back to top
خانهدیدگاه هاوضعیت ایران و آمریکا هم جنگ و هم صلح است، از امین...

وضعیت ایران و آمریکا هم جنگ و هم صلح است، از امین بیات

Baiat-Amin2-1 رهبر”اصلاح طلبان” از قماش محمد خاتمی (آبدارچی) سابق، یا رئیس جمهور” اصلاحات”، اخیراً به دستور رهبرش، آفتابی شده و در تدارک “وحدت” با جمع آوری همکاران دزد و قاتل دیروز خود برای نجات رژیم جمهوری اسلامی ایران به این در و آن در می زند، و شانزده پیشنهاد برای برون رفت از بحران می دهد، و وقیحانه از مردم عذر خواهی می کند. در یکی از جلسات اخیر حزب “اعتماد ملی”، خبری به افکار عمومی داده شده که قرار است جلساتی با حضور  شیخ محمد خاتمی و سایر دست اندرکاران رژیم برگزار گردد. 

 
هدف از برگزاری چنین جلسه ای، در واقع جهت اعلان رسمی آبرومندانه ی رفع محدودیت ها از محمد خاتمی برای ایجاد “وحدت” مابین شیادان و قاتلین فرزندان این آب و خاک، برای نجات رژیمی که در حال سقوط  است و همچنین  در عرصه ی خارجی متهم به باند مافیا و تروریسم می باشند. 
 
“اصلاح طلبان” مدت هاست مرده اند و فقط نعش متعفن آنها روی دست  نظام آخوندی سنگینی می کند، و این تلاش های مذبوحانه توسط مهره های آزمایش پس داده شده و آبرو باخته برای گذر از بحران های گریبانگیر رژیم و برای  سرپوش گذاشتن روی خواست های مطالبات اجتماعی مردم در دیماه و اعتراضات گسترده ی اخیر که به دلایل مشخص، مردم در شهرهای ایران برپا کرده اند، است که می خواهند بوسیله ی محمدخاتمی آنرا سرکوب و به بیراهه بکشانند. امروز مردم از هر قشر و تباری متحداً اعتراضاتشان را در خیابان با شعار مرگ بر خامنه ای و روحانی و مطالباتی از قبیل بی آبی، بیکاری، گرانی، پرداخت نکردن مزد کارگران، قطع  برق آنهم در گرمای پنجاه درجه و …، بدون ترس ابراز  می دارند و خواهان تغییر کلیت نظام آخوندی می باشند. رژیم که با آگاهی به این امر، چهره های سوخته و شیادی چون خاتمی را به خیال باطل خود به میدان آورده و با شانتاژ و شیادی آخوندی و با دروغ و ریا که کار همیشگی آنها  بوده، می خواهد گره کوری از گرفتاری های لاینحل رژیم را بگشایند و سقوط  را بعقب بیندازند. 
 
کلیت نظام جمهوری اسلامی ایران با مشکلات فراوان روبروست که نتیجه ی عملکرد سیاسی و اجتماعی چهل ساله ی همین چهره های خائن و شناخته  شده ای مانند خاتمی، قالیباف، احمدی نژاد، روحانی و…، می باشند. 
 
چه اتفاق عجیبی رخ داده که حالا این سرکوبگران اعتراضات مردم، امروز با لباس عاریه ی دمکراسی طلبی، با اتحادشان بتوانند مردم را از خواست شان مأیوس، سرکوب و رونق به اقتصاد ورشکسته ی کشور بدهند. 
 
از طرفی خامنه ای- روحانی و ظریف بی خردانه شاخ  و شانه برای ابر قدرت نظامی و اقتصادی جهان  می کشند و  پس از چهل سال دروغ و سرکوب، حالا  که در معرض خطر قرار گرفته اند، مزورانه خود را پشت  سر مردم پنهان می کنند، از مردم صحبت کرده و خود را نماینده مردم ایران جا م یزنند، و از جانب دیگر روحانی این شیاد امنیتی از “مادر جنگ ها” سخن بمیان می آورد. 
 
پرسیدنی است که در این شرایط چه کسانی و یا چه نیروهایی به پیام اتحاد این قوم سرکوبگر و دروغپرداز پاسخ مثبت میدهند، جز افراد حزب الهی و آخوندهای مزدور که موقعیت شان بخطر افتاده است. 
 
در داخل کشور “اصولگرا”و “اصلاح طلب” و همچنین جریانات فرصت طلب از قبیل “اعتدال طلب، “ملی مذهبی”، “نهضت آزادی” و …، با نام بردن از جریانات و کارت های سوخته ای از قبیل موسوی با هشت ماده امامش، و آخوند مزدوری چون کروبی با حکم حکومتی اش، که در آب نمک خوابانیده اند، وارد عمل می شوند. این درحالیست که با نمک گندیده و با نمک متعفن، نمی توان بهبود به شکوفایی و به زنده ماندن داد. 
 
همه ی این تدارکات برای این است که در آینده ی نزدیک و با شروع تحریم ها و بحرانی تر شدن اوضاع، با تشدید نارضایتی مردم، و شدت اعتراضات در خیابان، این آخوند های مزدور و مزور و شیاد، و تشکیلات امنیتی سپاه و بسیج، با برگزاری جلساتِ طرحِ برنامه ی سرکوب، بتوانند متحداً علیه مردم وارد کارزار سرکوب و قتل و عام شوند، و جواب درخواست مطالبات مردم از قبیل آب، نان، کار، گرانیِ ارز  و مواد غذایی، دستگیری و محاکمه ی دزدان ثروت مردم در بانک ها را با سرکوب و شکنجه و اعدام، جواب گو باشند. 
 
تدارک اتحاد سیاسی سردمداران رژیم برای حفظ منافع چه قشری از جامعه است؟ “اصلاح طلبان” تشنه ی قدرت، ثروت و ، سرکوب و …، پس چه بر سر آن به اصطلاح اختلافاتی که تا به حال به دروغ می گفتند، قلابی، نمایشی به مردم ارائه می دادند تا افکار عمومی را گمراه  کنند و رأی مردم را بگیرند افتاد؟ آیا مردم گول این شیادان و مبلغین آنها را نخوردند؟ تنها بمنظور به خطر افتادن منافع شخصی و سیاسی شان، دزدی و اختلاس شان و نجات کشتی به گل نشسته ی سیاست اسلام دولتی شان، دست نامبارک اتحاد مشتی آخوند و حزب الهی بسوی هم دراز شده است. 
 
به نظر من هر تلاش مذبوحانه ای که این دار و دسته ی ارتجاعی و ضد مردمی انجام  دهند، کار بجایی  نمی برند و  نتیجه ای نخواهند گرفت. تنها  رسیدن به آرادی و دمکراسیِ مردم را کوتاه مدت به  تعویق می اندازند. مشکلات عدیده ی جامعه، تا زمانیکه این دار و دسته ی آخوند مرتجع بر اریکه ی قدرت سوار اند، باقی خواهند ماند. 
 
با اوضاع درهم و مغشوش و فلاکت بار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، جمهوری اسلامی ایران در دوران بحرانی ترین  وضع خود بسر می برد، و با یک سیاست خارجی شکست خورده هم روبروست و به همین دلیل روحانی و قاسم  سلیمانی به رجز خانی و شعار و تهدید نظامی متوصل می شوند. 
 
پر مسلم است که اعمال تحریم ها، اقتصاد ورشکسته ی ایران را بیشتر تحت تأثیر خود قرار خواهد داد و از آنجا که تنها منبع درآمد اصلی کشور، فروش نفت می باشد و پایه های اقتصاد کشور به آن بستگی دارد، هر گونه اختلال در فروش نفت ایجاد شود، تأثیر آن بر کلیه ی زمینه ها اثر مخرب خواهد داشت و اقتصاد ایران را با مشکل صد درصد روبرو خواهد نمود و بهمین دلیل دستگاه هیئت حاکمه دست به دامن پوتین و سلطان قابوس شده اند. 
 
مردم ایران با افزایش روز افزون گرانی، بیکاری، فقر و… روبرویند. معضل خروج ثروت و انتقال ثروت آخوندها به خارج و حساب های میلیاردی آنها، نتوانستن مهار نقدینگی، گرانی ارز و…، را بدنبال دارد. 
 
سه کلمه ای که از دهان “اصلاح طلب” و “اصولگرا”، و در بعضی محافل به اصصلاح اپوزیسیون در خارج در هر محفلی و نوشته ای تراوش شده و سخن بمیان می آورند، “مقام معظم رهبری” است؛  غافل از  اینکه  کلیه ی نابسامانی ها و مرکز اصلی دزدی ها، زیر سر همین “مقام معظم رهبری”و هم پالکی هایش است. 
 
با تعویض مهره ها کار بجایی نمی برند، اصل ماجرا یعنی کلیت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، باید تغییر کند. ترمیم کابینه چند بار؟ خود دولت ریا و تزویر روحانی باید از جا کنده شود و شرش را از سر مردم برای همیشه کم کند. امام جمعه ها باید گورشان را گم کنند. شر افرادی مانند محمد خاتمی، محمد رضا عارف، حسن خمینی و … باید از سر  مردم کم شوند. شعار های تو خالی و تحریک  آمیزی که از دهان آخوند امنیتی روحانی و خامنه ای دست نشانده ی پوتین و سردار نظامی آدم کشی به نام  قاسم سلیمانی، بیرون می آیند، آب به آسیاب دولت مردان سلطه گر آمریکا و رئیس جمهور آن ترامپ و دولت نژاد پرست اسرائیل می ریزد. 
 
امروز افکار عمومی در دنیا و بخصوص در ایران، مردم، به این واقعیت پی برده اند که شعار های دولت ایران، چه از قماش سپاهی، چه آخوندی، و چه سیاسی، همه تو خالی هستند. همه در یافته اند که جمهوری اسلامی، هم در  درون، در مقابل مردم، مفتضح و بی اعتبار شده، و قدرتی جز سرکوب ندارد، و هم جلوی افکار عمومی جهان پته اش روی آب افتاده و تلاش های مذبوهانه ی دولتمردان دزد و آدم کش آن، همه اش افسانه سازی برای از دست دادن  قدرت و ثروت است. این داد و فریادهای عوامفریبانه و دیوانه وار خامنه ای – روحانی و سلیمانی و امثالهم، التماس و التجای آنها به بارگاه (کا-گ-ب) پوتین با فرستادن مأمور ویژه به مسکو، از ترس مردم و سقوط است. البته من معتقدم زمانیکه ترامپ و پوتین به توافق برسند، هزینه ی این توافق را ایران با این شعار هایش باید بپردازد و فلسطینی ها نیز بی بهره نخواهند ماند، و با اجرای دستورات سپاه قدس و پول های دزدیده شده ی از سفره ی مردم  توسط بیت  رهبری و راکت پراکنی سپاه، زجر این ندانم کاری ها را فرزندان ایرانی و فلسطینی باید بکشند. با گرسنگی، بیکاری، آوارگی، و جنگ، سود این ماجرای تلخ و شیرین را تنها دولت متجاوز اسرائیل می برد. 
 
روحانی با اتخاذ مواضع تهدید آمیز و تو خالی اش و با دروغ  و اظهار به جنگ “مادر جنگ ها”، از ماهیت دروغین خود که تا بحال در سیاست خارجی، تکیه  بر دیپلماسی و مذاکره داشت، پرده برداشت. روحانی که خطاب به ترامپ سلطه طلب و جنگ طلب و بهانه جو برای تلافی و انتقام گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران، بیخردانه بیان کرد “با دم شیر بازی نکند”، با واکنش دیوانه وار ترامپ روبرو شد. 
 
بیان اینگونه شعارها توسط سران نظام، و ایجاد تقابل و تشنج، به نفع چه کسی یا چه  سیاستی شد؟ ترامپ یا چند آخوند  مفت خور؟ و چه دولت هایی در منطقه از این جهالت  استفاده بردند؟ جز دولت های اسرائیل، و عریستان که بدنبال دستاویز برای ایجاد نا امنی یا جنگ با ایران می باشند؟ 
 
تهدید های دیوانه وار هر دو طرف، نشان از این دارد، شبیه طوفان قبل از آرامش. زیرا من معتقدم که رژیم جمهوری اسلامی ایران دو راه بیشتر ندارد، اطاعت و قبول ی همه ١٢ بند وزیر امور خارجه ی ترامپ و انعقاد قرار داد ننگینی  دیگر، یا جنگ که نتیجه اش جز به آتش کشیدن ایران نفع دیگری برای آخوند ها ندارد. تازه جواب اعتراضات مردم چه؟ 
 
نظام استبدای، فرسوده و فاسد و ورشکسته ی جمهوری اسلامی، امروز به بن بست کامل رسیده و در حال سقوط و متلاشی شدن قرار گرفته است، اما هنوز اپوزیسیون ملی- دمکرات- آزادیخواه – سوسیالیست و چپ ایران در خم یک کوچه قرار دارند و از یک آلترناتیو ملی- دمکرات و استقلال طلب محروم اند. در ایران، نیروهای ملی، رژیم در حال سقوط را نصیحت می کنند، و در خارج بعضی چشم ها بسوی قبله ی آمریکا دوخته شده، سازماندهی و استراتژی و برنامه ای در کار نیست. و این در حالیست که خود به چشم خود می بینند کار آخوندها و رژیمشان تمام شده و سرگرم انتقال ثروت به خارج هستند. در این اوضاع و احوال که شرایط برای جمع شدن نیروهای دمکرات، مترقی، آزادیخواه از هر زمان دیگری مهیا تر است، هر کسی و هر نیرویی خود را به خواب غفلت زده و ندیدن  اوضاع، و به  تک روی ادامه می دهند؛ بجای این ها که بر سر چند موضوع محوری و با حفظ تشکیلات و نظرات، پایه ی آلترناتیوی مردمی و متکی به نیروی مردم در ایران را تدارک ببینند، از امروز متحداً از منافع تاریخی و فرهنگی، قومی، اقتصادی و اجتماعی مردم ایران دفاع کنند، تا دیر نشده با هرگونه دخالت های نظامی خارجی مقابله و مخالفت  کنند، به جهانیان بگویند که مردم و ایرانیان مستقل و اصیل با هرگونه دولت سازی های خارجی برای حکومت کردن در ایران مخالف اند، به خواست اصلی مردم ایران برای رسیدن به آزادی و دمکراسی که سال هاست از مال و جان خود مایه گذاشته اند گرد هم بیایند، و باعث دل گرمی مردم مبارز ایران در داخل کشور شوند. 
 
البته باید گفت که نیروهای اصیل، ملی، دمکرات، چپِ مارکسیست از طیف جمهوریخواه، با تلاش های شبانه روزی خود، در نشست ها و گردهمایی های خود در تدارک آلترناتیو ملی و دمکرات می باشند. 
 
مردم از تغییرات در درون رژیم در دیماه گذشتند و بدنبال آلترناتیو جانشین این حکومت ترور و خفقان بوده و تلاش می کنند و به یاوه گویی های اصلاحات از درون، گوش نمی دهند و سرنوشت خود را  می خواهند خود بدست بگیرند و خود را بعنوان کالا مورد معامله ی کشورها و دولت ها، بخصوص روسیه، آمریکا، قرار نمی دهند. جالب است در خارج از کشور، بیانیه ای انتشار یافته با امضای چهار سازمان، سازمان  های جبهه ملی ایران در خارج از کشور (طرفداران بختیار)، اتحاد جمهوری خواهان ایران، همبستگی جمهوری خواهان ایران، و حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، که همچون گذشته مواضعی در چارچوب حفظ  نظام اتخاذ کرده اند و سران رژیم را با نصیحت می خواهند آرام کنند و به آنها هشدار می دهند که از فرصت گفتگو و مذاکره با  آمریکا پشتیبانی می کنند. جالب است فدائیان اکثریت تحت نام حزب چپ (فدائیان) که تا دیروز از ضد امپریالیست بودن رژیم جمهوری اسلامی دفاع می کرد، زیرکانه این موضع را به سه سازمان دیگر حقنه کرده  است و غیر مستقیم خود را کنار رژیم جمهوری اسلامی قرار داده و از آلترناتیو سازی (حالا به اتهامِ وسیله ی آمریکا) با کل نیروهای مترقی- آزادیخواه – ملی و چپ مستقل که بدنبال راه حل نجات مردم با یک آلترناتیو  دمکرات مردمی و مستقل، می باشند، مخالفت می کند، که البته انتظاری جز این هم نبود. 
 
جالب است در آخرین پاراگراف این جهار سازمان می نویسند: “ما از نیروهای سیاسی و مدنی ایران دعوت می کنیم تا با راه انداختن کمپین ها و پویش ها مخالفت فعال خود با جنگ و تشدید فضای تخاصم نشان دهند که ملت ایران خواهان حل و فصل مشکلات از طریق گفتگو است.” 
 
در اینکه با جنگ باید مخالفت کرد، حرفی نیست و ما هم مخالف جنگ هستیم. اما در اینکه از طرف ملت ایران که امروز در خیابان ها در جنگ و گریز با سرکوبگران می باشند شما چک سفید به خامنه ای- خاتمی- روحانی- احمدی نژاد و… داده و این قاتلین و تروریست ها را نمایندگان مردم ایران برای مذکره قلمداد می کنید، جای شرم و تأسف است، زیرا  شما زیرکانه رخدادهای دی ماه در یک صد شهر ایران و اعتراضات امروز مردم در ایران را علیه رژیم آگاهانه فراموش می کنید و خودتان را غیر مستقیم در کنار حفظ نظام و ابواب جمعی جمهوری اسلامی قرار می دهید. 
 
دولت آمریکا و آقای ترامپ، با ضد و نقیض گویی های فراوان خود، مردم ایران را به چه کنم واداشته، یکبار با خروج از برجام و ارائه ی دلایل و پیشنهاد دوازده بند، و یکبار که با همین رژیم بدون هیچگونه پیش شرطی حاضر به گفتگو می باشد، تا به قرارداد جدیدی برسند، از کنار “حقوق بشر” گذشته و “دفاع” از  آن را حاشیه ای می کند. سیاست دولت آمریکا امروز همچون سیاست همه ی دولت های پیشین، با تهدید و تطمیع همراه بوده است. 
 
جمهوری اسلامی ایران بقای خود را از روز اول انقلاب تا به امروز با دشمنی کور با آمریکا و اسرائیل، عربستان و شیخ نشین های خلیج فارس، با ماجراجویی و مافیا بازی تضمین کرده است، و توانسته از بحران ها، یکی پس از دیگری بگذرد. اما مردم بالاخره دریافتند که در همه ی زمینه ها آلت دست مشتی ملا و آخوند و مافیای قدرت و ثروت و دیکتاتوری کلاسیک و امنیتی شده اند و ثروتشان توسط روحانیت به یغما، برای عرب های سوریه و لبنان مصرف شده و با صدای بلند در یک صد شهر ایران در دیماه و امروز، گفتند و می گویند ما جمهوری اسلامی را نمی خواهیم. حالا ترامپ و امثالهم می خواهند با دور زدن مردم، با همین آخوند ها گفتگو کرده و معامله کنند. دزد، دزد را  پیدا کرده و  متجاوز، متجاوز را یافته است. اما ابتکار عمل در مقابله با این رژیم تنها به دست مردم و اپوزیسیون دمکرات، آزادیخواه و مستقل باید باشد. 
 
آخرین توطئه خامنه ای- روحانی توسط ظریف که در آخرین سفرش به برلین و ایتالیا انجام گرفت، پیامی محرمانه بود که جمهوری اسلامی ایران بوسیله ی رئیس جمهور ایتالیا که عازم دست بوسی ترامپ بود، به ترامپ  برساند، با  این مضمون که جمهوری اسلامی حاضر به گفتگو با ترامپ می باشد. البته با این تصور  خام و آخوندی که ترامپ این پیشنهاد را نمی پذیرد و در نتیجه اروپایی ها بیشتر در مقابل ترامپ قرار می گیرند، اما ترامپ دست آخوند ها  را خواند و در یک چرخش غیر منتظره گفت حاضر است بدون پیش شرط با دولت ایران صحبت و معامله کند که در رابه با این سناریو، وزیر امور خارجه اش پیشقدم شد و آنرا بصورتی تصحیح کرد و در روند همکاری با اتحادیه اروپا و کشور های اروپایی فعلاً تغییری حاصل نشد. در همان دو راهی که جمهوری اسلامی بر سر آن قرا گرفته بود، هنوز تغییری ایجاد  نشده: یا قبول دوازده بند وزیر امور خارجه آمریکا، یا تحریم و در نهایت جنگ، که هر دو به معنای نابودی جمهوری اسلامی ایران است. تحریم ها در سه ماه آینده، ارزش  دلار  را بحد غیرقابل پیش بینی افزایش خواهد داد و توافق سیاسی اگر با آمریکا بشود که ایران مایل است و چاره ای ندارد، کاهش ارزش دلار را به همراه خواهد داشت. در صدر تحریم ها، بانک مرکزی و فروش نفت قرار دارند. مسئله پولشویی نیز برای رژیم مشکل زا شده است. 
 
مردم عادی و معترض به کل سیستم در ایران، به نقش مخرب سپاه و آیت الله ها در فساد اجتماعی و اقتصادی، دخالت های ایران در کشورهای همسایه و منطقه، نقش جمهوری اسلامی در ترورها و پولشویی، نا امن کردن منطقه و نقض حقوق بشر و لگدمال کردن آن در  ایران بصورت سیستماتیک از بدو انقلاب تا به امروز،  مخفی نگهداشتن اعدام ها و شکنجه ها در زندان ها، نادیده گرفتن استقلال جامعه مدنی، بستن مطبوعات، ندادن مزد کارگران، سرکوب زنان آزادیخواه، همه و  همه، که توسط باند مافیایی آخوندی حاکم بر جان و مال مردم ایران اجرا شده است، اشاره دارند.
 
نیروهایی که “عوامفریبانه و یا صادقانه”، با اقدام به مشورت دهی و توصیه یا کمک به جمهوری اسلامی، به اصطلاح “حسن نیت” از خود نشان می دهند و برای نجات جمهوری اسلامی از این تنگنای صعب العبور نسخه می پیچند، و با ارائه راه حل برای مدیریت و خروح از بحران و ترساندن مردم از سوریه ای شدن ایران، می دهند، می دانند که تغییرات اساسی با این رژیم غیر ممکن است، و تغییرات بنیادی اجتناب پذیر است. هرگونه طرح تغییرات ساختاری با بیت رهبری و شیخ  علی خامنه ای و سران سپاه، دیگر آب در هاون کوبیدن است. داستان آنقدر بهم ریخته که دیگر جمع آوری این دزدان و نابکاران، کار خودشان هم نیست. 
 
پیشنهادهای انحرافی از جانب جریانات شناخته شده در ایران و خارج که از دار و دسته خامنه ای می خواهند با مردم آشتی کند، زندانیان سیاسی را آزاد کند، احزاب، اجتماعات و آزادی بیان و قلم را محقق نماید، انتخابات آزاد و  بدون دخالت نهاد های حکومتی برگزار کند و در جهت برپایی مجلس مؤسسان و تدوین قانون اساسی جدید بکوشد و…، نشان از ساده لوحی این جریانات دارد. آنهم درخواست کردن از رژیمی که چهل سال سرکوب، خیانت، حراج منابع کشور، زندان، شکنجه و اعدام آگاهانه، در پرونده ی سراسر جنایتکارش بوده و هست.             
 
۲۰۱۸.۰۸.۰۵،
امین بیات
 
از اعتراضات مردم ایران علیه کلیت نظام  پشتیبانی می کنیم 
دفاع از استقلال، دمکراسی، عدالت اجتماعی 
 
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید