علی صدارت : بنیصدر، در این عالم خاکی، هشتاد و هشت سال عمر کرد. در رثای دوست، اندکی را که در شرایط اکنون میتوانم، در ذیل با شما دوستان، هموطنان و همزبانان عزیزم، به اشتراک میگذارم و اگر مجالی بود، باقی را به بعد موکول میکنم. عرایضم، همه خادمان به میهن و هممیهنان، و همه عاشقان گمنام و آشنای انسانیت را در بر میگیرد.
یکی از ویژگیهای بارز بنیصدر، به شهادت همه کسانی که او را میشناختند، این بود که هیچوقت از پرکاری و پرمحصولی و تلاش برای احقاق حقوق، بدون هیچ تبعیضی، از پا ننشست. مکرر میگفت:
ساحل افتاده گفت: گرچه بسی زیستم، — هیچ نه معلوم شد، آه که من چیستم؟
موج ز خود رفتهئی، تیز خرامید و گفت: — هستم اگر میروم! گر نروم نیستم!
…گر نروم نیستم. اگر بخواهم حدس بزنم در لحظات آخر عمر، در خلوت خود، با خویش چه میگفت، این قسمت از این شعر به ذهنم خطور میکند. «…گر نروم، نیستم!» این را گفت و رفت، ولی در واقع این را گفت و هست! موجود، با وجود، وحدت بیشتری یافت.
نمیتوانم هیچ فردی را به یاد بیاورم که به اندازه بنیصدر، مورد ترور شخصیت و تخریب قرار گرفته باشد.
قدرتهای داخلی و خارجی روابه قوا، برای به قدرت رسیدن، و در قدرت ماندن، و برای پیشبرد اهداف سلطهگری، نیازمند به راه انداختن جنگ روانی هستند. اندکی با خود بیاندیشیم و بپرسیم که کدامیک از قدرتها، از برپایی و پویایی مردمسالاری و دموکراسی در ایران متضرر نمیشوند؟
انسان، آدمِ خاکی که موجودی متعین و در بند تعینات خاک و ماده است، لاجرم تعیّن زمان و مکان هم شامل حال او میشود. آیا زمان او تمام شد؟ مکان او اکنون کجاست؟
زمان او در چه محدودیتی بود؟
پندار او را این گونه شاهد بودم که از گذشته درس میگرفت، در حال عمل میکرد، و در آینده زندگی میکند. بنیصدردر این زمینه، الگوی خوبی هست.
بایسته است که از گذشته درس گرفته شود. باید در درس گرفتن از گذشته، بسیار سختگیر بود. سختگیر به خود، و سختگیر به دیگران، و در این رابطه، به خود سختگیرتر از همه. ولی با این وجود، نه سختگیری توام با تخریبِ خود و دیگران، و انواع خودزنیها، بلکه درسگیری و عبرتآموزی با عشق و محبت و دوستی. با عشق و محبت و دوستی به دیگران، و نیز به خود، به عنوان یک موجود جایزالخطا. بدین ترتیب، لازم است که به هر زمینخودن و اشتباهی، به عنوان راهی برای برخاستن و رفتن و دویدن و کمتر زمین خوردن نگریسته شود.
انسان خاکی، در حال عمل میکند، ولی میتواند تصمیم بگیرد این عمل را، با در جا زدن در گذشته، ناچیز کند و به درنگ و تعلل بگذراند. و یا میتواند پندار خود را طوری بکار بیاندازد که در ساختن آینده، فعال شود.
جوان کیست؟ چه کسی جوانتر است؟ فردی را جوان میگویند که سالهای متمادی در پیش دارد. عمل کرد بنیصدر در طول زندگی ۸۸ ساله خود به شکلی بود که پیوسته جوانتر میشد. مهاجرت از وطن و چهل سال زندگی در تبعید و «حصر خانگی» جوانی او را شتابگیرتر کرد: که ای صوفی شراب آنگه شود صاف،— که در شیشه برآرد اربعینی.
زنده کیست؟ آیا بعضی از «زنده»ها، مرده هستن؟ آیا بعضی افراد زندهتر از بعضی دیگر هستند؟ آیا بنیصدر مرده؟ پایان بنیصدر چه زمان بود:
وقتی توسط ساواک ولایت مطلقه پهلوی به زندان افتاد ولی از پشت میلهها فغان کرد: «…انقلاب، هدیه نسل جوان به ایران کهن است…»؟
یا زمانی که به اتمام حجت خمینی جواب منفی داد و ننگ پذیرش تطمیع قدرتمدار کردنش را قبول نکرد و از تهدید از بین بردنش وقتی که گفت «…وگرنه تا آخر میروم…» نهراسید؟
و یا کودتای خرداد ۱۳۶۰؟،
و یا تاریخ ۱۷ مهرماه ۱۴۰۰ برابر با ۹ اکتبر ۲۰۲۱ که با آخرین نفسها، تو گویی، با اشتیاق فراوان، تلاش داشت از قفس چند روزهاش خلاصی یابد؟ مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک، — دو سه روزی قفسی ساختهاند از بدنم!
نه هیچکدام. بنیصدر زنده است:
به خاطر ایستادگی و استقامت در عشق به احقاق حق استقلال و حق آزادی و سایر حقوق،
و به خاطر عشق به وطن و هموطن،
و به خاطر عشق به هموطنان کرد و عرب و بلوچ و ترک و همه دیگر اقوام، و برای مثال برای عشق به هموطنان کرد که خمینی و صدام قصد کشتار جمعی آنها را داشتند و او را مزاحم و بلکه ممانع جنایتهای خود یافتند،
و به خاطر خشونتزادیی و از جمله سر خم نکردن در مقابل گروگانگیرانی که خشونتگستری میکردند و بنیصدر به ارتشیان دستور داد پوتینها (در آذربایجان و نه در کردستان) را از پا درنیاورند تا وقتی که مردم گروگان گرفته شده را رها سازند (کیهان و اطلاعات پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۵۹)
و به خاطر عشق به حق آزادی دین و عقیده و دفاع از حقوق هموطنان بهایی و سایر ادایان و مذاهب،
و به خاطر عشق به بانوان هموطن ایرانی که به علت مخالفت با حجاب اجباری برای زنان با خمینی و شرکا میجنگید و آزادی و استقلال بانوان را پیشنیازی برای آزادی و استقلال و آزادی وطن میدانست،
و به خاطر…
و به خاطر عشق… زنده است. عشق و عاشقی، انسان را جوان و زنده نگه میدارد! عاشقتر شدن، انسان را باز هم زندهتر و جوانتر میگرداند!
کردار و گفتار بنیصدر، حاکی از پنداری بود که با دوری از روابط قوا، و با باور به موازنه عدمی، عمل میکرد و خسته نمیشد، و عمل میکرد و خستگی را از تن همراهان خود بیرون میبرد. به این دلیل بود که پرکاری بنیصدر، علیرغم سانسورها و خودسانسوریها، بر کسی پوشیده نماند و نخواهد ماند. محتوا و تولیدات انبوه وی، خود گواه این مدعی است. تولیدات وی به کتابهایی که منتشر کرده محدود نمیشود. در این اواخر، و علیرغم کسالتی که هرروز شدیدتر هم میشد، در کمال امیدواری و امیددهی معمول، و شادی و شادیافرینی همیشگی، هفتهای یک مصاحبه صوتی (رادیو عصر جدید)، یک مصاحبه تصویری(تلوزیون سپیده استقلال و آزادی)، و یک گفتگوی اینترنتی (۱) داشت. به مناسبتهای مختلف، مصاحبههای نوشتاری متعدد دیگری هم برقرار میکرد و مقالات دیگری هم مینوشت و در اختیار افکار عمومی قرار میداد. به صورت نوشتاری، حداقل هفتهای یک مقاله، تحت عنوان «وضعیتسنجی» در «سایت نشریه انقلاب اسلامی در هجرت» منتشر میکرد. بسیاری از مطالب وی، در «سایت شخصی ابوالحسن بنیصدر» در دسترس است.
در آینده زندگی میکرد. برای آینده، برنامه داشت، در مقیاس فردی، و در مقیاس جمعی و ملی. چند سال پیش، برای فردا و فرداها، «قانون اساسی، بر اساس حقوق پنج گانه» را به مردم پیشنهاد کرد، و برای نقد و تصحیح و پیشنهاد، در اختیار همه در سراسر دنیا قرار داد. به رفاه و خوشی و شادی و کرامت و منزلت انسانها میاندیشید، بدون هیچ تبعیضی. دنبال قدرت نبود. برای فعالیتهای حقوقی در حال، و برای احقاق حقوق، در حال و بخصوص در آینده، نمیتوان قدرت در سر داشت. زمان قدرت، محدود است، و هرچه قدرت به سمت مطلق شدن بیشتر میل کند، زمان به صفر هرچه نزدیکتر میگردد. هرچه دوری کردن از قدرت بیشتر باشد، بُعد زمان، بیشتر درنوردیده میشود، و افق دید هرچه بیشتر باز میشود. بدین ترتیب، تعیّن زمان، برای مصدقها و بنیصدرها، یک زندان انفرادیِ تنگ و تاریک نیست. پس زمان بنیصدر، تمام نشده است.
–
ایمان را در پذیرش این دگم ناچیز نمیکنم که «خدا یکی است» چرا که اگر خدا یکی باشد و یا اینکه یک هزار و یکی باشد، وقتی در زندگی شخصی و روزانه انسان، نقشی سازنده نداشته باشد، باور به آن «خدا» مزاحمتی بیش نیست! هر موجود متعینی را که پیوسته تلاش کند با وجود نامتعین در هم آمیزد، و با هستی مطلق، اینهمانی بجوید، باایمان میدانم. از این دید، هر انسانی میتواند پیوسته، باایمانتر شود. در تجربه عملی خود با بنیصدر، وی را با ایمان یافتم، و تلاش کننده برای هرچه بیشتر باایمانتر شدن. با بشردوستی، با تلاش برای شناختن و شناساندن حقوق و سعی در احقاق حقوق، که ذاتی بشر، و در نتیجه همهمکانی، و همهزمانی، و بدون هیچ تبعیضی همهکسانی هستند، ایمان در بعد غیرخاکی، متبلور میگردد. در این صورت، مکان مومن، به کالبد خاکی محدود نمیشود و انسان باایمان، چه در قید حیات خاکی و یا بعد از آن، هرچه بیشتر تعیّن و محدودیتهای بُعد مکان را درمینوردد. انسان باایمان، خود را نسبی میبیند، و از کیش شخصیت، از خودشیفتگی و از پرستش شخصیت دیگران، پرهیز میکند. مصدق، باایمان بود، مومن بود، چرا که رویِ به ملت، و پشت به قدرت، قدرتهای داخلی و قدرتهای خارجی، داشت. ولی او هم مانند من و شما و بنیصدر و…، یک انسان بود، من و شما و بنیصدر هم میتوانیم مصدق باشیم. هر انسانی، میتواند یک مصدق باشد. هر ایرانی، یک مصدق! اگر مطلقاندیش نباشیم و اگر انسان را، خود را موجودی نسبی و فعال بدانیم، از خود باید بپرسیم اگر مصدق خوب بود، من چرا خوب نباشم؟ بنیصدر یک مصدقی بود. به این ترتیب است که با وجود تخریب مصدق، و علیرغم تلاش برای منزوی کردن بنیصدر در سیاهچاله خفقان و اختناق، با اعمال این همه سانسورها، با تحمیل این همه خودسانسوریها، و در این پیچاپیچ تفتیش و ممیزی و همرنگی و سکوت و خاموشی و…، بازتاب سفر آخرت بنیصدر، در رسانههای دنیا، بازتابی داشته است که امروز اینگونه شاهد آن هستیم. با اینکه قدرتها، در جنگ روانی علیه مردم، همیشه مجبور هستند خادمها را خائن، و خائنها را خادم بنمایانند و تبلیغ کنند، این روزها شاهد آن هستیم که کسانی از حداقل شعور و ذکاوت سیاسی برخوردار هستند، در این زمان به خود این جرات را نمیدهند که چون همیشه به ترور شخصیت بنیصدر بپردازند.
–
آقای ابوالحسن بنیصدر به مردم خادم بود.
پس دعا بکنیم که: …انشاءالله روحش شاد باشد…؟
نه! بجای فقط دعا و ثنا، بهتر است از خود بپرسیم که: من، به سهم خود و به نوبه خود، چه کارهایی باید انجام بدهم و چه کارهایی نباید انجام بدهم که روح بنیصدر، و روح همه خادمان به مردم شاد بشود؟
علی صدارت
https://alisedarat.com/contact-us/
❊❊❊❊❊
https://alisedarat.com/1400/07/17/8104/
❊❊❊❊❊
(۱) قسمتی از گفتگوهای هفتگی با آقای بنیصدر، که در واقع یک «کارنامه» است را در ذیل میآورم، برای آگاهی از قسمتی از کارنامه بنیصدر، چه بهتر که آنرا از زبان خود او بشنویم:
–
❊❊❊❊❊
اشارهای به قسمتی از کارنامه خط استقلال و آزادی در ۴دهه گذشته:
جلسه اول:
https://alisedarat.com/1398/11/22/5659/
جلسه دوم:
https://alisedarat.com/1398/11/28/5692/
جلسه سوم:
https://alisedarat.com/1398/12/05/5723/
–
❊❊❊❊❊
کارنامه رئیس جمهور بنیصدر
جلسه ۱ =
https://alisedarat.com/1399/04/09/6268/
جلسه ۲ =
https://alisedarat.com/1399/04/16/6284/
جلسه ۳ =
https://alisedarat.com/1399/04/23/6328/
جلسه ۴ =
https://alisedarat.com/1399/05/06/6435/
جلسه ۵ =
https://alisedarat.com/1399/05/13/6468/
جلسه ۶ =
https://alisedarat.com/1399/05/20/6490/
جلسه ۷ =
https://alisedarat.com/1399/05/27/6516/
جلسه ۸ =
https://alisedarat.com/1399/06/10/6564/
جلسه ۹ =
https://alisedarat.com/1399/06/17/6595/
جلسه ۱۰ =
https://alisedarat.com/1399/06/24/6677/
جلسه ۱۱ =
https://alisedarat.com/1399/06/31/6693/
جلسه ۱۲ =