back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه ها«اثر قرارداد 20 میلیارد دلاری ایران و روسیه بر گفتگوی ایران با...

«اثر قرارداد 20 میلیارد دلاری ایران و روسیه بر گفتگوی ایران با 1+5» از دید بنی صدر

banisadrParchamIranعصرجدید: اثر قرارداد 20 میلیارد دلاری نفت در برابر کالای بین ایران و روسیه بر روابط ایران و روسیه و تعادل قوا در خاورمیانه چیست؟ اثر این قرارداد بر مذاکرات هسته ای بین ایران و 1+5 و توافق ژنو چیست؟

 

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.

 

بنی صدر: ابتدا اثر این قرارداد را بر اقتصاد ایران مطالعه کنیم؛ در حال حاضر رژیم به چین نفت می دهد و کالا می گیرد، با هند، ژاپن و کره جنوبی نیز همین کار را می کند، با روسها نیز همین کار را می کرد ولی حالا می خواهد نفت را در دراز مدت در ازای کالا با روسها معامله کند، اثرش بر اقتصاد چیست؟ اولا نفت را به کشوری می فروشید که خود فروشنده نفت است و اکنون مقام دوم را در فروش نفت و گاز دارد، بعلاوه روسیه باید نفت را به قیمتی بخرد که روی دستش نماند پس ارزان می خرد. یادآور می شوم که رژیم شاه هم سیاست باج دادن به دو طرف را تعقیب می کرد در نتیجه گاز را به روسها به قیمت ارزان می فروخت، بعد از انقلاب به روسها گفتیم: “اکنون سیاست باج دادن بی معنی است زیرا بر مبنای استقلال عمل می کنیم، چون کارگزار غرب نیستیم دلیلی هم ندارد که به شما باج بدهیم، پس شما گاز را به قیمت بین المللی از ما بخرید”، حتی حاضر شدیم مقداری تخفیف بدهیم ولی حاضر نشدند، در نتیجه فروش گاز به روسها متوقف شد. حالا که دست رژیم زیر سنگ است، خود روسیه هم فروشنده نفت است، طبیعی است که نفت را ارزان می خرد پس اثر اولش این است که رژیم مجبور است نفت را ارزان بفروشد. اما در ازایش کالا می خرد و این کالا بعد از آمدن به داخل، یا جانشین فرآورده های داخلی می شود یا نیازهایی را تامین می کند که تولید داخلی قادر به تولید آن نیست، در هر دو حالت این امر با آن اقتصاد مقاومتی مورد ادعا تناقض آشکار دارد.

کسی می تواند بگوید: “ایران نفت می دهد و کالاهای سرمایه ای می خرد و آنها را در داخل برای اقتصاد تولیدمحور بکار می گیرد”. اول ببینیم که آیا روسها در بخش نفت چیزی دارند که نیاز بخش نفت ایران را برآورده کند؟ ندارند زیرا خود روسها هم از این جهت وابسته اند، یک قسمت از تهدید به تحریمهای اقتصادی روسیه توسط غرب که می گویند موثر است به همین تکنولوژی مربوط می شود که غربی ها، خصوصا آمریکایی ها پیشرفته ترینش را دارند. هرگاه بخشهای دیگر اقتصاد ایران بخواهند کالای سرمایه ای در ازای نفت وارد کنند، محتاج تغییراتی مهم در ساختار بودجه، ساختار اعتبارات و ساختار واردات است، به ترتیبی که بودجه و اعتبارات حجم قدرت خرید را بحدی بالا نبرد که به بازار فشار وارد کند چون اگر این فشار را بالا برد شما دیگر نمی توانید کالای سرمایه ای وارد کنید چون فعلا باید نیاز را برآورده کنید، نیاز را هم که تولید داخلی برآورده نمی کند ناگزیر به وارد کردن کالا از خارج می شود پس اگر بخواهد نفت بدهد و کالای سرمایه ای بگیرد، زمان لازم است تا در آن زمان بتوان ساختار بودجه و اعتبارات بانکی را تغییر داد و برای سرمایه گذاری در اقتصاد زمینه آماده کرد.

به سخن دیگر اگر ایران بخواهد نفت بدهد و کالای سرمایه ای بگیرد، باید مدتهای دراز صبر کند تا ساختار اقتصادش بتواند کالای سرمایه ای را بکار بگیرد وگرنه نفت را حالا باید بدهد، روسها مدتهای درازی با این پول نفت کار کنند تا هروقت ایران آمادگی پیدا کرد(معلوم هم نیست هرگز این آمادگی را پیدا کند)، بشود از روسها کالای سرمایه ای گرفت. تازه این سوال بسیار مهم باقی می ماند که روسها چه کالای سرمایه ای دارند که می تواند نیاز اقتصاد ایران را برآورده کند؟ اگر یک اقتصاد عقب مانده و مصرف محوری بخواهد اقتصاد تولیدمحور بشود باید میزان باروری را تا حد ممکن بالا ببرید، و الا نمی توانید در این جهان اقتصاد تولیدمحور توانا به رقابت پیدا کنید مگر اینکه دروازه ها را ببندی که در این صورت این مبادله ها هم بی معنی می شود. آیا روسها کالای سرمایه ای دارند؟ اگر داشتند، توانا به رقابت با رقبای بین المللی شان می شدند، فرض هم بکنیم که دارند، آیا حاضرند در ازای نفت به ایران بدهند؟ چون معنای این کارشان این است که برای خودشان رقیب ایجاد کنند! می بینید که یک رشته پرسشهاست که پاسخ نمی یابد. مبادله ثروت ملی یعنی نفت در ازای کالا، ضربه زدن به اقتصاد کشور، بر بادن دادن ثروت ملی و باج دادن به یک قدرت خارجی است.

حال سراغ مساله دوم برویم؛ اثر این قرارداد بر گفتگوها با کشورهای 1+5 چیست؟ چه کسی ایران را تحریم کرده است؟ غرب. چه کسی تهدید به تشدید تحریمها می کند؟ غرب، در درجه اول آمریکا. فرض کنیم که این قرارداد واقعیت نیابد و تهدیدی صرف مبنی بر این باشد که آقایان غربی ها! اگر در گفتگوهای 1+5 با ما راه نیایید و از ما تسلیم کامل مطالبه کنید، با توجه به سرشاخ شدن شما با روسیه در اوکراین، با روسها گاوبندی می کنیم! اگر طرف مقابل این تهدید را مجوز آن دانست که تحریمها را تشدید کند، چه؟ آقایان خامنه ای، روحانی و مسئولان اقتصادی رژیم برای این سوال جوابی سنجیده اند؟ گمان نمی رود، چون اگر به این اندیشیده بودند، دست به این کار نمی زدند. ایران و 1+5 اکنون در دوره گفتگو هستند و تا قبل از پایان شش ماه، قرار بر تصویب مجازات جدید نیست، هرگاه روسها بخواهند در گفتگوها با طرف غربی راه نیایند و طرف ایران را بگیرند و فرض کنیم که چین هم به طرف ایران آمد و آنجا عرصه کشمکش دو طرف بر سر ایران شد. تحریم کننده کیست؟ غربی ها. چه کسی دستش زیر سنگ است؟ ایران. به مقداری که کشمکش می کنند ایران باید میزان باج به روسیه و چین را افزایش بدهد، در همان حال طرف مقابل هم تهدیدهایش را بالا ببرد یعنی امکان به نتیجه رسیدن گفتگوها از اینی که الان هست، کمتر می شود، حتی می گویند: “توافق انجام گرفته و بقیه ترتیبات اجرایی است”، اگر فرض کنیم که اینطور نیست و قرار است توافق انجام بگیرد نیز این کشمکش وضع را برای ایران مشکلتر می کند.

