back to top
خانهتحلیل و وضعیت سنجیوضعیت سنجی دویست و چهل و هفتم ، دلایل و مشکلات و...

وضعیت سنجی دویست و چهل و هفتم ، دلایل و مشکلات و پیامدهای مهاجرت و حاشیه نشینی در ایران و سرکوب قیام حاشیه نشینها (۲)

hashieh  neshini  1ژاله وفا:

مهاجرت و حاشیه نشینی و علل آن در ایران

رشد شهرنشینی تابعی از چهار فرایند مهاجرت، رشد طبیعی جمعیت، تغییر تعریف شهر و ادغام روستاهای اقماری و تأسیس شهر های جدید است. افزایش جمعیت شهرنشین تنها ناشی از افزایش طبیعی جمعیت شهرها نیست، بلکه ناشی از مهاجرت روستانشینان به شهرها نیز می‌باشد. علل عمده مهاجرت روستائیان به شهرها، علاوه بر جاذبه های شهرنشینی و رشد اشتغال صنعتی در شهرها، تمرکز امکانات و فرصتهای سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی در کلان شهرها و نیزکمبود کار و فقر عمومی روستانشینان، ترجیح دادن مشاغل صنعتی با دستمزد بالا بر کار کشاورزی، امید به آینده بهتر برای خود و فرزندان و توزیع ناعادلانه خدمات و امکانات رفاهی در شهر و روستا و …است

ساکنین مناطق حاشیه شهرها، به اضافه برخی از روستاهایی که در شهرها ادغام شده اند، اساساً از مهاجرین روستایی تشکیل می‌شوند. تحقیقات متعددی که در تهران، کرج، همدان،اهواز بوشهر بعمل آمده نشان می‌دهد که نه فقط حاشیه نشینان، قشر پایین جامعه را به لحاظ اقتصادی تشکیل می‌دهند بلکه اکثریت قریب به اتفاق آنها مهاجر هستند.

در اکثر کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین مهاجرین روستایی با حرکات موجی همه اطراف شهرها را متصرف می‌شوند … این مهاجرین روستایی به هنگام ورود به شهرها نمی‌توانند برای خود جائی در محله های قدیمی، رو به ویران و یا بخش زاغه های شهری پیدا کنند، زیرا قبلاً این قبیل محله ها اشغال شده اند. ناگزیر به اطراف شهرها هجوم می‌برند …از این رو حاشیه شهرها بیش از همه مورد توجه مهاجرین روستایی قرار می‌گیرد. بعد از اشغال اطراف شهرها توسط مهاجران، عده‌ای از مردم کم درآمد شهری نیز در جستجوی واحدهای مسکونی ارزان قیمت به منطقه حاشیه نشین پناه می برند .

دوره‌های مهاجرت در ایران:

مهاجرت از روستا به شهر را می‌توان در ایران به سه دوره تقسیم کرد : دوره اول مربوط به قبل از اصلاحات ارضی در دوره پهلوی است که مهاجرت به کندی انجام می‌شد. دوره دوم از اوایل دهه 1340 به تدریج با آغاز برنامه های مربوط به تقسیم زمین و مشکلاتی که بر اثر دگرگون شدن نظام سنتی روستاها پدید آمد، آغاز می‌شود. دوره سوم؛ این دوره را دوره انفجاری می‌خوانند. از اواخر سال 1349 آغاز شده و تا اواخر سال 1356 و اوایل سال 1357 ادامه یافته‌است.اما باید به این طبقه بندی مهاجرت‌های بعد از انقلاب را نیز باید افزود: در فاصله سالهای 1335 تا 1385 در ایران 42742000 نفر جابجا شده اند و تنها در فاصله 55 تا 85 یک دوره 30 ساله 6657169 نفر از روستا به شهر مهاجرت کرده اند و در آخرین سرشماری از 12300000 نفر مهاجر بیش از 2 میلیون نفر مستقیماً از نقاط روستایی به شهرها مهاجرت نموده اند. همچنین در همین دوره‌ها همواره بیش از یک سوم رشد شهری کشور ناشی از مهاجرت بوده است.

فقر، عام‌ترین وجه تشابه محله های حاشیه نشین است: عام‌ترین وجه تشابه محله‌های حاشیه‌نشین، تراکم جمعیت و فقر در این محله‌ها است، اگرچه در این محله‌ها گروه‌هایی با درآمد بسیار بالا نیز ساکنند، اما سهم دهک پایین درآمدی بسیار بالاست.

دکتر محمدامیرپناهی جامعه شناس، فقر در مبداء یعنی در نخستین محل زندگی را نیز دلیلی اساسی برای توسعه حاشیه نشنی بر می شمارد و معتقد است: بحران های اقتصادی عاملی است که فرد را از درون به برون شهرها هدایت می‌کند. یعنی افراد الزاما” از روستاها و یا شهرهای کم برخوردار به سمت حاشیه کلانشهرها هدایت نمی‌شوند، بلکه گاهی تحولات ساختاری موجب برهم خوردن نظم اجتماعی می‌شود و فردی از طبقه بالا و یا متوسط به درون طبقه ضعیف سقوط می‌کند.بر این اساس، نباید رابطه بین فقر، حاشیه نشنی و تحرکات اجتماعی را نادیده گرفت. سقوط افراد از طبقات متوسط یا بالای جامعه، غلبه نظام اقتصاد بازار و عدم دخالت دولت در حمایت از جامعه در برابر نیروی منهدم کننده بازار، عاملی است که نظم طبقات اجتماعی را بر هم می‌زند و بی گمان برخی افراد را دچار نفرین حاشیه نشنی می‌کند.

زخمها و آسیبهای اجتماعی ناشی از حاشیه نشینی:

hashieh neshini 1a

بیکاری، فقر، شکاف اقتصادی و اجتماعی، ناهمگونی فرهنگی مهاجران میان خود و میان خود با جامعه شهری و عدم پذیرش اجتماعی مهاجران، کمبود مسکن، نبودن فرصت‌های اشتغال، نگاه تمرکزگرای دولت‌ها، گرانی غیر متعارف زمین و مسکن در شهرهای بزرگ و … بخشی از عواملی است که حاشیه نشنیی را دامن می‌زند. اما موضوع قابل توجه، تبعات حاشیه نشنی است که جامعه را دچار چالش می‌کند.

دکتر محمدامیرپناهی جامعه شناس معتقد است: «در همه جای دنیا، مهاجران و افراد غیر بومی از جایگاه اقتصادی و اجتماعی پایین‌تری برخوردارند. در این میان افراد فاقد هویت رسمی وضعیت اسفبارتری دارند. احساس محرومیت در این افراد به سرخوردگی اجتماعی می‌انجامد. عدم دسترسی دولت به این ترکیب جمعیتی و در نتیجه عدم آموزش و محروم بودن این افراد از امکانات اولیه زندگی – به عنوان حقوق مسلم هر یک از افراد حاضر در جامعه انسانی – تعلق خاطری برای این افراد باقی نمی‌گذارد. لذا راه برای انجام فعالیت های نامتعارف و خلاف قوانین اجتماعی بازمی‌شود.بنابراین، دولت‌ها و شهروندان یک جامعه، چه بخواهند و چه نخواهند در معرض آسیب های ناشی از نادیده گرفتن بخشی از جامعه قرار می‌گیرند و ناچار به پرداخت هزینه‌های آن هم هستند.»

تنها نمی‌توان از نقض امنیت اجتماعی و جرم و جنایت به عنوان هزینه‌های این بی‌تفاوتی نام برد؛ تضعیف طبقه متوسط – که در هر جامعه‌ای می‌تواند منشاء تحولات در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باشد – نیز از آن جمله است. خطری که هنوز هم دولت آن را جدی نمی‌گیرد و یا اصولا برنامه‌ای جدی برای توانمند کردن این قشر در دستور کار ندارد.

واقعیتی که سازمان‌های بین‌المللی در برآوردهای خود اعلام کرده‌اند این است که با افزایش 65 درصدی رشد جمعیت شهری (جمعیتی بالغ بر 5/5 میلیارد نفر در افق سال 2025 (1404 ه.ش)) تداوم و توسعه چالش‌های حاشیه‌نشینی به عنوان یک معضل جدی و بین‌المللی فرصت بروز و ظهور خواهد یافت.در این میان سهم کشورهای در حال توسعه در حاشیه‌نشینی بسیار بیشتر از کشورهای توسعه یافته است.

گرچه عوامل اقتصادی در مهاجرتها اهمیت بسیار بالایی دارند، همواره نمی‌توان آنها را عوامل منحصر به فرد بر انگیزاننده مهاجرتها محسوب داشت. قبول این واقعیت که مهاجرت همواره ارادی نیست و دانشها و کنشهای متنوعی در مبدا و مقصد مهاجرتی وجود دارد که فرد را به ماندن در محل یا مهاجرت از آن بر می‌انگیزد.

انگیزه های متفاوتی مثل الحاق خانواده – تغییر وضعییت زناشوئی – انگیزه مربوط به تحصیل – تمایل به زندگی در پایتخت و همچنین انگیزه های سیاسی و تاریخی از حیث اشتغال جمعیت فعال این مناطق که یا بیکارند یا در جستجوی کار یا دارای کار موقت هستند، وجود دارد. افراد شاغل این منطقه معمولاً بدون تخصص و مهارت بوده‌اند و بیشتر در بخش غیر مولد و غیر رسمی اقتصاد به کارهای کاذب، نظیر دست فروشی و کارهای سرپایی و یا واسطه‌گری و دلالی مبادرت می‌کنند.

مدت سکونت در مناطق حاشیه‌ای طولانی است تحقیقات میدانی نشان می‌دهد که ۳۰ درصد افراد ساکن در حاشیه شهر تهران بیش از ۳۰ سال است که در محل مسکونی خود سکونت دارند و ۷۲ درصد آنها خود را مالک محل سکونتشان می‌دانند. با این وجود بیشتر واحدهای مسکونی این محلات رو به ویرانی، فرسوده و با تجهیزات ناقص است. مدت سکونت در مناطق حاشیه‌ای طولانی است.

دکتر بهرام بیات در پژوهش خود درکتاب آسیب شناسی حاشیه نشینی در تهران (نشر شهر ) 22 ویژه گی برای مناطق حاشیه نشین بر می‌شمارد.

22ویژه گی فیزیکی و ویژگی‌های اجتماعی مناطق حاشیه‌نشین :

1. جمعیت متراکمی در آن جای گرفته‌اند

2. فاقد ابتدایی‌ترین و ساده‌ترین وسایل بهداشتی، خدماتی و فرهنگی هستند. در اکثر مناطق حاشیه نشین سه نفر یا بیشتر در یک اطاق زندگی می‌کنند

3. زاغه در پایین‌تر از سطح معمول زمین قرار دارد و یا اینکه در دیوار گود یا کوه‌کنده می‌شود در این سکونتگاهها مصالح ساختمانی بکار گرفته نمی‌شود (نمونه، منطقه شرق تهران)

4. آلونک با مصالح کهنه مختلف از قبیل قطعات بی‌مصرف اتومبیل، وسایل منزل، مقوا،  حلبی، نایلون ساخته می‌شود (همدان، تهران، کرمان)

5. تعمیر محل پختن خشت در کوره پز خانه‌ها (کوره پز خانه‌های شهرها) 6

6. کپر جایگاه سکونتی که تقریباً اساس آن از حصیر ساخته می‌شود و در بعضی از نواحی اسکلت آن را از نی‌ساخته و روی آن را با نمد می‌پوشانند. (بلوچستان، خوزستان)

7. زیر زمین پایین‌تر از سطح زمین با مصالح ساختمانی ساخته می‌شود.

8. چادر با پارچه و نایلون و مواد مشابه برپا می‌گردد.

9. اتاق از خشت و گل و آجر به صورت بلوکهای ساختمانی و شکل و فرم یکسان ساخته می‌شود (همدان، باختران، تبریز، تهران)

10. گرگین دارای دیوار معمولی با مصالح ساختمانی و سقف حصیری است (تهران، خوزستان، بندرعباس)

11. اتاق حلبی این واحدهای سکونتی عمدتاً از پیتهای حلبی ساخته می‌شود. (تهران، تبریز) 12

12. مناطق حاشینه نشین در برگیرنده‌ی مکان جغرافیایی مشخص هستند

13. منافع مشترک ساکنان را به هم پیوند می‌دهد.

14. الگوهای مشترکی بر روابط اجتماعی و اقتصادی ساکنین آنها حاکم است.

15. تجانس گروهی و همبستگی نسبتاً بالایی خاصه در مواجه با مسائل مشترک و افراد که خارج از اجتماع خود بروز می‌دهند.

16. نهادهایی خاص خود پدید آورده‌اند

17. یکدیگر را به خوبی کنترل می‌کنند

18. عمدتاً جمعیت حاشیه نشین را جوانان تشکیل می‌دهند

19. در ساختن محیط مسکونی خود و در برابر عملیات تخریب رویه بسیار قوی همکاری دارند.

20. به افراد غیر ساکن در منطقه اعتماد ندارد و در مسایل خود آنها را شرکت نمی‌دهند.

21. به لحاظ عدم وجود فضای کافی اغلب اوقات خود را در خارج از چهار چوب مسکونی می گذارند.

22. ناهنجاریهای اجتماعی به لحاظ از بین رفتن ارزشهای انسانی در حاشیه شهرها به سرعت پرورش می‌یابد و اعمالی چون دزدی، اعتیاد، قاچاق، فحشاء در آنجا بیش از متن اصلی شهر دیده می‌شود.

مشکلات حاشیه نشینی:

1. مشکل اصلی حاشیه نشینی این است که محلات حاشیه‌نشین فاقد هویت هستند. نبود خیابان و راه‌های ارتباطی در مناطق حاشیه‌نشین، مانع از “هویت‌یابی” این مناطق و وصل شدن آن‌ها به شبکه حمل و نقل شهری می‌شود. مقدمات زیستی در مناطق حاشیه نشین فراهم نیست. فقدان این مقدمات و از جمله خدمات دولتی مثل خدمات آموزشی و درمانی تولید محرومیت می‌کند.

2. شهری شدن و مدرنیزاسیون آمرانه که موجب گسست یکباره جامعه از ریشه‌ها می‌شود که خود موجب بی هویتی و کم توجهی به ریشه‌ها و رفاه طلبی به هر قیمتی خواهد شد.

3. کمبود مسکن در شهرها باعث روی آوردن عده زیادی به حاشیه های شهرها میشود.

4. تفاوتهای نژادی که موجب رانده شدن گروههای خاص در برخی شهرها و نواحی شده است. در ایران گتوههای نژادی در خوزستان – تهران – مشهد – شیراز سابقه دارند.

5. گرانی غیر متعارف زمین شهری در کلان شهرها ( نتایج آمارگیری مرکز آمار ایران از متوسط قیمت اجاره و مسکن در نقاط شهری کشور که طی فاصله سال‌های 72 تا 91 انجام شده حاکی از آن است که متوسط قیمت یک متر مربع زیربنای مسکونی در شهر تهران از 52 هزار تومان در سال 72 به متری سه میلیون و 282 هزار تومان در سال 91 افزایش یافته است)

6. نگاه تمرکز گرای نظام دولتی و افزایش بیشتر امکانات مادی و اقتصادی دولت به شهرهای بزرگ ( اختصاص بیش از 30% بودجه عمرانی کشور به تهران) که موجب افزایش امکانات در شهر و کاهش آن در روستاهها و مناطق کوچک می‌شود.

7. نابرابری در توزیع منابع و میل به تمرکز و خاص گرایی در ایران به شدت حاشیه نشینی را تقویت کرده است

8. توزیع ناعادلانه منابع ناشی از فروش نفت و بخش خدمات در حوزه مرکز و کلان شهرها

9. عدم تأمین نیازهای درآمدی و مسکن طبقات مستضعف جامعه در بازار رسمی زمین و مسکن، بدلیل افزایش شدید قیمت مسکن و تورم که موجب علاقه به زندگی در حاشیه شهر شده است که خود موجب رشد تصاعدی حاشیه نشینی می‌شود.( بحث ارزش افزوده زمین) نگرانی از آینده و تأمین مسکن و اجاره بهای بالا هم تشدید کننده خواهد بود.گران شدن زمین خصوصا باعث مهاجرت طبقات کم درآمد شهری بویژه کارمندان به حاشیه شهرها خواهد شد که در آینده قطعاً بستر بحران خواهد بود.

10. افزایش شکاف طبقاتی

11. عدم توجه در مکان یابی صنعتی برای سکونت کارگران ساده،در این مناطق عمدتاً مکان سکونت مهندسان وکارمندان ارشد طراحی شده وبرای کارگران ساده پیش بینی صورت نمی‌گیرد (مثال ممکو وشهرک مقداد منطقه پتروشیمی ،شهر ماهشهر )

12. پروسه استقرار جمعیت درنواحی حاشیه نشین

13. رشد شتابان جمعیت؛ناشی از رشدطبیعی و مهاجرت

14. ضعف نظامهای اقتصادی ومدیریت شهری برای کنترل وهدایت

15. اتکای نظام اقتصادی شهری ومنطقه‌ای به اقتصاد غیر رسمی برون زا

16. رویکرد نظام برنامه ریزی بر حذف وعدم پاسخگویی به نیازهای پایه

17. راندن اجباری گروه‌های مهاجر فقرا به محدوده های خارج از مدیریت رسمی وارزان

18. پیدایش نظام اقتصادشهری ومنطقه‌ای دوگانه

19. فشار روانی و اضطراب و دلهره: نیاز به درآمد، تحصیل، مسکن سالم، و عدم دسترسی به این نیازها موجب فشارهای روحی و افسردگی و هیجانات روانی درحاشیه نشینها می‌گردد. از اینرو برخی از حاشیه نشینان، بعلت نادیده گرفته شدن حقوق انسانی و شهروندی خود متأسفانه حل مسائل خود را از طریق برخوردهای شدیدپیگیری می‌کنند.

eetiad  hashieh  neshini

آسیبهای اجتماعی در مناطق حاشیه نشین:

ساکنان حاشیه از حیث روابط اجتماعی وضعیتی خاص دارند و ملغمه‌ای از ویژگی‌های اجتماعی به ظاهر شهری از یک‌سو و قومی و قبیله‌ای از سوی دیگر نوعی از روابط اجتماعی «همزیستی تعارض‌آمیز» را برای آنها رقم زده است که این خود بستر و زمینه‌ای برای برخی آسیب‌ها و جرایم را فراهم می‌آورد.نوع آسیب‌های اجتماعی در مناطق حاشیه‌نشین از حیث ماهیت تفاوت چندانی با آسیب‌های اجتماعی جامعه ندارند، بلکه آسیب‌های اجتماعی در مناطق حاشیه‌نشین بنا به ماهیت و ساخت اجتماعی، جغرافیایی، فضایی و نوع روابط اجتماعی از شدت خاصی برخوردار است. مطالعات صورت گرفته در برخی مناطق حاشیه نشین، نشان می‌دهد آسیب‌هایی مانند وجود مسیر ترانزیت یا بارانداز کالاهای قاچاق به ویژه مواد مخدر در بعضی محله‌های حاشیه‌نشین وجود دارد.

آیا حاشیه ها همواره مأمن بزهکاران است؟

سید حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران مناطق حاشیه‌نشین را بهترین بستر برای رشد جرائم و آسیب‌ها می‌داند می‌گوید: ما چون ورودی در این مناطق نداریم حاشیه شهرها تبدیل به مأمن امنی برای حضور بزهکاران و بارانداز جرائم شده است .در حاشیه شهرها با مردمی سروکار داریم که حداقل‌ها را ندارند درحالی‌که در قالب برنامه ششم تا سال ۱۴۰۴ مناطق حاشیه‌نشین باید حداقل یک‌سوم خدمات عمومی را داشته باشند. باید تکلیف متولی حاشیه‌نشینی روشن شود بیش از ۳ دهه است که این روند بلاتکلیفی در مورد حوزه اجتماعی و سکونتگاه‌ها وجود داشته است.

موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی همچنین معتقد است: من از اواخر سال72 چند سالی در اراک ساکن شدم. همزمان در 2منطقه خانه اجاره کردم. یکی از خانه‌ها در منطقه‌ای به‌نام چشمه ‌موشک بود که از محله‌های حاشیه به‌حساب می‌آمد و خانه دوم را هم در محله‌ای مرفه‌تر اجاره کرده بودم. مددکار اجتماعی بودم و می‌خواستم با مردم حاشیه زندگی کنم. بین آنها نماز خواندم، مقابل مغازه نشستم و زنجیر چرخاندم، در عزا و عروسی‌شان شرکت کردم و آنچه مشاهده کردم خلاف ذهنیت کلی جامعه و حتی ذهنیتی که خودم نسبت به آنها داشتم، بود. اکثریت آنها از این فضا و از برچسبی که به آنها زده می‌شود راضی نیستند. آنها هم رزق حلال می‌خواهند و اتفاقا جمعیت زیادی هم بین‌شان وجود دارد که برای کسب همین رزق حلال مجبور به حاشیه‌نشینی شده‌اند؛ مانند کارگران مهاجر و کارگران فصلی. در عین حال هم درصد کمی آنجا را بارانداز خود کرده بودند برای رونق‌گرفتن اقتصاد کثیف‌شان. بنابراین خیلی از این افراد از فضایی که در آن قرار گرفته‌‌اند ناراضی‌اند اما چون امکان جذب در سایر محیط‌ها را ندارند مجبور به تحمل شرایط هستند. تجربه بعدی‌ام رفت وآمد روزانه به‌مدت 2سال به محله دروازه غار تهران بود. من به 5400خانه در آن محله سر زدم و با اهالی‌شان نشست و برخاست کردم. می‌دانم که اکثریت آنها رزق حلال می‌خواهند اما متأسفانه آن دسته از افرادی که منافع اقتصادی پرقدرتی در مناطق حاشیه دارند بر افراد سالم هم تسلط پیدا می‌کنند و باعث گسترش فعالیت‌هایشان می‌شوند. مثال دیگری که در تأیید زیست سالم مردم این مناطق می‌توانم بگویم باز هم از مردم محله دروازه غار است. چندین سال پیش پاتوق‌های نامتعارف و بسیار بدی در بعضی زمین‌ها و مدارس این محله ایجاد شده بود؛ پاتوق‌هایی برای استعمال مواد و معاشرت‌های خلاف عرف و… اما همین سالن‌ها و مدارس بودند که با کمک جمعی مردم احیا شدند، به جای زمین فوتبال لجن گرفته، کمپ ترک اعتیاد شکل گرفت و مردم آنجا محور برنامه‌ریزی شدند. ما تجربه‌های بسیار موفقی از ایجاد پایگاه‌های خدمات اجتماعی با محوریت مردم در شهرهایی مثل قم و سبزوار داشتیم؛ پایگاه‌های اجتماعی‌ای که در آنها خدمات مددکاری و کارشناسی ارائه می‌کردیم اما مردم، محور اصلی و بازوی اجرایی بودند. وقتی مردم محور می‌شوند آنها تعیین می‌کنند که نیاز چیست. ما باید به خواست و نیاز آنها احترام بگذاریم. در خاک‌سفید این کار را نکردیم و یک‌شبه همه‌‌چیز را به‌نظر خودمان نابود کردیم. اما نتیجه چه شد؟ آیا مسئله خاک‌سفید حل شد؟ با اطمینان می‌گویم که اکثریت حاشیه‌نشین‌ها می‌خواهند از این وضعیت خارج شوند و ما باید به سراغشان برویم تا بپرسیم خواست و نیازشان چیست. باید با آنها وارد گفت‌وگو شویم. دولت‌ها و مدیریت شهری نباید مجری باشند. دولت‌ها وظیفه ظرفیت‌سازی‌ دارند و باید مدیریت و مداخله را به‌عهده مردم بگذارند. مشکل اصلی اینجاست که ما این محلات و مردمش را به رسمیت نشناخته‌ایم و حقوق شهروندی‌شان( حق مسکن، حق درآمد سالم، درمان، آموزش و…) را درنظر نگرفته‌ایم.”.

و دکترناصر فکوهی، استاد انسان‌شناسی دانشگاه تهران نیز معتقداست: «سکونت در مناطق حاشیه‌ای را نمی‌توان به‌صورت خودکار دلیلی برای بروز آسیب‌های اجتماعی نام برد. ساکنان کنونی این سکونتگاه‌ها لزوما نه آسیب زده هستند و نه منحرف و بزهکار؛ در بسیاری از موارد این ساکنان افرادی شرافتمند اما فقیرند که چاره‌ای جز سکونت در این مناطق را نداشته‌اند البته این نه به معنی نبود انحراف‌ها و آسیب‌های اجتماعی در این سکونتگاه‌هاست و نه به معنی بالاترنبودن نرخ این آسیب‌ها در آن مناطق به نسبت میانگین شهری است.»

بافت ناکار آمد شهری؟!:

برخی پژوهشگران اجتماعی نیز از مناطق حاشیه‌ای به عنوان بافت ناکارآمد شهری نام می‌برند. به اعتقاد آنها رشد شتابان شهرنشینی با الگوی نامتوازن، استقرار نامتعادل جمعیت در مراکز شهری، جابجایی جمعیت از روستاها به شهرها، افزایش شکاف‌های اجتماعی- درآمدی، عدم تأمین فضای زندگی برای کم درآمدها توسط طرح‌ها و برنامه‌های رسمی کشور برخی عواملی هستند که در ایجاد این بافت سهیم هستند.

بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی مسئولان وزارت راه و شهرسازی ۱۵ درصد از مساحت کل کشور معادل ۱۳۰ هزار هکتار جزو محدوده‌های ناکارآمد شهری هستند که در سه بخش (۵۶ هزار هکتار بافت ناکارآمد، ۲۵ هزار هکتار عرصه‌های تاریخی و ۴۸ هزار هکتار سکونتگاه‌های غیررسمی) تقسیم بندی می‌شوند.

مهدی چمران که ” ریاست” دوره دوم و سوم شورای شهر تهران را بعهده داشت و نیز 9 سال سابقه” ریاست “شورای عالی استانها را دارد، معتقد است (انصاف نیوز 4 مهر 95 ): «مناطق حاشیه‌ای پایتخت همانند بادکنک رشد کرده‌اند. از یک طرف حریم تهران را حفظ می‌کنید و از طرف دیگر، روستاها و شهرهای اطراف بزرگ می‌شوند، به تهران حمله کرده و آن را می‌بلعند.

محدوده شهر تهران قبلا حدود ۷۵۰ کیلومتر مربع بوده و در طرح جامع تهران به ۶۴۵ کیلومتر مربع کاهش یافته است، با این اقدام عجیب، تهران از نظر مساحت کوچک شد و با اینکه قرار بود محیط پیرامون این مساحت به فضای سبز و جنگل کاری و تنفس گاه شهر تبدیل شود این هدف عملا محقق نشد و بعدها به یکباره و متاسفانه به خاطر مسائل مالی و اقتصادی، حریم شهر تهران به هزار و ۲۰۰ کیلومتر مربع افزایش یافت. با این اتفاق، به عنوان مثال یک طرف بزرگراه آزادگان در جنوب شهر به عنوان حریم شهر و یک طرف دیگر خارج از حریم محسوب می‌شود و برخورد دوگانه با آنها صورت می‌گیرد. به گونه‌ای که با ساخت و ساز یک طبقه اضافه در یک طرف بزرگراه به شدت برخورد می‌شود و در طرف دیگر یک روستای کوچک به نام «مرتضی گرد» با جمعیت حدود هزارنفر الان به اندازه ای بزرگ شده که جمعیت آن با یکی از شهرهای کشور برابری می‌کند.»

جالب توجه اینکه مهدی چمران از چهره های جناح اصولگرا در حالی از حمله روستاها به تهران و بلعیدن آن سخن می‌گوید که، در سه دوره، در شهر تهران، صدر سیاستگذاری شهری قرار داشت. او بدون توجه به علل متعدد حاشیه نشینی و بدون نام بردن از فسادهای واگذاری زمین که زیرگوش شورای شهر در مدت مسئولیت او رخ داده‌ است و یکی از دلایل گسترش حاشیه نشینی می‌باشد که در فوق نام بردیم و بدون اشاره به تبعیض و نابرابری در برخورداری از امکانات و فرصتها، در باره حاشیه نشین‌ها سخن می‌راند. برای تازه شدن حافظه خوانندگان محترم وموضع مهدی چمران در باره افشای مساله «زمین خواری نجومی» یادآور میشوم که ابتدا روزنامه شرق در شماره سوم شهریور95 مطلبی با عنوان «۲ هزارمیلیارد تخفیف و تقسیط خاص» منتشر کرد که روزنامه شهروند در شماره روز ۷ شهریور ۱۳۹۵ خود از آن با عنوان «خانه‌های نجومی» نام برد و تعدادی از اعضای شورای شهر تهران و رسانه‌های ایران، شهرداری تهران را به «تخلف» بیش از دو هزار میلیارد تومان در فروش املاک خود با «تخفیف ویژه بیش از ۵۰ درصد» به اعضای شورای شهر، مدیران شهرداری، برخی از خبرنگاران صدا و سیما و تعاونی مسکن قوه قضائیه متهم کردند.

سایت معماری‌نیوز در ۹ شهریور ۱۳۹۵ تصویری از یک نامه سازمان بازرسی کشور را منتشر کرد که در آن شهرداری تهران به «ارتشا، اختلاس و کلاهبرداری» و «تضییع اموال عمومی» به مبلغ ۲۲۰۰ میلیارد تومان متهم شد. به استناد این نامه، شهرداری تهران به برخی از مدیران خود، اعضای شورای شهر، یک نماینده مجلس، یک مقام نیروی انتظامی و چند مقام و مأمور حراست، زمین‌هایی را در مناطق شمالی تهران با ۵۰ درصد تخفیف واگذار کرده ‌است. در نامه سازمان بازرسی کل کشور اعلام شده بود که این زمین‌ها با قیمت‌های «بسیار نازل (غیر واقعی)» و «با اعمال تخفیف قابل توجه حداقل از ۱۰۰ میلیون تا بیش از یک میلیارد تومان» و همچنین به صورت «قسط‌های ۶۰ ماهه» به افراد واگذار شده ‌است و همچنین اعلام کرده که این ۲۰۰ آپارتمان، خانه ویلایی و زمین شهرداری تهران، در مجموع دو هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان کمتر از قیمت اصلی فروخته شده ‌است.

به دنبال شکایت محمدباقر قالیباف و مصطفی چمران، یاشار سلطانی، سردبیر سایت افشاگر معماری‌نیوز به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار و در روز شنبه ۲۷ مرداد به دلیل نداشتن وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی بازداشت شد. او با سه شکایت روبرو است: شکایت قالیباف، شهردار تهران از انتشار گزارش فهرست واگذاری املاک شهرداری به چند مقام و اعضای شورای شهر با تخفیف‌های کلان؛ شکایت دیگر باز هم از طرف شهردار تهران دربارهٔ انتشار خبر ازدواج دخترش در پارک لویزان و اتهام استفاده از امکانات عمومی برای استفاده شخصی و شکایت سوم از طرف مصطفی چمران، رئیس شورای شهر تهران به دلیل انتشار مطلبی دربارهٔ فعالیت فرزند او در یک شرکت نوسازی.

مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران در زمینه این پرونده گفته بود( سایت خبری زیتون 7 شهریور 95): «حضور دو جناح در شورای شهر، نباید باعث شود مسائل داخلی به خارج شورا کشیده شود!عده‌ای از بیرون فضای شورا، برنامه‌ریزی‌هایی می‌کنند که درست نیست اگر علیه هم حرف بزنیم مطمئن باشید که همه بازنده خواهیم بود !!»

و اما آقای حسین ایمانی جاجرمی جامعه شناس در زمینه ایجادسکونتهای غیر رسمی نا توانی و و نا کار آمدی شهرداری‌ها تا وزارتخانه‌های ستادی و وزارت کشور و راه و شهرسازی را مقصر میداند: «نباید تنها سکونتگاه های غیر رسمی در حاشیه شهرها را حاشیه نشینی بدانیم. او توضیح می‌دهد: امروزه این نوع سکونتگاه‌ها صرفا در حاشیه شهرها ایجاد نمی‌شوند بلکه ممکن است در داخل شهر نیز تشکیل شوند همچون سکونتگاه‌های غیر رسمی اطراف امجدیه یا اتوبانهای چمران و کردستان، به همین دلیل در ادبیات امروز از این مسئله تحت عنوان اسکان غیر رسمی یاد می‌شود .وی علت ظهور این پدیده را ناتوانی برنامه ریزی‌های رسمی شهری در فراهم کردن مسکن برای اقشار تهی‌دست و فقیر جامعه میداند. کسانی که به شهرها آمده‌اند و قادر به تامین مسکن مورد نیاز خود به دلایل مختلف و عمدتا اقتصادی نیستند از طریق نظام‌های رسمی برای نیاز خود پاسخی دریافت نمی‌کنند و به همین علت به سراغ نظام‌های غیر رسمی می‌روند از اینرو افزایش حاشیه نشینی در کشور بیانگر آن است که نظامات رسمی شهری که شهرداری‌ها در صدر آن قرار دارد و در مراحل بعدی استانداری‌ها و وزارتخانه‌های ستادی همچون وزارت کشور و وزارت راه وشهرسازی نتوانستند کار خود را به درستی انجام داده و معضل حاشیه نشینی را حل کنند.”

 

پیامد های حاشیه و زاغه نشینی:

نگارنده در ذبل بخشیهایی از پیامدهای حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی را از منابع مختلف منجمله سخنرانی دکتر میرطاهر موسوی در مرکز تحقیقات مدیریت رفاه اجتماعی ذکر مینمایم:

 

● تغییر ساختار ایلی ایران.

بعلت مهاجرت به حاشیه شهرها،زندگی عشایری در کشور در حال انقراض است و متاسفانه این جمعیت تبدیل به کلونی‌هایی با آسیب‌های فراوان اجتماعی در حاشیه کلان‌شهرها همانند شهر های مشهد و شیراز می شوند.

براساس آمارهای خبرگزاری روستا، عشایر ایران جمعیتی یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفری را شامل می‌شوند که تولید ۳۵ درصد صنایع دستی و ۴۰ درصد فرش ایران را در اختیار دارند. عشایر همچنین در ۳۴ میلیون هکتار از مراتع کشور فعالیت دامداری می‌کنند. نگرانی اصلی این است که در صورت تداوم حاشیه‌نشینی عشایر، ساختار ایلی ایران بکل دستخوش دگرگونی می‌شود.

و از پیامدهای آن می‌توان به عاطل ماندن مراتع، کاهش تولیدات دامی و فشار مضاعف جمعیت بیکار در شهرها اشاره کرد. بررسی روند تغییرات جمعیت عشایر بیانگر کاهش درصد جمعیت عشایر و اسکان تدریجی و بدون برنامه آنها است. حدود ۴۶ هزار هکتار از اراضی کشاورزی دیم و آیی استان خوزستان در اختیار عشایر قرار دارد و ۹ هزار هکتار باغ در سطح حوزه‌های عشایری استان خوزستان وجود دارد که این میزان در حدود ۳۰ درصد از کل باغات عشایری کشور است.

از دست رفتن توان و ظرفیت دامداری ودرآمدزایی با هنرهای سنتی از دیگر عوارض کمبود آب است که عشایر و روستانشین‌ها را وادار به حاشیه‌نشینی کرده است. بعنوان نمونه: عشایر را غالباً با چادرهایی که با وسایل طبیعی سرپا نگه داشته شده‌اند، می‌شناسیم، اما عشایر ایل بختیاری ساکن در شهرک مسکونی در روستای تاچل علیشیر در منطقه شاهزاده عبدالله در شهرستان اندیکای استان خوزستان، داستان دیگری دارند. خانه‌های آجری و سیمانی آن‌ها، باعث شکل‌گیری فضای متفاوتی در زیست عشایر این منطقه شده است. حفظ برخی رسوم و سنن چادرنشینی و استفاده از منابع طبیعی برای رفع نیازهای روزمره اتفاقی است که توأمان با زندگی در بافت شهری جدید به چشم می‌خورد. درواقع آنان با توجه به آداب خود و سنت کوچی که معمولاً ۵ ماه از سال را شامل می‌شود، سبک زندگی عشایری‌شان را در خانه‌های شهری جدید نیز حفظ کرده‌اند. با این تفاوت که دیگر این خانه‌های سیمانی را نمی‌توان مانند چادر جمع کرد و با خود به دوردست‌ها برد. این شهرک با ۲۰ واحد مسکونی در سال ۱۳۸۹ برای مددجویان عشایری منطقه شاهزاده عبدالله به همت کمیته امداد استان خوزستان ساخته شده است.

همچنین کلانشهر شیراز 200 هزار نفر حاشیه‌نشین دارد که با توجه به جمعیت بیش از یک میلیونی شیراز معادل یک پنجم آن می‌شود و در محله‌های حاشیه‌ نشین شیراز از اطراف احمدآباد گرفته تا سهل‌آباد، مهدی‌آباد، شهرک سعدی، کتس‌بس، ده‌پیاله، پای‌کُتا، کوشک‌میدان، شیخ‌علی‌چوپان، سلطان‌آباد تا سنگ‌سیاه و… شاهد اسکان برخی از ایلات قشقایی و بختیاری هستیم

تخلیه روستاها و فربه شدن شهرها یعنی یک انباشت غیرمنطقی و یک تخلیه غیرمنطقی

●سیل مهاجرت اختلال زا، بی نظمی در پخش جمعیت و تراکم غیرمنطقی در شهر ها

●تولید مسکن غیراستاندارد و خطرآفرین

●اختلال جدی در برنامه ریزی و مدیریت شهری

●تهدید محیط زیست و عقب ماندن از مسیر توسعه پایدار

●پیامدهای روانی اجتماعی مانند عدم مشارکت فراگیر ، بی اعتمادی، بی هویتی، بیگانگی، ناسازگاری و امکان افزایش جرم و وندالیسم بالقوه و بالفعل

●تضعیف سرمایه اجتماعی سنتی درون گروهی

●ناسازگاری فرهنگی بین حاشیه و متن بعنوان مقدمه شکل گیری و گسترش و چندلایه شدن آسیب ها و تهدید سلامت اجتماعی

●تاثیر منفی چشمگیر در اقتصاد ملی و تولید به دلیل وابستگی به بخش خدمات غیر موثر و اشتغال در حاشیه اقتصاد رانتی: چون متاسفانه عمده حاشیه نشینان چاره ای جز اشتغال در مشاغل خدماتی و کاذب و پارازیتی مشغول ندارند

●پوشش ناقص و ناکار آمد بهداشتی رفاهی درمانی و پایین بودن سطح تحصیلات

لازم به توضیح است که علاقه به سوادآموزی و ادامه ی تحصیلات توسط نوجوانان روستایی از یک طرف و نبود امکانات تحصیلی کافی در روستاها در مقاطع مختلف تحصیلی از سوی دیگر، خیل عظیمی از دانش‌آموزان را راهی شهر نموده و آرام‌آرام جذب شهر و جاذبه‌های فریبنده و یا واقعی آن می‌نماید.-مهاجرتی که در بیشتر موارد از سوی والدین آنها هم همراهی می‌شود و این سرآغاز یک مهاجرت خاموش و بی سر و صدای نسل جوان روستا و سازندگان فردای آن می‌باشد.

2/56% روستاهای مورد مطالعه در بخش مرکزی بیرجند و 19% مهاجران روستایی تحصیل را علت مهاجرت ذکر کرده‌اند و بیش از 50% این روستاها فاقد فضاهای آموزشی در مقاطع مختلف بخصوص راهنمایی و دبیرستان بوده‌اند!

●یپامد دیگری که نقش مثبتی در بیداری قشرهای مختلف جمعیتی دارد بوجود آمدن جنبش هایی در جامعه ایران است که البته حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی به تنهایی این جنبش هایی را بوجود نیاورده بلکه در قوام و تقویت این جنبش ها تاثیر گزار بوده و خواهد بود از جمله این جنبش ها یکی جنبش سبک زندگی است که در جوانان قابل بحث است، دیگری جنبش هویت، جنبش زنان، جنبش جوانان، جنبش تهیدستان و کوخ نشینان هست.

نکته مهم “کارکرد قصد نشده” حاشیه نشینی هست. بعضی از اندیشمندان معتقدند که حاشیه نشینی عامل جلوگیری از شورش های شهری و تهاجمات ویرانگر تهیدستان عمل کرده چون نیاز به مسکن به عنوان یک نیاز ضروری هست برای میلیونها انسان چیزی نیست که از آن به سادگی بتوان گذشت . مسکن غیررسمی و حاشیه نشینی کمک کرده که انسانها این مساله را با یک حداقلی حل بکنند و در صورت نبود این شرایط شاهد شورشهای شهری را در جامعه می شدیم. گرچه برخی جامعه شناسان بر این نظرند که خود این حاشیه نشینان شورش های شهری را بوجود آورده اند ولی این دو ناقض یکدیگر نیستند.

●براساس گزارشهای صندوق جمعیت سازمان ملل متحد در سال 2008 برای نخستین بار در تاریخ جهان بیش از نیمی از مردم دنیا در شهرهای کوچک و بزرگ زندگی می کنند. صندوق جمعیت سازمان ملل متحد هشدار داده است که پیش بینی می‌شود تا سال 2030 جمعیت شهرنشینی به حدود 5 میلیارد نفر تقریباً 60 درصد کل جمعیت جهان افزایش یابد. بنابراین تمامی رشد آینده جهان در شهرها و تقریباً تمامی آن در کشورهای در حال توسعه فعلی خواهد بود.

اعتراضات حاشیه نشینان و سرکوب شدید آنها توسط نظام ولایت فقیه:

بنا بر نوشته جالب خانم شهنازنیکو روان ( 8 آذر 94 سایت عصرنو )حاشیه نشینی یکی از مشکلات بزرگ ایران به عنوان کشوری است که به رغم شعار حمایت از مستضعفین در سالهای ابتدایی پس از سرنگونی رژیم سلطنتی، حاشیه نشینی در آن خصوصا از سال 1360 رشد بسیار سریعی داشته است. اما آنچه مسئولین را بر آن داشته تا از افزایش آمار و شرایط بدحاشیه نشینان صحبت کنند نه از سر دلسوزی و برای یافتن راه حلهای منطقی کاهش این معضل، بلکه ناشی از وحشت شورشهای اجتماعی در این مناطق است که قابل پیش بینی وکنترل نیستند و با توجه به شرایط کنونی جامعه شاید هرگز نتوانند این خروش عظیم را مهار کنند. شورشهای بسیاری از سوی مردم این مناطق در این سالها رخ داده است. از مهمترین شورش حاشیه نشینان در این سالها باید به شورش افسریه اشاره کرد که با سرکوب شدید نیروهای دولتی مهار شد. همین طور شورش 9 آبان که اکنون به محله 13 آبان معروف است.

مردم ناراضی از جنگی که نظام ولایت فقیه 8 سال آنرا برای استقرار استبداد خود ادامه داد و با سرکشیدن جام زهر با تلفات جانی بیشمار و نیز به نقل از رفسنجانی 1000 میلیارد دلار خسارت و بدون گرفتن کوچکترین غرامتی از رژیم صدام پایان داد و اقتصادی کوپنی را به مردم ایران تحمیل کرد، در سالهای بعد از پایان جنگ در دوره حکومت رفسنجانی در شهرستانهای بسیاری دست به شورش زدند.

در نهم خرداد سال 1371، پس از آنکه تلاش مأموارن شهرداری برای تخریب خانه‌های مسکونی غیرمجاز ساخته شده در حاشیه شهر مشهد منجر به نارضایتی شدید اهالی یک محله شد، درگیری گسترده‌ای در سطح شهر اتفاق افتاد که به کشته شدن حداقل شش نیروی پلیس، خسارات شدید به اماکن دولتی و اعدام تعداد نامعلومی از تظاهرات‌ کنندگان انجامید.

در روز پانزدهم فروردین سال 1374 رانندگان مینی‌بوس‌ در اسلامشهر در اعتراض به وضعیت موجود دست به اعتصاب زدند. فقدان وسیله نقلیه عمومی برای رفتن به سر کار مورد اعتراض عده‌ای از مردم جنوب غرب تهران، در اکبرآباد و اسلام‌شهر قرار گرفت اما نارضایتی‌های موجود درباره کمبود بنزین و افزایش 30 درصدی کرایه حمل و نقل باعث شد طی چند ساعت تظاهرات بزرگی با حضور 50 هزارتن به پا شود که دامنه آن به رباط‌‌کریم، سلطان‌آباد و صالح‌آباد نیز رسید. سیل جمعیت در کل شهر و به خصوص در مسیر حرکت به سمت تهران اقدام به تخریب ساختمان‌های دولتی و زد و خورد با نیروهای بسیج و سپاه کردند و موفق شدند جاده تهران- ساوه را مسدود کنند.eslam  shahr  ghiam

 

اما این وضعیت دیری نپایید. قرارگاه ثارالله در اولین عملیات خود از زمان تشکیل آن در همان سال، مسئول حفظ امنیت شد و آنها را در ورودی تهران و در منطقه چهاردانگه، زیر آتش سنگین سلاحهای نیروهای ویژه قرار داد. در این عملیات به گفته شاهدان عینی حتی از هلیکوپترهای مسلح نیز در کشتار مردم استفاده شد که مانند آن تا کنون اتفاق نیفتاده است.

گرچه آن زمان رسانه های بسیار کمی اشاره بسیار اندکی به این وقایع کردند اما انعکاس این شورشها در دیدگاه رسانه‌های دولتی و مسئولین بسیار بزرگ و خطرناک برآورد شده است. سایت فارس نیوز به این رویدادها بدین گونه اشاره میکند:

« سپاه پاسداران از ابتداى تشکیل تا کنون مهمترین نقش را در پاسدارى از انقلاب اسلامى و دسـت‌آوردهاى آن ایفا نموده است . دفـع شـورشهاى کـور کـه در دهـه 70 در شـهـرهـایـى مثل اراک، مشهد، قزوین و اسلامشهر به وجود آمد…» (خبرگزاری فارس 1 اردیبهشت 88)

«شورش‌های خیابانی در اسلام‌شهر، اراک، قزوین و مشهد در سال‌های 73 و 74 همچنان در کام شخصیتهای سیاسی، مسئولان امنیتی و انتظامی ‌تلخ و فراموش نشدنی است. »(طاهر نیوز 25دی 89)

«سالهای سال است که ما شاهد لودرهایی هستیم که توسط دولت به مناطق حاشیه نشین رفته و زمانی که تصمیم به خراب کردن خانه‌های مردم دارند مردم برای دفاع از این حداقلشان با آنها درگیر شدند به عنوان مثال در درگیری منطقه 6 شهرداری اهواز در حین تخریب خانه‌های باصطلاح غیرقانونی راننده لودر توسط مردم عصبانی جان خود را از دست داد.» (پایگاه خبری بدر 28 دی 1393)

قیام اسلام شهر در اوایل دهه 70 خورشیدی توان بالای اعتراض جمعیتهای حاشیه نشین را نشان داد. به دنبال همین شورش بود که دولت ایران با همکاری مرکز ملی تحقیقات فرانسه برخی پژوهشهای جامعه شناختی را در این منطقه از جنوب تهران آغاز کرد تا به طور دقیق خطرات اجتماعی- سیاسی جمعیت آن را برآورد کنند. به دنبال این شورش بود که «واحد ویژه ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» ( گارد ضد شورش) بنیان گذاشته شد.

در پایان سال 1382دولت با توجه به مشکلاتی که پیش بینی میشود در آینده پیش‌رو دارد، ستاد ملی توانمند سازی و ساماندهی سکونتگاههای غیر رسمی را تشکیل داد. دلیل این امر طبق ادعای مسئولین جلوگیری از زمین خواری در حاشیه شهرها عنوان شد اما میتوان تصور کرد که دلیل واقعی وحشت از شورشهای احتمالی در این مناطق است. در این شورا وزیران مسکن و شهرسازی،کشور، بهداشت، درمان وآموزش پزشکی، کار و امور اجتماعی، صنایع و معادن، اطلاعات، دادگستری و روسای حفاظت محیط زیست و مدیریت و برنامه ریزی کشور شرکت دارند. در همین زمان نیز سند ملی برای حل این مشکل تدوین شد. (مرکز پژوهشهای مجلس26 بهمن 1382)

اما با توجه به تشکیل این ستاد و بودجه فراوان، ما شاهد هیچ تغییر مثبتی در جهت عملی کردن اهداف و وعده‌های این ستاد نیستیم و می‌بینیم نه تنها هیچ حرکت مثبتی برای توانمندسازی و ساماندهی مناطق حاشیه نشین و زاغه نشینان صورت نگرفته بلکه شهرها و شهرکهای کارگری که تا حد زیادی توسط خود مردم ساماندهی شده است، به تدریج به علت عدم تخصیص بودجه و امکانات و فقر روزافزون مردم تبدیل به زاغه‌های جدیدی می‌شوند.

درشماره های آینده در بخش راه حلها به بررسی خطاهای حکومتها در نظام ولایت فقیه در مساله برخورد با حاشیه نشینی خواهیم پرداخت.

در زیر به بررسی نمونه حاشیه نشینی در خمین می‌پردازیم:

تحلیلی بر علل و پیامدهای شکل­گیری مناطق حاشیه­نشین با نگرش ویژه بر شهر خمین. تحقیقی از محمد باقر علیزاده اقدم و حمیده محمّد امینی در سال 91

جامعه آماری پژوهش حاضر مناطق سه­گانه حاشیه­نشین خمین است که این مناطق به صورت کمربندی سراسری و ممتد در جنوب، جنوب غربی و شمال شرق این شهر واقع شده است. نام این مناطق عبارتند از:

   منطقه گوشه، احمد آباد( عظیم)

   منطقه فیروزآباد

   منطقه محسن‌آباد

بزرگ‌ترین منطقه حاشیه­نشین، منطقه گوشه و کوچک‌ترین آنها محسن‌آباد است. همچنین وجه تسمیه این مناطق به این نام‌ها نیز به علت روستاهایی بوده‌ است که در اطراف این مناطق واقع شده­اند. چنان که از تحقیق میدانی این پژوهش برمی­آید، می­توان علت اصلی شکل­گیری این مناطق را پایین بودن قیمت زمین نسبت به خود شهر دانست، که این عامل تقریباً مهم‌ترین و موثرترین محرک در شکل­گیری این مناطق بوده است.

نتایج تحقیق

●مناطق حاشیه‌نشین شهر خمین تراکم زیاد جمعیتی در مناطق و خانوارها بوده دارد؛ همچنین استفاده از مصالح کم‌دوام و فقدان فضاهای سبز و باز عمومی در سطح محله­های این مناطق و دسترسی سخت واحدهای مسکونی این مناطق به شبکه­های اصلی شهری از ویژگی­های کلی این مناطق است.

●نتایج توصیفی تحقیق نشان می­دهد که 2/69 درصد از ساکنین مناطق حاشیه­نشینی از روستاها به این مناطق مهاجرت کرده‌اند، 6/24 درصد نیز از سایر شهرها و یا از سایر مناطق شهر به این سکونت‌گاه­ها آمده­اند. بنابراین اکثریت ساکنین روستاییانی هستند که به شهر خمین مهاجرت کردند و از طرفی به دلیل ضعف بنیه اقتصادی و گران بودن زمین و مسکن در شهر خمین نتوانستند به متن و داخل شهر وارد شوند و ناگزیر در حاشیه زندگی می‌کنند.

● مطالعه سطح سواد و تحصیلات ساکنین در این مناطق نشان می­دهد که اکثریت آنها ( 1/67 درصد) تحصیلات ابتدایی و پایین­تر دارند.( 4/30% بی­سواد، 7/36% دارای تحصیلات ابتدایی) در حالی که فقط درصد کمی تحصیلات بالاتر داشته‌اند( 26% سطح راهنمایی،2/4% در سطح متوسطه، 8/1% دیپلم ،و 6% فوق‌دیپلم و بالاتر تحصیل کرده­اند).

●نتایج توصیفی نشان داد که 6/46 درصد از افراد مورد مطالعه، مالک زمین و ساختمان مسکونی‌شان بوده­اند و 6/26 درصد مستأجر، 1 درصد ساختمان متعلق به خودشان، ولی مالکیت زمین از آن فرد دیگری بوده است. 6/1% ساختمانشان مالکی نداشته و مجانی در آن زندگی می­کرده­اند و 4/3% خانه متعلق به اقوامشان بوده است و آنها در آن اجاره­ نشین­اند. 1/21% خانه متعلق به اقوامشان بوده است و آنها در آن مجانی زندگی می‌کرده­اند.

●مطالعه وضعیت شغلی ساکنین مناطق حاشیه شهر خمین نشان می­دهد که حدود 8/19% از ساکنین این مناطق کارگر روزمزد و 7/4% شاغل در بخش دولتی و 6/7% شاغل در بخش خصوصی و 5/12% از آنها کشاورز و 1/47% از آنها خانه­دار( زنان) و 3/8% از آنها بیکار بوده و شغلی نداشته­اند.

●با توجه به نوع مشاغلی که عنوان شد، افراد پاسخگو یا فاقد شغل‌اند، یا کارگر یا خانه­دار و یا شاغل در بخش خصوصی­اند، که همه این مشاغل تقریباً فاقد امنیت شغلی و درآمد بالاست. این موضوع به خوبی در وضعیت درآمد ساکنین منعکس شده است و به ضعف بنیه اقتصادی آنها منجر شده است. از نظر درآمد حاصل از شغل 5/25% پاسخگویان درآمدی کمتر از 150 هزار تومان و 6/39% از آنها درآمدی معادل با 150 تا 300 هزار تومان داشته­اند و 8/31% از آنها درآمدی بین 300 تا 450 هزار تومان داشته­اند و تنها 1/3% از این افراد درآمدی بالاتر از 450 هزار تومان دریافت می­کرده­اند.

●با توجه به اطلاعات به دست آمده از پاسخگویان 5/38% از آنان شیوه جبران تفاوت درآمد و هزینه­های خود را با قرض کردن از دیگران، 9/18% از آنها هزینه­های خود را به کمک اقوام و 1/12% از آنها تحت پوشش سازمان کمیته امداد بوده­اند و 17% از طریق تولیدات خانگی و 5/13% نیز روش­های دیگر را برای تأمین جبران تفاوت درآمد و هزینه­های خود بیان کرده‌اند.

●چنان که نتایج توصیفی تحقیق نشان می‌دهد، حدود 2/69 درصد از ساکنین این مناطق از روستا و در حدود 6/24 درصد از آنها از شهرها به این سکونت‌گاه­ها مهاجرت کرده­اند. پس اکثر حاشیه­نشینان شهر خمین منشأ روستایی دارند. همچنین 93درصد آنها تحصیلات راهنمایی و پایین‌تر از راهنمایی دارند.

●همچنین نتایج توصیفی نشان می‌دهد که شغل اکثر زنان حاشیه‌نشین خانه‌داری و شغل مردان کارگری و کار در بخش غیررسمی بوده است، همچنین بیش از 65 درصد حاشیه­نشینان درآمدی پایین‌تر از 300‌هزارتومان دارند.

●از آزمون فرضیه­های پژوهش این نکات برمی­آمد که بین جاذبه­های مهاجرت و احساس حاشیه­نشینی رابطه معناداری وجود دارد و این حکایت از آن دارد که هر اندازه جاذبه­های مهاجرت افزایش یابد، میزان حاشیه­نشینی نیز، به عنوان پی­آیند آن، افزایش می­یابد که در راستای تحقیقات نصیری(1383) و هادی‌زاده بزاز و خاکپور (1391)، می­توان گفت مهاجرت و پس­ران­های شهری در این پژوهش به عنوان عوامل اصلی پدیدآورنده و تشدید‌کننده حاشیه‌نشینی در این سه منطقه مطالعه شده‌اند.

●آنچه از نتایج مربوط به پیامدهای حاصل از حاشیه‌نشینی بر­می­آید این نکته را ثابت می­کند که بین دو متغیر مشارکت اجتماعی و احساس حاشیه­نشینی رابطه معکوسی وجود دارد و این شاید بدان معناست که با افزایش میزان حاشیه‌نشینی به لحاظ فیزیکی، احساس حاشیه­نشینی اجتماعی نیز به وجود می­آید که بر این فرضیه نیز در پژوهش­هایی که شریفی‌نیا(1390) انجام داده تاکید شده است.( شریفی­نیا، زهرا (1391)، «حاشیه­نشینی و مسائل اجتماعی و فرهنگی آن در شهرها»( مطالعه موردی: محله غلام‌تپه شهرستان آزادشهر)، دانشگاه مشهد: چهارمین کنفرانس مدیریت و برنامه­ریزی شهری.)

●پس می‌توان گفت که افزایش توجیهات مهاجرتی موجب افزایش حاشیه­نشینی و افزایش احساس حاشیه‌نشینی موجب کاهش مشارکت اجتماعی حاشیه­نشینان می­گردد. لذا برای کاهش حاشیه­نشینی توجه به توسعه متوازن منطقه­ای و عدم تمرکزگرایی خدمات و اشتغال در مناطق شهری امری اساسی است، تا جلوی مهاجرت­های بی­رویه و غیراصولی به شهرها گرفته شود.

راه حل حاشیه نشینی:

تجربه جهان در کنترل حاشیه نشینی:

همچنان که شکل حاشیه نشینی در کشورهای توسعه یافته با کشورهای در حال توسعه، متفاوت است راهکارهای برون رفت از این مشکل هم در نقاط مختلف تفاوت هایی با یکدیگر دارد. اگر چه سازمان ملل برای داشتن شهرهایی بدون زاغه نشینی برنامه‌های مختلفی از جمله از بین بردن دلایل ایجاد حاشیه‌نشینی، سازماندهی حاشیه‌نشین‌ها یا بهبود خانه‌های آنها پیشنهاد داده است اما برخی کشورها، به شیوه خود، برای حل این مشکل اقدام کرده اند. شیوه هایی که گاهی غیر اخلاقی و حتی غیر انسانی هستند. به عنوان مثال، کشور چین به هنگام آماده شدن برای بازی‌های المپیک 2008، با بولدوزر به جان خانه‌های مردم حاشیه نشین افتاد و آنها را خراب کرد. برخی از خانه‌ها و حتی مکان‌های کسب فقرا را نیز با ساخت دیوار به دور آنها مخفی ساخت. دولت هند در سال 2009 برای رها کردن کشور از حاشیه‌نشینی طی مدت پنج سال به زاغه‌های فقرا حمله کرده و خانه‌هایشان را ویران کرد. در مقابل دولت هایی نظیر تایلند و کنیا اقدامات عادلانه‌ای را برای حل این موضوع در دستور کار قرار دادند. دولت تایلند به ساکنان این مناطق یارانه و وام‌هایی جهت تعمیر خانه‌هایشان پرداخت کرد تا سبک زندگی مردم را تغییر دهد.

دولت کنیا هم با برنامه‌های حمایتی به کمک مردم حاشیه نشین خود رفت، برای آنها آپارتمان‌هایی در مناطقی دیگر ساخت و به قیمتی بسیار ارزان در اختیار این مردم قرار داد.

بنا بر ادعای مسئولین کشور کلمبیا، با بهبود بخشیدن سامانه حمل و نقل در مدلین، دومین شهر بزرگ این کشور، وضع مناطق حاشیه‌نشین بهبود یافته و از نرخ قتل و جنایت در این مناطق به طور چشمگیری کاسته شده است.

راهکار انگلستان اما، ترویج رشد اقتصادی، افزایش درآمد کل جامعه و ایجاد مشاغل بیشتر در جهت کاهش پدیده بیکاری بود و دولت اسپانیا، اشتغال زایی در روستاها را در برنامه خود گنجانده است.

ایران نیز در زمان حکومت روحانی دست به اقداماتی قابل دفاع زد که از آن جمله می‌توان به ارائه خدمات بهداشتی و درمانی در قالب طرح تحول نطام سلامت اشاره کرد. به گفته قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت و درمان حکومت، 80 درصد جمعیت حاشیه نشین که تحت پوشش هیچ بیمه‌ای نبودند، اینک بیمه شده‌اند.

اما آیا این اقدامات کافی است؟ آیا تزریق منابع مالی – راهکاری که تایلند و کلمبیا در پیش گرفتند- در کشور ما راهگشاست و یا می‌توان از برنامه های کشورهایی نظیر انگلستان و اسپانیا نیز سود برد؟

تمرکز زدایی، سیستم رفاهی فعال و …:

دکتر امیر پناهی،جامعه شناس و پژوهشگر معتقد است تزریق منابع مالی اگر چه درکوتاه مدت، راهکاری مؤثر است و البته نیاز به نظارت دقیق دارد ولی در بلند مدت، جوابگوی حل مشکل نخواهد بود. وی اظهار داشت: «توانمند کردن افراد از طریق ایجاد اشتغال، تزریق منابع مالی با ایجاد مدارس، مراکز بهداشتی و درمانی و …آموزش مهارت های لازم، آمایش سرزمینی و توجه به مزیت‌های اجتماعی اقتصادی استانی، تمرکز زدایی، افزایش درآمد ملی و منابع داخلی از طریق توسعه اقتصادی و صنعتی و توجه به راهکارهای مختلف آن از جمله گسترش توریسم و … برای ایجاد علاقه در افراد برای حفظ و سکونت در شهر و دیار خود، ایجاد سیستم رفاهی فعال (بدون وابسته کردن افراد به بسته‌های حمایتی نظیر یارانه و … ) از جمله راهکارهایی است که به برون رفت از این معضل اجتماعی می‌انجامد.»

مطابق آمارها، درسال 2025 از حدود 1400 میلیون نفر جمعیت حاشیه‌نشین شهری حدود 1355 میلیون نفر آن ها در کشورهای در حال توسعه حضور خواهند داشت و در این میان، سهم کشورهای غرب آسیا 75 درصد این این جمعیت است.

امیرپناهی تصریح کرد: «تمرکز زدایی در واقع نوعی ایجاد تحول در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی است. در این معنا، مردم عامل و عنصر اساسی توسعه هستند. درکشوری که برای روستاها و قصبه‌ها هم تصمیمات ازسوی بالاترین دستگاه‌ها صادر و لازم الاجرا می‌شوند، امکان مشارکت مردم در بخش‌های مختلف اقتصادی اجتماعی فراهم نمی‌شود و همین موضوع می‌تواند به مشکلات اقتصادی و به تبع آن، حاشیه نشینی و فقر دامن بزند. یک نکته مسلم است و آن اینکه حاشیه نشینی، بزنگاهی است که دولت باید با تدبیر از آن عبور کند. امیدوارانه منتظر برنامه های دولت دوازدهم می‌مانیم».

منبع: شهر فردا

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید