هموطنان گرامی
سیاستهائی که رﮊیم ولایت مطلقه اتخاذ و به اجرا گذاشتهاست، بحران سازیهای پی در پی بودهاند و ایران را هر روز ناتوانتر و فقیرتر گرداندهاست . ادامه ولایت مطلقه فقیه کشور را گرفتار پویائی انحطاط ساخته است.
مردم بسیاری در شهرهای ایران، آنان که از یک سو از فشار جنایت و خیانت و فساد ولایت مطلقه به تنگ آمدهاند و از دیگر سو نگران وضعیت کشورند،از شمال تا جنوب،از شرق تا غرب حرکت و جنبش مسالمت آمیزی را آغاز نمودند تا فریاد حق طلبانه خود را به گوش جهانیان برسانند.
اما، تجربه به ما آموخته است،جنبشی موفق است که با هدفهای روشن و شفاف استمرار یابد. شعارهایی که در این چند روزه ،در تمامی شهرها شنیده شد، و اشتراک داشت از قبیل استقلال ، آزادی ،جمهوری ایرانی ، مرگ بر استبداد. اسلام را پله کردید مردم را ذله کردید. و یا شعار شنیده شده در دانشگاه تهران ،«اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمام شد ماجرا»، بخصوص شعار «هموطن بیرون بریز حقتو فریاد بزن» حاکی از این است که، این بار، از تجربه جنبش 88، درس آموخته و محل جنبش را بیرون رژیم و درون ایران، یعنی مستقل از رﮊیم و از قدرتهای بیگانه، معین کرده و خواستار استقرارجمهوری بمعنای صحیح آن هستند یعنی این شهروندان حقوقمند ایران هستند که اداره جامعه خویش را برعهده میگیرند. خواستار آن جمهوری هستند که، در آن، دین دیگر ابزار توجیهگر دولت استبدادی نیست. مردم ایران به تجربه دریافتهاند که دولت دینی ممکن نیست و دروغ است و دین دولتی را نیز نمیخواهند. داشتن دین و مرام را حق هر شهروند و حق جامعه مدنی میدانند. خواستار نظام اجتماع بازی هستند که، در آن، نیروهای محرکه در اقتصاد تولید محوری فعال میشوند که بر میزان عدالت اجتماعی، به هر شهروندی امکان میدهد کار و درآمد در خور زندگانی انسان در رشد را داشته باشد. خواستار جامعهای بازی هستند که، در آن، همگان از حقوق انسان، حقوق شهروندی،حقوق ملی و نیز حق طبیعت یا محیط زیست سالم برخوردار باشند. ساختار دولتی حقوقمدار هستند که بتواند ایرانیان را از حقوق خویش بمنزله عضو جامعه جهانی برخوردار کند.
مجامع اسلامی ایرانیان که همواره برای استقرار حاکمیت ملی و بر قراری جمهوری شهروندان کوشیده است ضمن حمایت از این حرکت مردم ،هشدار میدهد که باید به هوش بود تا خواه عناصری از درون رژیم و خواه عناصری که به بیگانگان دلبسته و وابستگی دارند، شعاری برانگیزنده به خشونت و ممانعت کننده از همگانی شدن جنبش را شعار شرکت کنندگان در جنبش وانمود نسازند. قاعدهای که جنبش برای همگانی شدن باید از آن پیروی کند، ایناست که خشونت سبب میشود مردم صحنه را ترک گویند و اقلیتی که در صحنه میمانند، سرکوب شوند. شعاری که جنبشکنندگان را در مدار بسته بد و بدتر، این یا آن استبداد گرفتار کند، جنبش را از توانائی همگانی شدن محروم میکند و سبب فروخوابیدن آن میشود. حقوق پنگانه یاد شده در بالا محک است. هر شعاری را با آنها باید سنجید و هر گاه در تضاد با آنها باشد، آن را ساخته مأموران رﮊیم و یا دست نشاندگان بیگانه بداند که همه کار میکنند تا جنبش همگانی مردم ایران الگوی زیست در استقلال و آزادی نگردد. نباید پنداشت که رﮊیم نقشه کار خود را ندارد و در کار آن نیست که سرکوب خیزش مردم را وسیله متحقق کردن هدف خویش بگرداند. پس باید فرصت اجرای نقشه را به آن نداد.
تجربه به ما آموخته است ،هرگاه ملتی، باتدبیر سرنوشت خود را رقم نزند، قدرتمداران آن را به تقدیر قدرت رقم خواهند زد، همچنین،جنبش های اخیر در دیگر کشورها به ما آموخته است، هر کجا قدرت های خارجی به بهانه حمایت از مردم، بدست دست نشاندگان خود، مداخله کردهاند، حاصلی جز خشونت و ویرانی ببار نیاورهاست. پس هشیار باشیم که تنها نیروی مردم و ایستادگی آنها بر حقوق خویش است که میتواند استبداد را ناتوان و در نهایت از پای در آورد.
نیروهای سرکوبگر نیز بدانند،نظامها رفتنی و ملتها ماندنی هستند.بنا براین، ذلت ماندن در کنار رفتنی را بر خود روا نداشته و مردمی که جز حقوق خویش، که حقوق شما نیز هست مطالبه دیگری ندارند را مورد ضرب و شتم و سرکوب قرار ندهید.این مردم، خواهر و برادر، خانواده و هموطن شمایند، در کنارشان بمانید، تا در فردای ایران مستقل و آزاد شما نیز از حقوق خویش بهرمند شوید.
مجامع اسلامی ایرانیان
10 دیماه 1396