انتقام سید علی خامنهای از دختران و زنان
سید علی خامنهای : «برخی جوانان و نوجوانانی اند که بر اثر هیجان ناشی از ملاحظه یک برنامه اینترنتی به خیابان میآیند. چنین افرادی را میتوان با یک تنبیه متوجه کرد که اشتباه میکنند.»
سردار سلامی : امروز تلاش آمریکاییها این است که صحنه نبرد به مدارس کشیده شود، زیرا با دانش آموزان نمیتوان هیچ برخوردی کرد و دشمن به دنبال بیهویت کردن جوانان ما است هرچه فاصله جوامع ازنظر فرهنگی از فرهنگ آمریکایی بیشتر باشد شدت این تهاجم قویتر خواهد بود و هرچه تفاضل ارزشهای ما با ارزشهای آمریکایی بیشتر باشد، موج آن تهاجم بیشتر است.
معلمان، مدیران و اولیا سه رکن اصلی تربیت هستند و برداشتن روسری آغازی است برای انتهای نابود کردن انسان و این طوفان سیاه در حال انتقال به شرق است، لذا باید سدهای دفاعی را تشکیل دهیم و ما هم تمام بضاعت خود را در اختیار آموزشوپرورش قرار میدهیم تا دانش آموزان ما دچارخودباختگی در برابر فرهنگ غرب نشوند و زندگی سالم و مطهر داشته باشند.
بیش از ۱۰۰ روز از اولین حمله شیمیایی یاران و حامیان ولایتی به مدارس دخترانه در قم و بعد از آن در برخی از شهرستانهای استانهای کشور می گذرد و بیبرنامگی و سکوت حاکمیت، انسان را به یاد دوران قتلهای زنجیره ای، قتلهای کرمان، اسید پاشیهای اصفهان و مجسمه دزدیهای تهران می اندازد .
روزها گذشت و مانند همیشه تناقضات مسئولان نشان داد که این کار، کار خود آنها است به دلیل همان شیوههای سابق، سوال اینجاست که آیا تا به حال اسید پاشان اصفهان که به دستور امام جمعه خود سر وآتش به اختیار به صورت زنان و دختران اسید پاشیده اند، دستگیر شده اند؟
آیا تا به حال دزدان مجسمههای چند تنی میادین و خیابانهای تهران مشخص شده اند ؟
بنابراین به احتمال زیاد حمله کنندگان شیمیایی به مدارس ایران هم مشخص نخواهند شد، تنها در جریان هایی که محفلها افشا شده اند همانا به دلیل افشای نشریاتی بوده اند که در حداقل آزادی به آن پرداخته اند و بعد نوشتههای نشریات دلسوزان ایرانی در خارج از کشور آن را گسترش داده و چهره جریانهای جنایتکار را به مردم نشان داده اند .
افشای محفل کرمان بر اساس فتوای مصباح یزدی ، افشای محفل قتلهای زنجیرهای به فتوای خوشوقت از سوی پدر عروسش، ومشخص شدن فتوای اسید پاشی به دستور امام جمعه اصفهان و ، افشای محفل ترور حجاریان توسط سپاه پاسداران، و…
در این رابطه روزنامه اطلاعات می نویسد :
عملکرد افراط گرایان متحجر و منجمد از بدو پیروزی انقلاب، اظهر من الشمس است؛ اقداماتی همچون ترور مرتضی مطهری و دهها ترور دیگر به دست گروه فرقان؛ قتلهای زنجیرهای توسط مقامات ردهبالای وقت وزارت اطلاعات؛ ترور سعید حجاریان توسط سعید عسکر از اصحاب دخمه؛ قتلهای محفلی کرمان توسط چند فردخودسر بسیج به بهانه فساد مقتولین؛ اسیدپاشی به زنان بد حجاب توسط افراد تندرو مذهبی و … از جمله اقداماتی است که می توان به عنوان شواهد و قرائنی از نقش افراد جمود الفکر و متحجر افراطی در حوادث مهم گذشته اشاره کرد.
این روزنامه در ادامه نوشته است: هر چند عاملان اتفاقات فوق، رویکردهای فکری و اهداف متفاوت داشتند، وجه مشترک همه آنها تفکر افراطی و جمود فکری و نگاه متصلب دینی بوده است که دست به چنین اقدامات خشونت آمیزی زده اند. حال این شبهات ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است که چرا تا اوضاع به سوی آرام شدن پیش می رود،
اتفاقی جدید رخ می دهد که به گسترش تنش و نارضایی مردم می انجامد؟ چرا با متهمین برخی اتفاقات سالهای گذشته متناسب با جرم انجام شده مجازات صورت نگرفته است؟
و این که اگر اینها عامل پشت پرده مسمومیتها باشند، این مرتبه کدام جریان در سایه و منتظر قدرت پشت آن است؟
اما حمله شیمیایی به مدارس دخترانه که از آذر ماه از قم شروع شد با چه انگیزهای و از سوی چه کسانی رهبری می شود ، برای رسیدن به این هدف ابتدا به برخی از اطلاعات منتشر شده در نشریات و خبرگزاریهای داخلی اشاره می شود و سپس به گفتههای برخی از مسئولان می پردازیم و در نهایت انگیزههای این عملیات جنایتکارانه را بر می شمریم تا به هدف مورد نظر رهبری و سپاه پاسداران برسیم.
چرا می گوییم سپاه پاسداران و رهبری ، زیرا با توجه به گستردگی این عملیات و تخصصی بودن ان به هیچ وجه نمی توان این عملیات را به گردن گروهها و دستههای دیگر انداخت زیرا :
اول: هیچ نیرویی در کشور و خارج از کشور توان سپاه پاسداران در این عملیات را ندارد .
دوم: این عملیات نیازمند متخصصین شیمیایی می باشد که از عهده هر کسی بر نمی آید به جز سپاه پاسداران .
سوم: هیچ نیروی جاسوسی خارج از کشور این همه نیرو در اختیار ندارد که در شهرها و حتی شهرهای کوچک و روستاها بتواند دست به این عملیات بزند مگر سپاه پاسداران و زیر مجموعه آن بسیج که در هر روستا و شهر نیروهای سرکوبگر را در اختیار دارد .
چهارم: در جریان این عملیات ،هیچ دوربین داخلی و خارجی مدارس و خیابانهای اطراف هیچ تصویری از عاملان حمله را ثبت و ضبط ننموده اند و این در حالی است که دوربینهای مستقر وابسته به نیروهای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی در خیابانهای شهرهای ایران به خوبی می توانند تصویر زنی را که در اتوموبیل خود روسری بر سر ندارد شناسایی کرده و از طریق پیامک به اطلاع صاحب خودرو برساند که اتوموبیل را به محل نیروهای انتظامی برای توقیف ببرد.
پنجم: حتی نیروهای وزارت اطلاعات که در برخی از جنایات گذشته شریک بوده است نیز این همه توانایی و نیرو ندارد که در بیش از ۳۵۰ مدرسه شهرستانهای مختلف اقدام به این عمل نماید .
بنابراین، تنها این سپاه پاسداران است که به دستور رهبری و به شیوههای روسی دست به این عمل زده است.
ناگفته نماند که اگر به سخنان سردار حسین سلامی نظری بیفکنیم، رد پای عملیات استفاده از حملات شیمیایی را می توان دید :
در تاریخ ۲۴ مهرماه سال ۱۴۰۱، هنگامی که دانش آموزان به حمایت از دانشجویان وارد میدان مبارزه با دیکتاتوری سید علی خامنهای شدند و تصاویر خمینی و خامنهای را از کتابهای درسی خود در آورده و پاره می کردند و یا تصاویر خمینی و خامنهای را از قاب عکسهای هر کلاس درسی خارج ساخته و پاره می کردند و یا در خیابانها با همین کار مردم را به حمایت از جنبش تحریک می کردند سردار حسین سلامی پا به میدان گذارد و از ترس حرکت ۲۵ میلیونی دانش آموزان در حمایت از ۴ میلیون دانشجو و دیگر اقشار وحشت خود را با یک سخنرانی بیان داشت .
سردار سلامی: تلاش آمریکاییها این است که صحنه نبرد به مدارس کشیده شود / با مدل گذشته به دنبال تربیت دانش آموزان نرویم. مردان و زنانی که تعیینکننده نبرد نهایی هستند، معلمان هستند، یعنی آموزشوپرورش ما در قلب این نبرد ایستاده است، زیرا دشمن همه زوایای تهاجم را از ایجاد جنگ، تحریم، پدیده تکفیر، انزوای بخشی سیاسی و . .. را تجربه کرده است و با شکست مواجه شده است، امروز میدان جدیدی را برای تاختوتاز فرهنگی، سیاسی و امنیتی گشوده است که پیچیدهترین و مرموزترین میدان نبرد است که دشمن در آن حضور جدی و سنگین دارد.
در حال حاضر تهماندهای از آمریکاییها در منطقه باقی مانده است و این موضوع باعث غم و افسردگی آمریکاییها شده است، تحریم از نظر آمریکایی نسخه تسلیم کشورها بود و آن کشوری که میخواست تمام جهان اسلام را در اختیار داشته باشد امروز در ضعف و سرخوردگی قرار گرفته است و به همین علت اغتشاشات ، مسیری از اتاقهای فکر راهبردی آمریکا و انگلیس است که تا کلاسهای درس ما امتداد پیداکرده است.
هر مدرسه یک دنیا است و آن مدرسه به اندازه وسعت آرزوهای دانش آموزان آن مدرسه بزرگ است و مدرسه جهانی در درون خود دارد و معلمان هم سازنده باور و اعتقاد جامعه هستند.
امروز تلاش آمریکاییها این است که صحنه نبرد به مدارس کشیده شود، زیرا با دانش آموزان نمیتوان هیچ برخوردی کرد و دشمن به دنبال بیهویت کردن جوانان ما است هرچه فاصله جوامع ازنظر فرهنگی از فرهنگ آمریکایی بیشتر باشد شدت این تهاجم قویتر خواهد بود و هرچه تفاضل ارزشهای ما با ارزشهای آمریکایی بیشتر باشد، موج آن تهاجم بیشتر است.
محیط آموزشوپرورش اول محیط تربیت است و فقط نباید علوم حرفهای و دانشهای تجربی منتقل شود و معلمان ما باید برای دانش آموزان الگوسازی کنند. محیطهای مدارس باید برای هر دانشآموز قطب نمای اخلاقی داشته باشد تا اجازه ندهد آنان از مسیر درست خارج شوند، میتوانیم با یک دلسوزی ساده تمامی اضطرابهای دانشآموز را تخلیه کنیم. اگر ارزشهای مدرسه با خانواده تفاوت داشته باشد نوجوان دچار تنش میشود و شورش میکند.
معلمان مدیران و اولیا سه رکن اصلی تربیت هستند و برداشتن روسری آغازی است برای انتهای نابود کردن انسان و این طوفان سیاه در حال انتقال به شرق است، لذا باید سدهای دفاعی را تشکیل دهیم و ما هم تمام بضاعت خود را در اختیار آموزشوپرورش قرار میدهیم تا دانش آموزان ما دچار خودباختگی در برابر فرهنگ غرب نشوند و زندگی سالم و مطهر داشته باشند.
آغاز حمله به مدارس جهت مطهر نمودن
اولین خبرها اوایل آذرماه از هنرستان نور در قم منتشر شد. دانشآموزان این هنرستان دو بار به فاصله دو هفته دچار مسمومیت شدند. بعضی از دانشآموزان موقتا فلج شده بودند.
مهدی حسینی، خبرنگار، ۹ آذرماه درباره مسمومیت دختران در قم نوشت. ابتدا مسمومیت ۱۸ دختر دبیرستانی و دو هفته بعد ۵۱ دانشآموز منتقل شده به بیمارستان در شهرمذهبی قم چیزی نبود که از چشم رسانهها و مسئولان مغفول بماند، اما تا اوایل بهمن ماه به طور گسترده به این موضوع توجه نشد.
از نیمه بهمن ماه امسال کمکم این موضوع به صدر اخبار رسانهها آمد. همزمان موضوع مسمومیت مدرسههای عمدتا دخترانه از قم فراتر رفت و به بروجرد در استان لرستان و سپس به شهرهای دیگر از جمله اردبیل کشیده شد.
در بروجرد هم مانند قم دانشآموزان دبیرستان احمدیه سه مرتبه در سه روز پیاپی مسموم شدند.
چه تعداد مدرسه دچار مشکل شدهاند؟
اعتمادآنلاین اطلاعاتی جمع آوری کرده که نشان میدهد تا دهم اسفند ماه دستکم ۵۷ مدرسه دچار مسمومیت شدهاند که ۳۰ مدرسه در قم، ۹ مدرسه در اردبیل، ۸ مدرسه در تهران، ۵ مدرسه لرستان و استانهای خراسان رضوی، چهارمحال و بختیاری، کرمانشاه، مازندران، سمنان هر کدام با یک مدرسه دچار مشکل شدهاند.
البته آمار روزهای بعد از ۱۰ اسفند تا ۱۵ اسفند تعداد این مدارس را به بیش از ۳۵۰ مدرسه رسانده است.
همزمان با این مسمومیتها در آذرماه ۱۴۰۱ شمار زیادی از دانشجویان هم مسموم شده بودند که گزارش شده بود، مسمومیت آنها از طریق خوردن غذای آلوده بوده است. روزنامههای ایران این اتفاق را مسمومیت «زنجیره از» و گاهی مشکوک در دانشگاهها خوانده بودند.
روزنامهها نوشته بودند که دانشجویان دانشگاههای صنعتی اصفهان، خوارزمی واحد کرج و صنعتی اراک به فاصله چند روز به طور «زنجیرهای» مسموم و با اتوبوس به بیمارستان منتقل شدهاند.
…ادامه دارد