back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هابنی صدر: مقاومت خانم نرگس محمدی و آقای جعفرعظیم زاده، افشای حقوق...

بنی صدر: مقاومت خانم نرگس محمدی و آقای جعفرعظیم زاده، افشای حقوق مدیران بعنوان پوششی برای رانتهای نجومی

ahb 20140620عصر جدید:  آقای بنی صدر لطفا نظر خودتان را در رابطه با انتشار فیش های حقوقی مدیران جمهوری اسلامی و سرکوب و مقاومت آقای جعفرزاده که در هفته اخیر انعکاس زیادی داشت را با ما در میان بگذارید.

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

 

بنی صدر: رفتار را آقای حعفرزاده و با خانم نرگس محمدی یک گویائی دارد . آن اینکه این حاکمیت با جامعه ندتی ایران مسکل دارد. و فرق نمی کند چه دوره آقای احمدی نژاد باشد چه آقای روحانی زیرا اصل سر جای خودش است و مجموعه سرکوب را هم در اختیار دارد. یک نقصی داشت که آن هم حالا کامل شده است. این امر که آقای باقری را جانشین آقای فیروز آبادی به عنوان رئیس ستاد کل کرده اند، گویایی دارد. چرا که ایشان اطلاعاتی و رفیق آقای طائب بوده است. دستگاه قضایی هم وضعیتش معلوم است. ولی مجموعه این عوامل، دستگاه قضائی، سپاه پاسداران، اطلاعات سپاه، بسیج و لباس شخصی ها ، ارتش ویژه و غیره، همگی این مجموعه در اختیار این آقاست. این انسان با مردم ایران مسئله دارد، خصوصا با نیروهای محرکه جامعه ایرانی. آقای عظیم زاده چرا باید 64 روز اعتصاب غذا بکند؟! برای اینکه بگوید که اتهامی که به من میزنید، دروغ است و نفعی جزء این ندارم که وضعیت مالی کارگران بسیار بد است. خانم نرگس محمدی چرا اعتصاب غذا کرده است؟ برای اینکه مادر است و میخواهد فرزندان خود را ببیند. می گویند چون شوهر شما، در خارج از کشور است، پس شما حق ندارید. به دلایل نگاه بکنید خواهید دید که رژیم درمانده است. دلیل که ندارد هیچ، رفتارهای ضد انسانی نیز دارد که با هیچ قانون و قاعده و شرع و دینی جور نیست. چرا اینگونه است؟ به دلیل اینکه نیروهای محرکه جامعه، جوانان، زنان، کارگران با چند مسئله روشن روبرو هستند: یکی بیکاری که روزافزون است. یکی گرانی و سختی معیشت زندگی، فقر به حدی است که مغازه دارها برایشان صرف نمیکند که مغازه خود را باز نگه دارند و تقاضا برای خرید نیست. دیگری فقدان حقوق، که البته اگر آن حقوق را خود میشناختند و به آن عمل میکردند، گرفتار این دو مسئله هم نمیشدند. که اینها نه شهروند شناخته میشوند و نه دارای حقوق شناخته میشوند. نه به عنوان مردم ایران دارای حقوق ملی هستند. حال به همه اینها نبود امنیت اضافه میشود. امنیت اقتصادی ندارند امنیت سیاسی که ابدا وجود ندارد، امنیت قضائی هم ندارند. این چگونه کشوری است که اکثریت بزرگ در اینچنین وضعیتی زندگی میکنند. حال بر اینها اضافه کنید مسئله آلودگی محیط زیست و بیابان شدن ایران که هزینه اول آن را همین اقشار میپردازند. آن قشر کوچک جامعه که مرفه نیز هست، وسیله به اندازه کافی دارد که خود را از این گونه چیزها حفظ کند. تازه اگر ایران بیابان و غیر قابل زندگی شود، مالی را که از دیگران بدست آورده است را جمع کرده و به خارج از کشور کوچ خواهد کرد. خوب حال این مسئله امروز است؟ خیر. از گروگانگیری که ملاتاریا به باسازی استبداد شروع کرد، این نیروهای محرکه با این رژیم مسئله داشتند و سرکوب این سه گروه، در مقایسه با گروههای دیگر اجتماع بیشترین بوده است. بله درست که بازاریان و کارکنان دولت و حتی دهقان ها هم سرکوب میشوند.

 حال از طرف دیگر شما سئوال میکنید درباره حقوق های نجومی؟ این کلمه نجومی در مقیاس اقتصاد ایران و اینکه سطح درآمد ها ناچیز است و فقر همگانی است. نجومی به نظر میآید. اما با خورد و بردها و رانت های که میبرند، این ارقام ناچیز است و پوششی است که رقبای آقای روحانی دست آویز کرده اند . حال اینکه آقای روحانی این حقوق ها را برقرار نکرده است بلکه از قبل برقرار بوده است و قبلا هم این حضرات هیچگونه اعتراضی نداشتند. از خواب بیدار شدند و دیدند که حقوق ها نجومی است! تازه برندگان این حقوق های نجومی نیز از همان دسته های قدیمی هستند. شما خیال میکنید که اینها فقط غصه این را دارند که چرا از بیت المال حقوق های نجومی پرداخت میشود؟! خیر مگر آقای رحیمی نگفت : من ؟؟؟؟دادم به نمایندگان مجلس؟! قبل از او آقای جزایری نگفت؟! آن ها نجومی نبود. 3 هزار میلیارد نجومی نبود؟! 100 میلیارددلار که در دوران احمدی نژاد گم شد، نجومی نبود؟! یک مقاله ای بود که دنیای اقتصاد تحت عنوان تیول داری جدید؟؟؟؟ جدید که ما بعنوان اقتصاد مصرف محور و رانت خوار از ان صحبت میکنیم. حال ایشان از ان تیول داری جدید نام برده است. حال این تیول داری جدید چیست؟ یعنی اینکه انقلاب صورت گرفته است، کسانی بودند که دو برابر سرمایه خود را به بودجه دولت بدهکار بودند و به بانک ها و غیره بدهکار بودند. آن ها ملی شد و تبدیل به شرکت های دولتی شدند. تیول داری جدید یعنی این که سابق بر این دهات را میدادند به تیول و تیول دار میرفت و آن چه میتوانست از کشاورز میخورد و مقرری را هم به عنوان درآمد و پول به خزانه به میپرداخت. حال این شرکت ها جانشین آن تیول دارها شدند. چگونه عمل می کنند؟ در رژیم شاه اینگونه عمل میکردند: شرکتی را تاسیس میکردند بعد با عنوان اینکه من شرکت زده ام، اعتبار بانکی میگرفتند. این شرکت پول بانکی که نمیداند هیچ، یک مکنده ای میشد که مرتب برای اینکه از پا در نیایند، باز به بانک مراجعه میکرد که وضعیت سخت است و چنین است و چنان است و دوباره پول میگرفت. این ثروت های که به امریکا رفت، اینچنین رفت. در رژیم کنونی به آن سیستم قدیم اضافه شده است و آن اینکه: این شرکت های دولتی را افراد میگیرند و در واقع مثل تیول هستند، از این شرکت ها میخورند و در کنار این یکدفعه هم بعنوان شرکت خصوصی میخورند در واقع ذوحیاتین هستند. و آنچه از شرکت دولتی برداشت میکنند، در بخش خصوصی براه میاندازند، دو سره بار میکنند. شما آن حقوق های نجومی را برآن اضافه کنید، واقعیت امر میشود، بطوریکه این حقوق های نجومی در برابر این خورد و بردها چیز ناقابلی است.

حکومتی داریم که این هر بار بودجه می برد به مجلس، بودجه شرکت های دولتی، و بخش مهمی از اینها را نمیداند اصلا چه می کنند و کجا هستند. چند بار هم در آن مجلسشان گفتند آقا، آخر این شرکت ها بالاخره حساب و کتاب می خواهند. نیست. مثل همین هایی که از بانکها وامهای بزرگ گرفته اند و حساب پس نمیدهند و کسی هم حریفشان نمیشود و نیست که یقه شان را بچسبد ،آن هم مثل این. حالا شما  بر این ها اضافه کنید اموال آقای رهبر را که نه حساب دارد و نه کتاب و ثروت فوق العاده عظیمی است و اینها که من الآن گفتم در پیش آن هنوز ناچیز است. بر آنها اضافه کنید این بنیاد مستضعفان که حالا اسمش را کرده اند بنیاد شهید . اقتصاد کشور ما عمده اش اینها است . حالا شما در نظر داشته باشید اینها که من گفتم ،تا آنچه سپاه از این اقتصاد صاحب است که به قول خودشان سالی 25 میلیارد دلار قاچاق است که وارد و یا از کشور خارج می شود. از این به اصطلاح بندر های آزاد که ممر قاچاق است که تصدیش هم عمده با رانندگان سپاه است. خوب وقتی می گویند 40 درصد اقتصاد رانت است یعنی این. مگر میشود که 40 درصد تولید ملی یک کشوری رانت باشد؟ حالا حقوق های نجومی چند درصد این 40 درصد است؟ حالا فرض کنید آن دو هزار و پانصدتا، هر کدام ماهی یک میلیون دلار بگیرند میشود دو میلیارد و نیم و سالی 30 میلیارد،من چندین برابر واقعیت گفتم. خوب این آقای احمدی نژاد هشت سال بوده است،هشت سی تا میشود 240 میلیارد را این طوری خورده و برده اند مابقی آن هشتصد میلیارد کجا خورد و برد شده است؟ اینها حسابهایش کجا است؟ اینها این اقتصاد ایران است. اما خوب طبیعتا ماهی یک میلیون دلار که حقوق نمی دهند. یک میلیون دلار به نرخ امروز که سه هزار و پانصد و خرده ای تومان است ،بگیریم همان سه هزار تومان می شود،سه میلیارد و نیم ،به کی این مقدار حقوق می دهند؟ من فقط خواستم که شنوده شما دقیق متوجه بشود که میزان خورد و برد  توی این رژیم چه اندازه است. قوم مغول این گونه غارت نکرده بود که اینها می کنند. آدم ماتش می برد که بر این کشور چه می رود و این مردم چگونه این ها را تحمل می کنند؟ یک چیزی توی ذهنشان رفته که این مال دولت است. بابا، این مال دولتی توی کار نیست، دولت به اصطلاح نمایندگی از مردم باید بکند،بنا بر این ،این مال شمامردم است. آبها را تصدی نمیکنید این آبها هدر میرود و زمین خشک و میشود بیابان،آن مال کیست؟ نفت مال کیست؟ گاز مال کیست؟ اینها همه مال دولت است؟ کشوری شده است که هر انسانی خیال می کند یک راه حل وجود دارد و آن هم زور است. حالا در این شکل نشد در یک شکل دیگری. منتها به طبیعت که می رسد و زور می گوید،طبیعت به او جواب می دهد، مثل شکنجه  شده ها نیست که  فقط آخ بگوید،طبیعت به او جواب می دهد و میشود بیابان و می گوید نوش جان کن. این اقتصاد که می گویم مصرف محور، مصرف در تعریف اقتصادی یعنی تخریب. در اقتصادی که اساسش بر تخریب است، هر کس که امروز می خواهد درآمد داشته باشد  اصلا به فکر فردا و پس فردا و نسل بعدی نیست، به هر قیمت می خواهد یک درآمدی داشته باشد. اگر لازم شد جنگل را بخشکاند و تبدیل کند به زمین و بفروشد،می کند. لازم شد چاه عمیق بزند که زود به منافع برسد،حالا آینده چه میشود این به آیندگان مربوط است! می کند. مبنا بر تخریب است. خوب نفت است، وقتی شما بی حساب خام تولید می کنید فقط برای اینکه بودجه را تامین کنید ،تازه آقای وزیر گفته  و به خودش می بالدما به زودی و به سرعت توانستیم بازارهای خود را باز یابیم،این تخریب است دارید منابع خود را تخریب می کنید. این درآمد نفت  را خرج چه می کنید؟ همین ها که اسم بردم،رانت. رانت را می خوری بخشی هم صرف جنگ میشود در منطقه و در خود کشور و سرکوب و دستگاه های سرکوب. آلمان و ژاپن بعد از جنگ چرا رشد کردند؟چون بودجه نظامی نداشتند. آخر مگر میشود یک کشوری دوتا نیروی مسلح دارد، ارتش و سپاه. سپاه یک بسیج هم یدک میکشد و توی منطقه هم دارد می جنگد،اینها خرج دارد و پول می خواهد. خرج اسد و جاهای دیگر را هم دارد دستگاه های جاسوسی هم  بایددر خارج کشور مراقب ایرانی ها گذاشت،اینها هم خرج دارد،در نتیجه کشور پولی برای سرمایه گذاری ندارد. حالا آقای روحانی گفته بود که تحریم لغو بشود که نشد و شدتعلیق و آن هم هنوز به عمل در نیامده است ،حالا  فرض کنیم  اینها برداشته می شد و پول نفت هم می آمد .خوب،شما همین ها را هم نمیتوانید از آن محل بپردازید و با این ترتیبی که الان رژیم خود تصدی می کند،سرکوب،بعلاوه این که هر از چندی هم از شرق و غرب کشور خبر می دهد با متجاسرین زد و خورد کردیم و فلان تعداد را کشتیم،آن هم که اضافه میشود . در منطقه جنگ است و طرف مقابل هم بیکار نیست،الآن به ما اطلاع دادند این سعودی ها به هر قیمت می خواهند بی ثباتی را به ایران ببرند و جهادی و غیر جهادی را به کشور نفوذ بدهند و با جهادی و غیره یک وضعیتی را درست بکنند و بگویند،نه، ایران  برای سرمایه امنیت ندارد. آنها به خودشان زحمت بی خود می دهند برای اینکه آقای روحانی ،رفت در این همایش قوه قضائیه چه گفت؟ گفت آقا،برای سرمایه گذاری امنیت میخواهد که این صحیح است، من همین حرف را اول انقلاب زدم،همین آقایانی که امروز می گویند سرمایه گذاری امنیت میخواهد “انقلابی” و در واقع ضد انقلاب بودند و اینکه ما انقلاب کردیم و آقای خمینی گفت بنی صدر می خواهد ایران را فرانسه و سوئیس بکند ما انقلاب کردیم برای اسلام، اقتصاد مال خر است! این آقایان هم طرفدار آن منطق شدند و کردند آنچه کردند. حالا رسیده اند به اینجا که امنیت غذایی میخواهد، عدالت میخواهد،وقتی اینها نیست نه کسی که در داخل است سرمایه گذاری میکند، نه کسی که خارجی است میآید سرمایه گذاری کند. خوب حالا اون رفت و آقای رئیس قوه قضاییه گفته بله یک شخصی آمده بود اینجا حالا کلمه یادم رفته الآن مثلا مرخرفات گفت، جواب داده، یعنی این کشور امنیت ندارد، امنیت قضایی، کافیه که دیگر احتیاج به انفجاربمب و زد و خورد مصلحانه نیست، وقتی کارگری رایس سندیکای کارگران شست و چهار روز اعتصاب میکند، کسی که سرمایه گذار خارجی است میفهمد که این کشور امنیت ندارد، یک جامعه جوان میفهمد که دائم سرکوب، یک روز ممکن است انفجار ایجاد کند پس خودش را به خطر نمی اندازد، اگر هم بیاید برای چیزهای کوتاه مدتی که فورا سود کلان آیدش کند و بردارد و ببرد. حالا که تازه اونها گفته اند که باید اون قضیه ی حزب الله لبنان هم حمایت از اون حزب الله را بردارید، درست در وقتی که اینها دارند تلاش میکنند به اصطلاح تحریمهارا بردارند آقای نصرالله یادش افتاده که پول و اسلحه اونها را ایران میدهد، خوب طرف مقابل هم گفته بفرمایید چون قانون تحریم حزب الله از آوریل امسال توسط حکومت آمریکا اجرا میشود خوب چگونه میشود از یک حکومتی که اون طرف میگوید ما از این پول و اسلحه میگیرم آمریکا بیاد با این راه بیاید؟ سخت میگیرد دیگر، به این ترتیب می بینید که همه اثباب برای اینکه این اقتصاد کشور در تخریب بماند فساد محور بهش میگویند و کسانی رانت ببرند این همه عوامل مساعد است برای این، سیاست خارجی مساعد است، سیاست داخلی مساعد است، گروه های مافیای نظامی که پدید آمدند اینها غیر ممکن است دست ازاین منافع بردارند چنانکه تا حالا بر نداشته اند، اینها همه وسیله شده که پنداری که این هفتاد هشتاد میلیون جمعیت ایران همه دارند مسابقه میدهند که چگونه این کشور را از هستی ساقط کنند. خوب ما باشما چه گفتیم شما مردم ایران؟ گفتیم بابا اونهایی که شما فکر میکنید راه حل هست، نیست، آقای روحانی را کردید رئیس جمهور خوب آیا به وعده ها عمل شده؟ خیلی ها همین قرارداد وین که از پیش معلوم بود که ایشان را ائیس جمهور کردهاند برای اینکه این مسئله حل بشود، تازه اون هم این وضعیت را دارد که میبینید، بقیه کدام را کرده؟ چرا نکرده، نمیخواد؟ چرا میخواد اما خوب با این ساختار و با این ناامنی و بااین سرکوب و با این خورد و برد شدنی نیست. شما تو اروپا هستید میبنید این دولت ها مدعی هستند که با رای مردم سر کارند از عهده بر نمی آیند، در فرانسه پنج سال پیش ریس جمهورش انتخاب شده که مثلا وضعیت اقتصاد فرانسه را درست کند، بیکاری را کم کند و وضعیت سختی هم تحویل گرفته حالا پنج سال گذشته، در یک ساختارهای معینی حکومتها توانایی هایشان محدود به آن ساختار است. ساختار دولت فرانسه وضعیتی دارد معین است کثر بودجه معین است همه اینها معین است در این ساختار توانایی عمل این دولت هم معین است. خوب مال ایران هم همین طوراست که بر او اضافه میشود مدعی ولایت مطلقه ای که تمام عوامل ضد رشد را دارد و شب و روز بکار میبرد. چند بار بگویم، شما اقتصاد ندارید، شما تخریب اقتصاد دارید، آری این وضعیت کشور است، وضعیت اقتصاد کشور است به طوری که توضیح دادم.

 به عنوان حاصل سخن میگویم این اقتصاد مبناش تخریت است و اساسش این است که میزان رانت را به حداکثر برساند به اصطلاح سهمی که پولدار میبرد. دستگاه دولتی وسیله ای است که پول نفت را کشور را میفروشد پول نفت را میگیرد، یک عده در حول و هوش این دستگاه دولتی وجود دارند که اینها کارشان مکیدن است آن ثروت را که از نفت حاصل میشود اینها میمکند اینها انتقال میدهند به خارج از دو طریق یکی از طریق وارد کردن کالا دو ازطریق صادر کردن سرمایه، دستگاه بانکی ایران هم کارش این است ترتیب میدهد ورود کالا و خروج سرمایه را، این را باید تغیر داد، خوب ما در اول انقلاب همین کار را داشتیم میکردیم همه کار کردند که نشود این کار، راه حلی هم جز اینکه شما مردم بدانید که اقتصاد چیست، اقتصاد تولید محور چیست، حقوق شما کدامها هستند، به حقوق خودتان عمل کنید و بخواهید که دولت حقوقمدار بشود و برگزیده شما بشود، همین، راه حلی هم جز این نیست.

 شاد و پیروز باشید   

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید