back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هابنی صدر: مسئولان امضای قراردادهای خائنانه چه کسانی هستند؟

بنی صدر: مسئولان امضای قراردادهای خائنانه چه کسانی هستند؟

banisadr-abolhasssan

 

عصر جدید: برای ثبت در تاریخ این  سئوال را از شما می پرسیم  ربط  وثوق الدوله و کار ظریف چیست؟ آقای ظریف اخیرا گفته است: “قوام که در عزلت مرد و تیمورتاش که در زندان جان سپرد و موسویان که به زندان افتاد و امیر انتظام که تا اعدام پیش‌رفت. جامعه و دولت برای مذاکره‌کنندگان ایرانی چه تقدیری رقم می‌زنند؟ بر سر این مرغان عزا و عروسی چه می‌آید؟ هیچ‌وقت کسی نمی‌پرسد وثوق‌الدوله تحت چه شرائطی قرارداد 1919 را امضاء کرد. کسی از افرادی که مملکت را به چنین موقعیتی رساندند، سراغی نمی‌گیرد. هیچ‌کس از بانیان جنگهای دوم ایران و روس، سئوالی نمی‌پرسد. هیچ‌کس به ایرانیانی که با امریکائیان مذاکره کردند تا روند انتقال قدرت در طی انقلاب با مسالمت انجام‌گیرد، آفرین نمی‌گوید. تاریخ فقط خائن‌هائی را که (قرارداد) ترکمن‌چای را امضاء کردند نفرین می‌کند. خائن‌هائی که قرارداد دارسی را تمدیدکردند. خائن‌هایی که (قرارداد) 1919 را امضاء کردند. خائن‌هائی که با امضای نفت شمال، غرور ملی را شکستند و به استالین باج دادند. خائن‌ها و سازشکارانی که ضعیف و جبون بودند. هیچ‌چیز به اندازه شکست در مذاکرات، برای مذاکره کننده ایرانی، امتیاز کسب نمی‌کند.

  آقای بنی صدر لطفا نظر خود را در باره این گفته ها بگوئید.

 

 برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

 

 بنی صدر: این صحبتها با نشریه اندیشه پویا بتاریخ اردیبهشت 1394 انجام داده است یعنی یکماه پیش. گویا و روشن است و می داند که توافق هسته ای کنونی از نوع توافق ترکمانچای و 1919 و تمدید قرارداد دارسی معروف بقراداد 1933 رضا پهلوی و بسا توافق محرمانه برای  آزادی گروگانها ست و قبول فطعنامه 598. پس کسانی که هنوز توافق صورت نگرفته است چاپلوسی می کنند و می گویند ایران با 6 قدرت جهانی برابر نشسته است و ایران قدرت منطقه است و غیره، هم به مردم دروغ می گویند و هم بخود و هم واقعیت را که توافقی است در حد توافق ترکمنچای نمی توانند بپوشانند. این امتیازی برای اقای ظریف است که می گوید کسانی بوده اند که وضع کشور را به اینجا رسانده اند و حالا او مامور مذاکره است و از دید خودش او می خواهد که مذاکرات نتیجه برسد والا وضعیت بدتر می شود. حال آنکه راه حل دیگری بود.میشد واقعیتها را به مردم گفت و راه حل داخلی پیدا کرد.

 حال بپردازیم به کاستی های صحبتهای آقای ظریف. ایشان می گوید که مصدق محبوبیت دارد برای اینکه در مذاکرات شکست خورده است. اما مصدق در مذاکرات شکست نخورد. چنانکه من هم در قضیه گفتگوها برای پایان دادن به جنگ شکست نخوردم. موافقت آقای صدام را هم بدست آوردیم.  کنفرانس اسلامی در باره جنگ گفت کاری که ارتش ایران کرد یک حماسه نبود یک معجزه بود. آنهائی که عراق را به حمله به ایران برانگیختند قبول کردند که به ایران غرامت هم بپردازند.  حالا کودتا کردند و این کودتاچی ها بودند که جنگ را 8 سال ادامه دادند و بقول خودشان 1000 میلیارد به ایران ضرر زدند و بالاخره هم جام زهر را سرکشیدند. مقصر آنها هستند.

 

مصدق شکست نخورد به دلیل دو سند واضح و روشن از اسنادی محرمانه که انتشار یافته  و می گوید که آمریکاییها خود به این نتیجه رسیده بودند که حکومت مصدق از لحاظ اقتصادی از پا در نمی آید چون او توانسته است اقتصاد ایران را راه ببرد ، باید نفت را با او حل کرد . یکی از دو سند تاریخش پنج روز قبل از کودتا است، پس مصدق پیروز شد. چه کسانی این پیروزی را به شکست برگرداندند؟ آنهایی که به آمریکا پیام دادند که راه حل کودتا است یعنی شخص شاه، و آنهایی که به حکومت چرچیل پیام دادند که شما مسئله نفت را با مصدق حل نکنید تا حکومت مصدق سرنگون بشود تا با جانشین او و به نفع خود حل کنید. پیام آورنده این کار علی سهیلی بوده و پیام دهند شاه سابق بوده است.

 

محبوبیت مصدق در شکست نیست ، شکست محبوبیت نمی آورد ، محبوبیت مصدق در ایستادگی بر حقوق ملی مردم ایران است. پیروزی در این ایستادگی الگو شدن است، او بدیل ، الگو و نماد خط استقلال و آزادی است. به این دلیل است که مصدق محبوبیت دارد. هر وقت مردم ایران بخواهند جامعه ای برخوردار از دمکراسی داشته باشند و خودشان را شهروندان حقوقمند و کشورشان از حقوق ملی برخوردار باشد بدیل و الگویی که خواهند یافت کسانی هستند که در خط استقلال وآزادی و بر حقوق ملی مردم ایران و بر حقوق یکایک مردم ایران ایستادند.  پیروزمندانه ایستادند. زیرا سر خم نکردند و تسلیم نشدند. خوب اینها فرق دارند با کسانی که آقای ظریف می گوید در هنگام انقلاب با امریکائی ها مذاکره کرده اند تا گذار مسالمت آمیر باشد.” وزیر خارجه” ایران باید تاریخ معاصر ایران را خوانده باشد. توافقی که در خانه فریدون سحابی بین آقای سولیوان و موسوی اردبیلی و اقای بازرگان بعنوان نماینده آقای خمینی صورت گرفت اتحاد روحانیت و ارتش بود برای استقرار یک رژیم با ثبات و این اتحاد ضد انقلاب ایران بود. حال یک خطا هم در آن قضیه صورت گرفت و آن اینکه بجای اتحاد ارتش و روحانیت ارتش حذف شد و سپاه پاسداران درست شد. 

بنا بر این نشد که ساختار ارتش دموکراتیزه بشود و دستگاه اداری که ابزار یک استبداد از نوع استبداد پهلوی بود ساختار دموکراتیک پیدا کند و به خدمت رشد جامعه ایرانی در بیاید، اگر یک همچین توافقی انجام گرفته بود صد آفرین داشت . اما توافق بکنند برای اینکه یک رژیم اتحاد چکمه و نعلین  بوجود بیایدکه الآن این مردم قربانی آن هستند، این هم آفرین دارد؟ نه ندارد ،سرزنش دارد. آنها مسئولند و باید به این مردم جواب بدهند از سو و به نمایندگی چه کسی رفته اند و این گفتگو وتوافق را انجام داده اند. نکته سوم، می گوید که کسی نمی گوید چه کسانی وضعیتی را درست کردند که آقای وثوق الدوله مجبور شد قرارداد 1919 را امضا کند و یا تمدید کنندگان قرارداد دارسی نا گزیر شدند آن قرار داد 1933 را در مورد نفت امضا کنند و یا آنهایی که بعد از شکست ایران در جنگهای دوم ایران و روس مجبور شدند قرار داد ترکمانچای را امضا کنند،کسی از انها نمی پرسد. اما همه می پرسند و می گویند این تقصیر آقای امضا کننده بوده است. حالا این سخن هم درست نیست، در این سخن یک نا درستی است ،یک نا درستی خیلی روشن و واضح، هیچ ابهامی هم درقضیه نیست. خب، آقای وثوق الدوله کی بود؟

 

حالا آقای ظریف فرق دارد با آقای وثوق الدوله، خیلی فرق دارد. آقای ظریف میتواند بگوید از پدید آورندگان وضعیت نیست.اما آقای وثوق الدوله نمیتوانست این حرف را بزند. بررسی باید واقع بینانه باشد و واقعیت آن گونه که هست گفته شود. آقای ظریف را نمیشود هم ردیف و همانند شمرد، نه با وثوق الدوله، نه با رضا خان و نه پسر رضا خان و نه با همدستان آنها،نه با تقی زاده و نه با آنها که قرار داد ترکمانچای را امضا کردند. برای اینکه این آدم در ایجاد وضعیت کنونی نقش نداشته است. این بجای خود، اما  آدم باید واقعیت را آن جور که هست ببیند آقای وثوق الدوله از خانواده هایی بوده که از مشروطه تا استقرار پهلوی ها و از آن به بعد تا انقلاب ایران،نخست وزیران ایران از این 24 یا 25 خانواده بوده اند. و اینها به اصطلاح،خانواده های حاکم برایران بوده اند،پس ایشان خود از مسئولان وضعیتی بود که در آن وضعیت از حکومت انگلستان رشوه ستاند.او و دو رفیق دیگرش یعنی نصرت الدوله و پسرظل السطان که قراردا 1919 را امضا کردند از بانیان آن وضع بودند و خودشان هم آن قرار داد را امضا کردند.پس وقتی می گویند اینها خائن بودند نه بدین معنا است که پدید آورندگان این وضعیت را فراموش می کنند،نه،کسی آنها را فراموش نمی کند برای اینکه بانی،خود اینها بودند.مثلامی گوید کسی نمی گوید چه وضعیتی شد که قرار داد دارسی تمدید شد. تمدید کننده شخص رضا خان بود،او بود که آمد در هیئت وزیران پرونده نفت را انداخت توی بخاری ،سوزاند و گفت اینجا می نشینید و کار را تمام می کنید. خب اینها هم به قول تقی زاده که آمد در مجلس گفت ما آلت فعل بودیم ،همین ها هم امضاء کردند.خوب حالا ما باید ببینیم کی آن وضعیت را پدید آورد؟ آقای رضا خان و دستیارانش که همین آلت فعل ها باشند.

 

حالا یک مشابهتی هست بین ترکمانچای و این قراردادی که این آقای ظریف می خواهد امضا کند،آن هم این است که آن توافق را،عباس میرزا  که نقشی در شکست ایران در جنگهای دوم نداشت،به لحاظ اینکه یک روحانی از نجف به ایران آمد و بسیاری از روحانیون ایران هم همکار و دستیار او،در بر انگیختن اینکه باید با کفار جنگید شدند و در کشور جو جنگ ایجاد کردند،او هم خیلی کوشید که اینها را قانع کند،که آقا ما این امکان را در این جنگ نداریم و قطعا شکست می خوریم،خب،نشد.و آن هم سردار بود و بهتر دید که جنگ را خود تصدی کند تا دیگری،تصدی کرد و شکست شد. خب،حالا کار رسید به قرارداد ترکمانچای،میشود گفت که عباس میرزا مسئول نبود،یا مسئولیتش خیلی خفیف تربود.اما آنهایی که وضعیت با به وجود آوردند،از دربار فتحعلی شاه و کسانی که در آن دربار کارشان،چاپلوسی بود،می ایستادند در حضور او و قتی او می گفت هان من شمشیرم را بکشم،آنها هم می گفتند نه،نه،نکند قبله عالم دست به شمشیر ببرند که دنیا کن فیکن می شود!. مثل همین متملق ها و چاپلوسان امروز. کسی مسئولیت آنها را فراموش نمیکند. نه تاریخ فراموش می کند ،نه وجدان تاریخی فراموش می کند و نه باید فراموش کند برای اینکه مردمی که فراموش کنند یعنی وجدان تاریخی شان را بخوابانند و بگویند که برو بخواب. خب،آنها دیگر میشوند مردمی بی هویت تاریخی و در معرض خطر نابودی.هیچ چیز به اندازه وجدان تاریخی اهمیت ندارد.یک ملتی که بخواهد به حیات خودش در استقلال و آزادی ادامه بدهد آن هم در این دنیای وانفسایی که می بینید ،بیش ار هر چیز به وجدان تاریخی نیاز دارد به شرطی که تاریخ همانطور که روی داده است ثبت شده باشد و واقعیت تاریخی همانطور که واقع شده است به مردم ایران گزارش بشود.

 

بدین ترتیب وقتی می رسیم به وضعیت امروز،خب،کی این وضعیت را به وجود آورده است؟ ایراگیتی ها. اینها کیانند؟ آقایان خامنه ای،هاشمی رفسنجانی و دستیاران اینها که نخست در صدد خریدن بمب اتم شدند، یک بار کوشیدند از پاکستان بخرند،یک نوبت کوشیدند از کشورهای آسیای میانه که تازه از آن امپراتوری شوروی جدا شده بودندبخرند و ناکام شدند. بر آن شدند که سانتریفوژ بخرند و خود بمب اتم بسازند. این است که آن سانتریفوژ های اسقاط را از پاکستان به قیمت بسیار گزاف خریدند.این دسته اول مسئول ها. دسته دوم مسئول ها،آقایان خاتمی و روحانی هستند به دلیل اینکه در زمان اینها است که این سازمان انرژی اتمی از نو فعال شد و بکار افتاد و اینها دست بکار شدند و هیچگاه هم حقیقت را به مردم نگفتندو بعد ها آقای نیکولو سفیر سابق فرانسه در ایران در خاطرات نوشت که بله،آقای روحانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی شد،متوجه شد که سپاه مشغول تولید بمب اتمی است،به رهبر مراجعه کرد ،معلوم شد که او هم خبر ندارد،درپی جلوگیری شد و بالاخره توانست بعد از کوشش ها و تقلاهای بسیار آن را متوقف کند . خب، از مردم ایران،کی از این واقعیت اطلاع دارد؟ چرا آقای خاتمی و آقای روحانی مردم ایران را از این واقعیت آگاه نکردند؟ چون اگر می کردند،ممکن نبود بشودکار را به صدور قطعنانه ها و تحریم ها رساند و این وضعیت بن بستی که حالا در این بن بست،ایشان می گوید چاره ای جز امضای توافق نامه که همانند ترکمانچای،قرارداد 1919 و 1933 و… است نیست و اینها همه مسئولند،کسی فراموش کرده است؟ نه. نباید هم فراموش کنند

 

 

حالا خوشمزه اینکه این آقای خاتمی،آمده است و می گوید به اینکه، مردم ایران می خواهند این قضیه تمام بشود و صلح امام حسن یادش آمده و اینکه در پیچ بزرگ تاریخ کار بزرگ تاریخی باید کرد. با قیاس صوری میخواهد بگوید که این توافق امضا کردن هم مثل صلح امام حسن است. این قیاس سراپا دروغ است.چرا؟ به دلیل اینکه آن امام،شکست نظامی را که مسئولش نبود پذیرفت. سران سپاه او را معاویه خرید. آنها حتی چنان این امام را تنها گذاشتند که نه تنها خیمه و اینها را برچیدند بلکه آن زیلویی هم که روی آن می نشست از زیرش کشیدند و بردند،پس شکست نظامی را پذیرفت.میماند به اینکه آیا این شکست را یک شکست کامل بپذیرد و توافق نامه ای امضا کند که معنایش شکست کامل باشد،یاخیر، برود روی خط جبران و او رفت روی خط جبران،متوجه شد این که میشود سران سپاهی را خرید و به آن ترتیب جنگ نشده این سپاه جبهه را ترک کرد،بدین معنا است که این ذهن ها،قدرتمدار شده ،آن اسلام به مثابه بیان استقلال و آزادی دیگر در کله ها نیست. پس باید در تغییر بکوشد،باید برای الگوهای جدید و بدیل های جدید فرصت ایجاد کند برای فراخواندن انسانها به خطر استبداد،باز سازی استبداد شاهنشاهی که دستگاه معاویه شد و جانش را هم در این را گذاشت. شکست که بزرگی نیست. نمیشود گفت شکست کار بزرگی بوده، بابت اینکه شکست را به معنای پایان همه چیز نپذیرفت،به عنوان الگو ماندگار شد.کار عظیم آن انسان بزرگ این است.خب،حالا شما دارید همین کار را می کنید؟خب،شما هم شکستتان را مثل آن حضرت بپذیرد و بیائید به مردم ایران بگوئید ،بابا ما میخواستیم بمب اتمی بسازیم کار به اینجا رسید. عملا شما که تعطیل را می پذیرید،حالا چرا یک کنترل و مهار کشور هم رویش؟ الآن دعوایی که سبب ادامه مذاکرات شده سر چیست؟ سر اینکه آیا این تحریم اسلحه متعارف را بردارند یانه؟ آن مخالفان،یعنی دولت سعودی بعلاوه اسرائیل بعلاوه محافظه کاران جدید در امریکا،می گویند که این تحریم نباید برداشته شودبرای اینکه ایران دستش به پول نفت می رسد،می رود اسلحه می خرد و اینها را پخش می کند توی کشورهای منطقه و این جنگ، در منطقه دائمی می شود. حرفشان این است.دروغ می گویند برای اینکه در حال حاضر  خودشان دارند این کار را می کنند. اما به قول آقای روحانی، در پیشگاه کدخدای دنیا یعنی امریکا که قدرت است این دروغ آنها برد دارد و  این راست ایران برد ندارد….

 

 

مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر . جمعه ١٩ تیر ٩۴برابر 2015-07-10

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید