☚ «سران فتنه» از جمله، خاتمی و موسوی و کروبی همچنان تحت حمله هستند:
● لاریجانی، در مصاحبه با لوموند، گفته بود که مقصر ممنوع الخروج شدن خاتمی احمدی نژاد است. در 1 آبان 92، احمدی نژاد، قول او را تکذیب کرد و گفت: اگر هم اختیار داشتم چنین کاری را نمیکردم. این امر به قوه قضائیه مربوط است. طرفه اینکه اﮊهای، «داستان» کل، میگوید: خاتمی از سران فتنه است. بنابراین، ممنوع الخروج شدنش کار قوه قضائیه و واواک تحت امر خامنهای است.
● در 31 مهر 92، همسر کروبی به روحانی نامه نوشت و از او خواست به آنچه در دوران «مبارزات انتخاباتی» گفتهاست، در باره کروبی عمل کند. او خاطر نشان کردهاست که شوهرش، هرگاه آزاد شود، زبان خویش را در دهان حبس نخواهد کرد. روحانی پاسخی به نامه او نداده است.
● در 31 و 1 آبان 92، دو خبر انتشار یافتهاند: یکی در باره بدی وضعیت مزاجی کروبی و دیگری معاینه شدن موسوی در یک کلینیک.
● در 10 مهر 92، بولتن نیوز تحریمها را یکجا به پای «سران فتنه» نوشت:
«چرا آمریکا موفق شد این تحریم ها را اعمال کند؟ پاسخ در اجماع کشورهای صنعتی بلوک غرب و نفتی منطقه است. یعنی بدون موافقت ژاپن، کره جنوبی، اروپا و شیوخ خلیج، این تحریم امکان پذیر نبود. اما چرا این اجماع بوجود آمد؟. به نظر بنده اگر برهه های زمانی را بررسی کنیم این اتفاق یک از پیامدهای انتخابات 88 بود. بعد از آن انتخابات نظام ایران از داخل تحت فشار قرار گرفته بود و مقبولیت بین المللی آن خدشه دار شده بود. در نتیجه آمریکایی ها به این نتیجه رسیدند که بهترین وقت برای فشار آوردن و امتیاز گرفتن است. شیوخ خلیج هم به عنوان متخاصم و همراه ظاهر شدند. البته اوج هنرمندی تیموتی گارتنر، وزیر دارایی قبلی آمریکا، بود که توانست دنیا را علیه ما متحد کند. این کد اشتباه است که این تحریم ها را تنها گردن دولت قبل بیندازیم. در چهار سال اول دولت آقای احمدی نژاد هم چنین رویکردی وجود داشت ولی نتیجه فعالیت های غرب صدور سه قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل بود که اگر متن آنها را بخوانید، چندان تحریم های اثرگذاری نبودند».
● ارگانهای تبلیغاتی خامنهای از تدارک فتنه بزرگی توسط امریکا خبر میدهند و این «خبر» را دلیل سخت گرفتن بر «سران فتنه» قرار میدهند. چراغ سبز را خامنهای در پیام به زائران مکه (28 مهر 92) داد:
«دولت های اسکتباری و پیشاپیش آنان آمریکا، به کمک ابزارهای رسانهئی فراگیر و پیشرفته، چهرهی واقعی خود را میپوشانند و با دعوی طرفداری از حقوق بشر و دموکراسی، رفتاری خدعه آمیز در برابر افکار عمومی ملتها در پیش میگیرند. آنان در حالی دم از حقوق ملت ها می زنند که ملت های مسلمان، هر روز بیشتر از گذشته، آتش فتنههای آنان را با جسم و جان خود لمس می کنند ».
بدینقرار، بنابر قول خامنهای، نه تنها در گذشته و نه یک فتنه، نه تنها در ایران که، در همه جا، امریکا و دیگر دولتهای استکباری، آتش فتنه روشن میکنند. اما بطور مشخص، کدام فتنه را در ایران دارند تدارک میبینند؟ در پاسخ به این پرسش،
● از فروردین سال 92 تا انتخابات ریاست جمهوری، برای توجیه نظامی کردن شهرها و مهندسی کردن انتخابات، ارگانهای تبلیغاتی خامنهای، بطور مستمر، در باره «فتنه جدید» امریکا مینویسند و میگویند. فتنه جدید تشدید تحریمها بدین قصد که شورشهای مردم سرباز کند و «انقلاب مخملی» ممکن گردد است. تا «انتخابات»، این تبلیغ همه روزه بود. از انتخابات بدین سو، شکل عوض کرده است. همچنان امریکا و اسرائیل درکار تدارک فتنه جدید هستند الااینکه این بار، توسط کسانی چون هاشمی رفسنجانی و دستیاران او و نیز سران فتنه، با توسل به قول خمینی درباره بازایستادن از سردادن شعار «مرگ بر امریکا» و بالا بردن میزان فشار از پائین، جام زهر سازش با امریکا را به «رهبر سازش ناپذیر» بنوشانند.
☚ در 2 آبان 92، مأموران رﮊیم رفتاری با دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد میکنند که در شناعت اندازه نمیشناسد. به روایت نرگس، دختر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد: «پس از آنکه به مناسبت عید غدیر همراه با خواهرم اجازه دیدار دو ساعته با پدر و مادرمان را پیدا کردیم و به ملاقات آنها رفتیم، مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفتیم.
روز چهارشنبه اول آبان ماموران امنیتی با ما تماس گرفتند و گفتند «نهار روز عید را میتوانید با پدر و مادرتان باشید.» این ملاقات با حضور دو مامور زن انجام شد.
پس از پایان ساعت ملاقات به خواسته یکی از این دو مامور، «به خانه امن اطلاعات که کنار منزل پدر و مادرم در پاستور است رفتیم که اطمینان حاصل آید چیزی از خانه پدر و مادرمان برنداشته باشیم و غیر قانونی به خارج از زندان اختر منتقل نکرده باشیم که با درخواست کثیف و غیر متعارفی از این زندانبان روبرو شدیم. اول باورکردنی نبود اما باز با بیشرمی درخواست را تکرار کرد و حتی از ما خواست لباس زیر خود را در بیاوریم.»
مادرم شاهد صحنه درگیری ماموران با فرزندانش بود و پدرم نیز صدای این برخوردها را می شنید. در پی ممانعت ما از در آوردن لباس ایشان به ما حمله ور شد و سیلی محکمی به گوش من و زهرا خواهرم زد. در تلاش بنده برای گرفتن دست ایشان برای جلوگیری از حملههای بیشتر با رفتار غیر انسانی او روبرو شدم که با وحشیگری تمام مچ دست من را گاز گرفت، وی پیاپی به ما حمله میکرد و وقتی آقای فروغی رئیس زندانبانها را صدا کردیم ایشان البته عذرخواهی کرد اما هیچ پاسخی بابت این رفتار غیر اخلاقی خود نداشتند».
مایه عبرت برای آنها که نمیخواهند واقعیت را همانسان که هست ببینند. واقعیت این است که مهندسی انتخابات را خامنه ای سازمان داده و یکی از هدفهایش حذف هاشمی رفسنجانی و گروه او و دیگری حذف میرحسین موسوی و کروبی و همفکرانشان است.
☚ تاج زاده را در اول آبان، برای درمان به بیمارستان می برند و بدون اتمام درمان، به زندان باز می گردانند.
☚ چون اصلاح طلبان و هاشمی رفسنجانی و دستیارانش و روحانی و گروهش نمیتوانند به ارگانهای تبلیغاتی خامنهای حمله متقابل کنند، احمدی نژاد را آماج حملههای روزمره خویش کرده اند. بدین ترتیب، مثلثی تشکیل شدهاست که، در آن، رأس اول که خامنهای و دستیاران او هستند به رأس دوم که «سران فتنه» و هاشمی رفسنجانی و همکاران روحانی هستند حمله میکند و این رأس به رأس سوم که احمدی نژاد و یار نزدیک او، رحیم مشائی، حمله میکند. دانستنی است که این رأس نیز اینجا و آنجا، میگوید: وقتی صلاحیت رحیم مشائی رد شد، دانستیم که قرار است روحانی رئیس جمهوری بگردد.
افتضاح جدید از افتضاحهای خمینی که بر ملاء میشود
☚ این افتضاح که «طوفان» بپا کرده است، خاطرهای است که نعیمه اشراقی، نوه دختری خمینی نقل کردهاست: یک روز، در حضور خمینی، لطیفهای را نقل میکنند که مردم برای او ساختهاند: امام فرمود: خوب است زنان پاسدارانی که در جبهه کشته میشوند را دیگر پاسدارها به عقد خود درآورند. و باز امام فرمود: کاش من یک پاسدار بودم. خمینی از شنیدن این «لطیفه» به خنده افتاده است!
طوفان اعتراض نعیمه اشراقی را ناگزیر کرد بگوید این «لطیفه» را دیگران در فیس بوک او درج کردهاند. اما اهل فن، دقیق کردهاند که هیچکس جز خود او این «لطیفه» را در فیس بوک قرارنداده است. در اینباره گفتنیها عبارتند از:
1 – ماجرا بدین خاطر که تناقض در آن نیست، راست است. دروغ خواندن آن از سوی کسانی که گمان میکنند اسطوره خمینی هنوز نشکسته است، دروغ آشکاری است. چراکه لطیفه وجود داشتهاست. میماند نقل شدن آن برای خمینی. منسوبان نزدیک به او نیز این لطیفه را شنیده بودهاند. بدینخاطر که نعیمه اشراقی هم از آن اطلاع داشتهاست. و
2 – او در این مقام نبوده است که از پدر بزرگ خود بدگوئی کند بلکه بر آن بوده است که شوخ طبعی او را تبلیغ کند. مشکل کار اینجا است که نوع تربیت او همانند نوع تربیت پدر بزرگ است:
3 – او متوجه نبوده و هنوز نیز نیست که وقتی کسی گفت تا من زندهام جنگ ادامه دارد و جنگ را نعمت خواند و گذاشت شعار «جنگ تا رفع فتنه» را سر بدهند و نسلی را در جنگی 8 ساله قربانی کرد، به لطیفه در باره شهیدان جنگ و همسران او نمیخندد. به لطیفهای که زن را تا وسیله هوس بازی او میکند، نمیخندد. اگر خندید، یعنی در آنچه به باور و ایمان ایرانیان مربوط میشود، به آنها دروغ گفته است. نوه چون پدر بزرگ به سخره گرفتن و تحقیر پاسداران و همسران آنها را امری عادی میداند. با اینکه زن است، هنوز، زن را در خور تحقیر میداند.
نشریه انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۴۰ از ۱۲ تا ۲۶ آبان