back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هابنی صدر: چرا آقای خاتمی تقاضای آشتی میکند و چرا آقای خامنه...

بنی صدر: چرا آقای خاتمی تقاضای آشتی میکند و چرا آقای خامنه ای میگوید نه.

banisadrParchamIranعصر جدید: مفهوم آشتی ملی چیست؟

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.

از اینجا شروع کنیم که آقای خاتمی پیشنهاد آشتی ملی کرده است. آیا پیشنهاد ایشان واجد حقیقت است؟ نه.  بلحاظ اینکه مراد ایشان آشتی دو جناح رژیم است که بخشی از آنها هم سر سپرده شده اند. آقای خاتمی می گوید آنهائی که سرسپرده نشده اند، آنها هم آشتی کنند و تحت امر رهبر درآیند. این اسمش آشتی ملی نیست. ملی صفتی است که وقتی پای ملت به میان می آید بکار بردنی است. هر گاه وقتی در سطح جامعه تضادها از اندازه گذشته باشد و یک گروه بندیهائی بجان هم افتاده باشند آشتی ملی محل پیدا می کند برای اینکه گروه های مختلف را بر سر یک اشتراکاتی با هم آشتی دهد. اگر ایشان می خواست زبان حقیقت را بکار ببرد می بایست می گفت که مردم با این رژیم قهر هستند و بیشتر از این قهر می خواهند که این رژیم نباشد. واقعیت این است چراکه به تازگی یک نفر که در این رژیم است گفته که اصلاح طلب و اصول گرا بر روی هم در این جامعه دره درصد هم نیستند . این مال وقتی است که اینها حاکمیت دارند وقتی این حاکمیت از اینها صلب بشود اینها دو درصد و سه در صد و یا چهار درصد حداکثر بیشتر نیستند. از اول هم همینطور بوده است نامزد اینها در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری چهاردرصد رای آورده است. هر بار هم که در ایران انتخابات شده و رژیم در وضعیتی بوده که مردم ناگزیر شدند بین بد و بدتر انتخاب بکنند، آن بدتری که نمایندگی میکرده از رژیم و جذب ولایت مطلقه فقیه بوده، 4 درصد رای داشته است. پس اول اینکه آن پیشنهاد، پیشنهاد آشتی میان دو گرایش در درون رژیم است.

 اخیرا آقای خامنه ای گفته است که : “خیر شما قاذورهات هم نیستید”. و قول دست نشانده قبلی ایشان، آقای احمدی نژاد که مردم را به خار و خاشاک تشبیه کرده بود. تازه ایشان آن جنبش بزرگ مردم را خار و خاشاک نامیده بود آقای خامنه ای معلوم نیست چه کسانی را گروه ناچیز مینامد! ایشان میگویند: “آشتی بی محل است” . حال به اینجا می رسیم که امر واقع یعنی آن چیزی که در عمل واقع شده است  چیست. به فرض روز عاشورا که این آقا مثال آورده است. با پسا امر واقع که آقای ترامپ خیال میکند که او مرسوم کرده است و میگوید: امر واقع ان امری نیست که در بیرون واقع شده باشد و مثلا تلویزیون و فیلم بردارها، فیلم برداشته اند و دنیا هم دیده است، آن چیزی را که من میگویم. تعداد آرا در امریکا، آنطور نیست که صندوق ها میگویند، آنطور است که من میگویم. وضعیت امریکا آنطور نیست که در واقع هست بلکه آن طوری است که من میگویم. وقتی هم به او میگویند: این چیزی که شما میگوید، دروغ و خلاف واقعیت است. پاسخ میدهد: خیر واقعیت آن است که من میگویم. اما بنای دروغ را آقای ترامپ بنیان نگذاشته است. بلکه رژیم ولایت مطلقه فقیه بانی آن بوده است. نمونه ای از آن این داستان عاشورا است و روضه ای که آقای خامنه ای خواند! گفته است که بسیجی ها را لخت کرده اند و کتک زدند و ما با آن ها دیگر آشتی نخواهیم کرد، آن ها به عاشورای حسین اهانت و توهین کردند و ما با آن ها آشتی نمیکنیم. آیا واقعیت این بوده است؟! آنها قیام کردند بر ضد یک دولت جبار و یک آدم جباری که چیزی از یزد بن معاویه کم ندارد. چه سودی داشته اند در اینکه قیام خودشان را که به مانند قیام حسین بن علی می نامیدند، آلوده کنند؟ آن ها نبودند که این کار را کردند. بلکه مامورین همین آقا این کار را انجام دادند و ریختند به خیابان ها، زدند و آتش زدند و کشتند و این کارها را بر گردن مردم نوشتند! سهل است. کرده خود را یرای سرکوب دستاویز کردند! حالا هم بعد از گذشت سالها، هیچ شرمی از اینکه دروغی آشکار بر زبان میآورد، خیر احساس نمیکند. شما سود داشتید، برای اینکه آن را دستاویز قرار دادید. آن روز دستاویز سرکوب کردید، امروز هم دستاویز کردید برای اینکه بگویید که من اهل آشتی باشم، ابدا! اینطور است که یک جامعه ای دیگر صاحب واقعیت ها، آنطور که واقع میشوند، نیستند. بلکه یک استبداد تبهکاری ساخته های خود را جانشین واقعیت میکند و سپس آن را دستاویز میکند. اگر هم کسی خواست بگوید که آقا شما دروغ میگوید، با سرب دهانش را پر خواهند کرد! فرقی که ایران با امریکا در حال حاضر دارد این است که آقای ترامپ هنوز نمیتواند دهان کسانی را که میگویند آقای ترامپ دروغ نساز را با سرب پر کند. در ایران آقای خامنه ای میتواند و می کند.

 خب، حالا چرا ایشان می گوید ،آشتی بی آشتی؟ پیش از این در یک مصاحبه و نیز توضیحی که در وضعیت سنجی  آمده است این واقعیت شکافته شده است، بسط داده شده است که رژیم استبدادی در درون نمیتواند به مردم فشار بیاورد اگر این را به فشار خارجی متکی نکند. این آدم، یعنی آقای خامنه ای با دمش گردو می شکند. برای آنکه یک آقای ترامپی پیدا شده و در امریکا شده است رئیس جمهور و زبان تهدید بکار می گیرد. دیگر صحبت از رژیم نیست طرف ایشان رژیم نیست، صراحتا می گوید به اینکه ایرانی حق آمدن به امریکا را ندارد. یک ملتی را می گوید تروریست هستند . با این آشکاری  توهین و تحقیر می کند. تهدید می کند و می گوید ما نمی گوئیم با ایران چکار می کنیم، با کره شمالی چکار می کنیم برای اینکه آنها نباید بدانند ما چکار می خواهیم بکنیم! پس  حال این آدم(خامنه ای)  با خیال راحت میتواند فشار درونی را با فشار بیرونی تنظیم بکند. پس، این محتاج آشتی نیست. طرف مقابل (خاتمی) چون ضعیف است و نگون روز است چرا، می گوید چون ما با این تهدید امریکا روبرو هستیم بیائید با هم آشتی کنیم. در واقع دارد ترسش  را اظهار می کند. می بیند چون در آن طرف تهدید از بیرون هست و این آدم هم میتواند چماقهایش را راحت بر سر اینها وارد کند از سر تسلیم وارد می شود و می گوید آقا ما آماده آشتی هستیم. رئیس دفترش هم (ابطحی) که گفته است همه باید مطیع امر رهبر باشند، گفته ما حاضر و مطیعیم. او هم می گوید نه خودت را می خواهم و نه اطاعتت را می خواهم، تسلیم را هم حاضر نیست بپذیرد . این برای مردم ایران در مقام شناسائی انسانهائی که عقلشان قدرت مدار است و آلت قدرتند خیلی گویا است.  مگر شما آقای خامنه ای نبودید که به وقت انتخابات  گفتید که اگر هم مخالف نظامید بیائید رای بدهید. حالا آنها شدند غازورات؟ چطور شد آنجا زبان آشتی بکار می بردید و می گفتید حتی مخالفان نظام هم بیایند رای بدهند حالا این بیچاره ها که مخالف نظام هم نیستند، می گویند آماده ایم که اطاعت امر هم بکنیم. امروز به اینها می گویئد که نه شما را می خواهم و نه اطاعتتان را؟. آن روز می گفتی مخالفین نظام اگر هم مخالفند برای اینکه کشور در معرض خطر است بیایند رای بدهند. اما در آن روز فشار از بیرون نبود و شما در خط نرمش قهرمانانه بودید،حالا فشار از بیرون هست خیالت راحت است فکر می کنی که مردم تکانی نخواهند خورد. با این توضیحات روشن میشود که چرا آقای خاتمی تقاضای آشتی می کند، چرا آقای خامنه ای می گوید نه.

حالا در این قسمت، از بحث نتیجه بگیریم. از لحاظ فایده تکرار برای چندمین بار بگوئیم، قدرت از چه پدیدی میآید؟ قدرت یک رابطه است بین اقلیتی که میخواهد بر یک اکثریتی سلطه پیدا کند. حتی وقتی که یک نفر می خواهد بر فرد دیگری سلطه پیدا کند. برای اینکه این رابطه بر قرار بماند نیروهای محرکه، مثل پول، مثل دانش ،فن، اینها را می آورد با زور ترکیب می کند و بر ضد آن اکثریت بکار می برد. این اسمش قدرت است. از تضاد پدید می آید. از دشمنی پدید می آید. قدرتمدار نمیتواند آشتی کند. اگر هم یک زمانی صحبت از آشتی بکند موقعی است که خودش را در معرض ضعف ببیند و همان وقت هم دروغ می گوید. همچه که دستش از زیر سنگ خارج شد دوباره همان زورگوئی میشود که بود. پس آقای خاتمی باید میدانست که قدرت آشتی کننده نیست. حتی با آن کسانی که در خود این رژیمند و آماده اند که با آقای رهبر راه بیایند و تحت فرمان او در بیایند. مکانیزم تقسیم به دو و حذف یکی از دو اگر از کار بیفتد، قدرت منحل میشود. پس آقای خامنه ای نمیتواند این مکانیزم را تعطیل کند و از کار بیاندازد. این است که خیلی روشن و واضح بدون دلیل، به اینها که چیزی از شما نخواسته بودند آمده و می گوید ما میخواهیم بیائیم خدمت شما، شما می گوئید نه؟ برای اینکه آن مکانیزم نمیتواند از کار بیفتد و این فشار هم نمیتواند کاهش پیدا کند. اگر بخواهد در اینجا کاهش بدهد، فردا در جای دیگر هم باید کاهش بدهد و اگر بخواهد همین طور کاهش بدهد منحل میشود.

حالا اگر قرار بود از منظری دیگر این پیشنهاد می شد آشتی ملی چه معنائی پیدا می کرد؟. توضیح دادم که آشتی بر محور قدرت نا شدنی است برای اینکه قدرت از تضاد به وجود می آید. بر محور حق شدنی است. هر گاه دو طرف دعوا، به حق تن بدهند میتوانند با هم آشتی کنند. همواره در تاریخ بشر هم همین گونه بوده است. حتی اگر یک طرف بر حق بایستد، میتواند به طرف مقابلی که تن به حق نمیدهد بگوید، من بر حق ایستاده ام، در قدرت و زور با شما آشتی بکن هم نیستم اما راه برای اینکه شما خواستید به حق بیائید و حق را بپذیرید راه باز است و من تو را می پذیرم. نمونه، افریقای جنوبی. اکثریت سیاه به رهبری ماندلا همین را گفتند. به اقلیت سفید گفتند شما زور می گوئید. در زور گوئی آشتی ممکن نیست برای اینکه ما قربانی زور گوئی شما هستیم. مظلوم با ظالم چگونه آشتی کند؟ زیر سلطه با سلطه گر چگونه آشتی کند؟ اما اگر شما بخواهید دست از سلطه گری بردارید، دست از تبعیض نژادی بردارید، دست از زور گوئی بردارید، در انسانیت، در حقوق انسان، در حقوق شهروندی، در حقوق ملی، ما هم شما را به عنوان هموطن، شهروند افریقای جنوبی می پذیریم و با هم می توانیم آشتی کنیم. در عمل چه شد؟ در عمل آن اقلیت آمد و قبول کرد، آشتی هم شد. حتی آنهائی که در دوران تبعیض نژادی جرمی، جنایتی مرتکب شده بودند هم دادگاه ها این طور مقرر کردند که گزارشی تهیه می کردند و میدادند به دادگاه، به شرطی که خالی از دروغ باشد، با این تعهد که جرم و جنایت را تکرار نکنند مرخص می شدندمیرفتند زندگیشان را می کردند. همین طور هم عمل شده است. این آشتی ملی ممکن است. در مورد ایران هم همینطور است هرگاه مردم ایران بر حقوق ملی خود، بر حقوق شهروندی خود، بر حقوق انسانی خود، بر حقوق خود به عنوان عضو جامعه جهانی، بر حقوق این طبیعت نگون بخت ایران استوار بایستند میتوانند به این اقلیت زورگو، رانتخوار، فاسد که جنایت و خیانت و فساد رویه کرده است بگویند در صورتیکه از خیانت، جنایت، فساد دست بردارید در این حقوق میتوانید با مردم خود آشتی کنید و حاکمیت را به مردم کشور باز گردانید.

البته در انقلاب ایران هم همین قرار شد، یک اصل بیستمی که آقای خمینی حاضر نشد اظهار کند، دفعه پیش هم عرض کردم، همین اصل عفو عمومی بود چون قبل از آفریقای جنوبی در آغاز اسلام در خود جامعه ایرانی این رویه بوده است. که به دشمنان حقوق، فرصت داده بشود که به مردم حقوقمند بپیوندند و با حقوقمندی زندگی کنند و مزه زندگی واقعی را هم بچشند. چون زندگی انسانی که آلت فعل قدرت میشود یک زندگی نگون بختانه ایست. که دائم باید کینه بورزد، حرص بخورد، وجدان معذب داشته باشد به لحاظ دستورات جنایت و خیانت و فساد که مرتب مجبور است صادر کند. هر زندانی که رنج میبرد گمان نکنید که وجدان آقای خامنه ای او را رها میکند. نه، آن عذابش میدهد

مجری برنامه: اگر وجدان نداشته باشد چه؟

نمیشود، انسان بی وجدان وجود ندارد. وجدان میتواند چرکین بشود، قدرتمداری وجدان را چرکین کند و از حساسیتش بکاهد اما اینکه تعطیل بشود نه. شنیده اید که مثلا میگویند استالین یکبار استعفا داد، خود آقای خمینی استعفا داد. در قرآن است که فرعون در وسط دریا اظهار پشیمانی کرد. این یعنی آن وجدان. آن عذاب میدهد، او نمیداند چگونه دارد زندگی میکند. گفتند که معاویه وقتی میخواست بمیرد گفت ما همه لذت های دنیا را چشیدیم اما کاش این همه را میدادیم و یک لحظه از زندگی علی میافتیم، می فهمیدیم دوست داشتن چیست؟ محبت چیست؟ این گونه است.

ولی شرط اینکه این آشتی انجام بگیرد، این نیست که صبر کنیم آقای خامنه ای سر رحم بیاید و متوجه بشود که این خطا است و این استبداد را ول کند و بیاید حق مردم را به مردم پس بدهد. نه، راهکار این است که خود مردم بر حقوق خودشان بایستند. اگر این کار را کردند، درجا، اسباب آشتی ملی فراهم میشود. به لحاظ اینکه آن بخش از خود این رژیم که خیلی از خود بیگانه نشدند، جذب جامعه میشوند. قلمرو حاکمیت محدود میشود و این گروه ناچیز در واقع ناچیز بودنش آشکار میشود حتی بر خود آنها. در واقع آقای خامنه ای خود را که گروه ناچیز هستند، اینرا نسبت میدهد به جامعه، اکثریت بزرگ را جانشین خود میکند، و الا خود میداند که توی این جامعه اقلیت ناچیزی است. به همون مقدار که مردم بر حقوق خویش بایستند. این هم راهکارش عمل است به این حقوق و خصوصا پرداختن است به خشونت زدایی و جنبش کردن هر وقت و هر جا که این فرصت دست بدهد. یک ملت باید زندگی خودش را اظهار کند. بگوید که زنده است.

گفتند در کرمانشاه که مسابقات کشتی بوده مردم نسبت به کشتی گیران آمریکایی ابراز احساسات خوب کرده اند. خوب، این یک پاسخی است به آقای ترامپ، که آقای ترامپ آدم بشو! حد بشناس! یک انسان در خور این عنوان به هفت ملت تروریست خطاب نمیکند. ما انسان هستیم، از آن نوع انسانها که شما آقای ترامپ نشدی.

 فرصت های دیگری هم که این مردم پیدا میکنند میباید محترم بشمارند برای جنبش، مثل مردم اهواز در اعتراض به این زندگی غیر قابل تحمل. باید دانشجویان، باید زنان، باید کارگران، باید کارکنان دولت، باید بازاریان، باید دهقانان به جنبش در بیایند. باید افراد نیروهای مسلح که شده اند ستون پایه های این استبداد ویرانگر ببینند که یکطرف ملتی است که بر حقوق خویش ایستاده و یکطرف نماد ستم است و جانب ملت را بگیرند.

شما روحانیون! اینکه یکی از شما قاضی القضات باشد و این جمله را بگوید: “حالا که این اعتصاب مرسوم شده، مد شده است بگذار یک آقازاده تندرو بر اثر اعتصاب غذا بمیرد”. این مرگ روحانیت است. شما می باید نماد معنویت باشید. نماد دفاع از حیات باشید. چه شده است که به این روز افتاده اید؟ پس شما محتاج آشتی کردن هستید با حقوق خویش، با معنویت، با خدا. متاسفم که از خدا بیگانه شده اید. هرگاه چنین کردید این ملت میتواند در صورتیکه به حق برگردید و به حق عمل کنید شما را ببخشد.

شاد و پیروز باشید

مصاحبه رادیو عصر جدید با ابوالحسن بنی صدر. جمعه ۲۹ بهمن95

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید