back to top
خانهدیدگاه هامحمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار بیکار): جمهوری ایران!

محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار بیکار): جمهوری ایران!

Shori-Mohamed-1استقلال،آزادی،جمهوری ایران.

نه جمهوری ایرانی،نه جمهوری اسلامی،نه جمهوری دمکراتیک اسلامی،نه جمهوری دمکراتیک خلق ایران.

«جمهوری ایرانی»شعاری ست که گاهی در اعتراضات مدنی مردم ابتداتوسط عده ای خاص داده می شودوسس مردمی هیجانزده که دراثرمبتلائات اقتصادی و فسادگسترده درنظام«جمهوری اسلامی ایران»به حدانفجاررسیده اند،بازتاب پیدا می کندوبدین ترتیب علاوه براینکه موجب ذوق زدگی«جمهوری آخوندی ولایت فقیه» می شوند،شعف وشادی راهم به موج سواران می دهد!

«جمهوری»وقتی به یک صف موصوف شد،یعنی دارای ایدئولوژی ست وایدئولوژی- چه خوب وچه بد-دراختیارمتولیان وایدئولوگ هاست.ورهبران آن به چیزی جزاجرای  مانیفستی که خود نوشته اند وبارعقیدتی داردنمی اندیشند؛که درصورت اداره و مدیریت کشورتوسط آنهاعلاوه برفربه شدن آن ایدئولوژی به انواع تفسیرو وحی های منزل وشخصی،به مرض فسادسیاسی مبتلاوموجب خسران خواهند شد!

همانطورکه دربلوک شرق به رهبری اتحادجماهیر شوروی اتفاق افتادوما آنرادرتجربه ی 40ساله«جمهوری آخوندی ولایت فقیه»شاهدش هستیم.اسلامی که ظرفیت آنرا داردتابه انواع قرائت بیان شود ومضاعف اینکه به انواع فرق ومذهب نیز منقسم است،

درتجربه 40ساله ی«جمهوری اسلامی»اسلام رادراختیار6نفرکه خودمنصوب یک نفرند(ولایت فقیه)وهمان یک نفرهم(ولایت فقیه)خودنیزازکوزه ی «نظارت استصوابی»که نام مستعارش«نظارت حراستی»ست وقصدش حراست ونگهداری جمهوری اسلامی با طعم ولایت فقیه ست،قرار دادند وبه یک«جمهوری آخوندی ولایت فقیه»مبدل ساختند!

«جمهوری ایرانی»روی سکه ی همان ویک نوع ارتجاع است.

«جمهوری ایرانی»آخرش این است که مملکت به یک شاه قدرقدرت-که سایه خداست- احتیاج دارد.

اگرپرسیده شودمنظورتان از«جمهوری ایرانی»چیست؟لابدخواهندگفت ایران بدون اسلام.واین علاوه براینکه یک حرف مفت ویک خیال واهی ست،بازگشتی ارتجاعی ست که فقط گول زننده است وحکم یک نوع نوشیدنی وشیرینی ویایک نوع مخدر درمواقع بروز احساسات درزمان اعتراضات رادارد!

نوع نظام ونام گذاری آن بعداز سقوط سلطنت پهلوی،ازمحل های مناقشه ومنازعه بین سیاسیون،روشنفکران وروحانیت بود،بطوری که یین مرحوم بازرگان که اصرارداشت صفت»دمکراتیک» به «اسلامی»آن اضافه شودوخمینی که می گفت:«نه یک کلمه کم ونه یک کلمه زیاد»منارعه درگرفت؛که باید گفت هردو هم درست می گفتندوهم اشتباه می فرمودند!

چون هردو آنرابه یک  ایدئولوژی موصوف کردند،وسرانجام شان هم یکی می شدوآن تجمیع  قدرت والبته تجمیع فساد!

تجربه جمهوری دمکراتیک خلق کره الان حی وحاضراست وتجربه جمهوری اسلامی همان است که ابتدای انقلاب مرحوم مرتضی مطهری اشاره کرد وگفت ما نمی خواهیم جمهوری اسلامی را«جمهوری آخوندی» کنیم(نقل به مضمون)ولی کردنددوالان جمهوری اسلامی تبدیل به«جمهوری آخوندی ولایت فقیه» شده است.

جند سال پیش خامنه ای دردیداربا فرماندهان سپاه گفت:دشمنان منتظرند10سال دیگر که من نباشم اهدافشان را محقق کنند».

انگاری که شش دانگ ملک ایران ارثیه پدری ست وبالطبع بعدازخودش نیز باید سیاست های وی اجرایی شود!!

«خمینی»وقتی به ایران آمد(12بهمن57)،دربهشت زهراگفت:

«مافرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای داندکه یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب،اینهاازباب اینکه مسلط برسرنوشت خودشان هستندومختاربه سرنوشت خودشان هستند،رای آنهابرای آنهاقابل است؛ لکن اگرچنانچه یک ملتی رای دادند (ولو تمامشان)به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد،این به چه حقی ملت پنجاه سال از این،سرنوشت ملت بعدرامعین می کندسرنوشت هرملتی به دست خودش است…اگرفرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیداکردوهمه ملت هم مافرض کنیم که رای مثبت دادند،امارای مثبت دادندبر آقا محمدخان قجروآن سلاطینی که بعدهامی آیند.در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود،هیچ یک ازمازمان آقامحمدخان راادراک نکرده،آن اجدادما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه،به چه حقی رای دادندکه زمان مااحمدشاه سلطان باشد سرنوشت هر ملت دست خودش است.ملت درصد سال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش ازاین،یک ملتی بوده،یک سرنوشتی داشته است واختیاری داشته ولی اواختیار ماهارانداشته است که یک سلطانی رابرما مسلط کند…اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده،چه حقی آنهاداشتندکه  برای ماسرنوشت معین کنند هرکسی سرنوشتش باخودش است،مگرپدرهای ماولی ماهستند؟مگرآن اشخاصی که درصدسال پیش از این، هشتادسال پیش ازاین بودند،می توانندسرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟».

والسلام

 12دی ماه1396

 
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید