حوزه ای ازحوزه های شهر تهران 1000 رأی به رئیس جمهوری اخذ کرده است. این حوزه 2 صندوق رأی برای ریاست جمهوری داشته است. در 15 ساعت، هر صندوق 500 رأی اخذ کرده است. هرگاه فرض کنیم:
1 – در شهرهای بزرگ و متوسط کشور، 15 ساعت رأی اخذ شده باشد، یعنی برفرض محال، نیمی از رأی دهندگان بمدت 15 ساعت رأی داده باشند و به هر صندوق 500 رأی ریخته شده باشند، حداکثر 15 میلیون رأی اخذ شده است.
2 – حال فرض می کنیم در شهرهای کوچک و بخش ها و روستاهای کشور به جای 10ساعت 12 ساعت رأی داده شده باشد و در آنها نیز، بنا بر محاسبه ای که بعمل آمده است، به هر صندوق 368 رأی ریخته شده باشد. میزان رأی اخذ شده 11 میلیون نفر می شود.
3 – حاصل جمع: 26 میلیون نفر می شود.
روشن است که در تمامی شهرهای بزرگ و متوسط 15ساعت رأی نداده اند و در شهرهای کوچک و روستاها نیز 12 ساعت رأی نداده اند و در روستاها این اندازه رأی به هر صندوق ریخته نمی شود.
● یکی از حوزه های تهران را حوزه معدل فرض کرده اند. در این حوزه یک صندوق بوده است و به این ترتیب، رأی اخذ کرده است: از 8 صبح تا ساعت 6 بعد از ظهر که ساعت رسمی پایان رأی گیری است، 380 رأی اخذ شده است. از 6 بعد از ظهر که زمان رأی گیری تمدید شده است، 241 رأی اخذ شده است. یعنی در هر ساعت اضافه شده 10 نفر بیشتر رأی داده اند. برفرض که در سطح استان تهران، همه جا، 15 ساعت رأی داده باشند، در سطح استان 3.65 میلیون رأی می توانسته اند رأی بدهند. نسبت به 9.4 میلیون دارندگان حق انتخاب، 39 درصد می شود. مدعی است منهای آرای سفید و باطله 4.9 میلیون نفر در استان تهران رأی داده اند. یعنی حداقل 1.25 میلیون رأی افزوده اند.
حال اگر فرض کنیم در شهرهای بزرگ، 15ساعت حداکثر بمیزان این حوزه رأی داده باشند، شهرهای بزرگ دارای 18000 حوزه، 11.6 میلیون رأی داده اند. شهرهای متوسط (24000 حوزه) بر این فرض که 12 ساعت رأی داده باشند، 9.9 میلیون نفر رأی داده اند. و هرگاه فرض کنیم شهرهای کوچک و روستاها (18000 حوزه) نیز 12ساعت رأی داده باشند، 7.3 میلیون نفر رأی داده اند. پس، در ایران 28.8 میلیون نفر رأی داده اند. بنا بر این حد اکثر، هنوز 7.9 میلیون نفر بر آراء داده شده، افزوده شده است.
●اما بر اساس زمان رأی دادن محاسبه دقیق و بی خدشه ای می توان انجام داد: زمان گرفتن دو تعرفه را زمان رأی دادن دانسته اند. زمان نوشتن دو ورقه رأی ( رأی به رئیس جمهوری و رأی به اعضای شورای شهر) را به حساب نیاورده اند. زیرا همزمان چند تن می توانند تعرفه بگیرند. با وجود این، زمان دیگری را هم از قلم انداخته اند و آن زمان انداختن دو رأی در دو صندوق و ثبت دو رأی در دو دفتر جداگانه و مهر شدن برگ هویت و خارج شدن از محل رأی گیری است. حاصل محاسبه این شده است که در شهرهای بزرگ و متوسط 15ساعت رأی داده اند. 3 ساعت از ظهر تا 3 بعد از ظهر، بخاطر گرمی هوا و زمان صرف غذا، رأی دهندگان بس اندک شماری بوده اند. حداقل زمان لازم برای ورود به محل رأی گیری و دادن ورقه هویت به متصدی و تشخیص صحت آن و گرفتن دو تعرفه را 1 دقیقه و 45 ثانیه دانسته اند. زمان بازگشت به پای صندوق و انداختن رأی به صندوق و ثبت رأی و مهر شدن ورقه هویت (شناسنامه یا کارت ملی) را صفر فرض کرده اند. نتیجه این که در ساعت 40 نفر رأی به صندوق انداخته شده است. در 12 ساعت 480 رأی می شود. در سه ساعت توقف رأی گیری نیز 36 رأی حساب کرده اند. مجموع می شود 516 رأی. و گفته اند 42 هزار از حوزه ها تعلق داشته اند به شهرهای بزرگ و متوسط. بنا بر این، در این شهرها، 21.672 میلیون نفر، حد اکثر، می توانسته اند رأی بدهند. برای شهرهای کوچک و روستاها 10 ساعت زمان رأی گیری در نظر گرفته اند و گفته اند 18 هزار از حوزه ها متعلق به این شهرها و روستاها بوده اند. جمعیت رأی دهنده را 6.2 میلیون نفر دانسته اند. جمع دو رقم 27.872 میلیون نفر می شود. بنا بر این محاسبه، 8.2 میلیون بر حداکثر آرائی که ممکن بود اخذ شوند، افزوده شده است.
غلط محاسبه این که در شهرهای کوچک و روستاها کمتر از 40 درصد رأی اخذ می شود و در شهرهای متوسط و بزرگ 66 درصد. هرگاه در آن بخش از کشور نیز به اندازه شهرهای بزرگ و متوسط رأی داده باشند، 10.9 میلیون نفر رأی داده اند و در کشور32.6 میلیون رأی داده اند. بنا بر این محاسبه، باز 3.4 میلیون بر آرای مأخوزه افزوده اند.
● اما باوجود تصحیح آرای شهرهای کوچک و روستاها، این محاسبه که بر اساس زمان رأی دادن هر یک نفر، 1:40 دقیقه، نمی تواند صحیح باشد زیرا در هیچ کجای کشور، با این تعداد حوزه و این زمان، ممکن نیست این تعداد رأی اخذ کرد. بخصوص وقتی دو «انتخابات» همزمان انجام می گیرند. حتی اگر زمان انداختن دو رأی در دو صندوق و ثبت رأی در دو دفتر و مهر کردن ورقه هویت را 20 ثانیه منظور کنیم، حداقل لازم برای این که یک نفر رأی بدهد، دو دقیقه 5 تا 10 ثانیه می شود. یعنی در هر ساعت، حداکثر 30 نفر می توانند رأی بدهند:
1 – زمان توقف رأی گیری (ظهر تا 3 بعد از ظهر) را به جای 3 ساعت، یک ساعت فرض می کنیم و می گوئیم در شهرهای بزرگ و متوسط که 42 هزار حوزه داشته اند، تعداد رأی دهندگان،حداکثر، 30 ضرب در 14 ضرب در 42000 = 16.84 میلیون نفر. این تعداد حداکثر آرای قابل اخذ می شود.
2 – هرگاه در شهرهای کوچک و روستاها نیز بمیزان شهرهای بزرگ و متوسط رأی داده باشند و بمدت 12 ساعت رأی اخذ شده باشد، 8.42 میلیون نفر رأی داده اند. جمع آراء در کل کشور حداکثر 25.26 می شود. بدین قرار، با تعداد حوزه ها و ساعات رأی گیری، ممکن نیست بتوان بیش از این رأی اخذ کرد. حتی اگر تمامی مردم می خواستند رأی بدهند، بیشتر از این تعداد نمی توانستند رأی بدهند. برای این که تمامی مردم بتوانند رأی بدهند، می باید شمار حوزه ها دو برابر می شد. بدین سان، حد اقل تقلب 11 میلیون رأی می شود که بر آراء افزوده شده اند.
●اما محاسبه ای بر اساس آرای اخذ شده برای ریاست جمهوری در شهر تهران انجام گرفته است. بنا بر آن، بطور متوسط در تهران، برای ریاست جمهوری، در هر حوزه، 760 رأی اخذ شده اند. این متوسط همان است که آرای اعلان شده توسط رﮊیم می گوید. در نادرست بودنش همین بس که تهران، به قول خود رﮊیم نیز زیر 53 درصد رأی داده اند. باز، بنا بر ارقام رﮊیم، در کشور، رأی دهندگان، نزدیک به یک برابر نیم تهرانی ها (72 درصد) رأی داده اند. حال آنکه اگر در 60000 صندوق ریاست جمهوری، بهمان اندازه رأی به صندوق ریخته شده باشد که در تهران ، 760 ضرب در 60000 = 45.6 میلیون رأی می شود. رﮊیم می تواند بگوید در شهرهای کوچک این اندازه رأی به صندوقها ریخته نشده است. اما جمعیت این شهرها و روستاها 16.5 میلیون نفر (از 50 میلیون مورد ادعای رﮊیم و نه 55 میلیون آمارگیری سال 90 که برآن افزوده نیز شده است) است و 72 درصد جمعیت شهرهای کوچک و روستاها، 12 میلیون نفر می شود. 72 درصد آرای شهرهای متوسط هم 20.2 میلیون نفر می شود. جمع این دو رقم، 33.45 میلیون نفر می شود. حال اگر شهرهای بزرگ چون مردم تهران رأی داده باشند، میزان آرای مأخوذه 13.64میلیون می شود که چون با رقم 33.45 جمع کنیم، 45.64 میلیون نفر می شود. یعنی 9 میلیون نفر بیشتر از آرای اعلان شده! اما این محاسبه که بر پایه تعداد آرای اخذ شده در حوزه ها آنطور که رﮊیم می گوید بعمل آمده، غلط فاحش دیگری نیز دارد و این اینست که درصد رأی دهندگان در تهران و شهرهای بزرگ را 80 درصد می کند که 33 درصد بیشتر از رأی دهندگان تهران به ادعای رﮊیم و 8 درصد بیشتر از 72 درصد رأی دهندگان در کل کشور، باز بنا بر ادعای رﮊیم می شود. بدین قرار، رقمی که رﮊیم بدست می دهد، با هیچ محاسبه ای جور نیست. مگر یک محاسبه و آن این که رﮊیم تعداد حوزه ها را بر پایه هر ساعت 40 رأی دهنده و 15 ساعت زمان رأی گیری، تعیین کرده باشد و در سراسر کشور، بدون توقف، در مدت 15ساعت رأی گیری شده باشد و هر حوزه تنها برای ریاست جمهوری، 600 رأی اخذ کرده باشد. در این صورت، 36 میلیون نفر می توانسته اند رأی داده باشند. امری که محال است.
● بنا بر این که در کل کشور 60000 حوزه بوده است. و بنا بر این که در شهرهای متوسط و کوچک و روستاها رأی گیری در کمتر از 10 ساعت پایان می پذیرند و در بخش ها و روستاها رأی گیری 5 ساعت نیز زمان نمی برد، هرگاه بنا را بر این بگذاریم که در سرتاسر کشور، رأی دهندگان، بمدت 14 ساعت، بدون انقطاع، در هر 3 دقیقه دو رأی به دو صندوق (ریاست جمهوری و انجمن شهر) انداخته اند، برای ریاست جمهوری، در هر ساعت 20 و در 14 ساعت 280 رأی اخذ شده اند. بنا بر این که
1 – 130 هزار صندوق رأی جمع صندوقهای رأی انجمن شهر و ریاست جمهوری بوده اند. اگرتفاوت زمان رأی گیری صندوقهای سیار (که بسیار کند تر هستند) و ثابت را نیز در نظر نگیریم، به 65 هزار صندوق مخصوص ریاست جمهوری، حد اکثر کسانی که می توانسته اند در سراسر کشور رأی بدهند، 18.2 میلیون نفر می شوند. آنها که در ایران گفته اند 18 میلیون رأی بیشتر اخذ نشده است، خواه محاسبه کرده باشند و چه اطلاع کسب کرده باشند، گفته شان با این محاسبه انطباق پیدا می کند.
بدین قرار، هرگاه رﮊیم قصدش این بود که 36 میلیون از دارندگان حق رأی – که در این «انتخابات» از این حق محروم بوده اند – رأی بدهند، می باید شماره حوزه و صندوقهای رأی را دو برابر می کرد. اما چون نمی خواسته است تمام مردم به کنار، حتی 36 میلیون از آنها رأی بدهند و می خواسته است دستش برای مهندسی آراء باز باشد، شمار حوزه ها و صندوقهای رأی را نصف کرده است.
بدین قرار، بنا بر این محاسبه، حداکثر 18.2 میلیون نفر می توانسته اند رأی بدهند، حتی اگر تحریم کنندگان را نیز در نظر نگیریم – که در استان تهران بنا بر آمار رﮊیم، 4میلیون نفر بوده اند – آرای مأخوذه را به قول کروبی، 2 برابر کرده اند. توجه باید کرد که 36 میلیون رأی مورد ادعای رﮊیم با هیچ محاسبه ای بدست نمی آید جز اینکه 18.2 میلیون رأی دهنده را دو برابر کرده باشند. باوجود این، محاسبه دیگری را که انجام گرفته است، نقل می کنیم:
● اما رﮊیم برای 50 میلیون رأی دهنده، 60000 حوزه در نظر گرفته است. هرگاه 50 میلیون را به 60000 تقسیم کنیم، با این فرض که هر رأی دهنده یک رأی می دهد و نه دو رأی، به هر حوزه 830 نفر می رسد. پس هرگاه این تعداد رأی دهندگان بخواهند یک رأی بدهند، در هر 45 ثانیه، یک رأی اخذ می شود. بدین قرار، مجریان مهندسی انتخابات، تعداد حوزه ها را برای هر رأی 45 ثانیه، معین کرده اند. اما در این «انتخابات» هرکس دو رأی داده و زمان رأی دادن به نامزدهای شورای شهر وقت گیر تر نیز هست. اما اگر هر رأی دهنده در 45 ثانیه رأی بدهد، در ساعت، در ایران، 80 نفر رأی می دهند. در 10 ساعت 800 رأی اخذ می شود. ضرب در 60000 حوزه، 48 میلیون نفر، دو رأی یکی به رئیس جمهوری و دیگری به اعضای انجمن شهر می دهند. و اگر 15 ساعت رأی بدهند، شمار رأی دهندگان 72 میلیون نفر می شود.
خواننده می تواند زمان لازم برای یافتن اسامی از میان فهرست نامزدها و نوشتن نام اعضای شورای شهر را خود انجام دهد و ببیند، چه اندازه وقت می گیرد. میزان سواد رأی دهندگان، زمان لازم را بازهم بیشتر می کند. برای وارد شدن به محل رأی گیری و دو تعرفه گرفتن و یک رأی به نامزد ریاست جمهوری و یک رأی به اعضای انجمن شهر در دو صندوق انداختن و از درب بیرون رفتن، 3:20 ثانیه وقت لازم دارد. بنا بر این، در ساعت 20 نفر و در 15 ساعت 300 نفر می توانسته اند رأی بدهند. پس، در 60000 حوزه و 130 هزار صندوق، که 65000 ( در واقع 58 هزار بوده است)از صندوقها متعلق به ریاست جمهوری بوده است، حداکثر 19.5 میلیون نفر می توانسته اند رأی بدهند. بنا بر این محاسبه، 16.2 میلیون رأی، از راه مهندسی، به آرای مأخوذه افزوده شده است.
● اما رﮊیم خود می گوید 72 درصد واجدین شرائط رأی دادن در دادن رأی شرکت کرده اند. لذا، بنا بر حداکثر 31.2 میلیون نفر، 22.46 و بنا بر حداکثر 26 میلیون رأی قابل اخذ، 18.7 میلیون نفر و بنا بر حداکثر 24.7 میلیون نفر رأی قابل اخذ – که بر اساس زمان بندی خود رﮊیم محاسبه شده است -، 15.8 میلیون نفر رأی داده اند.
هرگاه بنا را بر حد اکثر رأی دهندگان، بگذاریم و بپذیریم که 24 میلیون و 700 هزار تن رأی داده اند ، بنا بر این که صاحبان حق انتخاب 50 میلیون نفر باشند، حداکثر 49.4 درصد می توانسته اند رأی داده باشند. اما رﮊیم 5 میلیون از صاحبان حق انتخاب کاسته است تا درصد رأی دهندگان را بالا بنمایاند. بنا بر آمار گیری سال 1390، جمعیت 18 سال به بالا، 55 میلیون نفر است. بنا بر این، حداکثر رأی دهندگان 45 درصد می شود.
● اگر زمان رأی گیری را از ورود به محل رأی گیری تا خروج از آن بگیریم و بگوئیم در هر نوبت 3 نفر می توانسته اند رأی بدهند، زمان بررسی صحت ورقه هویت و ثبت در دفتر و دادن دو تعرفه 1:30 دقیقه و زمان انداختن دو رأی به دو صندوق و مهر شدن ورقه هویت و ثبت دو رأی در دو دفتر نیز 1:30 ثانیه و مدت نوشتن دو رأی 3 دقیقه (در تهران می باید 30 نام را نوشت بابت هر نام 5 ثانیه، 3 دقیقه می شود. در شهرهای بزرگ و متوسط زمان کمتری لازم است. اما در شهرهای کوچک و روستاها حوزه ها یک دفتر ثبت دارند) جمع زمان لازم برای رأی دادن، 6 دقیقه می شود. کسی که در تهران، صبح که خلوت بوده رأی داده و حوزه هم 3 دفتر ثبت نداشته است، می گوید 5 دقیقه وقت صرف رأی دادن کرده است. حال اگر فرض کنیم در حوزه ها بطور متوسط 3 دفتر ثبت وجود داشته اند و مدت لازم برای این که 3 نفر همزمان رأی بدهند، 5 دقیقه بوده است، پس در هر ساعت، حداکثر، 36 نفر می توانسته اند رأی بدهند. اگر فرض کنیم در 3 ساعت وسط روز رأی گیری هم نصف رأی داده باشند (بر اساس متوسط رأی گیری در تهران)، در جمع، در هر حوزه در طول 15 ساعت، 486 نفر رأی داده اند. بنا بر این که در شهرهای بزرگ و متوسط یکسان رأی داده باشند، 17.3میلیون رأی می شود. شهرهای کوچک و روستاها حوزه های یک دفتری بوده اند. با این حال فرض می کنیم در 12 ساعت و هر ساعت 36 نفر رأی داده باشند. هر حوزه 432 رأی اخذ کرده است و 18000 حوزه متعلق به شهرهای کوچک و روستاها 7.7 میلیون رأی اخذ کرده اند. جمع آرای کل کشور 25 میلیون نفر می شود. بنا بر این محاسبه که بیشتر از آن حوزه ها نمی توانسته اند رأی اخذ کنند، هنوز 11.7 میلیون بر آراء افزوده اند.
● و بنا بر گزارشها که می گویند رأی دهندگان در این انتخابات، 50 درصد انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد 1388 بوده اند، موافق آمار رﮊیم (40 میلیون رأی دهندگان سال 88)، 20 میلیون نفر می توانسته اند رأی داده باشند. بنا بر این که در آن انتخابات، تنها 8 میلیون رأی بر آرای احمدی نژاد افزوده باشند و شمار رأی دهندگان 32 میلیون نفر بوده باشد، این بار 16 میلیون رأی داده اند. و بنا بر این که در آن انتخابات نیز حداکثر 26.8 میلیون می توانسته اند رأی بدهند، در این «انتخابات»، 13.4 میلیون رأی داده اند. به قول کروبی که در هر انتخابات تعداد آراء را ضرب در 2 یا 3 می کردند و بهمان نسبت بر آرای کسانی که رأی می آوردند، می افزودند، : بنابر فرض اول، ضرب 2 و بنا بر فرض دوم، آراء در 2.3 و بنا بر فرض سوم، در 2.8 ضرب شده اند.
برخی از شاهدان عینی میزان را 60 درصد سال 88 گفته اند. اگر بنا را بر این بگذاریم، مردم بقیه کشور بیشتر از مردم تهران رأی داده اند و این بار، حتی 70 درصد سال 88 رأی داده باشند، باز، بنا بر آمار رﮊیم، 28 میلیون نفر رأی داده اند. و بنا بر این که تنها 8 میلیون نفر بر آرا افزوده شده باشد ( در سال 88، رقمها که کروبی و رضائی بدست دادند 30 و 32 میلیون نفر رأی دهنده بودند و اخیراً صحبت از نواری بمیان آمد که، بنا بر آن، بر آرای احمدی نژاد 8 میلیون رأی افزوده شده اند)، 22.4 میلیون نفر رأی داده اند و بنا بر این که در آن انتخابات بیشتر از 26.8 میلیون نفر نمی توانستند رأی داده باشند، تعداد رأی دهندگان در این «انتخابات»، 18.76 میلیون می توانسته اند رأی بدهند. در انتخابات سال 88، اگر هم از آرای میر حسین موسوی کاسته نشده بود، بر فرض حداکثر کسانی که می توانستند رأی بدهند، او ریاست جمهوری می یافت. این با تقلب بزرگ بود که احمدی نژاد را خامنه ای به ریاست جمهوری رساند.
● بنا بر اطلاع موثق، در «مهندسی» آراء از آرای روحانی کاسته و بر آرای نامزدهای دیگر به نسبت، افزوده اند:
نشریه انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۳۱ از ۹ تا۲۳ تیر ۱۳۹۲