گرچه دو روزی است از شدت تنش کمی کاسته شده است، اما عوامل ایجاد کننده آن برجا هستند:
❋ وضعیت در منطقه، در زمین و در دریا:
1. در ایران، خامنهای نخست فرمان آماده باش برای جنگ داد و سپس گفت جنگ نمیشود. اما هم زمان، فرماندهان سپاه را تغییر داد. کسانی را در مقامهای فرماندهی قرارداد که سابقه سرکوبگری داشتند. باوجود افسران ارشد (سرلشگرها) جنگ دیده، دون ارشدها (سرتیپها) را فرماندهان گرداند. هرگاه نگرانی او نه از جنبش مردم که از جنگ بود، مقامهای فرماندهی را به کسانی میسپرد که تجربه دارند. تائب که رئیس سازمان اطلاعات سپاه بود، اینک مسئول سازمان اطلاعات سپاه خوانده میشود. محسن محقق که معاون او شده است، «از خطرناکترینها است». این فرماندهان در سرکوب جنبش سال 1388 نیز دست داشتهاند و البته به فسادها نیز آلودهاند. در همانحال،
● یک «نماینده» مجلس خواستار استعفای روحانی میشود و روحانی تقاضای اختیارات میکند و میگوید: در جنگ ایران و عراق «امام» اختیارات دادند و جنگ اداره شد. حالا هم حکومت او نیازمند اختیارات است.
● کار سیاست خارجی و منطقهای، به ظریف و «سردار» سلیمانی سپرده شده است. عماریون نیز تحت امر او قرار گرفته است. این گروه بیشتر از همه در سوریه پایگاه دارد.
● سپاه برای تصرف چند وزارت خانه خیز برداشته است: وزارت کشور و وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم و آموزش عالی و وزارت ارشاد و دانشگاه آزاد. هم اکنون، پاسدار حمید رضا مقدم فر، معاون دانشگاه آزاد شده است.
2. تهدید اروپا و مهلت دوماهه دادن به اروپا و افزودن بر تولید اورانیوم غنی شده یعنی اینکه رﮊیم ولایت مطلقه فقیه در همان مداربستهای واکنش شده است که حکومت ترامپ در آن، زندانیش کرده است. در 22 مه، پوتین و مرکل و مکرون، سران روسیه و آلمان و فرانسه، گفتند باید کاری کرد که ایران در برجام بماند.
3. در خلیج فارس، پیش از این، روحانی گفته بود: غیر از تنگه هرمز، تنگههای دیگر نیز داریم. به دنبال اعلان گسیل ناو هواپیمابر لینکلن به خلیج فارس، در بندر فجیره واقع در امارات، چهار کشتی، از جمله دو نفتکش سعودی – هر چهار کشتی خالی از بار و سرنشین بودند – گرفتار خرابکاری شدند. هم زمان، حوثیها با هواپیماهای بدون خلبان برلوله نفتی عربستان ماده منفجره فرو ریختند.
● در 30 اردیبهشت نیز، وزیر خارجه عمان به تهران رفت. او حامل پیام امریکا بوده است. پیش از او، وزیر خارجه قطر به ایران رفته بود. و در 21 مه، نخستوزیر عراق گفت دو هیأت، یکی به ایران و دیگری را به امریکا روانه میکند.
3.در سوریه و یمن نیز جنگ شدت گرفته است. اینک خبر طرح مشترک امریکا – اسرائیل برضد ایران و سوریه و حزب الله لبنان و حماس فلسطین، از پرده بیرون افتاده است.
درست در این وضعیت، اسرائیل «سه اطلاع» در اختیار حکومت ترامپ قرار داده است:
3.1. «رهبر» جمهوری اسلامی ایران حالت آماده باش اعلان کرده و شبکه نیروهای مسلح وابسته به ایران در منطقه را نیز به حال آماده باش درآورده است؛
3.2. موشکهای ضد ناو را به زورقهای خود منتقل کرده است برای ضربه زدن به ناوهای امریکایی. و
3.3. ایران قصد دارد تأسیسات امریکایی، از جمله سفارتخانه در بغداد و کنسولگری در اربیل، را مورد حمله قراردهد.
در این باره که این سه «اطلاع» را اسرائیل در اختیار امریکا گذاشته است، گارت پورتر (تحلیل 21 مه 2019) قولهای مقامهای رسمی را آورده است. بنابراین، تردید نیست که نقش آتش بیار جنگ را نتان یاهو برعهده گرفته است.
نویسنده، «اطلاعات» را یک به یک مورد بررسی قرارداده و بیپایه بودن آنها را ثابت کرده است:
● «رهبر جمهوری اسلامی» ایران، از موضع دفاع سخن گفته است و نه از موضع حمله. بر گفته او باید افزود که خامنهای سخن نادرست خود را پس گرفته وقتی گفت جنگ نمیشود.
● انتقال موشکها به زورقها دروغی است که اسرائیل میسازد. ایران با داشتن موشکهای کروز ضد ناو نیازی به انتقال موشکها به درون زورقها ندارد.
● حمله به سفارت امریکا در عراق و… مستند به هیچ اطلاع قابل بررسی نیست.
با وجود این، ترامپ و همکاران او ایران را تهدید کردند: هرگاه ایران به منافع امریکا و یا متحدانش در منطقه حمله کند، با حمله متقابل امریکا، با شدتی به تمام، روبرو خواهد شد. بتازگی، ترامپ تهدید کرد هرگاه ایران حمله کند، امریکا چیزی از آن باقی نخواهد گذاشت! گارت پرتر دو نکته مهم را یادآور میشود:
1. ترامپ سعودیها و اسرائیل را تحت چتر حمایتی خود قرارداد. و
2. نتان یاهو، در همانحال که میکوشد امریکا را با حمله به ایران برانگیزد، نمیخواهد اسرائیل را در جنگ دخالت دهد.
3. نتان یاهو تنها نیست. بن سلمان و شیخ امارات نیز با او هستند. روزنامه شرق قطر (21 مه 2019) خبر میدهد که این دو هزینه حضور ناو هواپیما بر لینکلن در خلیج فارس را به مدت یک سال، به مبلغ 300 میلیون دلار پرداخت کردهاند. ترامپ گفته بود که هزینههای نظامی دفاع از این کشورها را خود آنها باید بپردازند.
در حال حاضر، دو حمله، یکی در الفجیره و دیگری به لوله نفت عربستان را سعودیها و اماراتیها زیر سر «ایران» میدانند. آیا این دو عمل و پرتاب راکت به منطقه تنگههایی از تنگهها هستند که روحانی گفته بود؟ پاسخ کیهان (یادداشت روز، زیر عنوان « آغاز بر تغییر معادله در جنگ یمن» مورخ 1 خرداد 1398) به این پرسش این است: «ما کردیم!» پنداری یک شرکت کننده در عمل نظامی حمله به لوله نفت گزارش میکند که هواپیمای بدون خلبان یک فاصله 800 و 850 کیلومتری، را بدون اینکه مشاهده شود، طی میکند و مأموریت خود را انجام میدهد. کیهان اطلاع میدهد که حوثیها هدفهایی را که باید در خاک عربستان بزنند، معین کردهاند. خواننده این یادداشت تردید نمیکند که هر دو عملیات کار «ایران» بوده است.
بهررو، این دو عملیات گویای آنند که جلوگیری از صدور نفت، وسیله اول و اصلی است. باتوجه به سخن روحانی (اگر ما نتوانیم نفت صادر کنیم، دیگران نیز نخواهند توانست از تنگه هرمز نفت صادر کنند)، در ظاهر، این «ایران» است که نفت و گاز را وسیله اصلی میکند. اما تحلیلگر لوموند بر این است که امریکا نیز بر آن است که اروپا را ناگزیر کند گاز امریکا را بخرد. بر واقعیتی که این تحلیلگر عیان میکند، واقعیت دومی را باید افزود و آن اینکه امریکا میخواهد مهار صادرات نفت به شرق و غرب دنیا را از آن خود کند:
❋ ربط تشدید تحریمهای ایران و سیاست نفتی و گازی دونالد ترامپ:
تحلیلگر اقتصادی لوموند (21 ماه مه 2019)، زیر عنوان «دونالد ترامپ، از خلیج فارس تا لوئیزیان» مینویسد:
● تهران هرگونه مداخله خود را در خرابکاری در چهار کشتی را رد میکند. اما این نوع خرابکاری ترجمان راهبرد ضعیف در برابر قوی است. ایران توان مقابله با آتش ارتش امریکا را ندارد. بکابردن وسیلههای کوچک و ببارآوردن خسارات محدود برای اثبات آسیبپذیری تأسیسات نفتی کشورهای منطقه خلیج فارس، هشدار است.
از این حادثههای وخیم، چند درس میتوان آموخت: یکی آسیبپذیری زیر ساختها در وضعیت انفجاری منطقه و پیآمدهای ضربه وارد کردن به آنها. سعودیها از شیوخ خلیج فارس دعوت به اجلاس فوری سران در 30 مه کردهاند.
و دیگری اینکه امنیت این کشورها را جز امریکا نمیتواند تأمین کند. و سوم اینکه امریکا چون سابق به نفت منطقه وابسته نیست. تنها 10 درصد نفتی را که مصرف میکند، از این کشورها وارد میکند. بنابراین، چرا باید نقش «ﮊاندارم»، یعنی امنیت عربستان در قبال نفت این کشور، را ایفا کند؟ چرا باید به توافقی پایبند بماند که در 1945، روزولت با ملک سعود، پادشاه عربستان بعمل آورد؟
دلیل آن این است که عربستان همچنان بخاطر ذخایر نفتی و صادرات نفتیش، «بانک مرکزی» طلای سیاه است. چندین دهه است که تعادل عرضه و تقاضای نفت را این کشور برقرار میکند. امروز نیز، ترامپ به دولت سعودی فشار وارد میکند که بر تولید خود بیفزاید و کمبود نفت ایران را تأمین کند تا که بهای نفتی که امریکاییان مصرف میکنند، بالا نرود. افزون براین، بازار نفت جهانی است و بازتاب وارد شدن ضربهای در خلیج فارس در امریکا، بالارفتن بهای نفت است. همانطور که ضربههای نفتی سالهای 1974 و 1979 سبب افزایش قیمت نفت در امریکا شدند. ولو ترامپ امتناع دارد از ایفای نقش ﮊاندارم در مقیاس جهان، نگهداری قوای امریکا از مدیترانه تا اقیانوس هند ضرور است.
● رئیس جمهوری امریکا که میگوید معامله با ایران را بر جنگ با ایران ترجیح میدهد، ابزار نظامی بلندپروازیهای خود را در اختیار ندارد. اما سلاح انرﮊی را در اختیار دارد: از 2017 بدینسو، امریکا صادرکننده گاز است و میخواهد همطراز قطر و استرالیا باشد. تولید نفت شیست آمریکا افزایش مییابد و امریکا در آینده نزدیک، صادر کننده نفت نیز میشود.
● اینک که، بعد از گذشت 50 سال، از نو «غول نفتی» شده است، تا اواسط قرن بیست و یکم، موقعیت ابرقدرت انرﮊتیک را حفظ خواهد کرد. بنابراین، وارد کردن ضربه به «دشمن»، بلحاظ بازار نیز برایش سودمند است. زیرا دشمن را از بازارهایش محروم میکند. تحریم نفتی ایران، در 2018، بعد از خارج شدن یک جانبه از توافق اتمی با ایران، آرام آرام جمهوری اسلامی ایران را خفه میکند. این دولت را از بهرهبرداری از منابع نفت و گاز خود (دومین صاحب ذخایر گاز) ناتوان میکند. در ضمن، ترامپ ثابت کرد که سیاست واردکردن شدیدترین فشارها به ایران، سبب کمبود نفت نشد: جاری نشدن روزانه 2.5 میلیون بشکه نفت ایران به بازارها، جبران شد. بخصوص توسط تولید کنندگان امریکایی.
● ترامپ به کشورهای عضو اوپک نیز اخطار کرده است: «ما مستقل هستیم. ما دیگر در وضعیتی نیستیم که کشورهای دیگر ما را سرکیسه کنند». او به معاون کمیسیون اروپایی انرﮊی گفت: امریکا بیش از پیش گاز صادر میکند. بنابراین، از دید او همه کار خوب است برای اینکه اروپا را برآن دارد که به جای روسیه و خاورمیانه، از امریکا گاز وارد کند و دیگر به این صادرکنندگان وابسته نماند. اما گاز امریکا گرانتر از گاز روسیه است. زیک پری، وزیر انرﮊی ترامپ، بهنگام حضور در بروکسل، در اول ماه مه، گفت: این بهایی است که اروپا بخاطر «مطمئن تر بودن فروشنده» باید بپردازد. اما روسیه همواره، حتی در دوره جنگ سرد، فروشنده قابل اعتمادی بودهاست و او لازم میدید آن را به روی خود نیاورد. یک سال پیش، اروپا پذیرفت از امریکا بیشتر گاز بخرد. بنابر قرارداد غیر رسمی، قرار بر این شد، در ازای وارد کردن آلومینیوم و سویا از اروپا، اروپا هم از امریکا بیشتر گاز بخرد. بدون اینکه امریکا موفق شود اروپا را از شرکت در ساختمان لوله روسی – اروپایی Nord Stream 2 باز دارد. این بدان معنی است خود امپراطور انگاری ترامپ حد دارد.
واقعیتی که لوموند در 21 ماه مه 2019، آن را باز میگوید گویای صحت و دقت وضعیت سنجی شماره 250 (مورخ 2 ماه مه 2019 ) است. بدینقرار، دستآویزکردن «خطر مجهز شدن ایران به بمب اتمی» و به استناد آن، تشدید تحریمها و افزودن تهدید به جنگ – که ترامپ میگوید در صورت وقوع، از ایران هیچ باقی نمیماند و بنابر طرح نظامی، در صورت وقوع جنگ، تمامی تأسیسات اقتصادی حیاتی ایران نابود خواهند شد – دو هدف مشخص را دنبال میکند:
1. ایجاد بازار برای گاز امریکا در حال حاضر و نفت امریکا در آینده نزدیک،
2. در اختیارگرفتن وسیله فشار به چین و هند و نیز اروپا با مهار صدور نفت و گاز.
بدینقرار، گردانندگان رﮊیم هرگاه عقلهایی تا این اندازه زورمدار نمیداشتند، میباید هدف قدرتی که امریکا است را شناسایی میکردند و دست کم، به شناسایی این هدف توسط کارشناسان ایران دوست اعتناء میکردند و تدبیری که میسنجیدند، این میشد که حکومت ترامپ را در جنگ نفت و گازی که میخواست به راه اندازد، دچار شکست میکردند. در وضعیت سنجی 250، خاطر نشان شد که از سال 2023، امریکا صادرکننده نفت نیز میشود. بنابراین، باوجود اراده مهار تولید و صدور نفت و گاز، اعضای اوپک را رقبای خود نیز خواهد شمرد و نفت خویش را وسیله تهدید آنها نیز خواهد کرد.
در پرتو شناسایی روابط امرهای واقع، در مییابیم، که آشفتگی درونی رﮊیم و مواضع ضد و نقیضی که این و آن مقام اظهار میکنند، یکسره ضد حقوق ملی مردم ایران و با وجود آسیبپذیری حکومت ترامپ در جنگ نفت و گاز، رﮊیم در میدانی رویارویی میکند که خود آسیبپذیر و ترامپ آسیب ناپذیر است. اما پیروزی در جنگ نفت و گاز ایجاب میکرد که بحران اتمی مسئلهای داخلی تلقی شود و با مراجعه به مردم ایران حل شود. بسا هنوز این امکان وجود داشته باشد. الا اینکه از رﮊیمی که معتاد به ادامه بحران و پایان بخشیدن به آن در شکست است، انتظار نمیتوان داشت که واپسین فرصت را مغتنم شمارد. آیا مردم ایران میتوانند این فرصت را مغتنم بشمارد؟:
❋ نیروهای محرکه جامعه ایرانی میتوانند ایران را از میان دو سنگ آسیاب خارج سازند:
● در 29 اردیبهشت 1398، در دیدار با جمعی از دانشجویان و جوانان، روحانی به استناد اصل 59 قانون اساسی، از مراجعه به آرای عمومی در مسائل داخلی و خارجی، سخن بمیان آورده است. اما در سیاست خارجی، مسئلهای که وجود دارد، یکی برنامه اتمی و دیگری گفتگو با امریکا است. غیر از اینکه همه پرسی نیازمند بیشترین شفافیت و بیشترین آزادی بیان و انتخاب است، مسئله اتمی مسئلهای داخلی است. هرگاه این مسئله با مراجعه به مردم کشور حل شود، مسئله خارجیای برجا نمیماند. روحانی میداند که اختیار همه پرسی با خامنهای است و اگر او کسی بود که تن به همه پرسی میداد، بحران اتمی را بوجود نمیآورد و مردم ایران را گرفتار وضعیت کنونی نمیکرد. اما اگر اختیار مراجعه به مردم با او است، اختیار عمل مردم با خود آنها است. مردم ایران، میان دو سنگ آسیاب، یکی رﮊیم و دیگری حکومت ترامپ گیر کردهاند و میتوانند خود را از میان این دو سنگ بدرآورند:
باوجود تجربه انقلاب ایران، نیاز به مطالعه جنبشها نبود. باوجود این، بنابر تحقیقات علمی بر روی جنبشها، از جمله دو جنبش اخیر الجزایر و سودان، هرگاه 3.5 درصد مردم استوار بایستند، سرکوبگرترین رﮊیمها از پا در میآیند. خوانندگان ما میدانند که بطور مستمر این واقعیت را خاطر نشان کردهایم که هرگاه نیروهای محرکه جامعه، دانشجویان و قشری از دانش آموزان و زنان و کارگران بایستند و به جای خشونتگری، خشونتزدایی کنند، دولت جبار جای به دولت حقوند میسپارد. در 14 مه 2019، BBC Future تحقیق محقق دانشگاه هاروارد، اریکا جنوث Erica Chenoweth را زیر عنوان « چگونه یک اقلیت کوچک میتوانند جهان را تغییر دهند» (این نوشته به عربی زیر عنوان «قاعده طلایی تضمین کننده پیروزی جنبشهای مردمی» منتشر شده است)، به قلم David Robson منتشر کرده است. قاعده همان است که در طول 40 سال، پیوسته خاطر نشان مردم ایران میشود: جنبش نیروهای محرکه بشرط پرهیز از خشونت و بسا خشونتزدایی، میتواند رﮊیم جبار را تغییر دهد. اینک که قانون اساسی بر پایه اصول پنجگانه منتشر شده است، مردم ایران میدانند که با عمل به حقوق خود امروز و فردای مستقل خویش را میسازند.