چهلمین سالگرد انقلاب بهمن را با یاد جانباختگان این حرکت مردمی سترگ و تاریخساز و با تجدید پیمان در راه تداوم و تشدید مبارزه برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، گرامی می داریم.
چهل سال پیش، مردم ایران در ابعاد و با همبستگی کاملأ بیسابقه، برای رهائی از استبداد و فساد رژیم وابسته شاه و به منظور برپایی ایرانی آزاد، آباد و مستقل، به خیابانها آمدند. شاهی که با کودتای قدرتهای خارجی بر تخت استوار شده بود، همه مخالفان و منتقدان را سرکوب و قلع و قمع کرده و حکومت مشروطه را به «نظام شاهنشاهی» مبدل ساخته بود، با تشدید روزافزون دیکتاتوری فردی خود، سانسور و اختناق و ستمگری را بر سرتاسر جامعه مستولی کرده بود و کار و افکار مالیخولیایی او در اواخر به جائی رسیده بود که، با تشکیل تک حزب «رستاخیز»ش، همه مخالفان آن را به گرفتن پاسپورت و رفتن از ایران، فراخوانده بود.
اما با استمرار و رشد اعتراضات و مبارزات مردم، در برابر این وضعیت غیرقابل تحمل، به تدریج قشرهای مختلف جامعه به میدان آمدند: روشنفکران و نویسندگان صدای آزادیخواهی و لغو سانسور را بلند کردند، دانشگاه ها و سپس مدارس، به سنگرهائی برای مبارزه با دیکتاتوری و برای آزادی و عدالت تبدیل شدند، حاشیه نشینان شهرهای بزرگ دست به اعتراض زدند، اصناف، بازاریان و روحانیون مخالف رژیم پهلوی به اعتراضات پیوستند، نفتگران لوله های صادرات نفت را بستند، اعتصابات بسیاری از کارخانه ها و ادارات را فرا گرفت، و … تا سرانجام، فراگیرترین جنبش مردمی در 22 بهمن 1357، نظام شاهنشاهی را برای همیشه در ایران ساقط کرد. و این، در پی دهه های طولانی مقاومت، مبارزه، فداکاری و جانبازی، پیروزی بزرگی برای توده های مردم تشنه آزادی و استقلال و خواستار دموکراسی و عدالت بود.
اگرچه رژیم شاه سرنگون و نظام سیاسی عوض شد، لکن دیکتاتوری دیگری، از نوع مذهبی و در قامت خمینی، جایگزین آن گردید. رژیم پهلوی، در عمل، زمینه ساز بروز و قدرت گیری جانشین خود هم شد: در حالی که همه مخالفان و معارضان آن تارومار و سرکوب شده بودند، تشکیلات وسیع حوزه های دینی و ملایان همچنان برقرار بود. خمینی و اعوان و انصارش، با بهره گیری از این شبکه گسترده مذهبی و سنتی، و با استفاده از پندارهای مذهبی و توهمات بخشهایی از توده ها و حربه های خدعه و فریب، و همچنین به واسطه بی تجربگی، پراکندگی و پاره ای خطاهای نیروهای چپ، دموکرات و ترقیخواه، توانستند بر موج انقلاب سوار شده و رهبری آن را در چنگ خود بگیرند. انقلاب مردمی ایران، مصادره به مطلوب شده و لقب «اسلامی» گرفت. در شرایطی که میلیونها نفر با شعارها و پاهایشان درمیادین و خیابانها، بارها نظام سلطنتی را نفی کرده بودند، جانشینان آنان، رفراندومی برگزار کردند تا «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه بیشتر و نه کمتر» را، بر همگان تحمیل کنند. بدین سان، انقلاب بزرگ بهمن به شکست انجامید و استبداد مذهبی وارث نظام ستمشاهی شد. از همان فردای انقلاب، با وجود همه مقاومتها و مبارزات نیروهای آزادیخواه، دموکرات و لائیک، در اقصا نقاط کشور، بساط سانسور و سرکوب، تبعیض و اجحاف و بیدادگری، نیرنگ و ریا به وسیله تازه به قدرت رسیدگان، دوباره برقرار گردید.
