هرسخنرانی،مصاحبه و امضای هر نوع نامه سرگشاده و بیانیه ای و نوشتن هر یادداشت و ارائه ی گزارشی چه از سوی منتقدان داخلی(به خصوص آنان که خود را به کمک پمپاژ رسانه ای به اصلاح طلب شهره ی خاص و عام کرده اند!!) و چه از سوی اپوزیسیون استخواندار و وزن دار(نه آنان که در باغ رُز نعره ی زاغان زنند و به قول آن حکایت سعدی:عاقلان دانند!!) چنانچه بدون آنکه گریز به کربلا بزنند،یعنی بدون اشاره به اصل ولایت مطلقه ی فقیه-که تمام ساختار مدیریتی و نظام اقتصادی، فرهنگی و رسانه ای و نظامی را تحت پوشش دارد و سیستم و پایه و اسکلت ساختمان کشور بر آن سوار است- واکنشی نشان ندهند؛ اگر بر جهل باشد،جهل مرکب است؛ و اگر بر ضعف باشد بُزدلی ست؛و اگر بر علم و دانایی باشد،خیانت، حُقه بازی و شارلاتانی ست!
رد پای ولایت فقیه به واسطه ی اصول قانون اساسی که قدرت قانونی(این غیر از قدرت فراقانونی ست که سال هاست ولی فقیه بر جامعه و نظام مدیریتی اعمال می کند) را به ایشان داده،مشاهده می کنیم. سیستمی که دست کمی ازنظام طایفه ای و قبیله ای لبنان ندارد. اگر آنجا بر اساس دین،مذهب و جمعیت قدرت را بین یک تعداد گروه خاص می چرخانند،در ایران بین یک تعداد افراد خاص تا لحظه مرگ می چرخد؛ و در این مدت به دلیل ناتوانی(فقرمدیریتی و فقر سواد و درک زمان و ضعف اخلاقی) در اداره جامعه،بذر ریاکاری و شارلاتانی بر سرزمین چهار فصل ایران پاشیده اند؛ و محصول آن همین فساد،فقر،فحشا،اعتیاد و سوار شدن افرادی مذبذب و حُقه باز و فاسد و نفوذی است که بر کشور سیطره و سلطه دارد!و باصطلاح کشور شهید پرور ما را جاسوس پرور کرده است!!!!
واضح و مبرهن است که ماست فروش نمی آید بگوید ماست من ترش است! و لذا علی خامنه ای هم نمی آید بگوید اشتباه از قدرت افزونی ست که من دارم.
ایضا: واضح و مبرهن است که انباشت و تجمیع قدرت در یک فرد، یا نهاد و حزب منبع فساد می شود. قدرت چون یک آب روان و ضلال باید باشد و همواره باید در جریان جامعه جاری. و الا همان آب ضلال و صاف هم در یک جا که قرار گرفت و ساکن شد،می گندد!
و همیشه مگس ها دور و بر شیرینی نمی چرخند، سراغ گوشت لخم دارچربی دار هم می روند!
اکنون به دلیل کهولت سن و فشار کاری،این خامنه ای نیست که فرمان می دهد؛ بلکه آن فَربه شدگان بر او فرمان می دهند و او فرمانبر آنان است و آنان از زبان او بذر خود را می پاشند!
سخنان «فتاح»-رئیس بنیاد مستضعفان- در سیمای ولی فقیه (هر چند فریب و شارلاتانیزم از نوع احمدی نژاد بود) اما نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که هر لحظه احتمال مرگ خامنه ای هست و این سخنان بخشی از بذری ست که فرماندهان حکمران(من می گوبم دولت سایه؛و در این مورد هم نوشته و هم سخن گفته ام)در حال خَلق و تحکیم و هدایت سناربوی آن هستند!
بنابراین آنان که «پای در قدرت» دارند، مثل رئیس جمهوری،مراجع تقلید،روحانیون،و (باصطلاح)احزاب،و از جمله اصلاح طلبان حکومتی و اپوزیسیون حکومتی،در فکر ثبیت و استمرار هستند؛ آنان بدون اشاره به تاثیر اصل ولایت فقیه در استمرار وضعبت فعلی، در فکر سودای پسا خامنه ای هستند؛ و می خواهند باشند! اصولا حیات و دوام آنان با وجود همین اصل ولایت فقیه است!
سعید حجاریان در یادداشتی که اخیرا منتشر کرده نوشته است:
[اصلاحات ساختاری کلید نخورد، شاید خیلی زود دیر شود. جامعه مدنی ضعیف و مردم فرسوده شدهاند.مردم میل به خروج از خانه ندارند چه برسد به خروج از حاکمیت](نقل از:اعتمادآنلاین).
ولی قفل انجام اصلاحات ساختاری،اصل ولایت فقیه در قانون اساسی است.
اتفاقا خیلی زود دیر می شود و رنج فقر، فساد، تبعیض و فاصله طبقاتی مردم را به خروج از حاکمیت هُل خواهد داد؛ آنجا که کُرونا هم نتوانست آنان را در خانه نگه دارد!
اکنون حاکمیت قبیله ای لبنان در ایران هم به نوعی سلطه دارد.امید به هر گُشایشی با ساختار ولایت فقیه که همه ی نظام مدیریتی و ثروت کشور به آن ختم می شود، فریب و سَراب است. و آقای حجاریان نمی خواهد به آن اشاره کند؛ چون خود پای در قدرت دارد!
مگر می شود آنچه در این کشور سیاست می شود(اعم از سیاست خارجی و تدبیر مُدن داخلی) پای ولایت فقیه در میان نباشد؟!!
خودمان را فریب می دهیم و در همان حال قصد فریب خلق الله را هم داربم!!چون پای قدرت دراز است.
آگاهی و فهم درک قضایا را باید از پائین آغاز کرد و باید به سطح عوام برد.نه آنچه خود و دوستان هم عقیده فقط آن را می فهمیم؛که: کل حزب بما لدبهم فرحون!
و اینجا و آنجا آنرا به خورد هم می دهیم و برای هم غَش کرده و قربون و صدقه هم می رویم و به تعداد لایک ها(سیاهی لشگرهای مهندسی شده) و تعداد دنبال کننده ها خوش هستم و در عین حال زندگی می کنیم! و گذران عمر…!
مُسلَّم است آنجا که حرف از دل برآید لاجرم بر دل هم نشیند و عوام این را خوب می فهمند!
بنابراین توصیه می شود هرکه در هرجا هست و دستی بر قلم دارد و سخنی بر زبان و می خواهد پای هر بیانیه ای را امضا کند باید گریز به کربلا بزند و باید ارتباط ارگانیک و سیستماتیک آن را با اصل ولابت فقیه متذکر شود. و علیرغم کثرت، در ابنکه ریشه همه ی فلاکت کنونی و درجازدن در این42سال و تبدیل انقلاب به ضد انفلاب، اصل ولایت فقیه است، وحدت کلام و وحدت رویه داشته باشند و به طور مکرر، مثل نیاز ما به آب و نان و هوا، آن را دایم هَوار بکشند و فرباد بزنند:
که:وضعیت فعلی ما ناشی از اصل ولایت فقیه است!
که: اصل ولایت فقیه به کشور آسیب رسانده است!
زمان،زمان حساسی ست:نبابد گذاشت ضلع سوم شورای سقیفه جانشین شود!
باید ابران را بدون «ولایت فقیه» مدیریت کرد و این همان اصلاحات ساختاری ست.
والسلام علی من اتبع الهدی!
بیست و دو مردادنودونه
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)