در باب اینکه آیا ایران در انتقال تقابل قوا در مساله اوکراین به یک تقابل قوا در مساله ایران سودی دارد، بسیار فکر کردم و دیدم که هیچ سودی ندارد و سراسر زیان است چون هرگاه روسها بخواهند از غربی ها در اوکراین امتیاز بگیرند، یک جایی باید این امتیاز را به غربی ها پس بدهند، آنجا کجاست؟ ایران. پس احتمال اینکه ایران دو زیان بکند هست یعنی هم با دادن نفت در برابر کالا زیان کند هم آن امتیازی که روسها می خواهند از غربی ها در اوکراین بگیرند را در ایران پس بدهند. فرض دیگری که هست، این است که دو طرف به دوران جنگ سرد بازگردند و دو اردوگاه بشود. البته احتمال حضور چین در این اردوگاه خیلی ضعیف است چون اینقدر با آمریکا و غرب داد و ستد دارد و در آمریکا سرمایه دارد که محض خاطر آقای پوتین و مساله اوکراین حاضر نمی شود از آنها صرف نظر کند و به دوران جنگ سرد برگردد، تازه در دوران جنگ سرد هم چینی ها حاضر نشدند با روسها بمانند. اگر روسها بخواهند دوران جنگ سرد را بازسازی کنند و ایران در اردوگاه روس قرار بگیرد، ایرانیان باید از خود بپرسند که آیا سرنوشتی بهتر از سرنوشت اروپای شرقی پیدا می کنند؟ اروپای شرقی بابت جنگ سرد و قرار گرفتن در پشت پرده آهنین چقدر زیان دید؟ همین آلمان شرقی را با آلمان غربی مقایسه کنید، آلمان غربی چقدر در آلمان شرقی هزینه کرد تا سطح زندگی و فعالیت اقتصادی را در آنجا بالا بیاورد؟

آیا راه حل این است که ایران تسلیم غرب شود؟ نه، راه حل این نیست بلکه راه حل این است که بر حق بایستد یعنی حقوق ملی و حقوق شهروندی مردم ایران را رعایت کند، حقیقت را بی کم و کاست و شفاف با مردم ایران در میان بگذارد، بگوید که برنامه اتمی ای که محرمانه شروع کرد را چرا شروع کرد، چه هدفی داشت، چه هزینه هایی تا حالا کرده، چه زیانهایی به این کشور وارد کرده، ایران را چگونه در موقعیت انزوای کنونی قرار داده و چرا این خطا را انجام داده و چگونه می خواهد آنرا جبران کند؟ راهکار این است که اداره امور کشور را به ملت صاحب حق حاکمیت بازپس بدهد تا این ملت بر سرنوشت خویش حاکم شود و از روابطی که در آن باید به شرق و غرب دنیا باج دهد، رها شود. هرگاه چنین کرد و کاملا شفاف شد، بهانه و دست آویز از دست آمریکا و اروپا بیرون می آید، دیگر نمی توانند بگویند که چون خطر مجهز شدن ایران به سلاح هسته ای هست پس ما ایران را تحت تحریمها نگه می داریم. یک جامعه آزاد و مستقل می تواند از دنیا بخواهد که حقوقش را محترم بشمرد.

سوال دیگر شما این است که این قرارداد چه اثری بر روابط قوا در منطقه دارد؟ بخشی از جواب این سوال را در مساله جنگ سرد و قرار گرفتن ایران در اردوگاه روس بیان کردم. اولین اثر این قرارداد در آسیای میانه است، با توجه به اینکه این قسمت از آسیا دارای فرهنگ و طبیعت مشترک با ایران است، یک ایران توانا می تواند اسباب زیست مستقل مردم این منطقه باشد اما یک ایران باجگذار به روسیه برعکس، این منطقه را تحت سلطه روسی قرار می دهد که مفری هم برایش نیست. روسها باید دنبال چینی ها از یک طرف و آمریکایی و اروپایی از طرف دیگر بدوند بلکه در این منطقه مقداری تعادل قوا برقرار شود که بتوانند نفسی بکشند، در واقع نفس بکشند هم حرف زیاد درستی نیست چون در واقع باید باجگذار دو طرف شوند. متاسفانه چون رژیم ایران استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی و استقلال فرهنگی ندارد، نقشی که باید در آسیای میانه می داشت را هرگز نداشته و عامل سیاست روسیه در آن منطقه بوده. الان که تبلیغات رژیم را نگاه می کنید، یکطرفه به سود سلطه روس بر اوکراین است.

اثر این قرارداد در خاورمیانه، بطور عمده خلیج فارس، بعد هم در دیگر نقاط آن: از لحاظ اقتصادی، خورد و برد منابع مشترک نفت و گاز همچنان ادامه خواهد یافت و ایران ضعیفتر از گذشته خواهد شد و رژیم کمتر از گذشته می تواند احقاق حقوق ملت را در این منابع مشترک انجام بدهد. از لحاظ نظامی، با توجه به اینکه با چسبیدن ایران به روسیه، برای حضور نظامی بیشتر آمریکا در خلیج فارس و فروش هرچه بیشتر اسلحه به کشورهای خلیج فارس و تبدیل آنها به انبار اسلحه توجیه می سازد. از لحاظ سیاسی به معنای انزوای بیشتر ایران است، بلحاظ اینکه تقابل است، وقتی از تقابل خارج شوید، از انزوا هم خارج شدید چون دیگر توجیه ندارد، اما اگر بر تقابل اصرار کردید و باج گذار یک طرف هم شدی، دلیل بیشتری ایجاد کردید برای اینکه دیگران شما را خطر بشناسند و در انزوای شما بکوشند. اگر از لحاظ اتحاد عربستان-اسرائیل و احیانا مصر نگاه کنیم، موقعیت آنها تقویت می شود و در واقع در خود آمریکا، سیاست آقای اوباما تضعیف و سیاست محافظه کاران جدید تقویت می شود، حتی خود حکومت آقای اوباما هم ناگزیر می شود که سیاستی مساعد با این اتحاد در منطقه در پیش بگیرد که برای ایران زیان بسیار بزرگی دارد، این زیانها را در ادامه جنگ سوریه، جنگ داخلی در عراق، جنگ داخلی در افغانستان و در سیاست غیردوستانه بلکه تقابل با پاکستان، ایران باید بپردازد. اثر این قرارداد در سطح جهان؛ اروپایی ها می خواهند بلکه مستقل از آمریکا با ایران روابط داشته باشند، آنها هم سودی در حاکم شدن اتحاد اسرائیل و عربستان بر منطقه ندارند و تعادل قوای دیگری را با منافع خودشان سازگارتر می بینند، اروپایی ها هم بلحاظ تقابلی که با روسها دارند در وضعیتی قرار می گیرند که از آمریکا دنباله روی کنند. در خود آمریکا هم تمایل معتقد به سخت گرفتن بر ایران تقویت می شود. نتیجه این وضعیت این است که ایران نسبت به بقیه دنیا یعنی چین و هند در موقعیت ضعیفتری قرار می گیرد و به آنها هم باید باج بیشتری بدهد.

باقی می ماند مردم ایران. وضعیت سنجی ای که به عمل آوردم، بار اولی نیست که ایرانیان به خود می بینند، خفیفتر از این را در گروگانگیری و سپس جنگ هشت ساله دیدند، قبلا در دورانی که روس و انگلیس ایران را بین خودشان تقسیم کرده بودند، دیدند، بعدها که آمریکایی ها وارد عرصه شدند در قرارداد قیمومیت که این سه کشور بستند، دیدند، در تمام این موارد انسانهای گرانقدر و مردمی نگران سرنوشت کشورشان ایستادند و نگذاشتند ایران تقسیم شود یا تحت قیمومیت قرار گیرد، حالا هم آن انسانهای والاقدر که بر استقلال و آزادی ایران ایستادند، هستند اما شما مردم ایران، نگران سرنوشت خویش هستید، می خواهید مستقل و آزاد زندگی کنید، اقلا می خواهید از این رژیم بپرسید که با سرنوشت کشور شما دارد چه می کند؟ این سوالی است که نسل امروز باید به آن جواب بدهد، طفره هم نرود، توجیه هم نکند.

شاد و پیروز باشید

متن تنظیم شده گفتگوی 15 فروردین 1393 با رادیو عصرجدید

گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند:

http://www.asrjadid.com/musicvideo.php?vid=8eade25e1

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید