این روزها و این شب ها که ما زندگی را در روال عادی خودش می گذرانیم، کودکان نازنینی در تلاش زنده ماندن از گرسنگی می میرند. تلاشی با کمک های بی ثمر مادرانی که توان کمک کردن به جگر گوشه هایشان را ندارند و جلوی چشم هایشان باید نظاره گر این بی عدالتی ها باشند که ما هم شب و روز نظاره گر آن هستیم. می میرند نه به دلیل اینکه خشکسالی است و خوردنی و آشامیدنی نیست، بلکه به این دلیل که جنایتکاران اسرائیلی در کمال بی رحمی غذا را از دهان آنان بیرون می کشند. مادری گریه کنان می گفت از نبودن غذا شیر ندارم تا به او بدهم و منتظر می ماند تا در جلوی چشمانش جان دهد.
و سلطه گران چنان کرده اند که جهانیان، یعنی ما، من و تو را با سکوت مان به همیاری و همدستی و شراکت با خود درآورند. آری، ما هم خود، ناخواسته همدست جنایتکاران صهیونیست شده ایم. خدای من، چرا انسانیت به اینجا کشانده شده است؟ شاید هفتاد سال سکوت جهان، وجدان ما را خدشه دار و همدست آنها کرده باشد!
در این فکر بودم که چرا آمریکا بر تداوم جنایات اسرائیل اصرار دارد و پای می فشرد؟ دم دمای صبح ناگهان دریافتم هدف آنها تنها کودکان بی پناه فلسطینی نیست، بلکه وجدان عمومی انسانیت را هدف قرار داده اند، که تا اندازه ای هم موفق شده اند. قتل عام کودکان و زنان و مردان در پی گرسنگی را دارند عادی سازی می کنند. موفق شدند تا سکوتی مرگبار را در برابر جان دادن کودکان بی گناه فلسطینی، بر اثر نبود لقمه ای نان یا شیر مادر، بر جهان حاکم کنند.
دو ماه پیش در مصاحبه ای، هنگامی که یمنی ها اعلام کردند اگر به غزه غذا نرسانید، اجازه نمی دهیم هیچ کشتی به بنادر اسرائیل نزدیک شود، آمریکا به دریای سرخ لشکر کشی کرد، هشدار دادم که آمریکا قصد دارد کشتار مردم فلسطین را با گرسنگی به سرانجام رساند. چگونه می توان باور کرد که حاکمان جهان هم به این نتیجه نرسیده باشند؟ آنها خوب به این امر واقف اند، اما وابستگی آنان به سرمایه صهیونیسم به آنها اجازۀ تخطی از اوامر سرمایه را نمی دهد. کشور خودمان هم به انتظار نشسته تا از این “فرصت طلائی” که بی شک، دیر یا زود به نابودی اسرائیل ختم خواهد شد بهره گیرد.
انسانیت به کجا می رود؟ این صدمات به وجدان بشریت به خودی خود و یا آگاهانه مقدمه ای برای جنگی فراگیر نیست؟ آیا آمریکا در تدارک جنگی بزرگ و شاید هسته ای با چین نیست، تا فرصتی بیابد و خود را از خطر فروپاشی برهاند؟ و صهیونیسم فربه تر گردد؟ جنگی که میلیون ها انسان را به نابودی خواهد کشاند و ” آمریکائی” خم به ابرو نخواهد آورد. همچنان که خودسوزی آن افسر رادمرد آمریکائی خم به ابروی هموطنانش نیاورد.
چنان چشم ها بر روی جنایات بسته شده اند که گوئی درازای شب بیست و چهار ساعت شده است و خورشید دیگر بر جهان نمی تابد تا این همه جنایات دیده نشوند. تا صورت های استخوانی و دست و پاهای نازک شده و از رمق رفتۀ کودکان فلسطینی در راهرو های بیمارستان ها دیده نشوند. تا جهان انسانیت که به دنیای حیوانات وحشی بدل شده، دیده نشود.
و هنوز عده ای برای ندیدن این همه جنایات، به تاریکی شب طولانی پناه برده و هفتم اکتبر حماس را بهانه قرار می دهند، برای آرامش وجدان صدمه خورده و ذهنیت تخریب شده خویش. امیدوارم و اطمینان دارم که این وجدان بیمار و به خواب رفتۀ جهان مرفه، به بیداری وجدان و مستقل و آزاد شدن جهان زیر سلطه منجر خواهد شد.
https://bayanerochan.blogspot.com/2024/03/blog-post.html