با اعلام حضور نیروهای بسیج در سراسر کشور و سپاه و بسیج در تهران،برای کنترل اجتماعی یا به قول خودشان گشتهای مبارزه با اراذل و اوباش و سارقان! به نظر میرسد رﮊیم و نیروهای نگاهدارندهاش، متوجه خطرات بزرگ در حال بروزشدهاند. به همین دلیل ضرورت خروج از پادگانها و کنترل مردم به شدت احساس شدهاست .
رﮊیم همه مردم ایران را به دلیل مخالفت با سیاستهایش، اراذل و اوباش میداند و این واژه در حرکت های مردم در سال های 78 و 88 از سوی مسئولان بکار رفت. احمدی نژاد مردم را خار و خاشاک نیز خواند. در جنبش 88، خامنهای مردم را میکروب های سیاسی و علم الهدای، امام جمعه مشهد، گوساله و بزغاله خواندند.
گفتنی است که نظام حاکم بر ایران، از ابتدای انقلاب برای کسب قدرت مطلق مجبور به سرکوب ملت به هر شکل و شیوه و عنوانی شد. گشتهای کنترل مردم یکی از آنها است که از سال 57 با نیروهای کمیتههای انقلاب اسلامی آغاز و سپس به بسیجی ها رسید و بعد نیروی انتظامی و حالا سپاه و همه در کنار هم برای کنترل و فشار بر مردم بسیج شدهاند.
سردار یزدی فرمانده سپاه تهران، از اعضای شورا شهر تهران میخواهد مردم را با این نیرو هماهنگ کند. اما نمیخواهد اعتراف کند از سال 57 با ایجاد گشتهای مختلف ثارالله، جندالله، حزبالله، انصارالله، و گشتهای اخلاق و مبارزه با بد حجابی، محسوس، نامحسوس، موتور سوار، خواهران، ارشاد، امر به معروف و نهی از منکر، امنیت اجتماعی و… تا کنون به توهین و تحقیر مردم پرداختهاند و چون به نتیجه نرسیدهاند، اینک از مردم تحقیر و سرکوب شده میخواهد دستیار سرکوبگرها بگردند!
حضور افراد سپاه تهران، تقریبا یک ماه بعد از اعلام حضور نیروهای بسیج به صورت گروهی سه نفره و پنج نفره در محلات و کوی و برزن در سراسر کشور (از 25 آبانماه سال 1396)، نمایانگر چه وضعیتی میتواند باشد؟ وضعیت قطعا وضعیتی که «اراذل و اوباش» ایجاد کرده باشند، نیست. یک دهه پیش، در سال 86 ، سردار رادان، برای ایجاد وحشت در میان مردم، اقداماتی به عنوان گشت اخلاقی انجام داد و مدعی بود که اراذل واوباش را جمع کرده است. به خبرهای منتشره در آن زمان توجه کنیم:
●رادان در تابستان سال 86 : در جریان عملیات شب گذشته بیش از 80 درصد اراذل و اوباش را دستگیر کردهایم .
● سردار علیپور معاون رادان: با دستگیری 102 تن از اراذل و اوباش تنها 7 تن دیگر باقی ماندهاند که دستگیر شوند (نقل به مضموم)
● سردار رادان در دیماه سال 86: طرح امنیت اجتماعی در تمامی زمینهها با جدیت و قوت ادامه مییابد و پلیس این طرح را تا زمان رفع دغدغهها در زمینههای مختلف ادامه خواهد داد.
● در سال 90 سردار ساجدی نیا بار دیگر از برخورد با اراذل و اوباش خبر داد
و حالا، سرداران شهرام قدیم یا غلامحسین غیب پرور جدید و سردار یزدی سخن از مبارزه با اراذل و اوباش را بعد از 10 سال مجددا مطرح میکنند. وضعیت آماده انفجار است که سبب میشود، حضور پاسداران در شهرها، طراحی و اجرا شود. جالب اینکه فرمانده سپاه تهران سردار یزدی هنگامی به شورای شهر میآید و سخن از همکاری میزند، میگوید: ایران با مسائل مهم و مشکل و پر برخوردی روبرو است. در واقع، مسائلی از این نوع، حاد شدهاند:
●گفته میشود حال خامنهای مساعد نیست
● سردار علی شمخانی از آغاز سقوط سخن میگوید
● گوشت قربانی بودجه تقسیماتش مشخص شده و تنها سر مردم بیکلاه مانده و جز کسری بزرگ و تورمآور آن، چیزی عاید مردم نمیشود.
