اما ناگفته نماند با اینکه مبانی نظریۀ فهم پازلی قرآن، مدیون منظومۀ فکری فلسفی استاد بنی صدر بوده است، اما با رویکرد ایشان در فهم قرآن، خوانایی نداشته است، چرا که استاد قائل بوده اند که “چون حق است، خدا می گوید”، نه اینکه “چون خدا می گوید، حق است”؛ و حال آنکه نظریۀ فهم پازلی قرآن متکی است بر اینکه “چون خدا می گوید، حق است”، که در این خصوص، در مقالۀ “بنی صدر و عدم جواز گذار از ثبوت احکام اجتماعی قرآن” نوشته ام:
“لازم به ذکر است که نگارندۀ این سطور، علیرغم همدلی موسع با «منظومۀ فکری، فلسفیِ ابوالحسن بنی صدر»، با این نظر وی در مورد قرآن مبنی بر اینکه «چون حق است، خدا می گوید، و نه چون خدا می گوید، حق است»، از وجهی موافق نیست. زیرا «چون حق است، خدا می گوید»، نافیِ «چون خدا می گوید، حق است» نیست. وقتی قائل باشیم که خدا حق مطلق است و از او جز حق صادر نمی شود، پس می توانیم قائل باشیم که «چون خدا می گوید، حق است». از اتفاق در مورد فهم قرآن، تمسک به اینکه «چون خدا می گوید، حق است» راهگشاتر است از تمسک به «چون حق است، خدا می گوید». زیرا قرآن در زمرۀ مقولاتی است که «ایمان» به آن تعلق می گیرد، بنابراین نمی توان به این اکتفا کرد که «چون حق است، خدا می گوید»، چرا که شما وقتی به چیزی ایمان می آورید، یعنی حجت آن را هنوز درنیافته اید و برایتان صحت آن یقینی نشده است، اما از شواهد و قرائن، درستی آن را میپذیرید و به آن عامل میشوید و زمانی که نتایج آن محقق شد، به حقانیت آن یقین مییابید… (اما) وقتی که متمسک میشویم به «چون حق است، خدا می گوید» تنها راه پی بردن به حقانیت قرآن، به عمل و به تجربه درآوردن آیات آن در همۀ زمان ها و همۀ مکان ها است تا مشاهده کنیم که رهنمون های آن، در همۀ زمانها و مکان ها قابل اجرا و ثمربخش می باشند. و این راهی است که چون هیچگاه همگان آن را به اجرا در نیاورده و نمی آورند، (پس درنتیجه همه زمانی و همه مکانی نمی باشد،) در دنیا به سر منزل مقصود منتهی نمی شود، بلکه در آخرت است که انسان ها در مییابند که «چون حق است، خدا می گوید».”
به عبارت دیگر؛ اگر مبنای ما “چون حق است، خدا می گوید” باشد، از پس تجربه های مکرر می توانیم در خصوص حقانیت فهمی از فهم های قرآن داوری کنیم، و حال آنکه قرار بوده است، قرآن هدایت گر ما باشد، نه اینکه ما آزمون و خطاء کنندۀ آن باشیم! پس در فهم قرآن، اصالت با این است که “چون خدا می گوید، حق است” و در نتیجه باید قرآن را متکی به خودش در چارچوب امور مستمر واقع که تجربه شده اند، روز به روز بهتر فهمید.
در پایان امیدوارم با رویکرد نقادانه بتوانیم هرچه بیشتر از منظومۀ فکری فلسفی استاد بنی صدر که به حق گنجینه ای بس ارزشمند است، بهره مند شویم و تعالی بر تعالی بیفزاییم و ادامه دهندۀ راهش باشیم.
نیما حق پور- ۲۵ مهر ۱۴۰۰،
www.instagram.com/nima_haghpoor
www.t.me/nima_haghpoor