پاینده ایران، ای آفریدگار پاک، ترا پرستش می کنم و از تو یاری می جویم
هم میهنان،
ملت گرایی ایرانی که در جریان تاریخ ایران و جهان از بوته آزمون حقانیت راه و درستی کردار، سرفراز برون آمده است به عنوان مکتب مترقی استقلال طلب، آزادی خواه و مخالف هر نوع بهره کشی از انسان ها، مدت هاست که با موضع گیری های روشن و بدون پرده پوشی در عرصه زندگی ایرانیان حضور دارد.
آگاهی ایرانیان نسبت به پیشینۀ تاریخی، فرهنگی، سرزمینی و هویت ملی ایرانی خویش و احساس مسئولیت در تداوم زندگی ملی و ماندگاری ملت ایران، از یک سوی موجب پدید آمدن جریان گسست ناپذیر و پرتوان حاکمیت ملت، به عنوان نگاهبان یگانگی ملی، منافع ملی، حقوق ملت، یکپارچگی میهن، و از دیگر سوی بصورت معیار مشروعیت حکومتگران در داخل و چگونگی اعمال حاکمیت ملی بر پایۀ استقلال، آزادی و توانمندی، دفاع همه جانبه از میهن و ملت در سپهر سیاست ملت ها درآمده است.
ملت ایران با کلیتی منسجم و با تاریخی روشن، پویا و تجزیه ناپذیر از جایگاه شایسته ای در جهان ملت ها برخوردار است.
هم میهن،
مردم که در هر زمان حلقه ای از زنجیرۀ بهم پیوستۀ ملت به شمار می آید، باید با گزینش و گماردن کسانی که شایستگی مدیریت جامعه را دارا هستند و با نظارت همه جانبه بر کردار و گفتار آنان، به وظیفۀ خود در برابر ملت عمل کرده تا مردم سالاری به گونۀ یک سامان تأمین کنندۀ حقوق اساسی مردم در جامعه مستقر شود. بنابر این مردم سالاری راستین پایندان حقوق تاریخی ملت، رفع تبعیض ها، استقلال و اجرای عدالت، برابری در بهره مندی استعدادها از همۀ امکانات، توسعه متوازن و بالندگی و آزادی اندیشه و بیان است.
تاریخ سرزمین ما بارها شاهد بوده است که گاه برخی از گماشتگان مردم سر از وظایفی که بر عهده شان نهاده شده برتافته و راه خودسری و استبداد در پیش گرفته اند و یا زورمدارانی قدرت را به چنگ آورده مردم را رعیت خود پنداشتند و از هیچ ظلمی بر آنان فروگذار نکردند و هرگونه صدای حق طلبانه را در گلو خفه کردند، و همچنین بیگانگانی به میهن ما یورش می آوردند و سالیان بسیار در این سرزمین به قتل و غارت می پرداختند که در برابر چنین وضعیتی جنبش های اجتماعی و ملی ظهور می کردند که وجه مشترک همۀ آنها ایرانگیری، استقلال طلبی، آزادی خواهی و عدالت جویی بوده است.
ملت در ایران بسیار پیش تر از دیگر ملت های گیتی پدید آمد و ملت گرایی ایرانی نیز آنگاه به سان تفکری ایرانشهری در حیات ملی ما ظهور و بروز کرد که هنوز ناسیونالیسم در اروپا مطرح نشده بود و اروپاییان به آن سطح از بالندگی و بلوغ اجتماعی نرسیده بودند که ویژگی های ملت را در عرصۀ گیتی دریابند، و تنها پس از انقلاب صنعتی و بدنبال بدست آوردن منابع و نیز بازار فروش کالاهای تولیدی خود به تعریفی دلخواه از ملت پرداختند که متجاوز و خوی تجاوزگری و استعماری داشت، و از آن پس نیز با در پیش گرفتن نوعی جهانخواری مبتنی بر “ناسیونالیسم تهاجمی” با یورش به سرزمین دیگر ملت ها و استعمار و استثمار مردم به حیات خویش ادامه دادند.
حال آنکه “ملت گرایی ایرانی ، ناسیونالیسم تدافعی” بوده و با تکیه بر فرهنگ کهنسال، پر بار و انسان مدار خود جنبۀ تدافعی داشته و به جایگاه شایستۀ ملت ها و انسان ها در سراسر گیتی می اندیشند، در صورتی که در پیشینۀ “ملت گرایی اروپایی (ناسیونالیسم تهاجمی)” تجاوز جایگاه ویژه ای را در بر دارد که نمادش جهانخواری و برتری نژادی و پایمال کردن حقوق انسان هاست و تاریخ معاصر جهان شاهد دست اندازی آنان به دیگر کشورهاست. بطوریکه به سبب وابستگی حاکمان در دویست سال گذشته و نیز باز تولید استبداد وابسته به بیگانه، بخش هایی از میهن ما توسط همین متجاوزان جدا شده است. از جمله سرزمین های تجزیه شده که جمعاً بیش از سه میلیون و ششصد هزار کیلومتر مربع است، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
١- گرجستان، ارمنستان، اوستیای شمالی و جنوبی، آبخازستان، اران و شروان، داغستان و چچنستان
٢- تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان
٣- افغانستان و هرات و دو سوم بلوچستان و کلات (در پاکستان امروزی)
۴- بحرین، قطر و کرانه های کنونی عربستان در خلیج فارس، عمان و امارات امروزی
۵-حوزۀ کردستان بزرگ که دو سوم آن در جنگ های عثمانی با ایران به اشغال آنان درآمد و بعدها بین سه کشور ترکیه، عراق و سوریه تقسیم شد.
این سرزمین ها، یا بر اثر جنگ های نابرابر، و یا با قراردادهای تحمیلی خفت بار و تحقیر آمیز بین شاهان سست عنصر و ضعیف ایران و قدرت های استعماری روسیه، عثمانی و انگلستان، بر ایرانیان تحمیل و جدا شده اند.
استبداد شاهان بی کفایت و درماندۀ وابسته، بی خبری از اوضاع جهان، بیسوادی و رشد خرافه گری، ناآگاهی از حقوق تاریخی ملت، تبعیض های ظالمانه، جبری اندیشیدن، سقوط ارزش های انسانی، چاپلوسی، بی خبری از حقوق شهروندی، فقر و فساد فراگیر و تحقیر ایرانیان توسط مزدوران استبداد و استعمار از جمله عوامل، ناتوانی و از رشد ماندگی ایرانیان در برابر دشمنانی بود که به قصد نابودی ایران آمده بودند و در این راه از هیچ توطئه ای فروگذار نمی کردند.
انقلاب مشروطه پاسخی در خور به همۀ این نابسامانی ها و زورگویی های دشمنان خارجی و دست نشاندگان داخلی شان بود. این انقلاب مشروعیت حکومتگران را زیر سؤال برد، خواهان دفع دخالت خارجی در امور کشور و بازگراندن حقوق از دست رفتۀ ملت گردید، و استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی را به عنوان هدف های راستین جامعۀ ایران مطرح کرد. تداوم مبارزات و تکاپوهای ضد استبدادی و ضد استعماری مردم، موجب برآمدن نهضت ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق شد که می توان آن نهضت را رزمگاه ملت گرایی ایرانی با جهانخوارگی نامید. بطوریکه شادروان داریوش فروهر دربارۀ مصدق چنین گفت: «مصدق فشردۀ آرمان های یک ملت و چکیدۀ آرزوهای سرکوفتۀ تمامی ملت های ستمدیدۀ جهان بود، اما یکپارچگی امپریالیست ها در عصر او چنان بود که روس ها به آسانی با انگلیسی ها و آمریکایی ها کنار می آمدند و پیمان در هم شکستن هر جنبش استقلال طلبانه و آزادیخواهانۀ ایرانی را به سهولت امضاء می کردند.»
مردمی که هزاره هاست در سرزمینی از سند و پامیر تا دجله و از قفقاز تا بحرین می زیند و تاریخ، فرهنگ، تمدن، سرنوشت و خواسته های مشترک دارند، ایرانی نام گرفته اند و این سرزمین «ایران» است و ما را پروای آن نیست که بازگوی حقایق و واقعیت هایی باشیم که تاریخ جهان بر آن مهر تأیید نیز می نهد. آنان که چشم عقل را فرو می نهند و زبان از گفتن حقیقت می بندند، یا ناآگاهند، یا مغرض، یا ترس خوردگانی هستند که مصلحت را در انفعال و خاموشی گزیدن می دانند. می دانیم که مخالفان سر سپرده و شماری از سران کشورهای وابسته همواره می کوشند تا یکپارچگی این سرزمین پهناور و حدت و همبستگی مردمان آن را هدف قرار دهند و مانع آگاهی ملت ها نسبت به حقوق تاریخی خویش شوند، بنابراین وظیفۀ نخست و مبرم همۀ باشندگان این منطقه از جهان است که ضمن شناخت تاریخ خود، به برپایی نهضتی منطقه ای روی آورند که ما بر آن “همگرایی بزرگ فرهنگی-اقتصادی” نام می نهیم. هدف آن تلاش برای بالندگی فرهنگی و برپایی “اتحادیه اقتصادی” به منظور یاری رسانی به یکدیگر است. ما می گوییم این برنامۀ روشن و مشخص که بر پایۀ حقوق تاریخی مردم این سامان اعلام می شود، نه تنها توسعه طلبی نیست، بلکه ضامن شکوفایی فرهنگی، توسعۀ اقتصادی و همزیستی بیشتر و بهتر است، و هیچ گونه اهداف الحاق گرایانه و یا حذفی در نظر ندارد.
هم میهنان،
به دنبال یورش ارتش متفقین و اشغال میهن مان ، جهان به عصری تازه، پای نهاد که می توان آن را عصر بازسازی هستی ملی به شیوه های مردمسالارانه خواند.
عصری که در آن ملت گرایی ایرانی آگاه پرچم برافراشتۀ ستیز با استعمار، استبداد و ارتجاع شد و نوید جهانی بهتر را بدهد تا ایران بماند، تا مردم آزاد و شاد زندگی کنند و حاکمیت ملی استقرار یابد. از این رو در هنگامه ای این چنین، شماری از جوانان آرمانخواه به مبارزه با عوامل اشغالگر سه امپریالیست روس، انگلیس ، امریکا و مزدورانشان برخاستند و در پاسخ به این نیاز ملی در انجمن نهانی گرد آمدند و در ادامه در پانزدهم شهریور ماه یکهزار و سیصد و بیست و شش، سازمان فرهنگی و سیاسی آشکاری را بنیاد نهادند که مکتب پان ایرانیسم نام گرفت و این روز را روز بنیاد نام نهادند که در اوج مبارزات نهضت ملی ایران به رهبری مصدق بزرگ برای بیرون راندن غارتگران بیگانه، بیشتر پرورش یافتگان این مکتب با استفاده از آزادی های بدست آمده در یکم آبان یکهزار و سیصد و سی، حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم را بنیاد نهادند (در سال ۱۳۴۰ با تصویب کنگره حزب تنها به نام “حزب ملت ایران” نامگذاری شد) که با تکیه بر جهان بینی پر ارج ملت گرایی راستین و به رغم گسستی که در کودتای انگلیسی امریکایی با همیاری دولت شوروی و نوکران وابسته به آنها در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در روند آزادی خواهی و سلطه زدایی پدید آورد، در راه آرمان های ملی خویش به مبارزه با استبداد ادامه داد.
حزب ملت ایران برای نیل به آزادی، حاکمیت ملی و عدالت اجتماعی در سرتاسر ایران بدور از هرگونه برتری قومی، زبانی، جنسیتی و مذهبی، به مبارزۀ بدور از کردارهای خشن باور داشته و دارد و در خجسته روز بنیاد با برخورداری از پیشینۀ نزدیک به هفتاد سال پیکار ملی و تقدیم شهدای گرانقدری چون پروانه و داریوش فروهر، و با بیش از یک عمر مبارزۀ استقلال طلبانه، عدالت خواهانۀ ضد استبدادی، از همۀ زنان و مردان ایران زمین می خواهد جدایی های دشمن شاد کن و اتهام زدن ها به یکدیگر را رها کرده با پیوستن به سازمان های سیاسی ملی و اتحادیه های صنفی در یک صف واحد منسجم، با توان بیشتر، به مبارزه با نابرابری های اجتماعی، فساد و تبعیض ها تا استقرار سامانی مردم سالار ادامه دهند، تا شاهد ایرانی آباد، آزاد و قدرتمند باشیم.
حزب ملت ایران،
تهران، ۱۵ شهریور ماه ۱۳۹۴ خورشیدی
– خجسته باد روز بنیاد
– درود به روان پاک رهبران حزب ملت ایران، داریوش و پروانه فروهر
– برچیدن زندان سیاسی – مدنی و عقیدتی یک خواست ملی است
– سامان مردم سالاری، پایندانِ عدالتِ اجتماعی، آزادی و استقلال است