● سردار جعفری سخن از تثبیت نیروها در عراق و لبنان و سوریه و یمن میزند.
● اختلافات میان مقامات و رؤسای قوای سه گانه و شورای نگهبان و خبرگان رهبری ونیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی، نمایندگان مجلس و … به اوج خود رسیدهاند؛
● گروهی که قبلا باامام زمان نماز خوانده، نهار میخوردند و هاله نور داشتند و مواضعشان به رهبری نزدیکتر بود ، زنبیل به دست گرفته اند و به جنگ قوه قضاییه رفته و لقب «منحرف» گرفتهاند و هر روز معرکهای ایجاد میکنند و به قول عمامه به سری، لات بازی در میآورند.
● عدهای سوت بلبلی زنان، به میدان آمدهاند و ادعای عدالت و حق و حقوق میکنند، معرکه گرفته و با کلی اهن و تلپ به دانشگاه می روند، گویا در این اندیشهاند که قدرت نیروهای امنیتی و نظامی و قضایی وابسته به ولایت مطلقه را نمایش دهند. اﮊهای میپندارد نطق همه دانشجویان را بریده و در دانشگاه گرد و خاک کند و سوت بلبلی بزند و دانشجویان با کف و سوت او را تشویق کنند. اما نمیداند آن مرکز تبدیل به قربانگاه کسی چون او میشود که قبل از آنکه سوت بلبلی بزند، کارش گازگرفتن بود.
● نیروهای نظامی و امنیتی و اطلاعاتی که در طول هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به هر چه که خواسته بودند ، رسیدند، در درگیریهای کنونی سعی میکنند خود را دخالت ندهند. در غیر این صورت ممکن است مدارک آنها نیز افشا شده و طشت رسوایی سرداران از بام به زمین افتد. لذا فعلا مهر سکوت بر لب نهادهاند .
● علاوه بر جنگجویان میدان فوق، برخی اعتدالیون، دستهای فتنهگر، جمعیتی اصولگرا، گروهی اصلاح طلب، دستهای افراطی و بخشی عماری شدهاند و به جان یکدیگر افتادهاند و ملت هم به تماشا نشسته که کدام گروه ، گروه دیگر را نابود میکند. منتظر و مترصد خسته شدن و نابودی آنها است تا ببیند دست آخر باید با کدام گروه دست و پنجه نرم کند .
ایرانیها مثالی دارند: وضعیت به گونهای شدهاست که سگ هم صاحبش را نمیشناسد. یعنی وضعیت برخوردهای میان مقامات در ایران به گونهای شدهاست که هیچ کس نمیداند چرا اینها به این شدت به جان هم افتادهاند. احتمالا قضیه همان تشدید بیماری خامنهای است. او در وضعیتی است که دیگر نمیتواند مانع از درگیریها شود. هر کدام از این نیروها هنوز که او سرش را بر زمین نگذاشته ادعای ارث و میراث میکنند و فکر میکنند مردم هیچکارهاند. جنگ بر سر جانشینی خامنهای علنی شدهاست. حالا دیگر معلوم است که رئیسی را از آنرو نامزد ریاست جمهوری کردند که به کمک سپاه، در موقع خود، رهبرش کنند. به یادها میآورد که 50 تن از اعضای مجلس خبرگان، از او بعنوان نامزد ریاست جمهوری حمایت کردند. او و پدر زنش، علمالهدی سخت در تکاپوی رهبر شدن هستند و برای رسیدن به مقصود از هیچ کاری خودداری نمیکنند. گرچه بخش سرکوبگر سپاه و ارگانهای دیگر، با رهبر شدن او مساعد هستند، اما اکثریت بزرگ سپاه و دستگاه اداری و روحانیت قم و نجف و شهرهای بزرگ، مخالف رهبر شدن این جنایتکار تاریخ هستند.
● خامنهای بیمار است و مانند عروسک خیمه شب بازی هر زمان که لازم باشد با تزریقات و تخدیرات، برای مدت کوتاهی سر پا می شود و دشمن دشمن میکند و بعد به استراحت اجباری میرود
● رییس سابق قوه مجریه، رییس فعلی قوه قضاییه را پدر یک جاسوس، صاحب حسابهای غیر قانونی، زمین خوار، صاحب گاوداری و غاصب و فاسد و… معرفی میکند
● باز احمدی نژاد رییس قوه مقننه را دارای تابعیت بیگانه و برادر کارچاق کن میداند
● او رییس ستاد حقوق بشر اسلامی، محمد جواد لاریجانی را زمینخوار و کسی که زمینهای ورامین را غصب کرده و دارای شرکت پرورش شتر مرغ میباشد، میداند
● رییس قوه قضاییه رییس سابق قوه مجریه، احمدی نژاد را دروغگو و یاوه گو و … میخواند
● احمدی نژاد، روحانی، رییس فعلی قوه مجریه را بیسیاست و کسی که کار بلد نیست میداند
● دبیرشورای نگهبان تک نفره اسلحه به دست گرفته تا غیر مسلمانان را از مجالسی که مردم آنها را انتخاب کردهاند بیرون کند و می گوید به مجلس هم ربطی ندارد و در نتیجه بین رییس قوه مقننه و دبیر شورای نگهبان درگیری و اختلاف به وجود آمدهاست و برای روشن شدن تکلیف باید به مجمع تشخیص مصلحت نظام رجوع شود. درآن، رییس سابق قوه مجریه و رییس فعلی قوه مقننه و رییس فعلی قوه قضاییه و رییس فعلی قوه مجریه و رییس سابق قوه قضاییه و دبیر شورای نگهبان و فقهای عضو آن حضور پر شور دارند .
● نیروی انتظامی میگوید سپاه نمیتواند کار این نیرو را خود برعهده بگیرد. وزیر کشورهم همین موضع را گرفتهاست.
● بسیج معتقد است به کمک نیروی انتظامی آمده تا شهر را کنترل کند و اراذل و اوباش را دستگیر کند
● سپاه پاسداران بر این باور است که نه نیروهای امنیتی و نه نیروهای اطلاعاتی و نه نیروهای انتظامی قادر به کنترل کشور نیستند و خود باید راسا به کمک بسیج کار مبارزه با اراذل و اوباش و سارقان و… برعهده بگیرد.
● رییس جامعه مدرسین حوزه از طلبهها میخواهد در نظام ولایت فقیه که متعلق به آنها است دخالت کرده ورود نمایند
● علما و روحانیون از کم بودن بودجه خود شکایت دارند و مردم از زیاد بودن پولی که به آنها داده میشود، ناراضی هستند. اعتراضات مردمی در شبکههای اجتماعی به هزینههای مندرج در بودجه، به خصوص بودجههای بخشهای امنیتی و نظامی و حوزههای علمیه و بخش فرهنگی که به شدت افزایش یافته و موجبات واکنش نمایندگان مجلس و حتی خود رییس جمهور شدهاست، سخت اعتراض میکنند.
● شیخ محمود رضا جمشیدی رییس حوزههای علمیه خواهران، مدعی است که پول از آن ولی فقیه است و ربطی به دولت ندارد وباید بودجههای «دینی» و «فرهنگی» افزایش نیز پیدا کند.
● هزاران میلیارد تومان از اموال ملت را عدهای که از قضات با سابقه و فرزندان روحانیون و مسئولان کشور هستند، برده اند و پس نمی دهند زیرا فکر میکنند ارث پدرشان است. مردم هر روز در خیابانها بر ضد مسئولان شعار میدهند که گویا برخی از افراطیون هم از این شعارها بدشان نمیآید چون شعارها برضد روحانی و لاریجانیها است .
