back to top
خانهدیدگاه هاایران و پدیده آقازادگی - امیداحمدی

ایران و پدیده آقازادگی – امیداحمدی

 

 

چگونه زیستن فرزندان هیئت حاکمۀ ایران در دویست سال گذشته تا کنون نشان از آن دارد که پدیده آقازادگی یکی از پدیده های ویرانگر تاریخ این سرزمین بوده است.

عملکرد این گروه گویای واقعیتی انکار ناشدنی است که در تاریخ دویست ساله ایران به استثنای عباس میرزای ولیعهد فتحعلی شاه که قبل از رسیدن به سلطنت مرحوم شد. آقازادگی در ایران ازعوامل مخرب ملک و ملت بوده است.

تاریخ گزارش میدهدهرگاه آقازاده ای برکرسی قدرتِ دیاری نشسته است ویرانی بر ویرانی افزوده و دمارازمردم آورده است.

آقازاده های حکومتی ویژگی های مشابهی داشته ودارند. چه آنها که در رأس ونزدیک به هرم قدرت هستند وهم آنهایی که از قدرت به زیر کشیده شده اند مشابه عمل میکنند. اولین مشخصه این جماعت هم جنس بودن با قدرت است. ازاین رو زور پرستی مشخصه مشترک این گروه است. کانون های قدرت آمال وقبله گاه آنهاست، اگر درآن قرار دارند برای حفظ آن واگر از آن دور گشته اند برای رسیدن به آن ازهیچ عمل ضد انسانی فروگذار نیستند. گاهی حاضر میشوند نیمی از مملکت برود ولی آنها درقدرت باقی بمانند یا در راس قدرت قرار بگیرند.

منفعت طلبی ازشاخصه های مشترک این جماعت بوده وهست.

آقا زاده ها چه قجری وپهلوی وهم شیخ مداران وعمامه به سران منفعت وقدرت را برهر چیزی ارجح دانسته ومیدانند.

هرگاه میان حقوق ملی ایران ومنافع شخصی وقدرت خانوادگی آقازاده ها تعارض بوجود آمده است. منفعت وقدرت را ترجیح داده وبرای منافع شخصی قدرت حقوق ملی را پایمال کرده اند.

شاخصه مشترک دیگر آقازاده ها اینکه با انواع دزدیهای کلان آشنا درمواقع متعدد با آن اینهمان هستند. نوع زندگی آنها نشان میدهد که برای زدوبند با نامردمان علیه مردم تربیت میشوند.

منفعت شخصی اساس روابطه آنها را شکل میدهد. اما حقوق انسان، حقوق شهروندی وحقوق ملی در میان این جماعت رنگی ندارد.

هرگاه پای حقوق ملی ایرانیان به میان آمده است آقا زاده های حکومتی در برابرآن قرار گرفته با قدرتمندان داخلی وخارجی وارد زد وبند شده اند وگاهی به دریوزگی نزد اجنبی رفته اند. نمونه ها فراوانند به یکی دو نمونه بسنده میکنیم : در جریان قرارداد انگلستان احمد شاه زیربار قرارداد (1919)انگلستان که علیه ایران بود نرفت، آقازاده های قجری تلاشها کردند که او آن قرارداد ننگین را امضاء کند. آنها برای ماندن درسلطنت حاضر شدند احمد شاه را قربانی کرده وکنار بزنند، قرارداد را امضاء کنند وهرچه انگلستان میگوید همان کنند. اما انگلستان راه خود را می رفت.

در جریان کودتای 1332علیه نهضت ملی ایرانیان آقازاده های پهلوی خود را به غربی ها سپردند و با دشمنان ملت برای کودتا برضد ملت همراه شدند. برای نمونه اشرف پهلوی درراستای منافع بیگانگان ودربار علیه حقوق مردم در کودتای28 مرداد فعالانه شرکت داشت. اوحتی بعد ازانقلاب 57 علیه حقوق ملی ایرانیان دربرنامه ریزی برای گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا که به جنگ عراق و ایران منجرشد و دونسل از ایرانیان قربانی شدند فعال بود. اوهمچنین اوبعداز کودتای 1360برای ادامه جنگ که به استبداد خشن وویرانی ایران انجامید با قاچاقچیان اسحله در کناراسرائیل بنفع رژیم ایران همکاری کرد. برای به شاهی رسیدن رضاپهلوی آقازاده شاه سابق این دریوزگی هنوزهم ادامه دارد. واقعیت سوم اینکه ازچهل سال گذشته آقازادهای نوکیسه عمامه داران، ایران را به معنی واقعی چپاول میکنند.

ابتکارآقازادگی رانت خواری وخالی کردن جیب مردم است.

از رانت اقتصادی گرفته تا رانت اطلاعاتی وبرنامه ریزی حکومتها این قشر برخان نعمت می نشینند.

گاهی حتی جزیره خرید وفروش میکنند وگاه دولتها را جابجا میکنند.  

زدوبند با قدرتهای بیگانه برای دزدی از مردم یکی دیگر از شگردهای آقازادگی است.

آنهایی که پدران حاکم داشته اند برغارتی که پدر از ملک وملت کرده است می نشینند و دزدیهای هزاران میلیاردی را ارث پدری می پندارند!

چون با دانش به مفهوم واقعی بیگانه اند وقدرت را اصل میدانند همچنین پیرو توقعات قدرت هستند، اندیشه وعمل آنها پرازتناقض است. اگر قدرت ایجاب کند کمربسته اما رضا میشوند، اسم پسر را رضا میگذارند واگرقدرت عکس آن را ایجاب کند همان میکنند. آقازاده ها چون با شفافیت وراستگویی بیگانه با ابهام ودروغگویی یگانه اند، موقعیت وهستی خود را در ابهام، تناقض ودروغ میبینند. آنهاپراز تناقض هستند، با توقعات قدرت حرکت میکنند ونیاز قدرت تناقض گویی را ایجاب میکند. برای نمونه آقازاده شاه یک روزایجاب میکند از شاهنشاهی دفاع میکند، خود را شاه بداند. روزدیگر کتمان میکند.    

این جماعت اگر قدرت ایجاب کند ویرانگری در پیش میگیرند ویا تسلیم میشوند. چون با قدرت وسَر وسِر دارند با تفکردرپدیده ها وغور ورزیدن درمسائل علمی بیگانه اند.

آنها تربیت شده اند تا حاصل کاردیگران را مصرف کنند. اگر از آقازاده های تاجداران و عمامه به سران سوال شود که از کجا آورده اید؟ خواهند گفت ازث پدری است! حاصل فعالیتهای ژن خوب است!

پدربا بیگانه علیه ملت زد و بند میکند حاکم میشود. درزدوبند دو طرف سرمایه مملکت را به یغما میبرند بخشی ازآن را برای نور چشمی ها به ارث میگذارند. نمونه بارز ودم دستی آن آخوندهایی که با بیگانگانی چون ریگان وبوش برای برقراری استبداد در ایران هماهنگ شدند. 37سال است که کشوری مثل آمریکا برخان نعمت حاصل آن زد وبند نشسته و منطقه را به بهانه نفوذ ایران در منطقه به انبار اسحله تبدیل کرده است. سیاستهای حکام ایران وآمریکا منطقه را ناامن و جنگ را خانگی کرده اند.

براستی اگرسال 60 جنگ ایران وعراق پایان می پذیرفت وصلح در منطقه برقرار می شد، فضائی برای فروش این همه سلاح وحضور وحشت انگیر غولهای نظامی جهان غرب باقی می ماند؟

البته زدوبند با بیگانگان مختص به روحانیان حاکم نیست، کمی عقب تربرویم می بینیم محمدرضا پهلوی هم با بیگانگان برای منافع شخصی قدرت علیه حقوق ایرانیان وارد زدوبند شد.اوهمراه با دو قدرت بزرگ برضد مردم ایران کودتا کردند. حاصل کودتا قدرت وثروت برای خانواده پهلوی وشرکای قدرتمند بیگانه یشان بود که به سرمایه های افسانه ای دست یافتند. درمقابل ملت ایران ازآزادی وعدالت محروم شده واز رشد و دموکراسی بازماندند. آنگاه آقازاده های شیخ وشاه میگویند این سرمایه هایی که درتصرف دارند ارث پدرانشان است!

از دیگر ویژگیهای مشترک آقازادهها بیگانگی آنها با دانش است. اگربه تاریخ200ساله ایران توجه شود آقازاده های ایران با تخصص وتئوری های فلسفی وعلمی وفلسفه سیاسی ودیگرعلوم بکل بیگانه اند.

شاه سابق ایران درمصاحبه با ارویانا فلاچی گفت زنان حتی یک آشپزخوب هم به تاریخ تحویل نداده اند بگذریم که ایشان تاریخ را وارونه گفتند.

اما براستی حرف او در زمینه آقازادگی صدق میکند. البته اونیزاز آقازادگی به شاهی رسید.

واقعیت این است که درایران آقازادگی ازبدو تولد روی کوهی از امکانات افسانه ای غلت میخورد. این امکانات را صرف چه چیزهایی کرده ومیکند؟ کدام آقازاده مصلح اجتماعی وفرهنگی، دانشمند، متفکر، روشنفکرومتخصص شده است؟ اینها همه بکنار کدامشان سالم زندگی کرده ومیکند؟ ازامرهای واقع تاریخ است که زیستگاه آقازادگی زیستگاهی غیرعادی است. زیستگاه آقازادگی درایران فضای آلوده وانگل واری است که انگل وارگی رابه جامعه تزریق میکند. بگونه ای که زندگی در وابستگی به باندهای قدرت وثروت زیست اصلی آنهارا تشکیل میدهد. درفضایی اینچنین ازامکانات برای افزودن برقدرت وغارت ملک وملت سوء استفاده کرده وجامعه را در ابعاد مختلف ضعیف میکنند.

آقازادگی در ایران اوج ناتوان انگاری درزمینه تقکروعمل مستقل است. نبض آنها با نبض قدرت و صندلی قدرت هماهنگ است وقدرت ضد رشد است. چون از خود شخصیت مستقل ندارند، دوری ونزدیکی به قدرت تعیین کننده است، تا آن هنگام که به صندلی قدرت نزدیک هستند کسی را فراتر ازخود نمی بینند، نماد کنونی آقازادهای روحانیان هستند.

اما به محض فاصله گرفتن ازقدرت، خالی میشوند. بسرعت بدنبال قدرتمندی میگردند که به آن تکیه کنند. هرگاه حامی یا پدرازارکان قدرت به زیرمی افتد چون آقازاده ازخود چیزی ندارد ودر قدرت پدر یا مادر ناچیز شده است، ذلیل میشود. به کناری میخزد وبدنبال پشت وپناهی میگردد. آقازاده احمد خمینی را با ببینید چطوربا قاتلان پدرهمکاری میکند. جریان آقازاده شاه سابق (رضا پهلوی) وجمهوری خواهان آمریکا را ببینید مستمر بدنبال سناتورهای آمریکائی است شاید برای او کاری بکنند. ریگان میخواست اورا به شاهی برساند که شرایط فراهم نشد وامروز دربدر بدنبال تندروترین سناتورهای امریکائی است تا بلکه آنها گوشه چشمی به او نشان بدهند. آقازاده استاندارد اینگونه است: نوکرصفتی پیشه میکند تا بلکه صاحب قدرتی پیدا شود زیر بغل او را بگیرد و با شرط وشروطی اورا برخرقدرت سوارکند وبرمردم حاکم گرداند. جریان شاه شدن محمدرضا پهلوی وشرط وشروط انگلیسی ها نیز خواندنی است.

آنها در زمینه های مختلف ناتوان هستند ناتوانی آنهارا به سمت تکیه گاهای بزعم خودشان مطمئن و هدایت میکند.از این روهرگاه در قدرت هستند با زدو بند وسرسپردگی به عنصر خارجی سلطه خود برجامعه را تثیبت میکنند. آقازاده های قاجار برای نزدیک شدن به ارباب قدرت جهانی روس وانگلیس، آقازاده رضا شاه وجریان انگلستان ومسترترات وسرسپردگی او در تاریخ خواندنی است

هرگاه میان حقوق ملی ایران ومنافع شخصی وگروهی باندهای آقازادگی تعارض بوجودآمده است. دومی را دودستی چسبیده اند وبرای ایران فاجعه آفریده اند.

اکثراحتی بعد ازبه زیرکشیده شدن از قدرت وبعدازدهه ها حوادث غم انگیزی که توسط پدرانشان بر مردم رفته است راکتمان میکنند. حتی اگرنشود انکارکرد توجیه میکنند. کدام یک ازآقازاده های حکام جمهوری اسلامی مردم راشایسته راست شنیدن دانسته است؟ ازجمله فرزندان آقایان بهشتی، خامنه ای، رفسنجانی، اردبیلی، موسوی تبریزی، قدوسی، رجائی، خاتمی، جنتی و صدها خانواه ای که در جریان خشونتهای دهه 60 مردم را مهارکردند، کشتاردرمانی راروش کردند. آنها مردم رادر جایگاهی نمی دانندکه بگویند پدران ما کشتارها را رهبری ومدیریت کرده اند.

آقازادهای رضاشاه ومحمدرضاشاه هم همین روش را دنبال میکنند. آنها نه ازاستبداد خشن و کشتارهای پدر وپدر بزرگ میگویند ونه از مردم عذر خواهی میکنند. نه ازاموالی که رضا شاه غارت کردمیگویند با کمال نا باوری آنها اموال دزدیده شده را ارث پدری میپندارند!! نه از زندانهای مخوف رضا شاه حرف میزنند ونه از شکنجه های ساواک چیزی میگویند. آنها حتی از کودتا1332 چیزی نمیگویند. درحالی که شرکای خارجی آنها درکودتا بارها به دست داشتن در کودتا علیه مردم اذعان، وبابت آن عذر خواهی کرده اند. آنها کمترین ارزش برای انسان ایرانی قائل نیستند. ارزش را قدرت میدانند که در ناحق کردن مردم با یاری اجنبی آن را بدست می آورند.

آقازاده ها سرپوش گذاران برحقیقت هستند وقایع روشن تاریخ را به راحتی انکار میکنند: آقازاده های اصلاح طلبان برجنایات پدران ومادرانشان دردهه 60 سرپوش میگذارند. آقازاده شاه فقر، شکافهای طبقاتی، تبعیض های تحقیر آمیزدوران پدررا سرپوش میگذارد و استبداد پدررا نایده میگیرد واین یعنی عدم احترام به شعورعمومی ایرانیان. با کمال تعجب او حتی کودتای 1332را هنوزهم کودتا نمیداند در حالی که دولتهای خارجی که در سازماندهی کودتا شرکت داشته اند اذعان کرده وعذرخواهی می کنند.

 

آقازاده ها برای حفظ موقعیت خود درابهام حرف میزنند. تا درقدرت نیستند قسم جلاله می خورند که همان میکنم که مردم میخواهند. قسم حضرت عباس ودم خروس را همیشه همراه خود دارند. میدانند که چنانچه موقعیت پیدا کنند همان میکنند که پدرکرده است. از این رودائم انکارمیکنند.

