● منتظری دادستان کل کشور میگوید: …از نکات دیگری که در این آیه آمده، آن بوده که امروز دشمنانی غیر از کفار و منافقین با نفوذ در میان شما راه پیدا میکنند که فقط خدا آنان را میشناسد.
◑ سئوال از «آیهالله» منتظری: اگر فقط خدا آنها را میشناسد، پس چگونه است که شما همه نفوذی ها را میشناسید و حتی تعداد آنها را نیز محاسبه کردهاید؟
چند روز پیش ارشمیدس نظام ولایت (سردار سرلشگر محسن رضایی)، بار دیگر به میدان آمد. او کشف تازهای کرده بود. این سرداری، کسی که به دلیل استخاره در موارد حمله در جنگ، جان بسیاری از جوانان را گرفت، از نفوذیترینهای ویرانگر انقلاب سال 57 میباشد. او مدعی شد که نفوذیها در مراکز اقتصادی، اقتصاد ایران را گرفتار چنین وضعیتی کردهاند:
«…امروز نفوذیهای آمریکا در داخل، چرخ اقتصاد را معطل کردهاند و در وزارتخانهها بیشتر از ترامپ درحال فعالیت هستند و اجازه نمیدهند کار انقلابی پیش برود. بدنه لیبرالها و نفوذیها نمیگذارند چرخ اقتصاد راه بیفتد.»
برخی از وابستگان به روحانی از پی پاسخ بر آمدند و از محسن رضایی خواستند که مدارک و مستندات را بیان نماید. اما به دلیل نبود مستندات درست، نماینده او اینگونه پاسخ داد:
«اداره کل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به نامه دبیرخانه ستاد اطلاع رسانی دولت اعلام کرد: «دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، مصداقها و موارد نفوذ در کشور در ابعاد فکری، اعتقادی و در بعد هواداری و نیز در شکل وابستگی تشکیلاتی به آمریکا را به مراجع مربوطه ارائه کردهاند و خواهندکرد.»
در این پاسخ آمده است: «همانگونه که دبیر محترم مجمع تشخیص مصحلت نظام تاکید کردهاند «ضربه و آسیب هواداران اندیشههای آمریکایی در کشور و در برخی دستگاهها بیش از هزینه ناشی از تحریمهای آمریکا بوده است. لذا امید است با نصبالعین قرار دادن هشدارهای پی در پی رهبر معظم انقلاب پیرامون خطرات نفوذ دشمن در برخی از دستگاههای تصمیمساز و تصمیمگیر کشور، دستگاههای مسئول به وظایف خود، عمل کنند».
از قرار، متن این خبر را اسماعیل زارعی کوشا، از وابستگان به معاونت فرهنگی بیت رهبری در دانشگاهها و از عوامل سرسپرده نظام (مدیر کل فعلی روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام) تهیه کرده و به امضای اداره کل روابط عمومی ارسال کردهاست. جالب اینکه نفوذیها را هوادار اندیشه امریکا گفتهاند. البته باید به این نکته اشاره کرد که رضائی در مواردی دیگر نیز از این گافها کردهاست. پس از وقوع جنایتهای سیاسی که بدان «قتلهای زنجیرهای» نام دادند، او مدعی شد این قتلها توسط مأموران سازمانهای جاسوسی غربی صورت گرفتهاست. بدنبال او، خامنهای که آمر اصلی و مسئول این جنایتها بود نیز جنایتها را کار «دشمن» خواند. به همین دلیل، زندانیان دستگیر شده را به زیر شکنجه بردند تا اعتراف کنند از سوی سازمانهای جاسوسی غربی دست به این اقدام زده اند، در جریان بررسی Fatf در مجمع تشخیص مصلحت نظام، باز او تلاش کرد با افرادی چون ابراهیم رییسی، موحدی کرمانی، احمد توکلی و.. شورای نگهبانی جدید را برای خوش آمد خامنهای ایجاد کند. تا امروز، مجلس با او بر سر تبدیل شدن مجمع تشخیص مصلحت به مدعی قوه مقننه در قانونگذاری، در نزاع است.
❋ اطلاعات در باره پایگاههای موشکی را دو عضو سپاه به بیگانه دادهاند:
● در همین روزها یکی دیگر از افراد مشکوک که همه مردم را نفوذی میداند به میدان آمد و در مورد خدمتگزاران محیط زیست که دستگیر شدهاند، (منتظری«دادستان» کل کشور) گفت: «…نفوذ در محیطزیست، یکی از مباحث مدنظر در مسئله نفوذ بوده و چند سال است که آمریکا و اسرائیل از طریق عوامل خود در محیطزیست در مکانهای حساس و حیاتی کشور نفوذ پیداکرده و دوربینهای خود را به کار گذاشتهاند تا بهعنوانمثال از فلان حیوان مراقبت داشته باشند».
گفتنی است که او همان کسی است که میگفت تنها خدا نفوذیها را میشناسد.
● در باره مدعای «دادستان» کل باید گفت: هر چند تقریبا مشخص شدهاست که مختصات پایگاههای موشکی و انواع مختلف برد موشکهای ایران را، دو تن از افراد سپاه به نام های لیلا تاجیک و جمال حاجی زوار که یکی از آنها از اعضای بالای سازمان اطلاعات سپاه بوده (خانم تاجیک، که به 15 سال زندان و تبعید محکوم شد) و دیگری، همسر او که از اعضای قدیمی هوا و فضای سپاه بوده (جمال حاجی زوار که به اعدام محکوم شد)، و هر دو در امارات در دیداری با مأمور سازمان سیا اسناد و مدارک از کمک های ایران به سران حوثیها را به آنها داده بودند، که به عمل خود اعتراف نیز کرده اند، اما مشخص نیست چرا مسئولان امنیتی – اطلاعاتی و نظامی سپاه و نیروهای حامی در قوه قضاییه نمیخواهند بپذیرند که مردم باور نمیکنند خدمتگذاران محیط زیست دستگیر شده جاسوس بوده باشد. البته واواک و برخی مسئولان حکومت نیز با این ادعا (جاسوس بودن محیط زیستیها )، مخالفت کردهاند. اما نفوذیهای واقعی بر این ادعای دروغ مصر هستند و معلوم است چرا.
❋ تعریف نفوذ و نفوذی:
نفوذی به کسی گفته میشود که با حضور در کشور و ورود به نهاد، بنیاد یاسازمان و رأس حکومتی، اقدام به کسب اطلاعات و جمع آوری آن جهت ارسال به سازمانهای حامی نماید تا آنها بتوانند با استفاده ازاین اطلاعات، دست به تخریب و انهدام و یا ویرانی کشور، نهاد، بنیاد، سازمان یا حکومت کند. باز کسانی را نفوذی میخوانند که مأمور میشوند به سیاست یک دولت در بعدهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، محتوای مطلوب دولت سلطهجو را بدهند. گردانندگان دولتهای استبدادی وابسته، از اینگونه نفوذیها هستند و ایران امروز حاصل عملکرد آنها از دوران قاجار تا استبداد ولایت مطلقه فقیه است. با این تعریف، میتوان تاریخ ایران بعد از انقلاب و بازسازی استبداد وابسته پهلویها توسط ملاتاریا را روشن یافت. میتوان کسانی را شناسایی کرد که استبداد وابسته را بازساختند و در ویران کردن ایران دخیل بودهاند. کسانی را میتوان شناسایی کرد که نفوذی هستند و هر نگران سرنوشت وطن را نفوذی میخوانند. با اینکه افتضاحهای بینالمللی (اسناد محرمانه گویای ارتباط با سفارتخانههای امریکا و انگلیس و اکتبر سورپرایز و ایران گیتها و روابط با اسرائیل) از پرده بیرون افتادهاند، همچنان در خدمت بیگانهاند و بر کشور حکومت میکنند.
نگارنده بر این باور است که از ابتدای انقلاب برخی ها با نفوذ در مراکز مختلف قدرت، تلاش کردند تا انقلاب را به بیراهه بکشند و با انجام کودتای خرداد ماه سال 60 که بر عهده عوامل اصلی کودتا نظامیان و روحانیون بوند، با دخل و تصرف روزمره دراسلام، آن را پوشش بازسازی استبدادی کنند که در خدمت هدفهای اصلی قدرتهای بیگانه است.
بعید است کشوری حتی در هنگام تهاجم بیگانگان تا این حد ویران و تخریب شود که هم اکنون گشته است. این ویرانی را تنها نفوذیهایی تصدی کردهاند که عنوانهای آیهالله و آیهالله العظمی و حجهالاسلام و سردار و … به بهانه «پیاده کردن اسلام» و «حفظ و تداوم انقلاب» کلیه نهادها، بنیادها، موسسات، وزارتخانهها، مجالس مختلف و… در مالکیت خود داشتهاند. هر آن کس را که دانش داشت و توانایی خدمتگزاری به کشور را داشت، از میان برداشتهاند. هرگز دشمنان خارجی خود نمیتوانستند ایران را اینسان ویران کنند.
نگرانیای که نفوذیهای افراطی دارند افشا شدن روابط فاسد اقتصادی و خورد و بردهای صدها میلیارد تومانی خود و خانواده و فرزندان و نیز روشن شدن وابستگیهای خانوادگی به برخی کشورها و سازمانهای بیگانه و دریافت مخفیانه اقامت در کشورهای دشمن برای فرزندان خود، میباشد. اینان به دلیل قرارگرفتن در رأس امور، به راحتی میتوانند بیش از حد توقع بیگانگان ایران را تخریب کنند. وگرنه از افراد عادی این اعمال بر نمیآید.
از روزهای بعد از تظاهرات دیماه سال 96 ، نفوذیها گرفتار تشویش خاطر شدهاند. آن جنبش ترسی سخت را به جانشان افکند. این شد که، در عرض مدتی کوتاه، نزدیک به 30 میلیارد دلار از دارایی های خود را به کشورهای خارج انتقال دادند تا برای روزهای خطر جایگاهی داشته باشند وگرنه از مردم ندار و فقیر این کارها بر نمیآمد و نمیآید. جالب است بدانیم که در بهمن ماه سال 96 رییسی برای دریافت پناهگاه به لبنان و میان حزباللهیها رفت و نمایندگان خامنهای به مسکو رو کرده بودند و نمایندگان لاریجانیها در کانادا و انگلیس و وابستگان به قالیباف و برخی سرداران دیگر رو به سوی استرالیا نهاده بودند .
آنچه را که مقامات 40 سال بالای نظام نمیبینند و به گردن «دشمن» میاندازند، نابودی اخلاقی و «فروپاشی اجتماعی و دین گریزی مردم» میباشد که به جرأت باید گفت امریکاو اسراییل و سعودیها و… خود قادر به این کار نبودند. این ویرانگری و فروپاشی، تنها از ایران گیتیها، دستیاران خمینی، خامنهای و… بر میآمد و برآمد.
مردم کشور زنگ خطر را در یک رشته جنبشها، از کودتای خرداد 60 تا امروز به صدا درآوردهاند. در سال 78 به خامنهای نه گفتند. در سال 84 او که گوش و چشم بسته بود و نمیشنید و نمیدید، «انتخابات» ریاست جمهوری را «مهندسی کرد». در سال 88، مهندسی انتخابات را تکرار مردم ایران به جنبش درآمدند. جنبشهای اعتراضی، در سال 96، به جنبشی سربازکردند که شهرهای بزرگ و کوچک را فراگرفت. در دی ماه 96، در عرض چند روز، بیش از 100 شهر ایران برخاستند و شعار مرگ بر دیکتاتور سردادند. اگر نبود سرکوب شدید نیروهای نفوذی و ویرانگر انقلاب، نفوذیها خلع ید میشدند و ایران از شرشان میآسود.
گفتنی است که بعد از بهار انقلاب که، در آن، انقلابیهای راستین بکار بنای اقتصاد تولید محور و دولت حقوقمدار بودند، نفوذیها به بازسازی استبداد و اقتصاد مصرف محور دوران پهلویها مشغول شدند و مشغول ماندند. دوران خمینی دوران سیاه شدیدترین سرکوبها و جنگی شد که در طول 8 سال، انقلابیها را بکام خود کشید و فرصت رشد نسلی را سوخت. از آن پس، یک ایران گیتی «رهبر» و یک ایران گیتی «رئیس جمهور» شدند و سرکوب مردم ادامه یافت. خامنهای، از سال 78 که خطر را نزدیک میدید 1200 بار در سخنرانیها از واژه نفوذ و نفوذی استفاده کرد و در سال 84، 1400 بار و در سال 88 ، 1600 بار این کلمه را بر زبان آورد و به یاران خود فهماند که باید بر روی این سناریو (پروژه نفوذ) کار کرد تا که استبداد ویرانگر ادامه یابد و نفوذیهای واقعی پوشیده بمانند.
به راستی چگونه است که این حامیان «وحدت اسلامی» و خواستاران نظم نوین جهانی حتی در دورن کشور خود نمیتوانند چهرههای بزرگ دینی،فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ایران را حتی تحمل کنند؟ برخورد خمینی و خامنهای با چهرههایی مانند طالقانی، بنی صدر، بازرگان، سحابی، منتظری و… و حتی کسانی که خود را خدمتگزار نظام میدانند اما ذوب شده نمیدانند، همانند خاتمی و موسوی و کروبی و… و گریزاندن استعدادها از کشور، به ما نمیگویند محروم کردن مردم کشور از استعدادهای خدمتگزار، بزرگترین ویرانگری نفوذیهای واقعی است؟
اعمال و سخنانی که تخریب یک پارچگی کشور و جدایی افکنی میان اقوام مختلف ایران و مذاهب مختلف را ببار میآورند، به ما نمیگویند نفوذیهای واقعی چه کسانی هستند؟ در سخنان ابتدای انقلابی خمینی در تخریب وحدت و جداسازی و خط کشی میان مردم تأمل کنیم، در دستور او بر تشکیل «اطلاعات سی و شش میلیونی» (جمعیت آن روز کشور) و برانگیختن همه به جاسوسی همه، تحقیر زنان و وسیله کردن حجاب اجباری برای دائمی کردن سرکوب زنان و بدان، تحمیل کردن ترس بر زن و مرد و سنگین کردن جو ترس با بر پایی چوبه های دار در میادین و سرکوب روحانیان، مراجع و غیر آنها، تأمل کنیم تا نفوذیهای واقعی را شناسایی کنیم. خامنهای بدتر از او عمل کرد و میکند: در ولایت مطلقه این شخص، حتی به مردگان مردمانی با دیدگاههای دیگر هم رحم نکرده و از گور به در میآورند و در بیابانهای اطراف شهر میاندازند تا عتش کینه خود را فرو نشانند.
آیا اینگونه اعمال از ایرانیان پاک نهادی بر میآید که در دوران انقلاب به ارتشیان گل میدادند. آیا آنها هستند که این ایام، تبدیل به افرادی خشن، روانی، ناامید، ویرانگر، متنفر شدهاند که به هیچ چیز به جز حفظ خود نمیاندیشند؟ نه. این اعمال از افرادی سر میزند که در طول چهل سال، با نفوذ در مناصب خاص مشغول قدرت نمایی و حیف و میل اموال ملت بودهاند. حال که به آخر خط رسیدهاند، اینگونه تولید خشونت و وحشت مینمایند تا مردم را تحریک کرده و به سان خود وارد مدار خشونت و افراط ساخته و وحدت میان مردم را بشکنند.
آیا تولید این همه نفرت و انزجار در میان تودههای مردم و اقشار مختلف که به نام انقلابی گری و ارزشمداری توسط «روحانینما»های آلت فعل قدرت و سرداران سپاه و نیروی انتظامی در برابر گروههای خاص ایجاد میشود نشانه هایی از نفوذ عناصر ضد انقلاب در مراکز قدرت نیست؟
منتظری، «دادستان»، در رابطه با انتخابات مجلس آینده که در سال 98 برگزار میشود، میگوید: «رهبر معظم انقلاب، دولت منتخب مردم را حمایت میکند، اما ما باید در انتخابهای خود دقت بیشتری داشته باشیم، امروز در مجلس ما چه خبر است؟ ببینید چه سخنانی بیان میشود»
او نمیگوید بعد از کودتای سال 60 و برکناری رییس جمهوری منتخب مردم، بعد از انقلاب فرهنگی و تخریب علمی دانشگاه، در کلیه مراکز دولتی و حکومتی با سختترین شیوههای گزینشی، اقدام به انتخاب افراد «متعهد و مکتبی» نمودند تا که کمتر محلی برای نفوذ بیگانگان و دشمنان به قول خودشان داخلی و خارجی، باقی نماند. منتخب اول و اصلی مجلسیان و رئیس جمهوری هم که شورای نگهبان است. پس «رهبر» و «شورای نگهبان» نفوذیهای واقعی را بر مردم حاکم میکنند. بخاطر گرم کردن تنور انتخابات، به شماری اجازه نامزد شدن میدهند. اما اگر هم «انتخاب» شوند، درمدار بسته بیعملی زندانیش میکنند. در حوزههای دینی نیز با وجود گزینشهای سخت توسط روحانیون افراطی در قدرت پرستی، و نیز انتصاب سرپرست جامعه مدرسین حوزه از سوی شخص خامنهای، هم استقلال از حوزههای دینی را ستاندهاند و هم مانع از ارتباط روحانیان مستقل با مردم میشوند.
منتظری «دادستان» میگوید: «امروز دشمن در حوزه علمیه هم نفوذ دارد، برخی از جریاناتی که در حوزه علمیه قم و جاهای دیگر وجود دارد را آسان نگیرید، امروز مسئله یمانی، مسئله عادی نیست. دشمن تلاش میکند در مراکز مهم علمی و حوزوی نفوذ پیدا کند».
این سخنان هدفی جز تحت مهار کامل رﮊیم درآوردن حوزههای دینی ندارد. نامه محمد یزدی معلومالحال به آیهالله شبیری زنجانی، کدام هدف را جز ستاندن هرگونه استقلال از حوزه دارد؟ نفوذیها در واقع حریصان قدرت و مقام و مال هستند که اگر هم بیگانه نخواهد، خود به تخریب پایههای استقلال دولت و اقتصاد و دین و فرهنگ مشغولند. این گونه نفوذیهای قدرت پرست بودند که نقش آلت فعل خمینی را بازی کردند و بر هر سه قوه دولت چیره شدند و به خیانت و جنایت بر ضد مردمی مشغولند که دست به انقلاب علیه نظام سلطنت و رﮊیم وابسته پهلوی زدند. فساد ذاتی هر ولایت مطلقهای و بیشتر از همه ولایت مطلقه بنام دین است. زیرا این یکی دین را نیز فاسد میکند همانطور که مشاهده میکنیم.
حمله به سفارت امریکا و اشغال آن که اجرای طرحی امریکایی بود، نگاهداری گروگانها تا پیروزی ریگان، کشف کودتاهای گوناگون که موجب اعدام صد ها تن از نخبگان نیروهای مختلف نظامی شد، انجام کودتای فرهنگی به نام انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها که مانع بزرگ بر سر راه بازسازی استبداد «روحانیون» و سپاهیان بود و اعدام دهها دانشجو و استاد و اخراج بسیاری از آنها به دست برخی عوامل نا اگاهی که آلت فعل خائنان به کشور شده بودند و نیز انجام کودتا بر ضد رییس جمهوری منتخب و ادامه دادن به جنگ باوجود پذیرفته شدن طرح غیر متعهدها از سوی دو طرف، جز بدست نفوذیها چگونه شدنی بودند؟ این خیانتها و جنایتها و فسادها هستند که رضائی، موجب تحکیم و حفظ نظام میخواند. آخر خود نیز از مشغولان به آن جنایتها و خیانتها و فسادها بود.
حمله به خوابگاه دانشگاه تهران در سال 78 و اقدام به کشتار مخالفان سیاسی و نویسندگان توسط مأموران ترور سازمان ترور وابسته به خامنهای و انجام تقلب در انتخابات مختلف از اولین دوره مجلس تا آخرین دوره ریاست جمهوری در سال 96 که مهمترین ان تقلب در انتخابات سال 88 و کشتار مردم بود، را جز کار نفوذیهای حاکم بر کشور میتوانستند باشند؟
کودتاچیان، برای حفظ رﮊیم کودتا، دست به اقدامات جنایتکارانه برضد عموم مردم و روحانیان و سیاسیون آگاه زندند. تنها در طول کمتر از 100 روز از کودتای خرداد ببعد، هزاران نفر زندانی کردند و بیقین بیشتر از 2000 (فهرست دو هزار اعدام شدگان سال 60 که رﮊیم اعلام کردهاست، از سوی انقلاب اسلامی، منتشر شدهاست) تن را اعدام کردند تا که حاکمیت جنایتکارانه خود را حفظ نماید. در سال 67، در چند شب، چند هزارتن را اعدام کردند. امروز، رئیسی، «قاتل تاریخی»، بخود بخاطر آن جنایت کم مانند به خود میبالد و در تدارک رئیس جمهوری و حتی رهبر شدن است!
قابل ذکر است که شخص خامنهای و برخی روحانیون وابسته به او، از جمله محمد یزدی، مصباح یزدی، ریشهری، نوری همدانی، صادق لاریجانی، محسنی اژهای، احمد خاتمی، احمد جنتی، محمود شاهرودی، محمدی اراکی و موحدی کرمانی و.. و نیز سردارانی چون محسن رضایی، رحیم صفوی، قاسم سلیمانی، حسین سلامی، محمد باقر ذوالقدر، صادق محصولی،علیرضا افشار، حاجی زاده، محمد جعفری، قالیباف، غیب پرور و … و سیاسیونی چون حداد عادل، با هنر ، احمد توکلی، محمود احمدی نژاد، علی لاریجانی، و… از عناصر مشکوک و نفوذی در ایران میباشند که در طول سالهای بعد از انقلاب، با اشغال مناصب مختلف کشور را به ویرانهای تبدیل کردهاند
خامنهای با عنوان کردن «نفوذی» هدفی جز پوشاندن نفوذیهای واقعی، ایران گیتیها، ندارد. سر شاخههای شاخههای مختلف که او گماردهاست، مأموریت دارند سرکوب را، هر روز به عنوانی، دائمی کنند: اطلاعات سپاه پاسداران و واواک سالها بکار سرکوب مشغولند و هر روز به یک بهانه: از دوملیتیها گرفته تا خبرنگاران، نویسندگان، کوه نوردان، مذاکره کنندگان هستهای، آرایشگران زنانه و عکاسان آتلیهها تا کارگران نیشکر هفت تپه، خدمتگزاران محیط زیست، دراویش، متخصصان جمعیت در دانشگاهها، پزشکان مبارزه با ایدز، دانشجویان، وبلاگ نویسها، روحانیان نا مطیع و…
افرادی را نیز میگیرند و با دریافت مبالغی هنگفت از کشورهای خارجی، آزاد میکنند. و به همین دلیل به برخی از زندانیان، گروگان گفته میشود مانند دو ملیتی های ایران و انگلیس و ایران و امریکا که عده ای در زندان و منتظر معامله هستند .
● باز منتظری «دادستان» گفتهاست: «امروز با چند نوع مبارزه و تهاجم دشمن مواجه هستیم که بسیاری از جزئیات برای مردم گفته نمیشود و نباید هم گفت؛ از جمله این جنگها تهاجمات، جنگ اقتصادی، جنگ نرم و جنگ نفوذ است که بخشی از اشکالات، نابسامانیها و مشکلات اقتصادی که دامنگیر جامعه ما شده، به مدیریت داخلی خود ما برمیگردد؛ البته بخش قابلتوجهی هم مختص به توطئههای دشمن است. ترامپ از زمان شروع ریاست جمهوری خود بیش از ۳۰۰ نفر را مأمور کرده تا بتواند بر مشکلات اقتصادی این مملکت بیفزاید، امروز تمام عناصر آنان در کشور وجود دارند تا نابسامانیهای کشور افزایش پیدا کند».
اما او از خود نمیپرسد: چگونه ممکن است کشوری که در طول 40 سال گذشته تحت سنگین ترین نظارت های امنیتی و اطلاعاتی و حراستی و نظامی از سوی بیش از 20 نهاد نظامی – امنیتی و اطلاعاتی، حفاظتی و دهها و صدهها حوزه علمیه و مراکز مختلف تبلیغات اسلامی وصدها رسانه مختلف صوتی و تصویری و… قرار دارد، اقتصادش را نفوذیها خراب کرده باشند؟ مگر اینکه نفوذیها همانها باشند که در طول 40 سال، برکشور مسلطند؟
● منتظری در بخشی از سخنان خود میزان وحشت نظام از جنگ دوم را اینگونه اظهار میکند: « جنگ دومی که با آن مواجه هستیم، جنگ نرم و فرهنگی است، امروز در جنگ نرم و فضای مجازی با مشکلات بسیاری مواجه بوده و فشارها بسیار بالاست. رهبر معظم انقلاب تأکیدات بسیاری درباره فضای مجازی دارند که فقط ۵۰ درصد آن از رسانه ملی و سایر رسانهها منتشر میشود. امروز جنگ نرم بسیاری در فضای مجازی در حال رخ دادن است، هر روز دراینباره جلسات بسیار داریم و در حال کار هستیم، اما همراهیهای لازم انجام نمیشود.
امروز نکاتی در فضای مجازی در حال ترسیم است که همه فکر میکنند مملکت در حال فروپاشی است و این اخبار فضای مجازی در همه ما اثر میگذارد، درحالیکه واقعاً اینگونه نیست».
بدینقرار، گردانندگان رﮊیم هر روزه چندین جلسه میگذارند اما گویا با آنها همکاری نمیشود. مقصود او از آنها که همکاری نمیکنند، حسن روحانی و اعضای کابینه او نیست، مردم هستند که هیچگونه همکاری با آنها نمیکنند.