این جوانان متولد دهههای بعد از انقلاب در طول سالهای عمر به خوبی با اخلاق و رفتار و کردار نیروهای روحانی، نظامی، اطلاعاتی، فرهنگی و امنیتی و… وابسته به نظام ولایت مطلقه آشنا بوده و به کلیه اموری چون مفتخوری، رانت خواری، دزدی، اختلاس، فساد اخلاقی، شکنجه ، تجاوز، ترور ، بمب گذاری و ادم کشی و… انها،اگاه بوده و تمام عملکرد سران حاکم را چون فیلمی در ذهن خود ثبت و ظبط نموده است .
❋ شیوه جوانان در سازماندهی جنبش:
بنا به تحلیلها و گزارشات سیاسیون وابسته به اندیشه های گذشته و کلاسیک، باید فردی یا گروهی جنبش را رهبری کند و چون بزعم خود نمییابند، مدعی میشوند این جنبش یا خیزش به دلیل اینکه فاقد رهبری وسازماندهی میباشد و کسانی مدعی رهبری آن هستند که مردم ایران آنها را راندهاند، بنابراین به زودی شکست خواهد خورد. حتی در روزهای اول احتمال نمیدادند بیش از چند روز به درازا بکشد .
اما در خیزش کنونی در رابطه با رهبری و مدیریت، باید نگرشی دیگر یافت و به دنبال رهبری کلاسیک حرکتها و جنبش ها نبود:
در حرکت چندین روزه اخیر شهرستانهای کوچک و متوسط، مشاهده میشود که برنامهها، از طریق شبکههای اجتماعی، به نیروهای (خود رهبر)، در شهرها و شهرستانها داده میشد و یا به قولی روشنتر،از سوی (رهبری توزیع شده) در حرکت،بیانیه و اطلاعیه صادر می گردید که در چه ساعتی و کجا گردهمایی صورت خواهد گرفت. این شیوه عمل در روزهای بعد با توجه به نگرش نیروهای سرکوبگر و روش برخورد با خیزشگران، توسط همان رهبری توزیع شده در هر شهرستانی تغییر کرده و بهترین روش را انتخاب و عملیاتی میکردند.
❋ویژگیهای جنبش:
● اول: این شیوه رهبری خودجوش است و نیاز به نشست و گفتگو ندارد
● دوم: جوانانی که در مدیریت این خیزش درگیر هستند، به طور روزانه ابتکارهای نو را به عمل در میآورند. بنا بر نوع روشهای سرکوب نیروهای انتظامی و نظامی، برنامهها و اهداف جدیدی را مد نظر قرار داده و عملیاتی مینمایند. مثلا اگر درابتدا حرکت و اعتراض را از نیمه روز آغاز میکردند ، بعدها به این نتیجه رسیدند که، بنا به دلایل امنیتی و ممانعت از تصویر برداری دوربینهای رﮊیم، اعتراض را به بعداز ظهر و سپس شبها بیندازند تا نیروهای انتظامی قادر به شناسایی آنها نباشند. همچنین در روزهای چهارم به بعد دیده شد که مدارک بسیجیها آتش زده شدند و نیز اعتصاباتی در ادامه حرکت آغاز شدند.
● سوم: همانگونه که نظام دربرخورد با جوانان آنها را سر به هوا و وابسته میداند، قطعا رهبری توزیع شده به این درک رسیده است که همین جوانانی که طی چند روز کلیه سیاستها و ترفندهای حاکمیت چه چب و چه راست را به هم ریختهاند، قطعا در ادامه حرکت خود از شیوههای مدرن رهبری شبکههای اجتماعی بهره جسته و نظام را در سردرگمی فرو خواهد برد.
● چهارم: رهبری توزیع شده این جوانان که شیوهای نو برای ادامه حرکت میباشد. راه را بر برنامه ریزان نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و نظامی خواهند بست و تصور سردار جعفری مبنی بر پایان اغتشاشات دیماه ، واقعیت پیدا نخواهد کرد. هر چند اگر کلیه نیروهای سرکوبگر بتوانند در نهایت آتش سرنگونساز را بار دیگر زیر خاکستر فرو برند اما، به نظر نمیرسد بتوانند آن را خاموش سازند .
❋ جنبش کنندگان چه میخواهند:
تظاهرات و شعارهای مطرح شده در روزهای گذشته به خوبی نشان دادهاست که جوانان جان به لب رسیده از بیکاری، فقر، نا امید از آینده و… چه چیزی را فریاد میکنند و چرا نیروهای حافظ ولایت در طول نزدیک به 40 سال نخواستهاند و نمیخواهند خواسته های آنان را درک کنند. جالب اینکه سپاه سرکوبگر، تعداد آنها را که در بیش از 90 شهر به خیابان آمدهاند 15 هزار نفر و امام جمعه تهران احمد خاتمی، آنها را 6 هزار نفر و وزیر کشور حسن روحانی دروغگو آنها را در کل 42 هزار نفر خواندهاند. اینها و حسن روحانی میخواهند بگویند اقلیت ناچیزی فریب خوردند و به زودی کار جنبش آنهابه انتها خواهد رسید .
وزیر کشور میگوید در حدود 100 شهر این کشور 42 هزار نفر دست به اعتراض زده اند و قوای رﮊیم قادر به جمع کردن آن با صدها هزار نیرو نیست. (گفتنی است به دلیل تعداد زیاد شهرستانهای درگیر در اعتراضات، سپاه پاسداران مجبور شده بخشی از نیروهای مرزی خود را به شهرها فرا بخواند و این در حالی است که اکثر نیروهای سپاه با پوشش و در کسوت نیروی انتظامی و بسیج در حال انجام وظیفه و سرکوب مردم و ایجاد رعب هستند و این دروغ است که می گویند هنوز سپاه لازم ندیده که وارد صحنه شود.)
تظاهر کنندگان در همگانیترین شعارهای خود به نکاتی اشاره میکنند که شعار مردم ایران در جنبشهای پیشین و در حرکتهای سال های گذشته همواره سر میدادهاند. از جمله :
رفراندوم، رفراندوم، این است شعار مردم
میجنگیم ، میمیریم، ایران را پس میگیریم
استقلال، آزادی ، جمهوری ایرانی
مرگ بر اصل ولایت فقیه
اصلاح طلب، اصولگرا، تمام شده این ماجرا
سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن
مرگ بر حزب الله
توپ، تانک، فشفشه، آخوند باید گم بشه (این شعار این بار بر زبان آمده است)
مرگ بر سپاهی
❋جنبش کنندگان چه میخواهند:
●اول: مردم به خوبی دریافته اند که در خواست رفراندوم را نمی توان از راه اصلاح طلبان و با خواهش و تمنا از رهبری درخواست نمود چرا که او هرگز به دلیل نفرت مردم از نظامی که برپا کرده است، جرات برگزاری رفراندوم را ندارد زیرا در آن صورت با اختلاف بسیار بالا خواست مردم که همانا نظام جمهوری ایرانی است به خوبی خود را در برابر نظام جمهوری اسلامی بیان خواهد داشت.
علاوه بر این نظام ولایت به خوبی میداند،وقتی جوانان می گویند می جنگیم، می میریم ، ایران را پس میگیریم ، این نهایت خواست مردم برای باز پس گیری کشوری است که نزدیک به 40 سال دراختیار مهاجم ترین قوم متجاوز بر ایران بوده است .
●دوم: مردم در شعار اصلی خود خواهان استقلال و آزادی و جمهوری ایرانی هستند و در واقع میخواهند بگویند که استقلال و آزادی در جمهوری اسلامی به دست نیامده و باید آن را با برقراری جمهوری بر پایه استقلال و آزادی و برخورداری ایرانیان از حقوق شهروندی، بازیافت. در هفتههای آخر جنبش سال 88 نیز این شعار به وفور از سوی جوانان مطرح میشد. این بار، در کنار آن، شعار مرگ براصل ولایت فقیه نیز سر داده شد.
●سوم: جوانان در شعارهای خود نشان میدهند، برای آنها دیگر گروههای مختلف درون نظام ولایت فقیه، از اصلاح طلب، اعتدالی و اصولگرا و… ،فرقی نمیکنند و آنها مورد اعتماد نیستند. شعارها پایان امید به آنها را اعلان میکنند. مردم شعار میدهند:
اصلاح طلب ، اصولگرا، تمام شده این ماجرا
● چهارم: در آنچه به دین مربوط میشود، شعارها گویای پیدا شدن وجدان به این واقعیت است که رﮊیم، بمثابه قدرت، دین را وسیله و برای توجیه خود بکار میبرد. بنابراین، تبهکاری است که دین را تباه میکند. شعار «دین را پله = وسیله میکند مردم را ذله میکند» و «حسین ، حسین شعارشان، دزدی افتخارشان» و شعارها بر ضد «آخوند»، گویای پیدایش وجدان به وسیله شدن دین توسط رﮊیم ولایت مطلقه فقیه است. وجدان جمعی میداند که هرگاه جنبش نجات دین از چنگ قدرت را هدف بگرداند، خود از عوامل پیوستن جمهور مردم به جنبش میشود.
