back to top
خانهدیدگاه هاSylvie Laurent در لوموند دیپلماتیک :آن چه درباره نژادپرستي در آمريکا،...

Sylvie Laurent در لوموند دیپلماتیک :آن چه درباره نژادپرستی در آمریکا، از فلسطین آموختم

 sabra shatilla massacrث
در یک فیلم کوتاه سیاه و سفید، چهره های سوخته ستم دیدگان مبارز از برابر چشمان بیننده رژه می روند. برخی با موهای در هم ریختهء بلند (Dreadlocks) و برخی با روسری یا کفیه. شعارهای «کشتن ما را متوقف کنید»، «انسانیت ما را به ما پس دهید» که در دستان شان است، همه این جماعت را به هم پیوند می دهد. تصویر رویدادهای شهر فرگوسن (ایالت میسوری) که شاهد رودرروئی تنفر سیاهان و مصونیت پلیس بود، با تصاویر سرزمین های اشغالی پشت سرِهم می گذرند. فلسطینی ها می گویند: «زندگی سیاهان ارزش دارد» و سیاهان آمریکائی سرکوب فلسطینی ها را به مثابهء نژادپرستی تعبیر می کنند. بین آن ها، نکات مشترک فروانی وجود دارد. برای مثال، شرکت آمریکائی «کامبایند سیستم» که گاز اشک آور و دیگر اسلحه های سرکوبگر پلیس فرگوسن را تامین می کند، به ارتش اسرائیل، اشغالگرِ نوار غزه و کرانه باختری نیز تجهیزات می فروشد.

این فیلم سه دقیقه ای که در سال ٢٠١۵ تهیه و به طور گسترده بر روی شبکه های اجتماعی پخش شده، طنین صدای گمنامان و نیز شخصیت های مشهور «آمریکای سیاه» است: از آنجلا دیویس مبارز آرمان سیاهان، نویسندهء جستاری با عنوان «آزادی، یک مبارزه دائمی است: فرگوسن، فلسطین و بیناد یک جنبش» (١)، و همچنین کورنل وست (فیلسوف)، دانی گلاوِر(هنرپیشه و کارگردان که در سال ١٩٨٧ نقش نلسون ماندلا را در تلویزیون ایفا می کرد)، لورین هیل (خواننده) یا آلیس والکر (نویسنده). خانم نورا عریقات، وکیل و استاد دانشگاه، از بانیان این طرح که در آمریکا تدریس می کند، خوب می داند که یادآوری این چهره ها که به خاطر مخالفت شان مشهورند، تا چه حد تاثیرگذارست. این ویدئو که عنوان آن «هنگامی که آن ها را می بینم، خودمان را می بینم» (When I See Them, I See Us) است، قدرت همبستگی بین سیاهان آمریکا و فلسطینی ها را مجسم می کند (٢). اگر چه خشونت دولتی در سال های ٢٠١۴ و ٢٠١۵ هر دو جمعیت را به شدت رنج داده است، تاریخ رفاقت آن ها دیرینه و پر نشیب و فراز است.

سال ١٩۶٧، دوران جنگ شش روزه و فتح سرزمین های کرانه باختری رود اردن و غزه به دست اسرائیل، برای جنبش آمریکائی حقوق مدنی نیز سرنوشت ساز بود. در آن مقطع زمانی، این جنبش از فلسفهء غیرخشونت بار و تکیه گاه مسیحی اش دورشده و برای مطالبه عدالت به روش های دیگر متوسل می شود. جنبش و اندیشهء «قدرت سیاه» با انترناسیونالیسم سه جهانی و خشونت ضداستعماری مبارزان سیاه سال های دهه ١٩٣٠ و ١٩۴٠ پیوندی دوباره برقرار کرد. بدون توجه به این که در میان این مبارزان کسانی نظیر پُل روبسونِ کمونیست، یا مثل مارکوس گاروی و مالکوم ایکس وجود داشت که ناسیونالیست بودند. مالکوم ایکس در سال ١٩۵٧ از بیت المقدس و در سال ١٩۶۴ از غزه دیدن کرد و از این طریق، شاخص های مبارزهء آزادی بخش فراملیتی و جهان ملتی را پایه گذاشت. مالکوم ایکس در مقاله ای با عنوان «منطق صهیونیستی» در سپتامبر ١٩۶۴ (٣)، با نکوهشِ «پنهان سازی» «مستعمره سازی» اسرائیلی (با یاری استراتژیکی ایالات متحده) ، که با تحریف، خشونت را خیرخواهی تعبیر می کرد، و نام آن را «دلاریسم» می گذاشت.

