بحث اصلی بر سر تحریم و عدم تحریم بطور انتزاعی نیست، بلکه بحث اصلی بر سر غصب کردن حاکمیت شهروندان صاحب حقی می باشد که از حاکمیت خود محروم شده اند. در واقع من از حقوق مشروع مردم و از داشتن حق استقلال و آزادی آنان دفاع می کنم. از حق برابری قانونی و ثروت ملی برای همه شهروند و از حقوق ذاتی همه انسانها و از داشتن حق تعیین سر نوشت مردم توسط خودشان دفاع می کنم.
حکومتی که سلب حاکمیت از شهروندان خود کرده و می کند و برای ابتدایی ترین حقوق انسانی و شهروندی و ملی آنان کوچکترین احترامی قائل نیست و به کرامت و منزلت انسانی آنان بهایی نمی دهد. حکومتی که در آن تبعیض جنسیتی و قومی و دینی در آن بیداد می کند و مردم را مهجور محسوب می کند و بالای سر آنان چوپانی بنام ولایت فقیه قرار داده است که عملا سه قوه مجریه و مقننه و قضاییه را در اختیار خود دارد ( رجوع شود به اصل ۱۱۰ قانون اساسی) و به هیچ احدی هم پاسخگو نیست. حکومتی که کوچکترین مخالفتی را تحمل نمی کند و هر صدای اعتراضی را خفه می کند. حکومتی که اکثر حکومتگرانش دست شان تا مرفع در جنایت و فساد آلوده است( رجوع کنید به مناظره های انتخاباتی که کاندیداها با سند و مدرک همدیگر را به اختلاس و غارت بیت المال متهم می کردند).
حکومتی که به مردم حق انتخاب ابتدایی ترین امور زندگی مثل رنگ و نوع لباس و پوشش، اندازه آستین پیراهن یا پاچه شلوار، نوشیدن، پوشاک، داشتن ماهواره، دورهم جمع شدن و شب نشینی جوانان، گرفتن جشن و عروسی مختلط، دست یابی به فیسبوک و توئیتر را نمی دهد و در خصوصی ترین امر زندگی افراد چون جلوگیری از بارداری دخالت می کند، چگونه ممکن است حق انتخاب رئیس جمهور را به مردم بدهد؟. به خود و درون خود رجوع کنیم و از خود بپرسیم در جمهوری اسلامی چقدر آزادیم و انتخاب آزاد داریم؟.
واقعاً از خود سوال کنیم که آقایان روحانی و یا رئیسی نماینده چه قشر و طبقه ای از جامعه اند و بجز در حد حرف از کدام آزادی و حق آزادی دفاع کرده اند و منافع کدام قشر و طبقه اجتماعی را پاسداری می کنند؟. آیا آنان نماینده استبداد دینی هستند یا نماینده ما مردم ایران؟.
۳۸ سال استبداد دینی را تجربه کرده ایم؛ چه سرمایه هایی که از بین نرفتند و چه جوانانی که کشته نشدند و چه افرادی که شقه شقه نشدن و چه خانواده هایی که داغدار نگردیدند و چه زندگی هایی که ویران نگشتند. از ۱۳۷۶ تا ۱۳۹۶ مدت بیست سال است ولی امر مسلمین و دولت پنهان با کمک اصلاح طلبان و با هدف به صف کشاندن مردم در روز انتخابات چه هراس افکنی که راه نمی اندازند. آنان هر بار با علم کردن مترسکی مردم را به وحشت انداخته تا در انتخابات شرکت کنند و متاسفانه تا بحال این ترفند خوب عمل کرده است. اینبار آقای رئیسی را بعنوان مترسک علم کرده اند. اصلاً آقای رهبر، آقای رئیسی جنایتکار تاریخی را بقول مرحوم آیت اله منتظری به میدان آورده است که مردم از وحشت او به صف های انتخابات هجوم آورند تا بعد از انتخابات اقتدار خود را به رخ مردم بکشد و مشروعیت خود را به ابر قدرت ها نشان دهد و بدرستی بگوید و یادآوری کند که مردم اصل و اساس نظام را قبول دارند و موافق جمهوری اسلامی هستند.
در جهت منویات رهبر معظم انقلاب، اصلاح طلبان و جمهوری خواهان رنگارنگ با ترساندن احاد ملت و شعارهای دروغین اصلاحات گام به گام استبداد ( بزک نمیر بهار میاد) مردم را به شرکت در انتخابات تشویق و ترغیب میکنند. در کجای دنیا قابل درک است که انسان هائی برای رهائی خود به گرگ های درنده پناه ببرند؟ آیا ممکن است هم هواخواهان رهائی از استبداد و هم استبداد از یک روش که همانا صندوق انتخابات باشد یکسان سود جویند و از آن به نفع خود استفده کنند؟ بارها و بارها تاریخاً و عملا ثابت و روشن شده است، در نظامی که یک نفر فصل الخطاب و همه کاره و مافوق قانون است آزادی معنایی و مکانی ندارد؛ در چنین نظام هائی منافع قدرت و شخص اول قدرت چه شاه باشد چه رهبر و چه امام به کسی اجازه نمی دهد که مستقل و آزاد باشد و آزادانه تصمیم خود را عملی کند.
بدین خاطر است که بر خلاف جمهوری اسلامی خواهان رنگارنگ و ستون پنجم استبداد دینی در میان اپوریسیون، نه به اصلاح پذیری استبداد و نه به نتیجه درست انتخابات در قلمرو استبداد باور دارم.
رژیم جمهوری اسلامی هیچ ارزشی برای رای مردم قائل نیست، اگر تمام جهانیان در انتخابات جمهوری اسلامی شرکت کنند باز نام آن فردی از صندوق بیرون آورده می شود که دولت پنهان و بیت رهبری اراده کرده اند. تجربه سال ۱۳۸۸ را فراموش نکرده ایم که علیرغم حضور و شرکت گسترده مردم شهر و روستا در انتخابات برای انتخاب میرحسین موسوی نام احمدی نژاد از صندوق بیرون آمد.
در انتخاباتی که پایمردان حکومت آن همگی فاسد و تبهکارند و وزیر دادش در جنایت بیداد کرده و می کند و چون آقای رئیسی جزء جنایتکاران تاریخ محسوب می شود. در انتخاباتی که برپا کنندگان آن مدت ۳۸ سال است کشورمان را به ورطه سقوط کشانده و آنرا در ۴ جنگ درگیرنموده و سن فاحشگی را به ۱۲ سالگی و سن اعتیاد را به ۱۴ سالگی رسانده اند تا جائیکه بقول دولت روحانی ۵۰ درصد و بقول ابراهیم رئیسی ۸۰ در صد از مردم در خط فقر یا زیر خط فقر بسر می برند. بیکاری، تن فروشی، اعتیاد و گرانی غوغا میکنند و نا امنی و کلاهبرداری از حد گفتار گذشته است.
تا کی باید ساکت باشیم تا کی باید شاهد باشیم که پول و ثروت وطن ما در یمن و عراق و لبنان و سوریه خرج شوند و در عوضش تن فروشی، اعضای بدن فروشی، کودکان خیابانی، مقوا خوابی و گور خوابی در کشورمان رواج یابد. تا کی می خواهیم تماشاچی باشیم؟ تا به کی می خواهیم اجازه بدهیم که حکومتگران از ما سوء استفاده کنند ؟ ما بجای رای دادن و شرکت در انتخاباتی که موجب قوام و دوام و استمرار استبداد دینی می گردد، باید با تحریم همه جانبه جمهوری اسلامی نشان دهیم که موافق حضور مشتی جنایتکار مفسد در مصدر امور کشورمان نیستیم و تسلیم آنان نمی شویم.
هر بار به اسم و بهانه عدم انتخاب بدتر، آلت فعل نظام استبدادی می شویم، در انتخابات آن شرکت می کنیم و به دشمنان قسم خورده ایران و ایرانیان رای می دهیم تا عمر نظام را تداوم بخشیم. غافل از اینکه تداوم نظام استبدادی ولایت فقیه کشورمان را روزبروز به سوریه ای شدن و فروپاشی نزدیکتر می کند و مطمئناً شرکت کنندگان در انتخابات شریک جرم این فروپاشی می باشند.
تحریم انتخابات هدفی والاتر از دشمنی و مخالفت یا موافقت با این جناح یا آن جناح و آن فرد و این فرد از حکومت را دارد. برای تحریم کردن و عدم شرکت در انتخابات باید با اصل و اساس نظام استبدادی و زورپرستان مخالف بود. یقیناً شرکت کنندگان در نمایش انتخاباتی یا هوادار صد درصد استبداد دینی هستند و یا با کلیت نظام مخالفتی ندارند بلکه با این و آن فرد نظام استبدادی مخالف می باشند. دقیقا وقتی بسیاری از شرکت کنندگان در مخالفت با رئیسی به روحانی رای می دهند بدین معنا است که ما با اساس رژیم جمهوری اسلامی مخالفتی نداریم که اگر مخالف بودیم به روحانی رای نمی دادیم. پس جناب رئیس مستبدان کمی تغییر کنید و کمی به ما مهلت نفس کشیدن دهید. آنان غافلند هیچ تغییر اساسی و پایه ای در هیچ جائی و هیچگاهی بدون مبارزه مداوم و پیگیر احاد ملت بدست نیامده است. اگر بنا بود با انتخابات تغییری حاصل شود و مستبدان و ستون پایه های استبداد تکانی بخورند و متزلزل شوند و عمر رژیم استبدادی کوتاه شود مستبدان انتخاباتی برگزار نمی کردند. بر عکس دیکتاتورها انتخابات برگزار می کنند که عمرشان طولانتر شود و از طریق انتخابات هم مردم را بدنبال خود می کشانند و مهار می کنند و هم بخشی از مخالفین خود را می خرند تا مبلغ آنان شوند و برایشان بازار گرمی کنند. بی خود نیست این بخش از اپوزیسیون با هراس افکنی مبلغ شرکت در انتخابات می شودند. یکبار مثلث جیم درست می کنند و یکبار آیت اله قتل عام؛ که توگوئی ابراهیم رئیسی “آیت اله قتل عام” خفاش شب بود که خود سرانه تصمیم به اعدام کردن جوانان وطن مان گرفت. رئیسی میر غصب یک نظام آدمکش بوده است که فرمان کشتار را از آقای خمینی امام تازیانه و دار، با تصدیق دادستان کل کشور آقای موسوی خوئینی ها و موافقت دیگر اعضای نظام گرفت. اگر غیر از این است اصلاح طلبان برای یکبار هم که شده است جنایات دهه شصت را قویاً محکوم کنند و با صدای بلند به ایرانیان و جهانیان بگویند فرمان کشتار دهه شصت توسط شخص خمینی داده شده است. آنان به رئیسی لقب کشتار می دهند تا امام خمینی شان و پدر معنوی مافیای آنان مرحوم رفسنجانی و دیگر همقطارانشان در امان بمانند.
انتخابات در جوامع دمکراتیک برای رساندن نمایندگان مردم به قدرت است و در جوامع دیکتاتوری و استبدادی برای رساندن دشمنان مردم به قدرت است. از سال ۱۳۷۶ تا بحال یعنی بیست سال است اصلاح طلبان وعده اصلاح و تغییر گام به گام استبداد را به مردم می دهند، اگر بنا بود رای دادن چیزی را اصلاح و یا تغییری دهد تا به حال تغییر داده بود. ما ایرانیان حتی از نظر آزادیهای فردی از دوران محمد رضا شاه پهلوی عقب تر رفته ایم. رای دهندگان هر بار دل به این خوش می کنند که با رای دادن و شرکت در انتخابات گره ای هر چند کوچک از زندگی خود باز کنند. عزیزان من شما با انتخاب رئیسی یا روحانی میخواهید کدام گره از زندگی تان باز شود، چگونه، توسط چه کسی و چه زمانی؟ آیا واقعا فکر می کنید بعد از انتخابات کسی در فکر حقوق انسانی و شهروندی شما می باشد که حالا در فکر باز کردن گره کوچکی از زندگی شما باشد. به هیچوجه چنین نیست. حکومت رای دادن شما را می خواهد نه رای شما را؛ این دوره هم موجی است که بعد از روز انتخابات پایان می یابد و بقول دزفولی ها حجی حجی مکه، اگر اعتراض هم بکنید همانطوری که رهبر معظم روز چهارشنبه گذشته فرمود سیلی محکمی می خورید و به اشد مجازات گرفتار می شوید سال ۱۳۸۸ را فراموش کرده اید؟.
با اوصاف فوق الذکر، چون کوچکترین توهمی به قدرت استبدادی و دیکتاتورها ندارم و خود را فردی صاحب حق و حقوق و داری کرامت انسانی می دانم و مطمئن هستم که بعد از انتخابات چیزی تغییر نمی کند بلکه وضعیت ایران و ایرانیان بدتر می شود انتخابات را تحریم می کنم. برای اعمال حق حاکمیت خود و هموطنانم تلاش می کنم تا دمکراسی و آزادی در کشورم بنا شود.
بدون آزادی و در لجنزار استبداد نه فرهنگ و اقتصادی رشد می کند و نه معضل اجتماعی حل می گردد. در آزادی و دمکراسی است که استعدادها شکوفا می شوند، وضعیت اقتصادی، معیشتی و رفاه مردم بهبود می یابد و اقتصاد از مصرف محوری به تولید محوری مبدل می شود و فقر و بیکاری کاهش می یابد.
انتخابات را تحریم می کنم چون نمی خواهم بازیچه استبدادیان شوم و چون نمی خواهم به آنان اجازه دهم برای رسیدن به مقاصد پلید خود از من سوء استفاده کنند.
بعنوان فردی مستقل و آزاد و معتقد به حقوق بشر به دشمنان حقوق بشر و ناقصان استقلال و آزادی و غاصبان حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش رای نمی دهم، چون هستم.
16 مه 2017