● بازنشستگان، در تظاهرات، برضد حاکمیت شعار میدهند: نه لبنان و نه غزه – حقوق باز نشسته
● گروههای مختلف کارگری بخاطر عدم پرداخت حقوق معوقه خود، بطور مداوم، دست به تظاهرات میزنند
● معلمان بازنشسته که حقوق بازنشستگی خود را دریافت نکردهاند، اعتصاب میکنند.
و…
با توجه به واقعیتهای بالا – که تنها برخی از آنها فهرست شد – متوجه میشویم نظام در کل به خطر افتاده و نیروهای سرکوبگر آن یعنی سپاه پاسداران و بسیج خطر را بیشتر درک کردهاند. بنابراین با این مانورها در حال ایجاد حاشیه امنی برای خود میباشند. زیرا به خوبی میدانند در صورت مرگ خامنهای و درگیریها میان مسئولان در کنار فشار های مالی بر مردم، احتمال اینکه با جنبش یا شورشی از سوی مردم روبرو شوند زیاد خواهد بود. و آرام کردن مردمی که به شدت از اوضاع کنونی به تنگ آمدهاند به سادگی میسر نخواهد بود .
بنا براین، به نظر میرسد نیروهای نظامی و امنیتی و اطلاعاتی برای اینکه مانند سال 88 با سیل عظیم مردم روبرو نشوند و برای اینکه غافلگیر نشوند، از پادگانها خارج شدهاند تا اگر نتوانند پیشگیری کنند، بتوانند به موقع وارد عمل شوند. اما امری که آنها متوجهاش نیستند، ایناست که تحقیر و توهینهای چند ده ساله نیروهای سرکوبگر و حاکمیت مستبد، آنقدر به مردم فشار آوردهاست که در نگاه آنها چیزی به جز خشم و انزجار و نفرت از این نیروها دیده نمیشود. اگر از بند ترس خارج شوند این نیروها هرگز توان رویاروئی با آنها را نخواهند داشت. چرا که نیروهای سرکوبگر به خوبی میدانند از سال 88 تا کنون نه تنها بر توان سرکوب آنها افزوده نشدهاست، بلکه به شدت از آن کاسته شدهاست. دیگر آن باور را به ولایت فقیه و دولتی دینی که در واقع دین دولتی است، ندارند. در صورت بروز جنبش عمومی، نیروهای امنیتی و اطلاعاتی اقدام به برخورد با مردم نخواهند کرد. زیرا با توجه به شرایط موجود، امیدی به ادامه حیات نظام ندارند.
در انتها باید افزود، هیات حاکمه و نیروهای نظامی و امنیتی سرکوبگر به خوبی میدانند در 40 سال گذشته چه بر سر مردم آوردهاند. بنابراین، میدانند که رﮊیمشان ماندگار نیست.
در پایان توجه خوانندگان را به بخشهایی از سخنان توأم با ترس سردار یزدی در شورای شهر تهران جلب مینماییم. همانطور که ملاحظه می کنید، سخنان سردار یزدی فرمانده سپاه تهران در جلسه با اعضای شورای شهر تهران بیانگر آگاهی او از خشم و انزجار مردم از سپاه و دیگر نیروهای سرکوبگر و مسئولان نالایق است. زیرا بعید است سرداری از سرداران طلبکار و همه چیز خواه و برتری طلب اینگونه سخن براند مگر از روی ترس و آگاهی ازآینده نگران کننده.
● سردار یزدی:امروز ما برای خدمت رسانی به مردم با تمام دستگاهها همراه و همگام هستیم و با نیروی انتظامی در بهترین شرایط هستیم و هیچ کس نمیتواند اختلافی میان دو دستگاه ببنید.
– همین جمله اول او معلوم میکند که سپاه هیچ ارتباط حسنهای با نیروی انتظامی ندارد چرا که بعد ازاین سخنان وزیر کشور انتقاداتی را در این رابطه اظهار کرد و گفت: حفظ امنیت نه برعهده سپاه که برعهده نیروهای انتظامی است.
سردار یزدی: متاسفانه در توجیه مردم و مشارکت مردم و همراهی و همگامی مردم، احساس میکنیم که دستگاهها نمیتوانند حرکت را صحیح انجام دهند. مساله قانونگذاری و بیکاری قابل حل است و میتوانیم در تهران کاری کنیم تا شرایط بیکاری در تهران حل شود تا به دور از هرگونه سازمانی و قشری این معضل را حل کنیم. امروز حل مسایل جامعه نیازمند همراهی همه است و نمیتوانیم بگوییم رفع مزاحمت اراذل و اوباش فقط برعهده نیروی انتظامی است. موضوع فرار دختران و سرقت نیز قابل حل است.
سردار همانند دیگر مسئولان همه کارها را قابل حل میداند اما نمیگوید چرا در طول 40 سال گذشته در این مورد فکری نکردهاند و حالا که ترس از جنبش، در تک تک سلولهای بدنشان خانه کردهاست، به دست و پا افتادهاند و میگویند: بیکاری و فقر و فرار دختران را و… حل میکنند!
سردار یزدی با بیان اینکه برای ارتقای وضعیت تهران در تهران چند طرح در دستور کار داریم، میگوید: یکی از این طرحها آن است که به زودی گشتهایی در تهران ایجاد میشود که از وقوع سرقت، اوباش و… جلوگیری کنیم. قطعا سردار یزدی میداند که راه اندازی این گشت همانند دیگر گشتها، نه برای بیشتر کردن امنیت مردم که ایجاد وحشت در میان مردم و نمایش قدرت این نیرو است که این روزها به شدت از وضعیت آینده نگران است.
نکته جالب این که سردار یزدی، با بیان اینکه در سپاه و بسیج این مسایل کلید خوردهاست و هر کسی در این مسیر گام بردارد ما حتما همراه خواهیم بود، میگوید: ما به مشارکت مردم نیاز داریم. و باید مردم بپذیرند که ما میخواهیم این کار را انجام دهیم. از شورا خواهش میکنیم به ما در ورود به این مسایل کمک کند . بسجیها در درون مردم هستند و در کمتر از چند دقیقه اخبار و اطلاعات به ما میرسد و میتوانیم مدیریت کنیم. امروز برای برگرداندن نگاه مردم به دستگاه های دولتی و مسئولیت دار باید تلاش بیشتری کنیم.
– جمله فوق سردار چند نکته مهم در بردارد:
● نکته اول: ما به مشارکت مردم نیاز داریم و چه شدهاست که سردار و سپاه به مردم نیاز پیدا کردهاند؟
● نکته دوم:باید مردم بپذیرند که ما میخواهیم این کار را انجام دهیم. سردار باز هم از کلمات کلیدی دیگر سرداران یعنی مردم باید بپذیرند که میخواهیم این کار را انجام دهیم، استفاده کردهاست به راستی چرا سردار از مردم کمک میخواهد؟
● نکته سوم:از شورا خواهش میکنیم به ما در ورود به این مسایل کمک کند. از قرار، سردار نمیداند اگر اعضای شورای شهر تهران بخواهند در کنار او قرار گیرند،مردم آنها را به چشم رضازاده و الهه راستگو و چمران مینگرند که هیچ جایگاهی در میان مردم ندارند.
● نکته چهارم:بسیجیها در درون مردم هستند و در کمتر از چند دقیقه اخبار و اطلاعات به ما میرسد و میتوانیم مدیریت کنیم امروز برای برگرداندن نگاه مردم به دستگاههای دولتی و مسئولیت دار باید تلاش بیشتری کنیم.
سردار! اگر بسیجیها اینقدر به روز هستند که در عرض چند دقیقه همه اخبار و اطلاعات را به شما میرسانند، پس مشکل شما چیست؟ شما چگونه میخواهید نظر مردم را نسبت به مسئولان تغییر دهید اگر بسیجیها در درون مردم بودند به خوبی از میزان نفرت و انزجار مردم از شما و دیگر سرداران جنگ طلب و افراطی و رهبری و دیگر روحانیون با خبر بودند و خود را دخالت نمیدادند.
در قسمت سوم این بررسی، تغییر رابطه سپاه با حکومت و کشماکش بر سر رهبری را ردقیقتر بررسی میکنیم.