● پنجم:شعار دهندگان اعلام میدارند که آنها مخالف هرگونه خرج برای حمایت از رﮊیمهای استبدادی و شرکت در جنگهای گوناگون در منطقه هستند و میدانند که پولها نه خرج مردم فلسطین و لبنان و … که خرج سازمانهای مسلح میشود. و نیز میدانند که افراطیون تحت رهبری خامنهای، دهها میلیارد دلار صرف کمک به رﮊیم سوریه و جنگ در سوریه و عراق و فلسطین و یمن و سودان و کشورهای افریقایی و حتی «صاحب نفوذ» شدن در امریکای لاتین کردهاست و میکند.
● ششم: در شعارهای دیگر ، جوانان خواهان گم شدن آخوندهای در خدمت رﮊیم، ملاتاریا، و خلع ید از فرماندهان سپاه، تشکیل دهنده مافیاهای نظامی – مالی هستند. میدانند که سرداران داعشی سپاه، در طول دهه های بعد از انقلاب، از عوامل پیدایش وضعیت کنونی کشور بودهاند و در بحرانسازیهای پی در پی شرکت داشتهاند.
❋ جنبش کنندگان چه نمیخواهند :
شعارهای جوانان در تظاهرات چندین روز گذشته معلوم میکند آنها به خوبی به عامل اصلی بروز فساد و فقر و بیکاری آگاه هستند و میدانند که وضعیت امروز ایران، حاصل بیکفایتی و قدرت طلبی او است. این او است که کشور را در اختیار بیکفایتهای فاسد قرارداده تا مطیع او باشند. این ولایت مطلقه فقیه است که رﮊیم جنایت و خیانت و فساد را بر کشور حاکم و ملت را گرفتار فقر و بیکاری و آسیبهای اجتماعی کردهاست. شعارها شفاف هستند:
مرگ بر دیکتاتور
ملت گدایی میکند، آقا( رهبر) خدایی میکند
مرگ بر خامنهای
خامنهای حیا کن، مملکتو رها کن
سید علی ببخشین، دیگه باید بلند شین
و….
❋ آیا جنبش پایان میگیرد؟:
به نظر می رسد اعتراضات گسترش یافته در شهرستانهای کوچک و متوسط، بر خلاف اعتراضات سال 88 که در مرکز ایران و چند شهر مرکز استان برپا شده بود، بنا بر دلایلی آرام نخواهد شد. البته قوای سرکوب میتوانند بر شدت سرکوب بیفزایند و مانع از شکل کنونی اعتراض بشوند اما این نه سرکوب است که میتواند جنبش را متوقف کند که ناتوان شدن از گسترش و عبور از هفتخوان است که میتواند جنبش را فعلاً متوقف کند. هفت خوانی که رستم از آن عبور کرد، واقعیتی است که فردوسی آن را در شکل داستان، خاطر نشان مردم ایران میکند: جنبش باید از مدار بسته یا حصار رﮊیم (قرار گرفتن میان این و آن جناح) خارج شود. جنبش باید از مدار بسته مثلث رﮊیم و دو ضلع وابسته به قدرتهای خارجی، رها شود. جنبش باید از مدار بسته ذهنیت قدرتمدار که در شعارهائی چون «زنها به ما پیوستند، بیغیرتها نشستند» و این و آن خشونتگری ابراز میشود، رها شود. جنبش باید از مداربسته تبعیضهای جنسی و قومی رها شود. جنبش باید از مدار بسته تعصبهای دینی و ضد دینی، هر دو، رها شود. جنبش باید از مدار بسته فکرهای راهنمای توجیهگر قدرت رها شود. جنبش باید از مدار بسته غفلت از حقوق رها شود و ایران سرزمین علم بر حقوق و عمل به حقوق بگردد و جامعه ایرانی الگوی عمل به حقوق بگردد. بنابراین، جنبش در آغاز خود است و شعار آن « بیرون بریز هموطن حقوقتو فریاد بزن» است. هنوز راه است که از راه عمل به حقوق باید طی شود. آن روز جنبش همگانی میشود که سراسر ایران، حقوق انسان و حقوق شهروندی و حقوق ملی و حقوق طبیعت را فریاد بزند و به این حقوق عمل کند.