رژیم جمهوری اسلامی ایران، پس از امضای یک قرارداد ۲۵ ساله همکاری استراتژیک با دولت چین در فروردین ۱۴۰۰ در تهران (طبق گفته وزیر امور خارجه ایران، این قرارداد از روز ۲۴ دی ماه ۱۴۰۰ وارد فاز اجرایی شده است)، در آستانه پیمان بستن با یک قدرت بزرگ جهانی و سلطهگر دیگر، اینبار در همسایگی شمالی ایران، یعنی دولت روسیه است. به گفته کاظم جلالی، سفیر ایران در این کشور: “در سطح عالی دو کشور بر سر انعقاد یک قرارداد ۲۰ ساله یا بیشتر توافق شده است”. او سفر ابراهیم رئیسی به مسکو در ۲۹ دی ۱۴۰۰ را “نقطه عطفی در روابط دو کشور در جهت ائتلاف سازی چون مسآله ای بسیار مهم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برای ایستادگی در مقابل غرب و آمریکا” توصیف کرده است. پیش نویس قرارداد با روسیه توسط ایران تهیه و در سفر رئیسی به مسکو در اختیار طرف روس قرار گرفت. از مفاد این قرارداد، که پنهانی حتا از دید مجلس فرمایشی اسلامی است، تاکنون اطلاع چندانی در دست نیست. تنها می دانیم که بخش بزرگی از این پیمان استراتژیک، ناظر بر همکاری و خرید تسلیحات نظامی از روسیه است و همچنین در زمینه اکتشاف میدان های گازی توسط این کشور در شمال ایران (به گفته هایی، اکتشاف «میدان گازی چالوس»).
ما پیش از این، در بیانیه ای به تاریخ ۳۱ ژوییه ۲۰۲۰ (۱۰ مرداد ۱۳۹۹) زیر عنوان: نه به طرح قرارداد اسارت بار ایران و چین، درباره پیمان استراتژیک با این قدرت سیادت طلب جهانی و ابعاد سلطه گرانه آن اظهار نظر کرده ایم. اکنون نیز، در پیِ این طرح جدید پیمان استراتژیکی با روسیه، ما همه ی آزادی خواهان و استقلال طلبان ایران را دعوت به موضع گیری و محکوم کردن چنین قراردادهای اسارت بار که هدف شان چیزی جز حفظ و بقای رژیم جمهوری اسلامی ایران از یکسو و گسترش منطقه نفوذ قدرت های بزرگ استیلا طلب جهانی نیست می کنیم.
اما آن چه که در یک موضع گیریِ کلان و در پرتو اصول و ارزش های آزادی خواهانه، دموکراتیک و استقلال طلبانه در رابطه با پیمان های استراتژیک جمهوری اسلامی با این دو قدرت جهانی می توان از هم اکنون ابراز کرد، چنین است:
۱- این قراردادها با دو قدرت بزرگ بسته می شوند که در سطح جهانی استیلا طلب و سلطه گر اند. هر دو نیز، چون جمهوری اسلامی ایران، رژیم هایی اقتدارگرا، خودکامه و توتالیتر اند. این قراردادها در شرایط فقدان کامل دموکراسی، آزادی و عدم نظارت مردمی بر معاهدات و به طور اساسی در نبود هر گونه امکان و آزادی بحث و نقد از سوی مردم و مخالفان در هر سه کشور ایران، چین و روسیه بسته می شوند. این قراردادها، به گفته صاحب نظران و گزارشگران مختلف سیاسی، دربرگیرنده مفاد پنهانی و غیر علنی در جهت تأمین منافع استراتژیک این دو قدرت جهانی است. دو قدرتی که جمهوری اسلامی ایران امروز به هم پیمان، متحد و مؤتلف منطقه ای و زیر نفوذ آن ها تبدیل شده است.
۲- این قراردادها به ویژه در جهت وابسته کردن هر چه بیشتر و ژرف تر کشور ایران به روسیه و چین عمل می کنند: وابستگی اقتصادی، مالی، تجاری، نظامی، انرژتیکی، تکنولوژیکی، اطلاعاتی، سیاسی و غیره. از نقطه نظر این پیمان ها سخت اسارت بار بوده، وابستگی ایران به دو قدرت نامبرده را برای چندین دهه موجب خواهند شد. سرسپردگی جمهوری اسلامی به این دو قدرت بزرگ و استیلا طلب جهانی را امروزه آشکارا در همه ی زمینه ها مشاهده می کنیم. آخرین نمونه و نمایش بی شرمانه آن، پشتیبانی کامل رژیم ایران و شخص رهبر دیکتاتور آن، خامنه ای، از جنگ تجاوزکارانه و اشغالگرانه روسیه و از دیکتاتور آن، پوتین، علیه کشور مستقل اوکراین و مردم مقاوم آن است.
۳- این قراردادهای استراتژیک موجب تقویت و تحکیم رژیم جمهوری اسلامی در ادامه سیاست های داخلی اش مبنی بر اِعمال دیکتاتوری، بنیادگرایی اسلامی، اختناق، سرکوب، ستم و ترور … می شوند. با برخورداری از حمایت و کمک های همه جانبه، به ویژه تسلیحاتی روسیه و چین، دیکتاتوری حاکم می تواند دست به سرکوب هر چه بیشتر و سهمگین تر اعتراضات عمومی و سراسری مردم و جنبش های زنان، زحمتکشان، معلمان، بازنشستگان … و دیگر اقشار مردمی برای کسب آزادی و دموکراسی در ایران زند. در نتیجه از این راه به بقای چهل و سه ساله ننگین خود، بازهم ادامه دهد.
۴- پیمان های استراتژیک با دو قدرت هژمونی طلب شرقی، رژیم جمهوری اسلامی ایران را ترغیب به ادامه سیاست های قدرت طلبانه و مداخله جویانه اش در خاورمیانه و خاور نزدیک، از افغانستان تا لبنان، خواهند کرد. به عنوان نمونه می توان اشاره کرد به حمایت همه جانبه مالی و نظامی از گروه ها، احزاب و جریان های بنیادگرای اسلامی و تروریستی در عراق، جنوب لبنان، غزه و یمن. همچنین، با پشت گرمی پیمان با روسیه، دفاع همه جانبه جمهوری اسلامی از دیکتاتور سوریه، بشار اسد، و نگهداری رژیم دیکتاتوری او با همکاری نظامی مشترک روسیه و ایران ادامه پیدا خواهند کرد. به طور کلی باید گفت که با این قرارداد ها که بخشاً جنبه های قویِ نظامی و امنیتی دارند، توانایی های جمهوری اسلامی برای سرکوب هر چه بیشتر جنبش های دموکراتیک، آزادی خواهانه و برابری طلبانه مردمی در خاورمیانه (در عراق، یمن، فلسطین و جنوب لبنان)، بیشتر خواهند شد.
۵- این قراردادها، از سوی دیگر، با تشدید اختلاف میان غرب (ایالات متحده و اتحادیه اروپا) و شرق ( چین و روسیه)، نه تنها راه خروج از بحران هسته ای، رفع تحریم ها و مذاکرات برجام را با مشکلات فراوان روبرو خواهند ساخت، بلکه جمهوری اسلامی را هر چه بیشتر مصمم به ادامه سیاست غنی سازی هسته ای برای ساختن بمب اتم اش خواهند کرد. بنا به گفته مقامات رسمی ایران و نماینده این کشور در گفتگوهای برجام، ایران در عرض چند ماه قادر خواهد بود، با رشد نرخ غنی سازی اورانیومی که بی پروا انجام می دهد، بمب اتم خود را بسازد.
۶- سرانجام، این پیمان های ائتلافی با روسیه و چین، تنش ها و تضادهای جنگ افروزانه موجود میان غرب و شرق، یعنی از یکسو ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و متحدین آنها، و از سوی دیگر روسیه، چین و متحدین آنها را را تشدید خواهند کرد. خطر احتمالی جنگ جهانی را افزایش خواهند دهد. می توان از هم اکنون پیش بینی کرد که با تجاوز اشغالگرانه روسیه ی پوتین به اوکراین در راستای احیای امپراطوری تزاری و یا شوروی سابق، با هژمونی طلبی جهانی و نوین رژیم توتالیتر چین برای گسترش مناطق نفوذ خود در سراسر گیتی و سرانجام با تداوم سیاست های بین المللی کشورهای دموکراتیک غربی (اروپای غربی، ایالات متحده آمریکا …) در حفظ یک نظم جهانی غیر عادلانه و نابرابرانه در جهت منافع خود …، ما امروزه وارد دنیایی پر تشنج و جدال خواهیم شد. پیمان های استراتژیکی جمهوری اسلامی ایران با روسیه و چین در بستر چنین اوضاع و احوال نگران کننده ای عمل می کنند. تنها باید امیدوار باشیم و در جهت آن تلاش کنیم که قیام ها و جنبش های اجتماعی و مردمی در سراسر جهان در همبستگی و هم کوشی با هم برای آزادی، دموکراسی، رهایی و عدم سلطه …، شرایط برآمدن دنیایی دیگر و نوین را فراهم نمایند.
جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک ایران، بنا بر اصول و ارزش های همیشه راهنمای خود که آزادی، استقلال، جمهوری، دموکراسی، حقوق بشر و جدایی دولت و دین است، در این جا اعلام می دارد که بستن پیمان هایی از نوع قرارداد ۲۰ ساله ایران و روسیه و یا قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین، و هر گونه پیمان، قرارداد یا ائتلاف اسارت بار از این دست، چه با قدرت های جهانی شرقی و چه غربی، از طرف سران رژیم دیکتاتوری ایران فاقد هر گونه اعتبار و مشروعیت دموکراتیک و مردمی است. مردم ایران، از آنجا که در طرح، تعیین، تبیین و امضای این قرارداها مطلقاً هیچ گونه نقش و دخالتی نداشته اند و ندارند، به حق می توانند، در فردای براندازی جمهوری اسلامی به دست خود، از طریق یک رایزنی آزاد و دموکراتیک، این پیمان ها را یکسره باطل اعلام کرده و ملغا نمایند.
ما بر این باوریم که مردمان ایران و خاورمیانه، با تکیه بر توانایی های مادی و معنوی خود، قادر خواهند بود که در آزادی، استقلال، دموکراسی و صلح، با مشارکت با هم و ایجاد مناسباتی برابرانه، به دور از سلطه گری و سلطه پذیری، و بدون عقد پیمان های اسارت بار با قدرت های جهانی، راه بهروزی، ترقی، شکوفایی و رهایی در کشور و منطقه خود را هموار سازند.
جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک ایران،
۸ اوت ۲۰۲۲ – ۱۷ مرداد ۱۴۰۱
————————————————
آدرس ایمیل تماس با شورای هماهنگی ج.ج.د.ل.ا.:
آدرس وبسایت تارنمای ندای آزادی:
آدرس ایمیل تماس با تارنمای ندای آزادی: