back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oائتلافها پیش از 24 خرداد انجام می گیرند و یا نمی گیرند...

ائتلافها پیش از 24 خرداد انجام می گیرند و یا نمی گیرند و آیا نقش امریکا در انتصاب این یا آن به ریاست جمهوری تعیین کننده است؟

٭ مناظره ها اگر مفاهمه هستند، بدین خاطر است که  رابطه های نامزدها بایکدیگر را آشکار می کنند:

 

  در 15خرداد 92، بازتاب، این ارزیابی را از مناظره 8 نامزد در باره مسائل اجتماعی و اقتصادی انتشار داده است:

● مناظره امروز هم شاهد همکاری عارف و روحانی و نیز ‌همکاری جلیلی و ولایتی و حداد عادل بود. این نامزدها هم ‌شفاهی و کتبی و هم از حیث برنامه‌ریزی هماهنگ می‌شدند. کوتاه آمدن جلیلی و قالیباف نسبت به یکدیگر را هم نمی‌توان نادیده گرفت، این دو از یکدیگر سؤالی نداشتند. این در حالی است که قالیباف نقطه شکاف بین طیف آیت‌الله مصباح و دیگر اصولگرایان بوده است.

● در همین حال محمد اسماعیل‌نیا، نماینده مردم بردسکن در مجلس شورای اسلامی گفته است: کاندیداهای ریاست جمهوری در اردوگاه اصولگریان، برای ائتلاف، پس از شانزدهم خرداد ماه به جمع‌بندی خواهند رسید. جامعه مدرسین و جامعه روحانیت در این زمینه نشست‌هایی ‌برگزار کرده‌اند و قرار شده پس از شانزدهم خرداد با سه محور مدنظر اصولگریان یعنی مشروعیت، مقبولیت و کارایی بر اساس نظر سنجی‌ها یک نفر از بین ولایتی، قالیباف و حداد عادل به عنوان کاندیداهای اردوگاه اصولگریان به اتئلاف برسند. این افراد گفته‌اند، اگر جلیلی هم به جمع ما بپیوندد، بر پایه نظرسنجی‌ها به نفع یکدیگر کنار خواهیم رفت و از کاندیداهای مورد نظر اصولگرایان حمایت خواهیم کرد.

  در مناظره بر سر مسائل فرهنگ و هنر نیز، همگرائی 6 تن را آشکار کرد: قالیباف و جلیلی پر رنگ تر و رضائی و ولایتی و حداد عادل و غرض کمی از آن کم رنگ تر از آن دو. عارف و روحانی هم با یکدیگر همرنگ تر بودند:

  در 15 خرداد 92، دور دوم «مناظره تلویزیونی» 8 نامزد، بمدت 4 ساعت، انجام گرفت. موضوع آن فرهنگ بود. در همان روز، بنی صدر، در برنامه افق، صدای امریکا گفت: این 8 نفر در موضوعی «مناظره» کرده اند که به آنها ربط پیدا نمی کند. سانسور را وزارت ارشاد و واواک و اطلاعات سپاه و قوه قضائیه می کنند که همه تحت امر خامنه ای هستند. 

     اما مناظره، یکسانی «گفتمان» 6 تن از 8 تن را آشکار کرد: جانبداری از سانسور. موضع عارف و روحانی، تفاوت داشت اما نه تفاوت اصولی. موضع آنها معلوم کرد که خامنه ای می خواهد اصلاح طلب بدلی راجانشین  اصلاح طلب واقعی کند. بدیهی است هیچ یک به جریان آزاد اندیشه ها و دانش ها و هنرها و اطلاع ها نپرداختند. هر 8 نفر بر دومین «مناظره»، در همان حال که آن را بهتر از «مناظره» اول دانسته اند، مورد انتقاد نیز قرارداده اند. اثر این مناظره بر برانگیختن مردم به «شرکت در انتخابات»، منفی ارزیابی شده است. در این باره، قول حسن رسولی، سخنگوی ستاد انتخاباتی عارف، بسیار گویا است:

   دغدغه طراحان این مناظره بیشتر امنیتی – انتظامی بوده است. به نظر من مناظره بر خلاف فلسفه وجودی‌اش و هدفی که مترتب بر این برنامه‌هاست، یعنی تهییج و تشویق فضای عمومی جامعه به سمت مهم‌ترین مساله روز ایران یعنی انتخابات و شور و نشاط بخشیدن به انتخابات و تلاش در جهت جذب آرای خاکستری و خاموش نه تنها نتیجه مثبتی نگرفته بلکه نتیجه عکس آن حاصل شده است.  من فکر می‌کنم که این مناظره‌ها تاکنون تاثیر منفی بر تحرک اجتماعی و انتخاباتی میان مردم داشته است و با توجه به فراگیر بودن رسانه ملی به نظرم فاصله آشکاری میان نتیجه و هدف این مناظره مشهود است.

  گاردین (6 ﮊوئن 2013) نیز «مناظره» روز پیش از آن، میان 8 «نامزد» را چنین ارزیابی کرده است: قالیباف و جلیلی یک طرف و عادل و روحانی طرف دیگر بودند. دو نفر اول، خود را در خط خامنه ای نشان می دادند. 4 تن دیگر قابلیتی در ورود به چالش با رقیبان خود نشان ندادند. 

   مناظره سوم در 17 خرداد 92 انجام شد. موضوع آن سیاست داخلی بود اما به سیاست خارجی بدل شد. در این مناظره، خامنه ای سه چهره خود را به امریکا و اروپا نشان داد: 1 – چهره تعامل، ولایتی. 2 – چهره «تهدید زدائی»، جلیلی. چهره وسط قالیباف. در پایان مناظره نیز، نامزدها در امتحان «ایدئولوﮊیک» شرکت کردند و به پرسشها در باره ولایت فقیه و دست نشاندگی خامنه ای و «فتنه 88» و… پاسخ گفتند.

   در 19 خرداد 92، سردار حجازی تهدید کرد: بعد از انتخابات، به حساب نامزدهائی که سیاه نمایئ کرده اند، رسیدگی خواهیم کرد. یعنی این که یکچند از نامزد، «انتخاب» نخواهند شد.

 

٭ پیش از 16 خرداد، معلوم بود که اگر ائتلافی روی دهد، چگونه ائتلافی خواهد شد:

 

  در صورتی که خاتمی و هاشمی رفسنجانی به توافق برسند، یکی از دو نامزد، روحانی یا عارف، بسود دیگری کنار می رود. اگر با توجه به این فرض که «انتخابات» مهندسی می شود، ترجیح دهند هردو بمانند تا مگر آرای بیشتری کسب کنند، هردو خواهند ماند.

  در گروه 6 نفری «اصول گرا»، دو نفری که قالیباف و جلیلی باشند، کسانی هستند که احتمال نمی رود ائتلاف کنند و یکی بسود دیگری کنار برود. هرگاه ترتیب مهندسی که «سردار» سراج توضیح داده است، رعایت بگردد، 4 تن بقیه نیز نامزد باقی می مانند. مگر این که روحانی و عارف ائتلاف کنند. در این صورت، حداد عادل گفته است اصول گراها نیز کاری را که باید کرد، خواهند کرد. در 20 خرداد، حداد عادل، بسود «نامزدهای اصول گرا» از نامزدی کناره گرفت. در همین روز، متصدی ستاد او گفت: با جلیلی صحبت شده است که او از نامزدی استعفاء کند. 

   در 20 خرداد، کرباسچی گفت: هیأت مشورتی که خاتمی تشکیل داد روحانی را نامزد شناخت. تا پایان این روز، عارف واکنش نشان نداد.

 

 

 

٭ وارونه سازی «ماهرانه» خامنه ای و آلت فعل او جلیلی و نقش امریکا در انتصاب یکی از نامزدهائی که می توانند منصوب خامنه ای بگردند؟:

  در 13 و 14 خرداد 92، حکومت اوباما مجازاتهای جدیدی وضع کرد. پول ایران و صنعت خودرو سازی، قربانیان این مجازاتها هستند. در ارزیابی این مجاراتها گفته شده است: انتخابات آزاد نیست و گویائی ندارد. مردم ایران نمی توانند رأی خود را اظهار کنند. به سخن دیگر، مسلوب الاختیار هستند. بنا بر این، طرف غرب دولت خودکامه ایست که برنامه اتمیش برای جهانیان خطرناک است. پس باید دست او را از ارز و حتی پول خود در معامله ها کوتاه کرد و صنعت خودروسازی را که در مالکیت دولت است، از کار انداخت.

  در 14 خرداد 92، خامنه ای در حمایت از جلیلی، گفت: این فکر که باید به دشمن امتیاز داد تا عصبانیتش فروکش کند، غلط است. راه حل استقامت در برابر زیاده خواهی های قدرت های خارجی است.

    اما هم خامنه ای و هم آلت فعل او که «تهدید زدائی» را دست آویز کرده اند، «ماهرانه»، می کوشند، با قلب واقعیت، برای توجیه سیاست ضد استقلال و ضد آزادی خویش، دست آویز بسازند. واقعیت اینست:

1 – رﮊیم، با استقرار استبداد در پی کودتای خرداد 60، سیاست خارجی خود را بر امتیاز و باج دادن گذاشته است. به شرق و غرب امتیاز و باج می دهد. نمونه ها:

● باج به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، در عمل، با  واگذاشتن منابع نفت و گاز مشترک به اختیار این کشورها و گریزگاه سرمایه های ایرانی شدن امارات متحده و قطر و نقش این دو بعنوان واسطه خریدها .

● باج سنگین بخاطر گریز از انزوا در منطقه به سوریه و حزب الله لبنان و حماس و …

● باج به روسیه و چین و هند (تنها در هند و چین 60 میلیارد دلار پول ایران  در اختیار این دو کشور است). در آنچه به روسیه مربوط می شود، دنباله روی از سیاست روسیه در آسیای میانه به زیان حقوق ملی ایران و بستانکار بودن طراز بازرگانی ایران با روسیه و دفاع نکردن از حقوق ملی ایران در دریای مازندران.

● باج دادن به ترکیه بدین خاطر که ایران گرفتار تحریمها است. 

● هزینه سنگین سیاستی که رﮊیم در مورد افغانستان و عراق اتخاذ کرده است.

● امتیاز دادن به کشورهای افریقائی، در رأس آنها افریقای جنوبی. 

● تا پیش از تحریمها، بازرگانی خارجی ایران نسبت به کشورهای اروپائی و امریکا و کانادا نیز منفی بود. 

● امتیاز دادن به برخی از کشورهای امریکای لاتین، بیشتر از همه، به ونزوئلا. 

    بنا بر این، سخن نه بر سر «تهدید زدائی» که «امتیاز و باج زدائی» است. و 

2 – سیاست رﮊیم در باره «سرمایه گذاریهای خارجی» نیز امتیاز و باج دادن ایران ویرانگری است. قرارداد با چین در باره بهره برداری از منابع نفت و گاز در حوزه فارس جنوبی و قراردادهای دیگر باز برای بهره برداری از این منابع.

3 – در آنچه به «پرونده اتمی» مربوط می شود، نیز، علاوه بر این که رﮊیم به روسیه و چین و غیر متعهدها باج می دهد، بدین خاطر که اساس سیاستش نه بر حقوق ملی که حفظ نظام است، در حقیقت، به امریکا و متحدش اروپا و اسرائیل، مرتب باج و امتیاز می دهد:

● امروز عیان است که حکومت احمدی نژاد مقاومت اقتصاد ایران را با صرف حدود 700 میلیارد دلار در تخریب اقتصاد ایران و از میان بردن هرگونه مقاومت این اقتصاد، برغم هشدارهای مکرر، امتیازی را به امریکا و اروپا و اسرائیل داده است که قابل محاسبه نیست. اگر این امتیاز را داده است، بدین خاطر بوده است که رانت خواری مافیهای نظامی – مالی و فقر روز افزون مردم ایران نیز آن را ایجاب می کرده است. خامنه ای و حزب سیاسی مسلح می پندارند مردم فقیر مطیع می مانند. 

● سیاست اتمی از آنجا که ترجمان حقوق ملی نیست و بیانگر نیاز رﮊیم به آن، بخاطر بقای خویش است، سبب شده است که رﮊیم دست آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی (تازه ترین قطعنامه اش با موافقت چین و روسیه برضد ایران به تصویب رسید) و شورای امنیت و کشورهای امریکا و اروپا را در تحمیل تحریمها به ایران بازگذاشته است. و همانطور مردم ایران مشاهده می کنند، مرتب مجازات بر ضد ایران وضع می شود و دولتهای وضع کننده این مجازاتها از حمایت افکار عمومی نیز برخوردار هستند.

    بدین قرار، خامنه ای و آلت فعل او واقعیت را وارونه می کنند تا سیاست ایران برباد ده خود را توجیه کنند. باوجود این، آیا امریکا در به ریاست جمهوری رسیدن یکی از 4 نامزد (جلیلی و قالیباف و ولایتی و روحانی یا عارف) نقشی می تواند داشته باشد؟:

بنا بر اسنادی که ویکیلیکس انتشار داده است، قالیباف و ولایتی با امریکا در ارتباط پنهانی بوده اند. امریکائی ها پنهان نیز نمی کنند که ولایتی را ترجیح می دهند. او هم وعده می دهد مسئله اتمی را با رعایت حقوق ایران حل کند. اما از آنجا که تصمیم را خامنه ای و حزب سیاسی مسلح تحت رهبری مافیاهای نظامی – مالی می گیرند، :

●  هرگاه بنا بر ادامه سیاست بحران افزائی و «تهدید زدائی» باشد، امریکا بسود جلیلی است که اثر گذار است. بدین خاطر که اگر هم بنا بر مصالحه باشد، او بطور کامل مطیع خامنه ای است.

● هرگاه بنا بر این باشد که به امریکا و اروپا علامت داده شود که ایران آماده مصالحه است، امریکا بسود قالیباف و ولایتی و روحانی (یا عارف) اثر گذار است. ازد ید بخشی از سپاه ترجیح با قالیباف است. سپاه و  خامنه ای روحانی را ترجیح نمی دهند. از این دیدگاه نیز، قالیباف و ولایتی و جلیلی، محور می شوند. 

گویا ترین اثر امریکا بر انتخابات فرمایشی مناظره 17 خرداد 8 «نامزد» بود. موضوع مناظره، سیاست داخلی بود. اما جای خود را به سیاست خارجی داد و مخاطب امریکا شد. خامنه ای با سه چهره، به اوباما پیام داد: 1 – تعامل (ولایتی ) و 2 – «تهدید زدائی» (جلیلی) و 3 – میان این دو، قالیباف.

شماره ۸۳۰ ار ۲۷ خرداد تا ۹ تیر ۱۳۹۱

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید