برخی استانهای کشور چنان به مصایب گوناگون دچار و پیوسته در آغوش رنج غنودهاند که چون نامشان را میشنوی محرومیت و مظلومیت و فقر به ذهنت متبادر و جانت ملول و بیتاب میشود. سیستان و بلوچستان از آن استانهایی است که قهر طبیعت رهایش نمیکند و بیتوجهی، امانش را بریده است. تابستان سوزانش لبهای مردمان تشنه را خشک و بیآبی، صدای العطش روستاها را به آسمان پرتاب میکند، بادهای 120 روزهاش خاک و غبار را تا پستوهای کوچهها نفوذ میدهد و زمستانش سیلهای مهیب و خانمان برانداز را به جان خانههای گلی و کپرها و بیغولهها میافکند. نمیدانم چرا و به کدامین گناه این استان تا آنجا که تاریخ معاصر به یاد دارد در محاصره انواع بلایا و بیاعتناییها بوده است و شاید سالی نباشد که نامش در فهرست استانهای تازیانه خورده قرار نگیرد. وقتی به انبوه و استمرار مشکلات و محرومیتها و مصایب این استان نگاه میکنیم و انصاف و مسوولیت را به قضاوت خود بیفزاییم اگر دولتی سر کار بیاید و اعلام کند که اولویت نخستش رفع محرومیت و رنجهای این استان است، بیراه نگفته است و منتی بر سر مردم آن سامان نخواهد گذاشت. خوب میدانیم که اوضاع وخیم اقتصادی حتی با استانها و پایتخت برخوردار، چه کرده است، لذا باید تصور کنیم که تورم و گرانی و بیکاری و فقر چه سان این استان را به کام خود فرو برده است! حالا یکی از مهیبترین سیلها روانه این استان شده و دهها روستا را ویران و دهها روستای دیگر را محاصره و با تخریب بالا روبهرو کرده است. گزارشهای اولیه دولتی تحت تاثیر برگزاری انتخابات موضوع را کمرنگ نشان میداد، ولی گزارشهای بعدی کمکم عمق فاجعه را آشکار کرد. همین گزارشها از امدادهای کافی و وافی خبر میدهد ولی گفتهها و شنیدهها و گزارشهای مردمی در شبکههای اجتماعی کمبودها و نارساییها را بزرگ و فراوان و تاثربرانگیز برمیخواند. مطابق اعلام رسمی جمعیتی حدود 400 هزار نفر متاثر از این سیل هستند و زیرساختهای مناطق سیلزده تا مرز نابودی رفتهاند و عمق حادثه را بیشتر نشان میدهند. انتظار میرود دولتی که میتوانست از خسارات یک بلای قابل پیشبینی بکاهد و پیش از سیل مردم را در اقامتگاههای موقت و مطمئن با امکانات کافی اسکان دهد اکنون با تمام توان به یاری مردم نجیب آن سامان برسد. مهمتر و اساسی اینکه باید برای این استان و محرومیتزدایی از آن برنامهای اجرایی و جامع تدوین شود تا برای یکبار هم که شده سطح رفاه اهالی سیستان و بلوچستان که بهترین مرزبانان کشورند بالا رود و از رنج مداوم بلایای طبیعی آسیب کمتری ببینند. محرومیتها و ظرفیتها و فرصتها و تهدیدهای موجود در این استان به حدی است که اگر سالی را به نام سیستان و بلوچستان نامگذاری کنند و اولویت نخست دولت رسیدگی همهجانبه به این استان شود، سزاوار و شایسته است و اندکی از حق سیستانیان و بلوچستانیان ادا شده است. البته در صدر همه مشکلات کشور که امکان رسیدگیها را کم میکند، تحریمها و کمبود منابع است که اگر هیچ ضرورت دیگری برای رفع آنها وجود نداشت رفع محرومیتهای فاجعهبار در استانها و حواشی شهرهای آن را الزامی فوری و فوتی میبخشد. سیستان و بلوچستان هماکنون نیازمند کمک همهجانبه جامعه و دولت است.