بگاه مطالعه اندیشه سهروردی، با کار ماسیون آشنا شدم. او ویژگیهای این هنر ایران را یافته و ثبت کردهاست. از معیری، در باره آنها پرسیدم. به تفصیل پاسخ داد. حاصل توضیح او این بود که دراین هنر، هر اثر، هستی را در خود باز میگوید، طلا و نقره، رنگها، هر یک نقشی را بر عهده میگیرند تا چشم جهان بین بتواند در اثر، هستی را سیر و سیاحت کند.
این امر که موازنه عدمی در ایران اصل راهنما شد، این امر که ایران سرای اندیشه و عرفان و هنری شد در تلاش برای بیان استقلال و آزادی و فراخوان به استقلال و آزادی، لاجرم باید در عرفان ایرانی، در نقاشی ایرانی، در موسیقی ایرانی، به استمرار، بازگو میشد و بازگو میشود. عباس معیری، نقاش، مجسمه ساز، عارف مسلک، که از زبان سه تار نیز سخن میگفت، هنرمندی است که خود او، در مبارزه پیگیرش، بیانگر استقلال و آزادی بود، برای برخورداری ایرانیان از برابری و دوستی و صلح اجتماعی مبارزه میکرد. نقاشیهای او جهانی در صلح را مینمایانند و جهانیان را به صلحی میخوانند که تحقق آن به برخورداری همه انسانها از استقلال و آزادی است.
بدینقرار، تا وقتی که هنرهای ایران ترجمان استقلال و آزادی و دوستی هستند و هنرمندان این هنرها آثار جدید خلق میکنند که همه هستی حقوند را در خود، بیان میکنند، این اطمینان وجود دارد که استبداد از میان بر میخیزد و ایرانیان حیات ملی را در استقلال و آزاد و رشد بر میزان عدالت اجتماعی ادامه میدهند.
عباس معیری، آفریننده این هنر و خود و هنرش ایرانیان و جهانیان را به استقلال و آزادی، به صلح و دوستی، به امید میخوانند. همسر او، شیوا میداند که نقاش این زندگی نمیمیرد.
۳ آبان ۱۳۹۹
ابوالحسن بنیصدر