back to top
خانهتاریخاحمد رناسی- در رسای علی اردلان پاک اندیش، از یاران راهِ مصدق؛

احمد رناسی- در رسای علی اردلان پاک اندیش، از یاران راهِ مصدق؛

 

 

Ardalan Ali 130210باز گوی از نجد و از یارانِ نجد                                                                                        

تا در و دیوار را آری به وجد!                                                                                                         

علی اردلان، فرزند محمد ولی خان از بزرگان خاندان اردلان کردستان و دگر گوهری از تبار «نهضت ملی ایران»، در سال 1293 در تهران زاده شد و دوره ی ابتدایی را در «سن لویی» و سپس دوره ی دبیرستان را در «آلیانس» و سرانجام از دبیرستان دارالفنون به دیپلم ادبی دست می یابد و ادامه ی تحصیل را در دانشگاه تهران، در رشته حقوق سیاسی دنبال میدارد.

او به هنگامِ تحصیل با «علی شایگان و کریم سنجابی» که استادان او بودند دوستی می گیرد، و نیز دوره ی روزنامه نگاری را هم دنبال و ابتدا استخدام بانک کشاورزی و سپس در سال 1320 راهی وزارت دارایی می گردد. ادامه تحصیل او در دانشگاه حقوق، به دریافت مدرک کارشناسی ممتاز در علوم اداری و در سال 1324 با خانم «مه لقا وزیری» ازدواج و بَر و میوه ی آن، یک دختر و دو پسر می باشد. زنده یاد اردلان پس از شهریور 1320 به حزب ایران می گرود و در روزنامه هایی چون «سزای حقیقت» در دوره «رضا شاه» از قانون و مردم گرایی سخن میدارد و یکی از امضا کنندگان اعلامیه ایست که مخالف برگزاری انتخابات دوره سیزدهم مجلس شورا بود. در 12 آبان 1320، بجرم پخش علامیه در مخالفت با «محمد فروغی» نخست وزیر که می خواست ورود ایران را به جنگ جهانی دوم به تصویب برساند، دستگیر می شود. ماموران انتظامی برای بازرسی به خانه اش هجوم می آورند و سپس، پس از چند روز بازداشت، آزاد می گردد! او در بازه ی تاریخیِ «ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور» کوشنده بود و زمانی در کنار بقایی و مکی در سازمان «نگهبانان آزادی» و همچنین از تاسیس کنندگان حزب «میهن پرستان» و روی آور به حزب ایران بود. زنده یاد از سالهای 1320 تا 1330 در بخشهای اداری وزارت دارایی خدمت می کرد و سپس به عضویت کمیسیون مرکزی این وزارتخانه درآمد و یاری رسان به لایحه اختیارات نخست وزیری مصدق برای پاک سازیِ دستگاههای دولتی از فساد!                                              

او در پی کودتای 28 مرداد، همکاری داشت با زنده یادانی چون «آیت الله زنجانی» در نهضتِ «مقاومت ملی» و مدیر روزنامه «صر صر» که امتیاز آنرا در دوران مصدق به دست آورده بود، افشاگر کودتای «انگلیس آمریکا» شد و نخست وزیر کودتا «فضل الله زاهدی» و نیز با رویداد 16 آذر، در پوشش «شرکت تعاونی جاوید»، روی به یاری رساندن به «نهضت مقاومت ملی» بودن و در کنگره 1335 به کمیته مرکزی حزب ایران گزیده می گردد!           

زنده یاد در دوران استخدامی در وزارت دارایی، روز به روز بیشتر ارزش کارهایش نمایان و به درجات بالاتری راه گرفتن تا آنجا که در سال 1342 مدیرکل وصول مالیات تهران و بخش های پیرامونی آن میگردد، و بایسته ی یادآوری که در این زمان و به مناسبتی به خدمت آن عزیز مرد رفته بودم و پی بَری به ارزش شخصیتی او و شیفته بزرگ منشی اش شدن!   

زنده یاد اردلان در کنگره جبهه ملی در خانه «حسین قاسمیه» شرکت داشت و برگزیده شده به «شورای جبهه ملی» و نیز به هنگام رخداد پانزده خرداد، از جمله امضا کننده گان اعلامیه ای بود، مبنی برداد باختگی دولت در سرکوب و کشتار مردم، همرا ه با زنده یادانی دیگر چون «غلامحسین صدیقی، داریوش فروهر و…» می بود!

زنده یاد در دوران خیزش هایی که به قیام پیروز ملت ایران در 22 بهمن انجامید، سخت به نخست وزیر شدن «شاپور بختیار»، مخالف بود! چرا که بی روی آوری به «شورای جبهه ملی»، و پنهان از دیدِ آن جمع، با دربار در تماس بود و گونه و هنگامی خودخواهانه نخست وزیر شاه می شود، که سرپیچی از ارزشهای سیاسی و مردمی شورایی می بود، و در آن گاه تاریخی، زخمی جانکاه وارد آوردن به حزب ایران و جبهه ملی دانستن، لذا خواستار بیرون رانی او بود از آن دو سازمان ! با دریغ و درد، برده منِ خود بودنِ «شاپور بختیار»، او را به آنجا می کشاند تا جبران شکست خود را در برانگیختن «صدام حسین» به حمله به ایران، و این زمانی است که ارتش ایران، کم و بیش دچار پاشیدگی و آسیب دیده است، و صدامِ چندین بار خونخوارتر از «آیت الله خمینی» نیز، زیر نام «قادسیه دوم»، و صد البته پیروی از رهنمود «شاپور بختیار» به ایران حمله می آورد و دست می یابد به «خرم شهرو…» که به همت ارتشِ دلیرِ حماسه آفرین، نیروهای او از شهر و مکانهای دردست داشته، پس رانده می شود!؟

جنگی خانمان سوزی که از «برکت!» آن رهنمود و زیر آن «نام کذایی»، ببار آورآن ویرانه ها گشت و بیش از یک میلیون از مردم «ایران و عراق» کشته شدن، و نیز در این مدت هشت سال امکان یابی تا «استبداد اسلامی» پایه های سامانه ی فاشیستی خود را استحکام بخشد!؟

سخن از زنده یاد اردلان بود، و در دولت بازرگان وزیر اقتصاد بودن و پس از کناره گرفتن بازرگان از نخست وزیری، او هم کناره میگیرد و به هنگام دوره اول انتخابات مجلس، مردم تویسرکان او را به نمایندگی خود برمی گزینند، اما وزارت کشور استبداد تازه پای گرفته اسلامی اعتبارنامه او را رد می کند!؟

در پی متینگ جبهه ملی بر علیه لایحه نا مردمی «قصاص» در 25 خرداد 1360 و سپس مرتد خواندن «آیت الله خمینی» آن جمعیت را و خواستار انحلال جبهه ملی شدن، زنده یاد اردلان که از رهبران آن سازمان بود و مخالف لایحه کذایی، دستگیر و از دیدگاه آن سامانه ی استبدادی، داد باخته به هفت سال زندان، اما در 28 اسفند 1361 آزاد می گردد، پس از بردباری و پایداری در برابر فشارهای سخت بر او وارد شده! او در پی آزاد شدن، همچنان مبارزه در سویه ی ارزشهای «ملی مردمی» را دنبال میدارد، تا اینکه در 21 بهمن 1378 به زنده یادان پاک گوهرمی پیوندد و در بهشت زهرا، مقبره ی خانوادگی به خاک سپره می شود!                                                      

که شنید این ره دل سوز، و فریاد نکرد!؟

 

احمد رناسی 21 بهمن 1391

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید