محمد در خواب بیند …
پیر مرد دستش را بر پیشانی پیامبر گذاشت و گفت به نظرم تب کردی! تو تصور می کنی در پشت این تپه باز هم آبادی وجود دارد؟ مورخین می گویند: به هنگام کندن خندقی برای پناه گرفتن سربازان اسلام در جنگ با کفار و مشرکین در سرزمین حجاز، آیات اولیه سوره روم دال بر پیروزی سپاه روم بر سپاه ایران بر پیامبر نازل شد. و به هنگام تلاوت این آیات توسط پیامبر برای همرزم خود، آن هم رزم گرامی که هرگز سرزمین پیرامون چادر بیابان گردی خود را ترک نکرده و بر این باور که تمامی سرزمین خداوند همین محدوده دید اوست! به این نتیجه رسید که شنیدن نام روم و فارس از زبان پیامبر و پیروزی یکی بر دیگری و شکست آن دگر، حاصل ناخوشی و تب کردن پیامبر می باشد، در عین ناباوری گفت محمد تو تصور می کنی در پشت این ناهموار تپه ده دیگری هم وجود دارد؟! و پیامبر در جواب او گفت بسیار بسیار.
محمد بن سلمان قرار بود برای کشوری که محمد (علیه اسلام) آن پیامبر محسن برایش پیام رشد و آزادی از پرستش بت های جاهلیت را به ارمغان آورد، فرمانروایی با بینش رشد باشد؟! او در کنفرانسی اعلام کرد دوران اسلام وهابی بسر آمد و من اسلام مدرن را بر سرزمین محمد محسن خواهم گسترد. من زن را، زنی را که قرار بود محمد محسن از قفس جاهلیت بدر آورد، ولی اما عمرش کفاف نداد، از قفس آزاد خواهم کرد.
محمد بن سلمان به جهانیان اعلام کرد با هزینه کردن و خرید ۱۱۰ میلیارد دلار نفتی برگرفته از حلقوم ملت فقیر حجاز چنان روزگار از رافضی های سرزمین کورش در آورم که خورشید در کسوف نبرد من با این بت پرستان ،تیره گردد!
محمد بن سلمان به جهانیان گفت من بهمراه عزیزترین دوستم جناب کوشنر، داماد حضرت ترامپ با هزینه کردن ۵۰۰ میلیارد دلار در سرزمین حجاز، چنان رقاص خانه هایی را بر پا کنم که داماد محمد محسن را نیز به رقص آورم!
محمد بن سلمان امر فرمود از دیدن یمنی ها، آن سرزمینی که در پس نزول اولین آیات رشد به محمد محسن، مهمان اولین سفیر صلح او بود، بدم می آید و بر ارتش غیور عرب است که با اسلحه های ابتیاع شده از سروران مسیحی در بریتانیای کبیر؟! و حضرت ترامپ که به پادرمیانی جناب کوشنر داماد، در شنزارهای ما بلااستفاده و بجای پرواز بر فراز سرزمین فارسیان رافضی، به شن خوردن صحرای سوزان حجاز دچار آمده اند، بمب ریزان شوند.
محمد بن سلمان به مزدوران خارجی گفت به هنگام پرواز به هیچکس، گفتم به هیچکس، رحم نمی کنید! خلبان مزدور پرسید حتی کودکان در راه مدرسه؟! گفتم من فرمانروای مطلق سرزمین حجازم، من همه مخالفین، حتی همخانه زاد های خودم را نیز …
حتی زن و کودک شیر خوار، و خلبان مزدور گفت: امروز تویی رب اعلی سرزمین حجاز و دوران، دوران توست، چنان کنیم که اراده فرمانرواست. و محمد محسن از مدینه فریاد زد نه نکن، اینها در انسانیت با ما همنوع و در همسایگی، هم مرز و در دین برادر. محمد بن سلمان گفت تو یکی ساکت که دورانت بسر آمده!! اما غافل از آه آن مادر و کودک و فریاد محمد محسن که دست محمد بن سلمان را به سوی کنسولگری حجاز در ترکیه دراز کرد!!! و اینبار جمال دیده در چهره قصابان مرگ و وحشت زده که من تنها برای گرفتن تصدیق یک برگه طلاق بدین جا آمده ام، اما همگان غافل از آه آن مادر و کودک و دل شکسته محمد محسن که آخر دست انتقام آن همه خون های به ناحق ریخته را از آستین مزدوران قصاب برون آورد و تصویر همه خون های به ناحق ریخته را در خون به ناحق ریخته جمال خاشقجی در هم آمیخت و تصویر واقعی محمد بن سلمان و سفرای مرگ را بر صفحه اول رسانه های جهان نشاند. و چنین گفت:
محمد در خواب بیند پنبه دانه گهی لپ لپ نخواهد خورد و نه هرگز دانه دانه.
۱۹ اکتبر ۲۰۱۸ آمریکا،
نادر انتظام