back to top
خانهدیدگاه هاصدای اعتراض مردم; محسن کدیور

صدای اعتراض مردم; محسن کدیور

kadivar mohssen 09032017
به استقبال تظاهرات مسالمت‌آمیز مخالفت با سیاستهای نادرست جمهوری اسلامی؛ ۹ دی ۱۳۹۶
مردم ناراضی‌اند. این را کمتر کسی انکار می‌کند. اما نوبت به تفسیر نارضایتی یا شناخت عوامل آن که می‌رسد نظرها متفاوت است. اعلام نارضایتی‌ها اگر از مجاری پیش‌بینی شده از قبیل مطبوعات، مجلس و شوراهای شهر و روستا صورت گیرد، و اگر قوه قضائیه متخلفان را محاکمه و مجازات کند به شورش اجتماعی نمی‌انجامد و مجاری قانونی، اصلاح نظام حکومتی را بتدریج انجام می‌دهند. روشی که در کشورهای پیش‌رفته اعمال می‌شود. قانون اساسی جمهوری اسلامی هم اجمالا همه این راهها را پیش‌بینی کرده است. اما هیچکدام از اجزای نظام درست کار نمی‌کند و راهی جز ریختن مردم به خیابان باقی نمی‌ماند
.
اعتراض حق مردم است

ممکن است گفته شود سرنخ تظاهرات خیابانی بخش انتصابی نظام (جناح شکست خورده در انتخابات اخیر، سپاه و بسیج) است برای تصفیه حساب با بخش انتخابی (ریاست جمهوری و اکثریت مجلس). فرضا هم چنین باشد، اما تظاهرات اگر هم با طراحی جناحی از حاکمیت آغاز شده باشد، سررشته از دست طراحان بدر رفته و توده مردم ابتکار عمل را بدست گرفته‌اند. شعارهای ساختارشکنانه شهرهای مختلف بهترین سند این مدعاست.

اعتراض حق مردم است. قانون اساسی هم تظاهرات غیرمسلحانه و مسالمت آمیز را به رسمیت شناخته است. این اصل هنوز در جمهوری اسلامی تحقق نیافته است. نظام فقط به تظاهرات حمایت از خود مجوز داده است! هرنوع تظاهرات مسالمت‌آمیز مخالف و انتقادی ممنوع و غیرقانونی تلقی شده و به استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی نسبت داده است. رژیم شاه هم تا چند ماه قبل از سقوط هر نوع مخالفتی را به کمونیستها و مارکسیستهای اسلامی نسبت می‌داد. اینکه انگیزه تظاهرکنندگان چه بوده هیچ فرقی در مجاز بودن این تظاهرات نمی‌کند، مادامی که تظاهرات مسلحانه نباشد.

حتی اینکه تظاهرات و اعتراضها با طراحی و دعوت جناحی از حاکمیت علیه جناجی دیگر آغاز شده باشد، باز هم در صورت مسئله فرقی ایجاد نمی کند. اگر چنین تظاهراتی توسط توده های مردم ناراضی حمایت شود باید آن‌را جدی گرفت و به مطالباتش توجه کرد و از حق قانونی اعتراض شهروندان دفاع کرد.

سوء مدیریت کلان و تبعیض ساختاری

تردیدی نیست که در مجموع «سوء مدیریت کلان» مدیران جمهوری اسلامی در کنار «تبعیض ساختاری» مورد اعتراض اکثریت مردم ایران است. سوء مدیریت و ضعف مدیریت منحصر به قوه مجریه و دولت حسن روحانی نمی‌شود. اگرچه مدیریت وی و وزرایش تناسبی با نطقها و شعارهای انتخاباتی او ندارند. بسیاری از مردم به او رای دادند تا کشور گرفتار نامزد جناح مقابل نشود. اما سیاستهای اتخاذ شده نشان داد که در وی و دولتش متاسفانه أراده‌ای برای تغییر نیست. مشکل اصلی کشور بحرانهای تورم، بیکاری، گرانی، و فساد ساختاری در نظام غیرشفاف اداری کشور است. صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی که از عوامل اصل نارضایتی هستند نشانه سوء مدیریت و بی‌تدبیری مدیران جمهوری اسلامی از آغاز تا کنون است. بحران آب، آلودگی هوا، و میزان بالای تصادفات جاده‌ای سند دیگری از از ندانم‌کاری و بی کفایتی مدیران جمهوری اسلامی است و به دولت ناتوان فعلی محدود نمی‌شود.

نظامی که از آغاز به بهانه تعهد و مکتبی بودن و حزب‌اللهی بودن به تخصص و کارشناسی پشت کرد و مدیرانش علی الاغلب غیرمتخصص و کم‌دانش بوده‌اند و به نظر کارشناسان کمتر وقعی گذاشته است اکنون دارد آنچه را کِشته است درو می‌کند. اینکه همه تصمیمات در هر حوزه ای در نهایت به رهبر، دفتر رهبری، و فقهای شورای نگهبان منصوب وی ختم شود که یقینا فاقد دانش لازم در اکثر قریب به اتفاق حوزه‌های کشورداری هستند حاصلی جز چنین نارضایتی عمیق عمومی ندارد.

اگر مطبوعات آزاد بودند، اگر أحزاب سیاسی، سندیکاها و اتحادیه‌های صنفی و انجمنهای مدنی آزاد بودند، اگر مردم می‌توانستند بدون دخالت فقهای خشک‌ مغز شورای نگهبان نمایندگان واقعی خود را به مجلس بفرستند و به ریاست جمهوری انتخاب کنند، اگر قوه قضائیه مستقل از أراده سیاسی رهبری و سپاه بود، اگر مسئولان قوه قضائیه حداقل دانش حقوقی داشتند، اگر امکانات مملکت بطور شفاف زیر نظر نهادهای قانونی بطور عادلانه در کشور توزیع می‌شد، اگر نظام امتیازات ویژه‌ای به قشر روحانی و پاسدار و طرفداران ولایت مطلقه فقیه اعطا نمی‌کرد، اگر بخش قابل توجهی از بودجه کشور بشکل محرمانه بدور از هرگونه نظارت قانونی در داخل و خصوصا خارج از ایران هزینه اموری نمی شد که معلوم نیست چقدر به مصلحت ملت ایران است، اگر قانون اساسی اجرا می شد، و دهها اگر دیگر، امروز کار به کف خیابان نمی‌کشید.

تحلیل انتقادی شعارهای مردم

در تظاهرات اخیر شعارهای قابل توجهی داده شد. مدرک صوتی تصویری این شعارها در فضای اینترنت قابل مشاهده و شنیدن است. شعارهای مذکور در شش دسته قابل دسته بندی و تحلیل انتقادی به شرح زیر است.

یک. ما انقلاب کردیم، چه اشتباهی کردیم!

اگر نظام جمهوری اسلامی تحمل أحزاب منتقد و مخالف کرده بود، امروز شاهد این نبود که در دو شهر مذهبی مشهد و قم این شعار تاسف‌بار بازگشت به گذشته سرداده شود: «رضاشاه، روحت شاد!» اگر فضای آزاد نقد در کشور برقرار بود و کژخوانی تاریخ معاصر از مجاری رسمی به شیوه استالین به مردم تحمیل نمی‌شد مردم در نقدی منصفانه خدمات و صدمات رژیم گذشته و فعلی را مقایسه می‌کردند و خشمگینانه در مشهد رضوی فریاد نمی‌زدند: «کشور که شاه نداره، حساب کتاب نداره!» غافل از اینکه ایران جز مقاطع کوتاهی حساب و کتاب نداشته چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب. چرا که به ندرت حکومتها پاسخگو بوده‌اند و مقام اول چه شاه چه ولی فقیه مقام مسئول و نظارت پذیر و قابل محاسبه نبوده‌اند، و اتفاقا یکی از دلایل وقوع انقلاب ۱۳۵۷ پاسخگو کردن زمامداران خودکامه بود. اینکه بازنشستگان ایران معترض به فساد ساختاری در صندوق‌های بازنشستگی شعار بدهند «ما انقلاب کردیم، چه اشتباهی کردیم!» یعنی در آستانه سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب نظام در تحقق اهداف اصلی انقلاب ناموفق بوده است.

دو. کشور ما دزد خونه است، توی جهان نمونه است

جرقه تظاهرات اخیر اعتراض به گرانی و اختلاس بود. «کشور ما دزد خونه است، توی جهان نمونه است»٬ «یک اختلاس اگر کم بشه، مشکل ما حل می‌شه» این دو  شعار اشاره به واقعیتی ملموس است. فساد ساختاری لازمه نظامهای استبدادی است. نظام استبدادی وابسته به نفت بدون رانت به نورچشمی‌ها و آقازاده‌ها کارش نمی چرخد. قوه قضائیه که خودش آلوده به همین فسادهای ساختاری است نه أراده اصلاح دارد نه توان و دانش حقوقی اصلاح. نزاع محمود احمدی‌نژاد با برادران لاریجانی از مصادیق «اللهم اشغل الظالمین بالظالمین» (خدایا ظالمین را به خودشان مشغول کن) است. متاسفانه دعاوی هر دو طرف نوعا صحیح است! هرچند رئیس جمهور سابق حق دارد آزادانه انتقادهایش را با هر انگیزه و سابقه‌ای ابراز کند.

سخنان ۶ دی ۹۶ آقای خامنه‌ای اعلام پیروزی ناخواسته مطالبات جنبش سبز بود. آنچه رهبری گفت دقیقا شامل حال خودش هم می‌شود. راستی شخص ایشان با اختیارات فراوان بیشتر از هر مسئول دیگر کشور در مقابل بحران‌هایی که محصول مستقیم سوء مدیریت و بی تدبیری او و منصوبانش است حق ندارد از خود سلب مسئولیت کند و نقش مخالف نمایندگان مردم در ریاست جمهوری و مجلس را بازی کند. اینکه تمام رؤسای جمهوری ایران بعد از إتمام دوران خدمت مخالف رهبری شده‌اند (مگر اینکه خودشان رهبر شده باشند!) اشکال ساختاری به نظام جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه است.

سه. اسلام رو پله کردید، ‌مردم رو ذله کردید

اینکه چه در جنبش سبز چه در تظاهرات اخیر می‌شنویم که مردم شعار می‌دهند «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» یعنی جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه نتوانسته به اهداف انقلاب نایل آید و مردم خواستار اصلاح ساختاری نظام هستند. اگر ولایت فقیه به نهادی نمادین و تشریفاتی بدل نشود، اگر پیش نویس قانون اساسی (که در آن عین و اثری از ولایت فقیه نبود اما بالاخره در حد قوانین اساسی جدید عراق و أفغانستان رعایت موازین اسلامی را در قانون‌گذاری پذیرفته بود) مورد تایید مردم نباشد، نوبت به جمهوری سکولار دموکراتیک می‌رسد. چه مدل جمهوری اسلامی منهای ولایت فقیه، چه مدل جمهوری سکولار دموکراتیک بالاخره بخش قابل توجهی از مردم  (که احتمال در اکثریت بودنشان منتفی نیست) مخالف جمهوری اسلامی هستند. تظاهرکنندگان به حکومت دینی معترضند، استفاده ابزاری از باورهای دینی مردم در این شعار پرمعنی نهفته است: «اسلام رو پله کردید، ‌مردم رو ذله کردید». اکثریت مردم ایران به اسلام حکومتی و استفاده ابزاری از دین، و اسلام را پلکان قدرت سیاسی کردن بشدت معترضند.       

چهار. استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی

اما «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» در کنار شعارهای «سوریه/فلسطین را رها کن، فکری به حال ما کن»، یا «نه غزه نه لبنان جام فدای ایران»، یک پیام صریح دیگر هم دارد. مردم از زمامداران جمهوری اسلامی و مشخصا رهبری و سپاه که اولویت اصلی‌شان صدور انقلاب، قدرت منطقه‌ای بودن ایران، و ماجراجوئی‌های منطقه‌ای است می خواهند که تامین حداقل معیشت مردم ایران را دست کم در حد هزینه دفاع از حریم حرم دیکتاتور سوریه بشار اسد و تسلیح حزب الله لبنان مهم بدانند! اینکه بزرگداشت کورش کبیر که نماد ارزشمند ایران قبل از اسلام است ممنوع باشد اما معیشت و رفاه ایرانیان «اولویت درجه دوم» (اولویت درجه یک: صدور انقلاب) بودجه واقعی جمهوری اسلامی (اعم از بودجه علنی دولتی و بودجه محرمانه رهبری) باشد مورد اعتراض شدید اکثر شهروندان ایران است.

جالب اینجاست که جمهوری اسلامی حتی در حمایت از مسلمانان جهان صادقانه و منصفانه عمل نکرده است. نمونه‌اش تعلل مفتضحانه در محکومیت زبانی ظلم نسل کشی مسلمانان مظلوم روهینگیای میانمار در سازمان ملل متحد برای بدست آوردن دل چین و روسیه. یعنی حتی حمایت از مسلمانان هم امری ابزاری برای صدور انقلاب بوده است، والا چه فرقی بین مسلمان روهینگیایی با مسلمان یمنی و فلسطینی و لبنانی؟ راستی بعد از دادن پایگاه به روسیه – برخلاف نص قانون اساسی – از بخش اول شعارانقلابی «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» چه مانده است!؟

پنج. آخوندا حیا کنید، مملکتو رها کنید

شعارهای سفارشی «مرگ بر [حسن] روحانی» و علی لاریجانی به سرعت جای خود را به شعار «[صادق] لاریجانی حیا کن، قضاوت را رها کن» و مشخصا علیه روحانیت داد. افزایش غیرمنطقی ردیف نهادهای روحانی وحوزوی در برنامه بودجه سال آینده در کنار افزایش ملموس بهای مایحتاج عمومی مردم این اعتراض طبیعی را در دنبال دارد: «آخوندا حیا کنید، مملکتو رها کنید» (ای آخوندها حیا کنید، مملکت را رها کنید) وقتی در هر کانال تلویزیون همزمان روحانیون بیسواد حکومتی به عنوان کارشناس در کلیه أمور دارند صحبت می‌کنند و ائمه جمعه در هر شهر و روستایی بزرگترین مانع حکومت قانون و آزادی‌های مشروع مردم هستند، طبیعی است گرایش ضد روحانیت تقویت شود.

شش. ملت گدایی می‌کنه، آقا خدایی می‌کنه

اما شاید گویاترین شعار تظاهرات اخیر در چندین شهر در کنار شعار آشنای «مرگ بر دیکتاتور» این شعار بود: «ملت گدایی می‌کنه، آقا خدایی می‌کنه». آقا لقب ولایت مطلقه فقیه علی خامنه‌ای است. تظاهرکنندگان عامل فقر روزافزون ملت را آقائی کردن ایشان می‌دانند. آقائی کردن آقا گنده‌گوئی‌ها و سیاست‌های ماجراجویانه وی در منطقه است که به قیمت تحریمهای کمرشکن، ایزوله شدن ایران در جهان، کاهش مداوم ارزش پول و پاسپورت ملی دربرابر بالابردن تمثال ایشان در جنوب لبنان و دیگر کشورهای منطقه است. آقائی نظامی ایران در منطقه به بهای فقر مردم تحصیل شده است، و اقتصاد مقاومتی آقا در نزد اقتصادادانان مایه مضحکه است
.
راههای پیش روی نظام و مردم

جمهوری اسلامی با شدت تمام تظاهرات شهری را سرکوب می‌کند. بودجه هنگفتی خرید پیشرفته‌ترین تجهیزات سرکوب تظاهرات شهری در نیروی انتظامی و بسیج و سپاه شده است. گسترش بازداشت‌ها و احکام شدید قضائی به جرم اقدام علیه نظم و امنیت ملی قابل پیش‌بینی است. اما اگر تظاهرکنندگان از هرگونه خشونت و تخریب أموال عمومی اجتناب کنند و با پافشاری بر مطالبات برحق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی وسیاسی با شعارهای حق طلبانه دموکراتیک پیش روند و بتوانند اقشار بیشتری از هموطنان را با خود همراه کنند نظام چاره‌ای جز عقب نشینی نخواهد داشت.

در حالی که آمریکا دوران ریاست جمهوری فرد جنگ طلبی مانند ترامپ و عربستان سعودی به قدرت رسیدن ولیعهد خام و بلندپروازی که بی مهابا از اتحاد با اسرائیل علیه ایران هم ابایی ندارد تجربه می‌کنند، و هر سه برای ایران خوابهای آشفته‌ای دیده اند، جمهوری اسلامی دو راه پیش رو دارد: یکی ادامه سرکوب و فشار و خفقان شهروندان خود یعنی ادامه استبداد نظامی امنیتی؛ و دیگری بازکردن فضای سیاسی اجتماعی فرهنگی کشور و به رسمیت شناختن حق تظاهرات و راه‌پیمایی‌های مسالمت‌آمیز، آزادی مطبوعات، آزادی أحزاب سیاسی و تشکلهای صنفی و مدنی، به رسمیت شناختن لزوم اطلاع از بدیهیات علم حقوق برای متصدیان عالی دستگاه قضایی و قضات، به رسمیت شناختن استقلال قضائی (استقلال از دفتر رهبری)، پیش بینی دیوان مظالم برای شکایت از تخلفات رهبری و منصوبانش، لغو امتیازات ویژه روحانیت در بودجه و مشاغل، رفع حصر رهبران جنبش قبلی به دلیل اعتراف رهبری به صحت ادعاهایشان در بیانات اخیر! امیدوارم زمامداران جمهوری اسلامی بتوانند این نکته بدیهی را درک کنند: بدون رضایت شهروندان از طریق تامین حداقل معیشت و آزادی‌های قانونی مردم نمی‌توان استقلال کشور را حفظ کرد.

تظاهرات پنجشنبه ۷ دی ۱۳۹۶ مشهد، نیشابور و کاشمر، و تظاهرات صبح و عصر جمعه ۸ دی ۱۳۹۶ کرمانشاه، همدان، رشت، ساری، قم، و أصفهان می‌تواند شروع دوباره‌ جنبشهای اجتماعی سیاسی ملت ایران باشد، به شرط اینکه رو به آینده دموکراتیک داشته باشد، نه اینکه خسته از استبداد آخوندی مفاسد استبداد وابسته شاهنشاهی را نادیده بگیرد.  

۹ دی ۱۳۹۶

سایت محسن کدیور

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید