. همه [چه محکم و چه متشابه] از جانب پروردگار مان است و جز خردمندان پند نگیرند.»
طباطبائی ابتد، در مورد آیه توضیحیی مختصر وکلی میدهد و سپس آنرا تفکیک میکند و جزء به جز آن را شرح میکند: « و یکی از اوصاف مجموع کتاب این است که این کتاب مشتمل بر آیات محکم و آیات متشابه است، که برگشت قسمت دوم (متشابهات) به قسمت اول (محکمات) است، و بوسیلۀ آنها، آیات متشابه شرح و تبیین می شود.. پس کتاب از این نظر چیز واحدی تصور شده، نه چیزی که دارای اجزای متعدد و بسیار است»(15) وی ادامه میدهد:« و در مورد آیۀ مورد بحث، منظور از احکام محکمات، صراحت و اتقان این آیات است و می خواهد بفرماید آیات محکم مانند آیات متشابه هیچ تشابهی در آن ها نیست، و خواننده بدون تردید و اشتباه به معنایش پی میبرد، نه اینکه “العیاذ بالله” معنایش این باشد که بعضی از آیات قرآن معنادار است، و بعضی دیگر سست و بی معنا است. و چون خدای عزوجل در سورۀ هود آیۀ اول تمامی آیات قرآن را محکم و متقن خوانده، و فرموده: “کتب احکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر” ». ( 16)
سپس به توضیح ” امّ الکتاب ” میپردازد و میگوید: «حال ببینیم معنای “امّ الکتاب” چیست؟ و چرا آیات محکم را “امّ الکتاب آیات ” خوانده؟ به حسب اصل لغت، ام به معنای مرجعی است که چیزی و یا چیزهایی بدان رجوع میکنند. آیات محکم را نیز از همین جهت “امّ الکتاب” خوانده که مرجع آیات متشابه است. پس معلوم می شود بعضی از آیات قرآن یعنی متشابه آن ، به بعضی دیگر، یعنی آیات محکم، رجوع دارند. و از همین جا روشن میشود که کلمۀ “اُمّ ” بر کلمۀ “الکتاب”اضافه لامیه، نظیر اضافه “اُمّ ” بر کلمه ” الاطفال = مادر کودکان ” نیست، بلکه به معنای «من= از» است، نظیر اضافۀ «نساءُ القوم» و «قدماءُ الفقها» و امثال آن است .
بنابر این قرآن کریم مشتمل بر آیاتی است که مادر و مرجع آیات دیگر است، و اگر کلمه « اُمّ » را مفرد آورده، با اینکه آیات محکم متعدد است و جا داشت کلمۀ نامبرده را به صیغۀ جمع یعنی «اُمّهات» بیاورد، و بفرماید«هُنّ اُمّهات الکتاب»، برای این بود که بفرماید: آیات محکم در بین خود هیچ اختلافی ندارند بطوری که گوئی یکی هستند.» (17)
طباطبائی برای ینکه توضیح بدهد که تشابه در آیه 23 سوره زمر با این تشابه یکی نیست، میگوید: « نکته دیگر اینکه : در آیۀ شریف، کلمات «مُحکمات» در مقابل «اُخَرُ متشابهات» قرار گرفته ، پس معلوم می شود، همانطور که گفتیم آیات قرآن دو قسمند، آن دسته که محکم است متشابه نیست، و آنکه متشابه است محکم نیست و تشابه به معنای توافق چند چیز مختلف و اتحاد آنها در پاره ای از اوصاف و کیفیات است، و از سوی دیگر قرآن چنین توصیف کرده که کتابی متشابه و مثانی است، بطوری که پوست بدن مردم خدا ترس، از شنیدن آن جمع می شود، و می فرموده : «کتبا متشابها مثانى تقشعر منه جلود الّذین یخشون ربـهـم…» و مسلماً منظور از این تشابه غیر از آن تشابه است.، منظور آن است که آیات این کتاب (چه محکمش و چه متشابهش) از این نظر که یک اسلوب بی نظیر دارند، و همۀ آن ها در بیان حقایق و حکمت ها و هدایت بسوی حق صریح و اسلوبی متقن دارند، متشابه و نظیر هم هستند، و منظور از تشابه در آیه مورد بحث، این است که آیات متشابه طوری است که مقصود از آن برای فهم شنونده روشن نیست، و چنان نیست که شنونده به مجرد شنیدن آن، مراد از آن را درک کند، بلکه در این که منظور، فلان معنا است یا معنای دیگر تردید می کند، و تردیدش برطرف نمی شود تا آن را به آیات محکم رجوع نموده و به کمک آن ها معنای آیات متشابه را مشخص کند، و در نتیجه همان آیات متشابه نیز محکم می شود، پس آیات محکم به خودی خود محکم است، و آیات متشابه به وسیله آیات محکم ، محکم می شود.» (18)
و ادامه میدهد: «و اگر ما فرض کنیم که این آیه از آیات متشابه است آن وقت تمامی آیات قرآن متشابه میشود. دیگر جا ندارد که آیات را به دو قسم، محکم و متشابه تقسیم کند، و بفرماید: « هُنّ اُمّ الکتاب و اُخَرُ متشابهات » و دیگر جملۀ « هن ام الکتاب » دردی را دوا نخواهد کرد، برای این که فرض کردیم خودش هم متشابه است» (19)
و نتیجه میگیرد : همانها هم موافق اصول مسلمۀ قرآن است: «علاوه بر اینکه هر کس آیات قرآن را از اول تا آخر مورد دقت قرار دهد، هیچ شکی نمیکند در اینکه حتی یک آیه از آن، بدون مدلول و معنا( بطوری که خواننده هیچ معنایی از آن نفهمد) وجود ندارد، بلکه تمامی آیات آن، ناطق به مدلول خود هست، حال یا مانند آیات محکم ناطق به یک مدلول و معنا است، بطوری که هیچ عارف به کلامی در آن شک نمی کند و یا مانند آیات متشابه که بین چندین معنا مشتبه است و با صراحت میدانیم که یکی از آن معانی مراد است.
چیزی که هست ایناست که خواننده در اینکه کدامیک از آن معانی مقصود است شک و تردید می کند. و میدانیم آن معنای واحدی که مقصود خدای تعالی است، لابد بیگانه از اصول مسلمه در قرآن ، از قبیل «وجود صانع» و «یگانگی او»، «بعثت انبیاء» «تشریع احکام»، «معاد» و… نیست، بلکه موافق با آن اصول است، و آن اصول هم همان معنا را نتیجه میدهد. و در فرض مسئله، مرجع ما همان اصول است که باید به وسیلۀ آن معنای حق را از میان سایر معانی معین کنیم.
پس قرآن خودش مفسر خویش است و بعضی از آیاتش اصل و مرجع برای بعضی دیگر است. و آنگاه اگر اهل نظر بعد از توجه به این مطالب به آیه مورد بحث که میفرماید « مِنهُ آیاتٌ محکماتٌ هن ام الکتاب و اُخَرُ متشابهات » برخورد کند، دیگر هیچ شکی نمی کند در اینکه مراد از کلمۀ «مُحکمات» آیاتی است که متضمن اصول مسلمهای از قرآن است و مراد از کلمۀ «متشابهات » آیاتی استکه معانی آن ها به وسیلۀ آیات دسته قبل روشن میگردد. ». (20)
طباطبائی در اینجا دو نکته مهم دیگر را خاطر نشان می کند:
1- همۀ قرآن موافق اصول مسلمۀ قرآن، «وجود صانع» و «یگانگی او»، «بعثت انبیاء»، «معاد» است. به عبارت دیگر همۀ قرآن موافق اصول اسلام یا دین: توحید، نبوت و معاد است. یعنی اینکه همۀ آیات قرآن باید با این اصول موافق باشد.
2- تشابهی که در آیه 23 زمر آمده «کتبا متشابها مثانى…» غیر از تشابهی است که در آیه 7 آل عمران آمده و میگوید: «و مسلماً منظور از این تشابه غیر از آن تشابه است. منظور آن است که آیات این کتاب (چه محکمش و چه متشابهش) از این نظر که یک اسلوب بینظیر دارند، و همۀ آنها در بیان حقایق و حکمتها و هدایت بسوی حق صریح و اسلوبی متقن دارند، متشابه و نظیر هم هستند.» (21)
بنابراین، طباطبائی بر خلاف آنچه سروش به او نسبت میدهد،و در برنامه پرگار میگوید: «درست است که ما میگوئیم محکمات و متشابهات. من میتوانم این را بگویم، تقریباً میشود گفت فقط آیات احکام مربوط به وضو و غسل و حج و روزه و اینهاست که اندکی هم هست 400-500 آیه. اینها را تأکید کردهاند که جزء محکمات است که همان هم محل کلام است. از اینها که بگذرید، فقط مسئله قیامت نیست، مسائل مربوط به خدا هست، مسئله مربوط به اخلاقیات هست… » ویا در مقاله «رؤیاهای رسولانه»، مینویسد: «و جالب آناست که پاره ای از قدمای مفسّران، فقط آیات احکام را محکم شمردهاند و بقیه آیات را از جنس متشابهات دانستهاند، یعنی تقریباً همه قرآن را (تفسیر المیزان، آل عمران/ ۷).» او برای قبولاندن نظرش، قولی را به طباطبائی نسبت میدهد که ضد قول طباطبائی، صاحب المیزان است. طباطبائی، صریح و روشن، همۀ قرآن را محکم میشمارد: «آیات محکم به خودی خود محکم است و آیات متشابه به وسیله آیات محکم ، محکم می شود.».
حال که با مراجعه به المیزان مسلم شد قولی که سروش به طباطبائی نسبت میدهد، وارونه و ضد قول طباطبائی است، این سئوال محل پیدا میکند: چرا آقای سروش این چنین سخن دیگران را، بنابر نیاز، وارونه و یا تحریف میکند؟ این پرسش نخست از خود او است و بر او است که پاسخ دهد. حق ایناست که هرگاه بنابر اظهار حق باشد، نیاز به وارونه سازی قولی و نظری و یا تحریف آن پیدا نمیشود.
در قسمت بعد به این سخن سروش که «معلوم نیست که بالاخره قرآن جبری است و یا اختیاری» پرداخته می شود.
محمد جعفری 27/دیماه/1395
یادداشت و نمایه:
9- از بخش اول گفتگوی سروش با بازرگان در برنامه پرگار .:
https://www.youtube.com/watch?v=QBSXNMc3q_Y&feature=youtu.be
10-از بخش دوم گفتگوی سروش با بازرگان در برنامه پرگار :
https://www.youtube.com/watch?v=PJZupxATAb8&feature=youtu.be
11- رویاهای رسولانه، عبدالکریم سروش،29 مه 2016 – 09 خرداد 1395
http://www.bbc.com/persian/blogs/2016/05/160525_l44_nazeran_sorush_bazargan
12- همان سند.
13- ترجمه المیزان 20 جلدی، ج1، ص 353.
14- رویاهای رسولانه، عبدالکریم سروش،29 مه 2016 – 09 خرداد 1395
http://www.bbc.com/persian/blogs/2016/05/160525_l44_nazeran_sorush_bazargan
15-ترجمه المیزان، 20 جلدی، ج 3، ص 29.
16- همان سند.
17- همان سند، ص 30.
18- همان سند، ص 30 و 31.
19- همان سند، ص 32.
20- همان سند، ص 32 و 33.
21- همان سند، ص 31. طباطبائی مشروح و مفصل به توضیح محکمات و متشابهات از جهات مختلف پرداخته، علاقه مندان می توانند به همین سند، ص 29-103 مراجعه کنند.