١. هرچند واقعی کردن برابری زن و مرد در حقوق در دنیای امروز از جنبه های طرف توجه قرار گرفته است، زنان در جهان امروز کماکان از سه نابرابری در حقوق مربوط به کار در رنجند. نابرابری در دستمزدها، در تصدی مقامات سیاسی و اجتماعی، و نابرابری به لحاظ زمان کار. برای مثال، مزد برابر برای کار برابر که باز به طور کامل حتی در جامعه های غربی هنوز این تضمین های حقوقی محقق نشده است و یا حق برابر برای صلاحیت برابر در تصدی مقام ها، برابری در ﺁموزش و پرورش، برابری در انتخاب کردن و انتخاب شدن و فعالیت های سیاسی و غیر ﺁنها. اما جبران نابرابری هایی که مربوط می شوند به طبیعت زن (مادری و تربیت فرزند، نابرابری از لحاظ زمان در اختیار برای انواع کارها، نابرابری در برابر پیری و بی ثباتی ازدواج ها و …) بسیار کمتر مورد توجه واقع شده اند. در سال های اخیر این نابرابری و چگونگی جبران ﺁن مورد توجه شدید بنی صدر بوده است. و
٢. جبران موقعیت و منزلت دون انسان زن در تاریخ و در نظریه های فلسفی و دین ها که در جهان امروز نیز، در عمل، منزلت زن را منزلت دون انسان نگاه داشته است. برخورداری زنان از حقوق خویش به عنوان انسان، نیازمند انتقاد مستمر همه طرز فکرها و باورهای دینی و غیر ﺁنست که زن را دون انسان می داند. در این زمینه، نقطه تمایز نقد بنیصدر نسبت به نقدهای دیگر این است که وی جریان نقد را تنها به حوزه باورهای دینی و نظریه های فلسفی پیشین تقلیل نداده است، بلکه پیوسته در آثارش بیان های قدرت مدرن را که در جوامع پیشر فته توجیه گر سرمایه داری جهانی هستند به لحاظ نقش پر زیان شان مورد انتقاد قرار داده است. از دیدگاه بنی صدر، این بیان ها در همان حال که برای زن و مرد، به طور صوری، حقوق انسان قائل میشوند، منزلت مرد و زن را تا حد «نیروی کار» فرو می کاهند و زن را «شئی جنسی» می کنند و بدین کار، بر او ستم مضاعف روا میدارند. از این منظر حتی بیان های قدرتی که به خود صفت «چپ» داده اند، نباید از انتقاد معاف شوند. چرا که بیان قدرت، هر اندازه هم کوشش کند برابر طلب باشد، باز تا زمانی که شالوده اش بر قدرت است، مبتنی بر تبعیض است.
در ادامه به صورت گذرا به بخش های دیگری از تلاش های بنی صدر در باره حقوق و کرامت زن اشاره می کنم.
١. بنی صدر در دوران پیش از انقلاب در فرانسه به مطالعه تطبیقی در باره منزلت زن در اوستا ، در تورات و انجیل، و در قرﺁن و بررسی منزلت زن در تاریخ ایران ، به خصوص نقش زن در روابط شخصی قدرت و منزلت زنان در دنیای اسلامی، می پردازد. این مطالعه برای کمک به همسرشان در انجام یک تز دانشگاهی انجام گرفت. این تحقیق گسترده سپس پایه ای شد برای کنفرانس ها و آثار دیگر بنی صدر در این موضوع. این جمله بنیصدر در کتاب خیانت به امید خطاب به همسرش بی نظیر است: «تا زنان ﺁزاد نشوند، هیچ جامعه ای ﺁزاد نمی شود». گفتنی است در جریان یکی از این کنفرانس ها در برلین کسی بلند می شود و به صورت تحریک کننده ای می پرسد، اگر زن خواست لخت مادر زاد از خانه خارج شود، با او چه باید کرد؟ بنی صدر پاسخ می دهد: «پوشش زن مثل هر حق دیگرش نباید تابع زور باشد. به زور به هیچ کس نمی توان منزلت داد، با زور تنها می توان به زن منزلت دون انسان داد، همان کاری که در جهان اسلام بنابر فلسفه ارسطویی شده است. زن می باید بتواند در مورد پوشش هر طور خواست عمل کند و بنابر این هر طور خواست از خانه خارج شود. ﺁنچه به نام اسلام در باره زن رواج داده اند، نتیجه از خود بیگانه کردن بیان ﺁزادی و حقوق و کرامت در بیان قدرت و مأخوذ از فلسفه یونانی است». جالب است بدانیم ﺁن مطالعه و کنفرانس های بعدی پس از انقلاب پیاده و تصحیح شدند و در همان سال ۵۹ آقای بنی صدر داد به ﺁقای موسوی گرمارودی- که آن زمان در دفتر رئیس جمهوری مشغول بود- برای چاپ به چاپخانه ببرد. اما روز بعد وی می آید و ادعا می کند در راه، کیف حاوی کتاب را زده اند. بعد معلوم می شود او در دفتر رئیس جمهور جاسوسی بوده است و برای توجیه این کارش هم به او چنین گفته اند که دیگران جان برای اسلام می دهند، شما ﺁبرو بدهید!
٢. تحقیق در باره جامعه شناسی تاریخی منزلت زن و جای او در خانواده، که پیش از انقلاب، قسمت به قسمت ، در مجله «مکتب مبارز» انتشار یافته است.
٣. تحقیق در باره منزلت زن و نقش او در روابط شخصی قدرت در شاهنامه که در کتابی زیر عنوان «زن در شاهنامه» در همان سال اول بعد از پیروزی انقلاب در ایران منتشر شد. پیش فهم بنی صدر در این مطالعه این است که شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی نظریه عمومی قدرت است، و نقشی که قدرت به زن بخشیده در این شاهکار ادب ایرانی با دقتی بی مانند تشریح شده است. شاهنامه از دید بنی صدر به روشنی گزارشگر منزلت و نقش زن در روابط شخصی قدرت در طول تاریخ ایران است و برای ایران امروز نیز تازه است.
۴. تحقیق در باره خانواده در اسلام، حقوق زن در خانواده، از جمله حق او بر درﺁمدی که در مدت زناشوئی حاصل می شود. بنی صدر پس از انجام این تحقیق، ﺁن را برای ﺁقای خمینی، به نجف، می فرستد و از او می خواهد، بر این حق زن تصریح کند. او می پذیرد که زن این حق را پیدا می کند، اما ﺁن را اظهار نمی کند. پس از انقلاب، این حق، با تصویب قانون، برقرار می شود.
۵. شاید جریان پرسش و پاسخ معروف میان بنیصدر و دانشجویان در دانشگاه صنعتی شریف در سال ۱۳۵۸ را شنیده باشید. یکی از شرکت کنندگان در برابر بنی صدر، ماجرای قول منتسب به حضرت علی (ع) مبنی بر اینکه زن به سه گونه ناقص است؛ نقصان در عقل، نقصان در سهم، نقصان در ایمان و … را مطرح می کند. بنی صدر با صراحت مخالفتش را با این قول بیان می کند و می گوید: «بر فرض که علی چنین فرموده باشند، حکمی از احکام دین نیست و این جانب با ﺁن مخالفم. امام صادق (ع) نیز فرمود: ما را انتقاد کنید. قول ما را با قرﺁن بسنجید، اگر نخواند، بزنیدش به دیوار». این جمله را که وی در آن دوران اسلام پرستی و در دانشگاه صنعتی شریف در حضور بسا بیشتر از ۴۰ هزار دانشجو اظهار کرد، بسا می توانست به عنوان سبّ الامام مجوز ارتداد او تلقی شود!
۶. کوشش در ارتقاء منزلت زن در دوران ریاست جمهوری اش که نتایج ﺁن مرتب «در کارنامه» به طور مستمر موضوع بحث می شد و به اطلاع مردم می رسید.
٧. ماجرای اعدام خانم فرخ رو پارسا وزیر ﺁموزش و پرورش در رژیم شاه و مداخله مستقیم بنی صدر به منظور لغو این حکم ظالمانه شاهد جالب دیگری است. صدور حکم اعدام در حالی بود که پاره ای از مدافعان اعدامش، در میان روحانیت حاکم کسانی بودند که گرچه در جبهه ضدیت با بنی صدر بودند، ولی مشاوران خانم پارسا در دوران شاه بودند. نگاهی منصفانه به همین موضوع برای اثبات انسان گرایی کم نظیر بنی صدر کافی است. در حالی که مشاوران روحانی خانم پارسا او را تنها در اختیار اداره اجرای اعدام اوین گذاشته بودند، بنی صدر در مقام ریاست جمهوری به طور کتبی او را عفو می کند و شبی را تا صبح برای جلوگیری از اعدام او تلاش می کند.
٨. بنی صدر پس از ورود به پاریس کتابی را که در ایران ربوده شده بود، با کمک همسرش باز نویسی می کند و با عنوان «زن و زناشوئی» منتشر می کند. این کتاب که تا حالا در شرایط نشر خارج سه نوبت تجدید چاپ شده است، به خاطر دسترسی آنلاین در زمره بیشترین مراجعه کنندگان اینترنتی در ایران است. دو فصل ﺁن (١١ و ١٢) مربوط به حجاب است. خوشبختانه این تحقیق جدی و مستند امروزه کمک کرده است، تابوی حجاب شکسته شود، تا حدی که تاکنون چند تن از فقیهان نواندیش مثل آقایان محسن کدیور و احمد قابل، مدعای فقه موجود مبنی بر ضرورت شرعی حکم حجاب را با دلایل شرعی و قرﺁنی، رد کرده اند.
٩. جدای از مقاله های پرشمار در دفاع از کرامت، منزلت و حقوق زن، باید به کتاب ارزشمند «حقوق انسان در قرﺁن» اشاره کرد که سه بار به فارسی و نیز به چند زبان اروپائی انتشار پیدا کرده است. نویسنده در این متن با قرائت آیات قرآن در بیان آزادی، بر آن است که «قرآن هر بار عصری را، در جریان مداوم زمان، آغاز می کند، هنر پا نهادن از دایره ممکن ها و بدان عصری با عصری جدید گزین کردن را هنر زن می داند و از او چنین کاری را می خواهد. نخستین آفریده ای که به روش قدرت باوران قیاس صوری را روش کرد و به اختلاف جنس استناد کرد، شیطان شد … در آزاد زیستن و در نژاد و رنگ و معیشت مادی و در حقوق و وظایف و در شرکت در مسئولیت رهبری اصل بر برابری است» (ص ٣١-٣٢). شایان ذکر است، این کتاب اگرچه به عربی نیز ترجمه شده، اما تا این زمان اجازه انتشار در هیچ کشور اسلامی نیافته است. گرچه هنرمندانی در ایران و جهان این قول زیبای بنی صدر در باره «ﺁزادی زن» را که «تا زن ﺁزاد نشود، هیچ جامعه ای ﺁزاد نمی شود»، در قالب های شعر و ﺁهنگ و ﺁواز بازتاب دادند، ولی متأسفانه همچنان پژوهش های مستمرِ بنی صدر و توضیح دائمی این سرمشق فکری اش بازتابی گسترده در دنیای اسلامی پیدا نکرده است.
١٠. ارائه مطالعه ای در باره فضل ها و منزلت زن به سمینار مؤسسه علوم اجتماعی ایتالیا که مورد استقبال بی نظیری قرار گرفت و در کتاب Ristendere I diritti umani در ١٩٩٣ چاپ شده است. در پایان، آیا واقعاً جای یک تحقیق معرفت شناسانه (epistemological) برای یافتن پاسخ برای این پرسش نیست که با این کارنامه کم نظیر در دفاع از حقوق و کرامت زن، چرا یک سخن دروغین که قلب آشکار حقیقت است و بسیار هم برای جامعه پر زیان است، این گونه رواج پیدا می کند؟ مگر چه سودی در پشت این دروغ خوابیده است؟ یکی از پاسخ ها به این پرسش می تواند این باشد که جریان ساختگی اشعه موی زن یک کارکرد ضد دینی (دین به معنای اسلام آزادی خواهانه) قوی دارد، زیرا با این داستان پردازی، چشم جنبش زنان و به ویژه نسل جوان کشور بر بخشی از اندیشه رهایی بسته می ماند و بدین وسیله امکان تغییر اندیشه راهنمای جمعی از گفتمان قدرت به گفتمان ﺁزادی، همچنان دور از دسترس عموم باقی می ماند. در نتیجه، جامعه اگر هم بخواهد از این رژیم و بیان دینی اش رها شود، گرفتار بیان قدرت و همواره ﺁلت قدرتمندان و تحت ستم ﺁنها باقی می ماند.
دکتر حسن رضایی،
یکشنبه ٢٩ مرداد ۱۳۸۵