روز جمعه، ۲۹ فروردین ماه ۱۳۹۹، آقای محمدباقر نصیرالسادات سلامی چشم از جهان فرو بست. وفای او به عهد با وطن، زندگی در استقلال و آزادی، بنابراین، امید و شادی، و وفا و صفا در دوستی، زندگی او را پایدار کرد.
نخستین سفیر ایران در ایتالیا پس از انقلاب 57 که در همان کشور نیز تحصیل کرده بود، در بهار ۱۳۶۰، میان مقام و استقلال و آزادی و حقوق انسان و «دموکراسی که، در آن، همه مردم در اداره امور خویش شرکت کنند»، دومی را انتخاب کرد و استعفاء داد. بهای این انتخاب، بلحاظ مالی، بسیار سنگین شد. باید چون او عارف بود تا مشقت مالی را برداشته شدن بار از دوش شمرد و چون او شاد و شادگردان بود.
در طول عمر، هیچگاه، برای ترک مبارزه، دلیل نتراشید، میدانست و میگفت وقتی بر سر اصل، با هم موافقیم، وقتی، در غربت، دوستی و در جمع ماندن، ارزشی است که هیچ ارزشی با آن برابر نیست، درخت دشمنی را باید برکند و نهال دوستی را نشاند. استواری در دوستی محک وفای به عهد با وطن و صمیمت در مبارزه، برای استقلال و آزادی است. او استقلال و آزادی را زندگی میکرد؛ میدانست این هدف از آن هدفهایی است که تا روش زندگی نکنی، به آن نمیرسی.
به یمن ایستادگی او و انسانهایی چون او تا مرگ، ایرانیان استقلال و آزادی را باز مییابند، زندگی در استقلال و آزادی نیز به ایران باز میگردد. امید که این زندگی، تا جاودان، ایران را سرای خود کند.
ابوالحسن بنیصدر
۳۰ فروردین ۱۳۹۹