کارنامه چهل ساله رژیم جمهوری اسلامی در ایران، بواقع، آکنده از سیاهی است. سیاهه جنایات، ترورها و تبهکاریهای خمینی و میراث خواران آن، طی این سالها، از حد و اندازه بیرون، و تنها بعد از برکندن بنیان شوم و خونبار آن است که ابعاد آنها می تواند معلوم و آشکار شود. چه حق کشی ها و محرومیتهای فزاینده ای که بر دوش کارگران، زحمتکشان و تهیدستان، یعنی اکثریت جامعه، تحمیل شده و می شود، چه تبعیض ها و مظالمی که، به نام دین و سنت، بر نیمی از جمعیت ایران، یعنی زنان، روا داشته شده و می شود، ستم و تبعیض آشکار علیه ملیتهای ساکن ایران نیز سیاست و عملکرد جاری حکومتگران است و هر صدای حق طلبانه ای از طرف آنها، شدیدأ سرکوب می گردد، چه فرصتهای گرانبهائی که برای توسعه اقتصادی و اجتماعی در جهت تأمین نیازهای اکثریت مردم به هدر داده شده و، متقابلأ، عقب ماندگی جامعه ما در همه عرصه ها، نسبت به جوامع مشابه، شدت یافته است، چه نسلهایی که به واسطه سیاستهای این رژیم، از کار و فعالیت مولد و مفید محروم، و به بیکاری و بی چشم اندازی محکوم شده ا ند… به رغم همه تقلاهای تبلیغاتی و عوامفریبانه سردمداران و بلندگوهای حکومتی، برای تراشیدن و یا جعل «دستاوردها» یی برای عملکرد چهل ساله رژیم، واقعیت های عینی و ملموس موجود، در تمامی زمینه ها، نشان دهنده شکست و درماندگی کامل آنست. به همراه استبداد، و در ارتباط با آن، فساد سرا تا پای آن را فرا گرفته است. بحران های اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و سیاسی موجود روز به روز دامنه و عمق افزونتری می یابند، با حیف و میل و چپاول ثروتهای سرشار و درآمدهای عمومی، در حال حاضر دولت در آستانه ورشکستگی مالی و افلاس کامل واقع است. استقلال سیاسی برخاسته از انقلاب بهمن، طی این سالها، صرف نقض آشکار و مستمر حقوق شهروندان در داخل، و ماجراجویی ها در خارج و در سطح منطقه شده است. بحران در مناسبات خارجی رژیم حادتر گشته و تحریمهای ناشی از آن، که اثرات فاجعه بارشان بیش از همه بر کارگران و زحمتکشان و قشرهای متوسط تحمیل می گردد، مزید بر علت شده است. حکومت اسلامی هیچ راه حلی برای تخفیف این بحرانها ندارد و دچار سردرگمی شده و ،اساسأ، با از دست داده مشروعیت خود، به بن بست رسیده است.
اما کارنامه سراسر سیاه جمهوری اسلامی، خود به خود، هیچ مشروعیت تازه ای را برای رژیم سرنگون شده پیشین به وجود نمی آورد. فهرست طولانی تبهکاری ها و صدمات و خسارات استبداد مذهبی، موجب پاک و فراموش شدن سابقه و عملکرد ننگین دیکتاتوری سلطنتی نمی شود. کسانی که حقانیت قیام مردم علیه جور و ستم نظام شاهنشاهی را زیر سئوال می برند، عملأ به جریاناتی یاری می رسانند که در خیال بازگرداندن آب (و آبروی) رفته به جوی، و بازگشت به رژیم سابق هستند. در شرایطی که مبارزات فزاینده توده ها برای تعیین تکلیف با رژیم اسلامی حاکم جریان دارد، و در وضعیتی که کوششهای مربوط به آلترناتیوسازی از سوی قدرتهای خارجی نیز افزونتر گشته است، دو دیدگاه مختلف استبداد دینی و استبداد شاهنشاهی، در یک نقطه، یعنی در محدود و منحصر کردن حق انتخاب مردم با هم تلاقی می کنند: از یک سو سردمداران جمهوری اسلامی، مردم را به حفظ «وضع موجود» فرا می خوانند و، از سوی دیگر، سلطنت طلبان مردم را به «رجعت به گذشته» دعوت می کنند، در صورتی که مردم نه خواهان وضع موجود، و نه خواستار بازگشت به گذشته هستند. انتخاب اکثریت مردم ایران ناظر بر «آینده»، یعنی یک جمهوری واقعی مبتنی بر اراده مردم، دموکراتیک و لائیک است، و هر نوع حکومت دینی و یا حکومت موروثی را مغایر با موازین دموکراسی و برخلاف روند تحول دموکراتیک جامعه می دانند.