وجه اشتراک دیگرآقازاده ها انتقامجویی است. هرگاه موقعیت پیدا کنند در جرگه شقی ترین افراد تاریخ قرارمیگیرند. رفتارمحمدرضا شاه با دکتر حسین فاطمی وهمچنین رفتاراشرف با شاعرآزادیخواه ایران زمین امیرمختارکریمپوررا شیرازی ببینید. شاعررا در جشن چهارشنبه سوری که با تولد پدر(رضا شاه) مصادف شده وبود زنده زنده درآتش سوزاندند، ونیزعملکرد احمد خمینی آقازاده خمینی با زندانیان بعد از سال60 آنچنانکه آیت الله منتظری درنوارمعروف میگوید احمد خمینی کمربسته بود تا آنها را قتل عام کند وکرد. راه مردم سالاری، راه رهاشدن مردم ازاستبداد، راه رهایی مردم ازدیکتاتوری های شیخ وشاه، گذاراز آقا وآقازادگی است. شایسته ترین شیوه پایان دادن به این سیکل است. رهبری از درون جامعه ملی برمی خیرد. آقا و آقازاده نماد بیرونی وبیگانگی با حقوق انسان حقوق، شهروندی، حقوق ملی و حقوق منطقه ای وجهانی ایرانیان هستند. عمل آنها خالی ازحقوق وپرازتجاوز و استبداد است. آنها فقط برای سلطه برمردم خود را بزک میکنند. راه بیرون آمدن از چنین باتلاقی رهبری همگانی وایستادن برحقوق خویش است.    

شرح حال آقازاده های قجری خصوصاً ضل السطان حاکم اصفهان در دوره ناصری خواندنی است. ستم های مضاعف ظل السلطان به مردم اصفهان، تخریب بناهای تاریخی اصفهان زبانزد عام وخاص است. اوحتی به حیوانات وحشی هم رحم نکرد.

[1]– جمال صفری : مصدق، نهضت ملی ورویدادهای تاریخ معاصر ایران جلد سوم. ص 394 به بعد

2- مهندس محمد جعفری سلسله مقالات :دخالت دادن بیگانگان در امور داخلی کشور قسمت اول وقسمت دوم.24 اسفند 96 و مصاحبه آقای لیمونادی با اردشیر زاهدی همچنین مطلب تحقیقی دکترمحمود دلخواسته “رضا پهلوی وماجرای شاه قانونی از زبان خودش”

3– شهرام پسر اشرف پهلوی درمعامله کلانی مثل خرید وفروش جزیره دست داشت «.خبر رادیو فرانسه : ..خانم بتانکورت جزیره آروس در سشل رو از خانواده پهلوی خریداری کرد…» از این سو جابجائی آراء درانتخابات سال 88 توسط آقازاده خامنه ای که منجر به روی کار آمدن احمدی نژاد شد گویای تسلط آقازاده ها برارکان دستگاههای دولتی است .

4– مصاحبه رضاپهلوی با سایت آلمانی فوکوس

5-پرسش او از سناتورجمهوریخواه جان مکین ( سناتور طرفدار حمله نظامی به ایران) تَکَدی گری را به اوج میرساند”رضا پهلوی : :سناتوراگر ممکن است من سوال آخر خودرا بپرسم. درارتباط باهمان مسائلی که درباره شان بحث کردیم. درآینده وایرانی متفاوت برای اعضای دستگاه های نظامی، اعضای سپاه پاسداران، چه پیامی برای آنها با توجه به عنوان تغییرات صلح آمیز مورد نظر دارید؟

6 ر.ج شود به رضا پهلوی وجریان شاه شدن از زبان خودش دکتر محمود دلخواسته

7- جریان شاه شدن محمدرضا پهلوی ومستر ترات انگلیسی.

8- سوگند شاه روز ۲۶ شهریور ساعت ۳۰:۴ بعدازظهر، عبرت آموز است که قدرتمداران هیچگاه به عهد خود وفا نمیکنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید