بنی صدر: در آن دوران انقلاب ۳ راه کار بود: یک راهکار این بود که جنبش همگانی مردم ایران در محدوده رژیم شاه و وابستگی آن رژیم به ایالات متحده آمریکا حل بشود.
یک راهکار این بود، در محدوده آمریکا بدون شاه ، بلحاظ پرهیز از خطر شوری ،این راهکار هم خودش دوبخش داره که یک بخشش نه شاه و نه خمینی ، این راه کار در گوادلوپ است ولی حفظ نظام سلطنتی ، راهکار دیگرش هم نه منهای نظام سلطنتی با این شعار آزادی بر استقلال مقدم است.
یک راهکار سوم هم بود که نه در مدار بسته سلطه گر زیر سلطه ، نه در مدار شاه ، بلکه بر وفق استقلال و آزادی و انقلاب برای این است که انسانها از آن مدارهای بسته روابط قوا رها بشوند .
حالا آقای خمینی در کجا قرار می گرفته؟
این مسئله مهمی است که اگر جواب این سوال را دادیم ، می فهمیم چرا استبداد بازسازی شد.
یکی از رابطه ها که با آمریکا بعمل آمده بود توافقی بوده با آقای سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران برای رژیم با ثبات بر پایه اتحاد روحانیت و ارتش که در آن مجلس هم آقای موسوی اردبیلی بوده به نمایندگی از آقای خمینی و هم آقای مهندس بازرگان بوده ، اسنادی هم بعد ها منتشر شده بود که از جمله آنها پیام آقای خمینی است به کارتر که مضمون اصلیش این است که ما برای شما از بختیار بهتریم ،پس از لحاظ عملی و سازماندهی همچین پیامی می گوید که آقای خمینی در آن مدار قرار گرفته است ولی در ظاهر نه ، در جواب به سوال خبرنگاران در رابطه با سلطه آمریکا واینکه ایران باید از سلطه آمریکا رها بشود ،همه اینها را بر زبان آورد و استقلال آزادی بر مبنای موازنه عدمی ، همه اینها گفته شده …
حالا رفتیم ایران ، آن تمایلی که می خواسته در درون دو مدار هم شاه و هم آمریکا مسئله را حل کند ، او شکست خورد و رفته ، نه اینکه رفته و ول کرده ، رفته ماجراساخته ،ماجرای گروگانگیری بعدش هم رفتن به عراق و برانگیختن عراق به حمله به ایران و…
آن خطی که میگفته بیرون هر دو مدار شاه و آمریکا ، تلاشش این بود که آقای خمینی در آن مدار نیفته و در همان بیرون مدار یعنی در مدار باز استقلال و آزادی بماند ، برای اینکه انقلاب یعنی همین ، انقلاب یعنی بیرون آمدن از مدار بسته ، هیچ چیز غیر از این نیست. ولی گرایشهای دیگر تلاششان این بود که آقای خمینی را ببرند در آن مدار بسته بیاندازند و در آنجا نگه دارند.
تا قبل از گروگانگیری ، آنهایی که در خط استقلال و آزادی بودند خود را موفق می یافتند برای اینکه می گفتند که آقای خمینی هنوز توی تله نیفتاده و امیدوار بودند که نیفته ، ولی گروگانگیری سبب شد که این آدم در آن تله بیفته، در آن مدار بسته بیفته، اینکه چه عوامل ذهنی سبب شد که آقای خمینی در این مدار بیفته ، چون عوامل عینی اش معلومه ، عوامل ذهنی اش کدامها بودند که سبب شد این آقا بیفته توی آن مدار.
انقلاب برای این بود که ایران از روابط مسلط و زیر سلطه با قدرتهای خارجی بیرون بیاد ، حالا آقای خمینی افتاده توی تله و رفته توی مدار مانده.
هرچه ما تلاش کردیم که ایشان را از آن مدار بیرون بیاوریم ، نیامد بیرون ، چرا نیامد ، برای اینکه دست ایشان را بند کردند در معامله پنهانی با دسته ریگان و بوش ، بعد از اینکه این معامله انجام گرفت ، شما به این نامه هایی که این آقایان بهشتی و هاشمی رفسنجانی به این آقا نوشتند و تهدید ها کردند .
بی خود نبود که آقای بهزاد نبوی در آن جلسه غیر علنی مجلس گفت که اعلام جرمی که آقای بنی صدر بر ضد امضاء کنندگان قرارداد الجزایر کرده در واقع اعلام جرم علیه امام و دستیاران اول ایشان بوده وگرنه ما آلت فعل بودیم و دستور را اجرا کردیم. خوب اعلام جرم من علیه آقای رجایی و آقای بهزاد نبوی بوده بعنوان امضاء کنندگان آن قرارداد خائنانه . آقای خمینی چرا تن داد به اینکه میلیاردها ثروت ملی ایران را آمریکاییها ببرند و آقای کارتر بگوید که ما ایرانیها را نقره داغ کردیم ، برای اینکه دستش بند شده بود. آقای بهشتی گفت که از گروکانها باید مثل یک آتو بر ضد بنی صدر و کارتر استفاده کرد
آنهایی که در خط استقلال و آزادی بودند و خواستند که این آدم را نگذارند که در آن تله بیفته ، متاسفانه در سطح جامعه در اکثریت بودند ولی در سطح کادرها در اقلیت بودند.
اگر در کودتای سال شصت بیرون آمده بودید بیرون ، چهل سال ویرانگری نداشتید و رشد داشتید.
این انقلاب بیست اصل داشت که …
مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر،جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۹۷
برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.