خواستهای مبارزات قشرهای مختلف توده ها و جنبشهای اجتماعی جاری در میهن ما نیز، بر این امر گواهی می دهند. مطالبات محوری مردم که در طول دهه های متمادی، چه در رژیم پهلوی و چه در حکومت اسلامی، پایمال گردیده، اکنون هم آماج جنبش های رو به گسترش آنها برای رهایی از بختک استبداد دینی حاکم است: آزادی، دموکراسی، عدالت، نان، کار، رفع تبعیض علیه زنان، برچیدن ستم ملی علیه ملیتها، جدائی دین و دولت، برابر حقوقی واقعی، حفاظت محیط زیست، استقلال، صلح و دوستی در میان ملتها. رویگردانی و انزجار از رژیم حاکم و از همه جناحها و دستجات درونی آن، در دوره اخیر و به ویژه در خیزش توده ها در شهرها در دی ماه سال گذشته و بعد از آن، در میان شعارها و خواستهای مردم نمود و برجستگی فزاینده ای یافته است که به اشکال گوناگون ابراز مخالفت و نفرت نسبت به رهبر رژیم، حکومت آخوندها، حاکمیت به نام اسلام، و بطور کلی حکومت مذهبی، بیان شده و می شود.
ما از مبارزات حق طلبانه توده ها و جنبشهای اجتماعی قاطعانه پشتیبانی کرده و، به سهم خود، برای مشارکت در این مبارزات و یاری رساندن به آنها می کوشیم. سازمان ما که به عنوان یک نیروی چپ، علیه نظام سرمایه داری و برای سوسیالیسم مبارزه می کند، جمهوری اسلامی، را در کلیت آن، مانع اصلی تکامل جامعه ایران و تحول دموکراتیک آن، و مبارزه برای سرنگونی این رژیم را هدف مقدم خود می داند. ما تلاش پیگیر برای برقراری پیوند لازم بین مبارزه برای آزادی و مبارزه برای نان، و بسیج سیاسی برای خواستهای اقتصادی، همراه با طرح مطالبات سیاسی، را ضرورت مقطع کنونی جنبش توده ها می دانیم. ما برآنیم که به زیرکشیدن جمهوری اسلامی، نیازمند سازمانیابی و به میدان آمدن اکثریت مردم جامعه، کارگران و زحمتکشان، مزد و حقوق بگیران، فرودستان، قشرها و نیروهای آزادیخواه، دموکرات و لائیک است.
اکثریت توده ها، هنوز هم این تجربه انقلاب بهمن را از یاد نبرده اند که امکان غلبه آنان بر رژیم مستبد و ستمگر، هر چقدر هم مسلح و سرکوبگر، وجود دارد. دور نیست آن روزی که، در پی قیام توده ای و یا بر اثر انقلابی دیگر، حکومت در حال احتضار جمهوری اسلامی هم به سلف خود در زباله دان تاریخ بپیوندد.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
گسترده تر باد مبارزات حق طلبانه کارگران و زحمتکشان و نیروهای آزادیخواه و عدالت طلب
برقرار باد نظام جمهوری دموکراتیک و لائیک در ایرن
زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
با گسترش مبارزه علیه حکومت اسلامی, سالگرد انقلاب بهمن را گرامی بداریم
اخبار مرتبط