دو گروه بااهمیت آن زمان، «کمیته هماهنگی خشونت پرهیزِ دانشجویان» (SNCC) و پانترهای سیاه ، اسرائیل و آمریکا را در ملاء عام تحقیر کردند. این جوانان مبارز راه آزادی سیاهان که از شالودهء دینی پدران خود رها شده بودند، از علاقهء خود جوش سیاهان آمریکائی نسبت به اسرائیل، سرزمین مقدس، پناهگاه مردمی که در گذشته به اسارت درآمده و به لحاظ تاریخی قربانی شده بودند، نیز دورشدند. از قرن هفدهم، پیش سیاهان آمریکا، «خروج» محبوب ترین استعارهء مربوط به کتاب مقدس است و ایجاد دولت عبرانی یک مشیت الهی بود. درست در سال ١٩۴٨ بود که جیمز بالدوین، رمان نویس نوشت: «پارساترین سیاهان، خود را یهودی می پندارند… آنان در انتظار موسی هستند تا آن ها را به سوی مصر هدایت کند (۴).» بالدوین تبعیدی که در سال ١٩۶١ از فلسطین دیدار کرد، همدردی ژرف سیاهان آمریکا را نسبت به هر خلقی که در جستجوی میهن و کاشانه ای برای بازگشت و سرزمینی حامل ریشه های تاریخی هستند، بیان می کند. کسی نمی تواند آرزوی یهودیان را برای سرزمینِ آزادی، بهتر از سیاه پوست آمریکا درک کند. اما، او نیز خوب می داند که سلب مالکیت و کوچ اجباری چه معنائی دارد.

محکوم کردن یهودستیزی

اشغال سرزمین های جدید فلسطینی در سال ١٩۶٧موجب نابودی دلبستگی صهیونیستی مبارزان سیاه آمریکائی شد که پس از هویت یافتن با عبرانی ها در بردگی خود، پس از این خود را به عرب ها نزدیک تر حس کردند. این تمایل طعنه آمیز نیز بود، در حالی که مارتین لوترکینگ از ایجاد اسرائیل خودانگیخته استقبال کرده بود، دو تن از مُرشدان او موهانداس کارامچاند گاندی و رهبر غنا قوام نکرومه، آشکارا و به خاطر مبارزه ضداستعماری شان صهیونیسم را محکوم کردند. مبارزان SCNC، فرزندان شورشی کینگ ، از همان سال ١٩۶٧ فراخوانی برای پشتیبانی از فلسطینی ها منتشر کردند.

بیش از همه، مرام ضدامپریالیستی نسل جدید مبارزان سیاه سه جهانی «قوم گرا» ست که با مردم سیه چرده همبستگی می کند. این نسل خود را به مثابه زندانی یک مستعمره داخلی تلقی می کند و ملی گراترین آن ها شکلی از راه حل دوملیتی را در آمریکا خواستارند. این بازی آینه ها موجب پیدایش پدیده ای می شود که الکس لوبین (مورخ) آن را « تخیل سیاسی آفریقائی-عرب » نامیده است(۵). همچنین، پانترهای سیاه بسیار سریع با سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف- PLO)تماس می گیرند. برای ساف، وصل مسئله فلسطین به نبرد ضداستعماری، ضدنژادپرستانه و ضدسرمایه داری فرصت مغتنمی ست وبا گنجاندن فلسطین در تاریخ طولانی سلطهء استعماری و حق داشتن سرزمین، مبارزه را جهانشمول می کند.

