back to top
خانهابوالحسن بنی صدرسرمقالهپاسخ پرسش دوم :آیا مردم باید آنقدر در انتخابات شرکت کنند...

پاسخ پرسش دوم :آیا مردم باید آنقدر در انتخابات شرکت کنند تا مردم سالاری برقرار شود؟:

    آیا باید همچنان در انتخابات فرمایشی شرکت کرد تا که رﮊیم نرم شود و تن به دموکراسی بدهد؟ از توجیه ها که ساخته شده است، این توجیه با استفاده از رهنمود انجیل ساخته شده اما با وارونه کردن آن. بنا بر رهنمود انجیل، درب را آنقدر بزن تا برویت باز کنند. اما چرا این توجیه وارونه رهنمود انجیل است؟ زیرا

2/ 1. بنا بر رهنمود انجیل، آدمی، در برابر درب بسته، نباید خویشتن را ناتوان انگارد. می باید همچنان بکوشد تا درب بسته بر روی او باز شود. ابتکار با انسان است. نه با قدرت. در ایران امروز، مردم در بیرون درب نیستند، در درون حصار  هستند. کاری که باید بکنند، بیرون رفتن از حصار است و نه ماندن در حصار و نرم کردن دل جبار. در حصار، استقرار دموکراسی ناممکن است. زیرا دموکراسی یعنی بیرون رفتن از حصار. مردمی که می توانند از حصار بیرون روند و، به جای آن، به زندگی در زندان تن می دهند، دستیار جبار می شوند برضد خود. فرق است میان کوشیدن برای بیرون رفتن از حصار و ماندن در آن را سرنوشت خویش انگاشتن. و

2.2. بنابر رهنمود انجیل، ابتکار با انسان است. این او است که تغییر می کند و حق دارد خویشتن را تغییر دهد. اما چون آن رهنمود را وارونه کند و بکار برد، خویشتن را از این حق که رشد آدمی در گرو بکار بردن آنست، محروم می سازد. ابتکار را به جبار می سپارد. او را تغییر دهنده خود می گرداند و روشن است که او، انسان فعال و خلاق را به انسان فعل پذیر و سازگار با جباریت خود بدل می کند

2/3. این توجیه وارونه رهنمود انجیل است چرا که رهنمود انجیل حاصل تجربه انسان فعال و خلاق است و این توجیه، انکار این تجربه و فراخواندن انسانها به فعل پذیری، آنهم پذیرفتن فعل جبار است. توضیح این که در این جهان، هیچ گاه، جامعه ای از راه رفتن به پای صندوق، بدون برخوردار بودن از حق انتخاب، دموکراسی برقرار نشده است. آیا در ایران دوران پهلوی چنین شد؟ آیا در روسیه و اروپای شرقی چنین شد؟ آیا در تونس و مصر و عراق و سوریه چنین شد؟ آیا در ترکیه و پاکستان چنین شد؟ آیا در انگلستان و امریکا چنین شده بود؟ بنای دموکراسی بر حقوقمندی و فعالیت و خلاقیت است. کجا ممکن است با بدون داشتن حق انتخاب به پای صندوق رأی رفتن و فعل پذیرانه رأی در صندوق انداختن، دموکراسی پدید آید؟ بنای دموکراسی بر فرهنگ و اخلاق حقوقمدار  است. رها کردن اصلها و ارزشها و حقوق و صندوق را به جعبه جادو بدل کردن و در انتظار بیرون آمدن دمکراسی از این جعبه نشستن، فعل پذیری نزدیک به مطلق است. نه ساختن فرهنگ و اخلاق مردم سالاری که ویران کردن آن و مبلغ ضد فرهنگ و ضد اخلاق جباریت گشتن است

2/4. این توجیه وارونه رهنمود انجیل است زیرا رهنمود انجیل در زبان قدرت ساخته نشده و انسان را در مدار بسته رابطه با قدرت قرار نمی دهد. به او نمی گوید قدرت که هیچ جز رابطه قوا نیست، واقعیت مطلق است و جز از راهی که قدرت پیش پا می گذارد، نمی توان رفت. می گوید می توان از رابطه قدرت بدر آمد و فراخنای زندگی را گستره امکانها برای رشد کرد. اما این توجیه، بیرون از رابطه مردم با جبار را نمی بیند و چون نمی تواند به صراحت، مبلغ ماندن در مدار بسته بد و بدتر بگردد، به مردم می گوید شما یک راه دارید و آن همانست که قدرت پیش پای شما می گذارد. اگر خسته نشوید و این راه را ادامه بدهید، زمانی آزاد خواهید شد. با بکار بردن منطق صوری، مردم را از این واقعیت غافل می کند که قدرت راه استقلال و آزادی را پیش پای آدمی نمی گذارد، در مدار بسته، ناگزیرش می کند آنقدر دور بزند تا گیج و ناتوان بر زمین استسلام بنشیند

2/5. این توجیه وارونه رهنمود انجیل است چرا که رهنمود انجیل میان انسان با توانائی خود و با استعداد رهبری خود رابطه برقرار می کند. می گوید به یمن استعداد رهبری و بکار انداختن توانائی های خود، درب بسته را بر روی خود بگشای. اما این توجیه انسان را از استعداد رهبری و توانائی خود غافل می کند. رهبری را به جبار می دهد. این او است که انتخابات فرمایشی را سازمان می دهد و این دارندگان حق انتخاب است که باید از حق خالی شوند و رأی بدهند. بدین سان، در این توجیه، رابطه با استعدادها ها و حقوق و توانائی ها، جای به رابطه با جبار می دهد. رهبری  نیز با جبار است. سازنده توجیه از مشاهده تناقض آشکار ساخته خود ناتوان است: نمی توان هم در بن بست ماند هم زندگی در بیرون از بن بست، زندگی در دموکراسی، را جست. حل تناقض به فراخواندن مردم به بیرون آمدن از بن بست است.

5.3. این توجیه وارونه رهنمود انجیل است چرا که حاصل تجربه انسانیت این شد که «زنگی به شستن نگردد سفید» و معنی این ادعای دروغ اینست که شستن به جای خود، بدون شستن زنگی گردد سفید. به سخن دیگر، زنگی اگر بخواهد سفید بگردد، باید زنگی بماند. انتقاد اول و اساسی به شرکت در دادن رأی وقتی انتخابات آزاد نیست، اینست که این عمل نقض حق انتخاب است و با نقض حق انتخاب صاحب حق انتخاب و انتخابات آزاد نمی توان شد.

    اثر آشکار تحریم فعال بر رفتار مردم ایران ارزش یافتن رأی در نظر آنها است. در حقیقت، فرهنگ دموکراسی وقتی پیدا می شود که هر عضو جامعه خود را شهروند و دارای حق انتخاب بداند. بنا بر این، برای رأی خود ارزش قائل شود و مسئولیت ناشی از دادن رأی را بشناسد و برعهده بگیرد. پس اگر به جای توجیه فعل پذیرانه رفتن به پای صندوق رأی، دست کم ارزشمندی رأی و اهمیت مسئولیت رأی دادن گوشزد می شد، می توانست ترویج مردم سالاری باشد.

 

نشریه انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۳۱ از ۹ تا۲۳ تیر ۱۳۹۲

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید