بالاخره بعد حدود 9 ماه ساز و کار مالی اروپا برای معامله با ایران براه افتاد. این ساز و کار مالی بعد از اینکه امریکا از برجام بیرون امد و اروپا در ان باقی ماند بعد از اعتراض ایران تمهید شده است. حال ببینیم که این ساز و کار مالی ویژه چه چیزی را در بر می گیرد و چه اثری در اقتصاد و سیاست می تواند داشته باشد. 6 مورد زیر برای درک بهتر سیاست جدید اروپا بما کمک می کند و وظیفه ایرانیان را درقبال این سیاستها و مذاکرات و امید بستن ها روشنتر می نماید.
1ـ قبل از هر چیز لازم به یادآوری است که پیشنهاد طرح اولیه اروپا برای مقابله با تحریم های امریکا یک ساز و کار مالی به نام SPV (Special Purpose Vehicle بود که اساس آن بر مبنای قانون مقابله با تحریم های ثانویه آمریکا بر ضد کوبا بنا شده بود. اما “اینستکس”) (Instrument in Support of Trade Exchange INSTEX اساساً وظیفه خود را مقابله با تحریم ها نمی داند. در کادر ساز و کار SPV شرکت ها و موسسات مالی اروپایی از نوعی حمایت و مصونیت در قبال تحریم های آمریکا برخوردار می شدند و بر اساس آن ایالات متحده مجاز نبود تا قوانین داخلی خود را بر علیه دیگران اعمال کند و اگر ایالات متحده در جایی شرکت و یا موسسه ای را جریمه می کرد کشورهای اروپایی هم مجاز بودند که تلافی کنند و جریمه آن شرکت را جبران کنند. در صورت تصویب SPVشرکت ها و موسسات مالی اروپایی می توانستند بدون دغدغه با ایران تعامل داشته باشند. اما اکنون ساز و کار جدید از SPV بسیار دور است و زیر فشارهای امریکا اروپا مجبور به عقب نشینی شده است.
2 ـ اینکار راه و کار مالی ویژه را اروپا انجام نداده است بلکه سه کشور اروپایی آن را تصدی کرده اند یعنی آلمان، انگلیس و فرانسه که یک کانال ویژه مالی است برای مقابله با تحریمهای یکجانبه آمریکا ضد ایران. هایکو ماس، وزیر امورخارجه آلمان در بخارست پایتخت رومانی که برای بررسی این موضوع تشکیل شده بود درباره ساز و کار مالی اروپا گفت: “این اقدام به روشنی مشخص میکند که ما در حال حرکت در مسیر خود به گونهای متحد و مصمم در داخل اتحادیه اروپا هستیم، حتی اگر دیگران دیدگاهی متفاوت داشته باشند.” لازم به یادآوری است که محل شرکت در فرانسه است و یک آلمانی مسئول INSTEX می باشد. کشورهای اروپایی دیگر هنوز به این ساز و کار نپیوسته اند.
3 ـ یکی از هدفهای آمریکا برای برگزاری نشست در باره خاورمیانه در روزهای آینده در ورشو ا این است که بین کشورهای اروپایی در باره این ساز و کار اختلاف ایجاد کند و اروپا نتواند یک صدا دست به این کار بزند و از پیوستن کشورهایی دیگر اروپایی به آن جلوگیری کند. لهستان از کشورهایی است که با فرانسه و آلمان اختلاف زیاد دارد و به سیاستهای امریکای ترامپ نزدیک است.
4 ـ در این مرحله اعلام شده است که فعلا فقط کالاهای انسانی از جمله دارو و مواد غذایی را پوشش میدهد. هر چند که اشاره کرده اند که ممکن است نهایتا این ساز و کار را گسترش دهند تا دیگر موارد تجارت با ایران را نیز پوشش دهد. در اینجا دو کلمه “نهایتا” و “ممکن است” بسیار مهم هستند. در اینجا لازم به یادآوری است که پامپئو روز ۱۲ دسامبر گذشته در مقر سازمان ملل متحد گفته بود: “در تحریمها، برای مواد غذایی و اقلام دارویی استثناهای انسانی در نظر گرفته شده است. اگر فعالیتی که انجام میشود [با این استثناها] همسو باشد، روشن است که ما تحریمی [برخلاف این فعالیتها] اعمال نمیکنیم.” یکی دیگر از هدفهای نشست ورشو با پیش کشیدن و اهمیت دادن به برنامه موشکی ایران این است که اجازه ندهد که این ساز و کار به امور دیگر به غیر از دارو و غذا و وسایل پزشکی بسط پیدا کند .
5 ـ از آنجا که شرکتهایی بزرگی که با امریکا تجارت دارند در صورت معامله با ایران از سوی امریکا جریمه خواهند شد این ابتکار اروپا اگر به موارد دیگری غیر از غذا و دارو بسط پیدا کند تنها شامل شرکتهای متوسط و کوچکی خواهد شد که با امریکا معامله ندارند. این شرکتها نمی توانند نیازهای اساسی ایران را تهیه کنند. سفارت آمریکا در آلمان حتی به شرکت ارسال کننده وسایل الکتریکی به سفارت و کنسولگریهای ایران در اروپا هم نامه نوشته که با ایران معامله نکنید.
6 ـ مشکل دیگر اینکار سه کشور اروپایی این است که اگر فشارهای آمریکا نهایتاً در ماههای آینده صدور نفت ایران را بیش از پیش کاهش دهد ـ یعنی به زیر یک میلیون بشکه ـ اصولاً پول چندانی از بابت درآمدهای نفتی وارد اینستکس نشود که بتوان با آن مطالبات صادرکنندگان کالا به ایران را تصفیه کرد و حتی اگر صادرات نفت در همین سطح هم باقی بماند معلوم نیست که همه کشورهای خریدار نفت ایران، از اسپانیا و یونان و ایتالیا گرفته تا واردکنندگان بزرگتری مانند چین و هند با اینستکس همکاری کنند.
اگر هدف اروپا از این ساز و کار این است که زیر بار تمامی سیاستهای امریکای ترامپ نمی رود با اینحال تمامی نشانه ها در باره این ساز و کار جدید بما می گویند که وضعیت ایران تغییر محسوسی نخواهد کرد. و بار دیگر بعد از امید بستن به برجام و حال ساز و کار اروپا این سئوال در برابر ما قرار می گیرد که اصولا بابت چه چیزی ایران باید این همه مصیبت را بپذیرد. آقای روحانی و اطرافیانش از آنجا که برجام را پیروزی بزرگ در نظر می گرفتند از این ساز و کار جدید اروپا استقبال کرده اند هر چند آن را کافی نمی دانند و اطرافیان خامنه ای برای چوب لای چرخ حکومت روحانی گذاشتن انرا شکست نامیده اند و مدعی اند باید سیاست قبلی را ادامه داد و امیدی به اروپا نبست. براستی ما ایرانیان در این 15 سال تحریم و مذاکره پرهزینه از کدام حق خود دفاع می کنیم و اینهمه هزینه بابت چیست؟ آیا زورگویی ترامپ و اسرائیل و عربستان را می تواند بهانه ای برای پذیرفتن این هزینه های نجومی باشد؟ یا اصولا مسئله کاملا داخلی است. سالهاست توضیح می دهم که سیاست هسته ای که از آغاز رژیم حاکم پیش برده است حقی برای ملت ایران قائل نشده و هرگز حق مسلمی نبوده که بابت آن اینهمه هزینه دهیم بلکه این سیاستها تنها ابزاری برای رژیم ولایت فقیه برای تثبیت خود با طی کردن مسیر بحران و مذاکره بوده و هست. باید تصمیم بگیریم تا کی می خواهیم در تسلسل بحران مذاکره ـ بحران ـ مذاکره بسر بریم و هر بار دلخوش به مذاکره ای جدید باشیم. مسئله اصلی در داخل ایران است. اگر این رژیم می خواست با مردم خود مذاکره می کرد اما آنچنان فساد و جنایت تمامی ساختارهایش را فراگرفته است که چنین امری ممکن نیست. ما نمی توانیم هر روز منتظر مواضع ترامپ یا پوتین یا اروپا باشیم این سیاست برای ما ایرانیان خفت بار و فقر آور و ویران گر است. به کسانی که خود را مخالف جمهوری اسلامی می دانند و خواستار حفظ توافق ذلت بار برجام هستند یادآور می شوم که راه درست اینکار امید بستن به رژیم برای اینکه ایران را وارد بازی های خطرناک نکند نیست راه حل پایان دادن به این رژیم توسط ملت ایران است که هم راه را بر طمع های بی حد و مرز قدرتهای خارجی ببندد و هم ایران از دست این نظام ناکارآمد غیر مشروع رها سازد. نه برجام امریکای اوباما، نه برجامک اروپایی و نه دنباله روی از سیاست ترامپ و یا روسیه در منطقه، راه حل نیستند. حاصل این سیاستها هر چه ضعیف تر کردن ایران بوده است.