بلافاصله، SNCC و همچنین بعدا پانترهای سیاه را به یهودستیزی (آنتی سمیتیسم) متهم می کنند. سخنگویان دو جنبش آگاه بودند که گاهی یهودستیزی در میان برخی اعضای گروه وجود داشت، لذا مجبور شدند به طور صریح توضیح دهند که ضدصهیونیست هستند ولی نه ضدیهودی. اِچ رَپ براون، رئیس اس ان سی سی در سال ١٩۶٧ اعلام کرد: «ما ضدیهودی نیستیم و ما آنتی سمیت هم نیستیم. فقط، فکر نمی کنیم که رهبران اسرائیل حقی بر روی این سرزمین داشته باشند. (۶)» . در سال ١٩٧٠، پانترهای سیاه، به قلم یکی از رهبران شان هوئی پی نیوتون اظهارات جانبی برخی از فعالان جنبش را نفی کرده و از انترناسیونالیسم انقلابی دفاع می کند که با برتری نژادی سفیدپوستان مخالف است و نه با یهودیان. نیوتون مجددا از حق تعیین سرنوشت خلق های به ستوه آمده زیر میلیتاریسم و «ناسیونالیسم ارتجاعی» اسرائیلی-آمریکائی دفاع می کند. (٧)

ائتلاف سیاهان و یهودیان که در دوران مبارزه برای حقوق مدنی (١٩۶٨-١٩۵۴) تعیین کننده بود، به مخاطره افتاد. این بی پایه نیست. از زمان تاسیس انجمن ملی برای پیشرفت خلق های رنگین پوست (ان اِی اِی سی پی) در سال١٩٠٩ تا اعلام وفاداری خاخام آبراهام جوشوآ هِشِل که در کنار مارتین لوتر کینگ به راه پیمائی پرداخت، نخبگان پیشرو یهودی در مبارزه برای آزادی سیاهان نقش عمده ای داشتند (٨). در جریان «تابستان آزادی» در سال ١٩۶۴ (کارزاری که هدفش ثبت نام حداکثر سیاهان امریکائی در فهرست نامزدان انتخابات در ایالت میسی سیپی بود )، یهودیان آمریکا اکثریت دانشجویانی را تشکیل می دادند که برای کمک موثر به رفقای جنوبی شان، از شمال کشور به راه افتادند.

این رفاقت ها بدون تنش نبود و دائما با اتهام پدرسالاری روبرو می شد (بدین معنی که یهودیان تحصیلکرده نگاهی پدرسالارانه نسبت به سیاهان ستم دیده دارند). اما، موضوع فلسطین موجب گسستی در این رفاقت شد. از سال١٩۶٧، هارولد کروز نویسنده سیاه آمریکائی در کتاب « بحران روشنفکر زنگی» (٩) این فرضیه ائتلاف یهودیان امریکا و سیاهان را که گویا دو جماعت به یک اندازه ستمدیده و رنج دیده اند، با چالش روبرو می کند. کروز توضیح می دهد که یهودیان قدرت دارند و آن را اعمال می کنند، از جمله برای اندیشیدن درباره رهائی ما به جای خود ما. او می افزاید، به ویژه هنگامی که اشغال اسرائیل در فلسطین نکوهش می شود، این همدردی کجا رفته است؟ « موضع روشنفکران یهودی مجلهء Commentry در مورد صهیونیسم چیست؟ » او ادامه می دهد که در پاسخ به این پرسش است که سیاهان در جستجوی عدالت می توانند در مورد درستی مشارکت با یهودیان آمریکائی فکر کنند.

این مجله نئومحافظه کار از همان سال ١٩۶٠، از گرایش بخشی از روشنفکران یهودی آمریکائی نظیر نورمن پودهورِتز به سوی نوعی دودلی دوگانه حکایت می کند: درخصوص سیاهان که از هر نوع حمایتی از آنها در سطح ملی دست می کشند و در سطح بین المللی در مورد اسرائیل که بی قید و شرط از آن پشتیبانی می کنند. آن ها با مرتبط ساختن این دو حوزه، تایید می کنند که مخالفان نژادپرستی و تسلط در اینجا و آن جا، الگوی اجتماعی آمریکائی یعنی لیبرال و جهانی گرا (درست آن که به یهودیان امکان داد آمریکائیزه شوند) را تهدید می کنند.

قطع نامه ٣٣٩٧ مصوبهء سال ١٩٧۵ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، که دقیقا صهیونیسم را به مثابه «شکلی از نژادپرستی و تبعیض نژادی» محکوم می کند (١٠)، به این دلیل در ایالات متحده مجادله ایجاد کرد که در چنین وضعیتی جای می گیرد. دانیل پاتریک موینیهان، نماینده آمریکا در سازمان ملل که به راه و رسم تبعیض دولتی آشناست، سخت آشفته شد. ده سال پیش از آن، او که استاد دانشگاه و از نزدیکان لیندون جانسون بود، گزارش مشهوری تدوین کرده بود که در آن برای سیاهان آمریکائی سیاست های اجتماعی بلندپروازانه پیشنهاد کرده بود و محرومیت بنیادی آن ها را نشان داده بود. حال که او نومحافظه کار شده بود، سیاهانی را که از «نژادپرستی» اسرائیل صحبت می کنند، مسخره می کند.

آوارگان غارت شده

لذا باید طنین مسئله فلسطین را در پرتو توازن قدرت در درون ایالات متحدهء پس از جنبش حقوق مدنی سیاهان، درک کرد. بازیگران از ورای منشور این مناسبات، مسئله هائی را که در تاریخ طولانی کشور (در وهله اول، ماهیت امپریال جمهوری آمریکا و محرومیت اقلیت ازحوزهء شهروندی) لنگر انداخته اند، بررسی می کنند. ابراز پشتیبانی از فلسطین مترداف است با بیان حق مخالفت با قدرت حاکمه آمریکائی که پس از تصاحب زمین های سیاهان، مکزیکی ها و سرخ پوستان، با تکرار همان سیاست ها، بر خاورمیانه استیلا یافت. یهودیان و عرب های آمریکائی که از این پژواک تاریخ آگاه هستند، از همان سال ١٩۶٨ در جنبش های وفادار به سیاست الهام گرفته ازجنبش آمریکائی حقوق مدنی به فعالیت پرداختند. برای مثال، جنبشی که خاخام مِئیر کاهان، بنیانگذار «جامعه دفاع یهودی» Jewish Defense League و رهبر آتی راست افراطی آمریکا به راه انداخت، مفهوم «قدرت یهودی» را تداعی می کند. در همان سال، ادوارد سعید (روشنفکر فلسطینی-امریکائی) کتاب «چهره عرب» The Arab Portrayed » (١١) » را، که زمینه ساز کارهای وی دربارهء «شرق شناسی» بود، منتشر کرد. این اثر دعوتی است برای درک ساختار «نژادی» آن دیگری.

رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی موجب بسیج شدید در دانشگاه ها شد، اما همچنین از طریق مداخلهء مبارزانی که گتوهای محله های مردمی را رها نکرده بودند. آمریکا و اسرائیل، هردو از رژِیم آفریقای جنوبی که نماد سلطهء استعماری و سرمایه داری بود، پشتیبانی کرده و اسلحه در اختیارش گذاشتند. به ویژه اسرائیل که سهم بیشتری در اردوگاه ستمگران داشت. امروز بازتاب همین نکته موجب شده که از از «آپارتاید اسرائیلی» صحبت شود (١٢). فلسطینی ها، به طور غیرمستقیم، به اعضای آوارگان غارت شده تبدیل شدند. درست مثل آفریقای جنوبی، فعالان خواستار شدند که کلیه نهادهای آمریکائی از دانشگاه محلی تا وزارت امورخارجه، به کارزار «بایکوت، سرزنش و عدم سرمایه داری» بپیوندند.

آندرو یانگ، مبارز حقوق مدنی و نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد، در سال ١٩٧٩ به خاطر ملاقات با رهبران سازمان آزادی بخش فلسطین، مقام خود را ازدست داد. پرزیدنت کارتر که از تردیدهای سفیرش نسبت به سیاست طرفداری از اسرائیل او ناراحت شده بود، با اتخاذ چنین تصمیمی موجب خشم نمایندگان سیاهان آمریکا شد. جیمز بالدوین در شماره ٢٩ سپتامبر ١٩٧٩ مجله «نیشن» (ملت)به این تصمیم واکنش نشان داد: «دولت اسرائیل به خاطر رستگاری یهودیان ایجاد نشده است؛ این دولت برای حفظ منافع غرب ایجاد شده است (…) فلسطینی ها بهای سیاست استعماری بریتانیا را می پردازند که معتقد است “تفرقه بیانداز تا بهتر حکومت کنی” و نیز به دلیل احساس مجرمیت مسیحیان که بیش از سی سال است اروپا را آزار می دهد». اما، از آن جائی که مسئله بیشتر داخلی است تا ژئوپلیتیکی، گروهی از سیاهان، از جمله جِس جاکسون (یکی دیگر از مبارزان پیشین حقوق مدنی و چهرهء نویدبخش حزب دموکرات)، فورا نقش یهودیان آمریکائی را در این کناره گیری اجباری به پیش می کشند. اتهام یهودستیزی از هر طرف سرازیر می شوند و گفتار جاکسون درمورد یهودیان نیویورک («فریفتهء اسرائیل») که بر شهری «یوپین» [واژه ای عامیانه وکنایه آمیز برای یهودی- نظیر «جهود» در ایران] سلطه دارند، بر نارضایتی افزود. این طرفدار آتشین ائتلاف بزرگ بین همه اقلیت ها بعدها تلاشی بی فایده کرد تا زخم را ترمیم کند. هنگامی که رهبر سیاه پوست «ملت اسلام»، لوئی فراخان که از سال های دهه ١٩٧٠ یهودستیزی اش محرز بود، از او پشتیبانی کرد، موجب بی اعتباری انتقاد ضدصهیونیستی سیاهان آمریکا شد.

پس از سال های دهه ١٩٩٠، به دلیل فقدان یک جنبش رادیکالِ نیرومند در میان سیاهان آمریکائی ، رفاقت بین سیاهان و فلسطینی ها فرونشست. گرایش رهبران اصلی سیاهان میانه روی دموکرات با فروپاشی آخرین انقلابیون «حزب پانتر سیاه» و امیدهای صلح در خاورمیانه پس از امضای پیمان اسلو در سال ١٩٩٣، بر انتقاد امپریالیسم که به میزان قابل ملاحظه ای مَهر خود را بر آزادی سیاهان آمریکا زده بود، چیره شد.

اخوت با فلسطینی ها به صورتی واقعی در سال های ٢٠١۶-٢٠١۵، آن گاه که جنبش فرگوسن، به رغم جنایت های مُحرز پلیس علیه شماری از جوانان سیاه پوست غیرمسلح سرکوب شد، دوباره تجلی کرد. Black Lives Matter (مسئله زندگی سیاهان) با برافراشتن پرچم «اس ان سی سی» دوباره مسئلهء نژادی با منطق برتری بر جهان را به حرکت درآورد. شبکه های اجتماعی امکان داد تا همبستگی خفته جانی دوباره یابد (نام یک گروه در فیس بوک، «سیاه برای فلسطین» بود). در سال ٢٠١٧ گروه ضدنژادپرستی موسوم به «مدافعان رویا» بازدید هنرمندان سیاه را از سرزمین های اثغالی سازماندهی کرد و در دانشگاه های آمریکا سمینارهائی تشکیل شد که در آن ها فراخوان بایکوت اسرائیل، مرتبا موجب بحث های پر جدل شد (١٣)

گرچه آمران چنین ابتکاراتی مشتی از فعالان و دانشگاهیان بودند، نسل جدید از وحدت مبارزاتی بین سیاهان و فلسطینی ها حمایت کرد. ویک مِنسا، ستاره جوان رپ، اهل شیکاگو در سال ٢٠١٧ از سرزمین های اشغالی دیدار کرد و آشفتگی خود را در مقاله ای با عنوان «آن چه درباره نژادپرستی در آمریکا، از فلسطین آموختم» (١۴) منتشر کرد. او در این نوشته، از تاثیر شدید «بازی آینه ها» صحبت می کند که هنگام دستگیری یک جوان فلسطینی به دست یک سرباز اسرائیلی بر او وارد آمد. در وهله اول، او خوشحال بود که مورد سوءظن واقع نشده و سپس به این نتیجه رسید که در آن جا، « آن ها [فلسطینی ها] به منزلهء زنگیان هستند».

پاورقی ها:

١- Angela Davis, Freedom is a Constant Struggle : Ferguson, Palestine, and the Foundations of a Movement, Haymarket Books, Chicago, 2016.

٢- When I see them, I see us, Black Palestinian Solidarity.

٣- Malcolm X, « Zionist logic », The Egyptian Gazette, Le Caire, 17 septembre 1964.

۴- James Baldwin, « The Harlem ghetto : Winter 1948 », Commentary, New York, février 1948.

۵- Alex Lubin, Geographies of Liberation : The Making of an Afro-Arab Political Imaginary, The University of North Carolina Press, coll. « John Hope Franklin Series in African American History and Culture », Chapel Hill, 2014.

۶- Cité par Douglas Robinson, « New Carmichael trip », The New York Times, 19 août 1967.

٧- Huey P. Newton, « On the Middle East : September, 1970 », dans To Die For the People, Random House, New York, 1972.

٨- Murray Friedman, What Went Wrong ? The Creation & Collapse of the Black-Jewish Alliance, The Free Press, New York, 1995.

٩- Harold Cruse, The Crisis of the Negro Intellectual, William Morrow, New York, 1967.

١٠- این قطع نامه که با رای ٧٢ کشور علیه ٣۵ رای مخالف و ٣٢ ممتنع به تصویب رسیده بود، پس از مشروط کردن اسرائیل برای شرکت در کنفرانس مادرید ، با تصویب قطع نامه ٨۶/۴۶ در ١۶ دسامبر ١٩٩١ لغو شد.

١١- Edward W. Said, « The Arab portrayed », dans Ibrahim Abu-Lughod (sous la dir. de), The Arab-Israeli Confrontation of June 1967 : An Arab Perspective, Northwestern University Press, Evanston (Illinois), 1970.

١٢- به مقاله «فلسطین از دید آفریقای جنوبی»، الن گرش در لوموند دیپلماتیک اوت ٢٠٠٩ مراجعه کنید: https://ir.mondediplo.com/article14…

١٣- به مقاله “مستندی ممنوع شده از لابی طرفدار اسرائیل در امریکا” نوشته آلن گرش مراجعه کنید: https://ir.mondediplo.com/article30…

١۴- « Vic Mensa : What Palestine taught me about American racism », Time, New York, 12 janvier 2018.

منبع : لوموند دیپلماتیک فارسی فوریه 2019
برگردان بفارسی : اقای بهروز عارفی

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید