وقتی انتخابات فرمایشی است یعنی مردم نمی توانند حق انتخاب خود را بکار برند بدین خاطر که نه آزادی نامزد شدن وجود دارد و نه آزادی بیان و اجتماع وجود دارد و نه نامزدها اجازه دارند با مردم، به زبان حقیقت، سخن بگویند و نه حتی شمارش آراء در منظر مردم انجام می گیرد، رأی دادن به رﮊیم مشروعیت نمی دهد. چنانکه رأی دادنها به رﮊیمهای شاه و صدام و مبارک و … مشروعیت نبخشیدند.
اما وقتی مردم در مقام اعتراض رأی می دهند و بخش بزرگی از جامعه نیز انتخابات را تحریم می کند، نه تنها رأی دادن مشروعیت نمی بخشد که تصدیق فقدان مشروعیت رﮊیم نیز می شود. بنا بر اطلاع، «حکم حکومتی» صادر شده است که بر آراء به نسبت افزوده شوند. هم بدین خاطر که میزان مشارکت در دادن رأی بالا جلوه داده شود و هم بدین خاطر که آرای معرف خط و ربط آقای خامنه ای، بیش از اندازه ناچیز نشوند و هم بدین لحاظ که آرای کسی که حائز اکثریت اعلام می شود با مجموع آرای دیگر نامزدها برابر شود و هم بدین جهت که شبهه مشروعیت یابی نظام قابل القاء بگردد. آقای خامنه ای و حزب سیاسی مسلح، چنان حواسشان جمع بردن بازی، بوده است که از بوجود آمدن اجماع برضد ولایت مطلقه فقیه و سیاست های او، غافل شده اند. توضیح این که اگر هم نامزد کردن آقای جلیلی بدین خاطر نبوده است که آقای خامنه ای بنا داشته است نام او را از صندوق بیرون بیاورد و می خواسته است او را مترسک کند، ناچار، او را کسی باید معرفی می کرد که نامزد او است. دوبارهم از موضع او حمایت صریح کرد. حتی یک نوبت هم کلمه «تعامل»، را نه در این «انتخابات» و نه پیش از آن، بر زبان نیاورد. و حالا، حتی برغم آرائی که بر آرای او افزوده اند، نسبت آرای او به دارندگان حق انتخاب در تهران و در کشور، به ترتیب 4.4 درصد و 7 درصد است. یعنی برضد ولایت مطلقه فقیه و سیاستهایش، نزدیک به اتفاق آراء و اجماع وجود دارد. چگونه بتوان اجماع یک ملت را در سلب مشروعیت از ولایت مطلقه فقیه و مدیریت او، مشروعیت بخشیدن به او شمرد؟
یکبار دیگر، روشن می شود که هرگاه این اجماع از راه تحریم فعال اظهار می شد، تصدیق عدم مشروعیت رﮊیم در شفافیت کامل اظهار می گشت. در عوض، هم استفاده از حق انتخاب در اعتراض از راه رأی دادن دست رﮊیم را برای معامله بر سر حقوق ملی باز نمی گذاشت و هم رﮊیم امکان پیدا نمی کرد، با استفاده از ابهام، اجماع بر ضد خود را با مشروعیت دادن مردم به خود جانشین کند.
افزون بر این، وقتی دارنده حق انتخاب، بدون برخوردار بودن از این حق، به پای صندوق رأی می رود،
5/1. بنابراین قاعده که فاقد حق، نمی تواند حق ایجاد کند، با رأی دادن هم غفلت از حق انتخاب و دیگر حقوق خویش را اظهار می کند و هم – اگر هم رأی موافق به رﮊیم بدهد – ایجاد مشروعیت برای رﮊیم نمی کند. و
5/2. مشروعیت از حقانیت نشأت می گیرد و حقانیت با بازشناسی حقوق شهروندی و حقوق ملی و عمل به این حقوق تحقق پیدا می کند. وقتی مردم یک کشور نمی توانند از حقوق شهروندی خود برخوردار شوند، چگونه می توانند به رﮊیمی که، به آنها، امکان برخورداری از این حقوق را در محدوده انتخابات فرمایشی نمی دهد، مشروعیت ببخشند و رژیم نیز به استناد رأی مردم، خود را برخوردار از مشروعیت بداند؟ کجا رأی مردم روسیه در دوران استالین به آن رﮊیم مشروعیت می داد؟ کجا رأی مردم عراق به رﮊیم صدام مشروعیت می داد؟ و
5/3. این بار، ترس از تحریم همگانی، آقای خامنه ای را ناگزیر کرد تصریح کند رأی دادن می تواند رأی به نظام نباشد و نه بر او و نه بر هیچ کس دیگر، پوشیده نیست که بخش بسیار بزرگی از آنها نیز که رأی داده اند، در مقام اعتراض به ولایت فقیه و سیاستهای او، رأی داده اند. بنا بر این، رأی دهندگانی که در مقام اعتراض رأی داده اند، هم با رأی خود تصدیق کرده اند که رﮊیم ولایت مطلقه فقیه مشروعیت ندارد و هم بر این باور بوده اند که فرصت را برای نشان دادن روحیه اعتراض و عزم خود به تغییر اظهار می کنند. اما آیا روش صحیحی بکار برده اند؟
نشریه انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۳۱ از ۹ تا۲۳ تیر ۱۳۹۲