مقاله را روبرت پاری نوشته و در 4 دسامبر 2013، انتشار دادهاست:
سعودیها و اسرائیل ایران را بدترین دشمن خود میدانند و این وسوسه به القاعده فرصت دادهاست موقعیت خود را درخاورمیانه تثبیت کند. بخصوص با استفاده از جنگ داخلی سوریه که این کشور را پاره پاره کردهاست. این موقعیت جوئی به القاعده فرصت میدهد در غرب دست به یک رشته عملیات تروریستی بزند:
● اتحاد سعودیها با اسرائیل به خصومت با ایران تقدم اول بخشیدهاست و این امر سبب شدهاست که القاعده و دیگر گروههای افراطی سنی، مجال عمل پیدا کنند. در همانحال، این اتحاد تا میتواند حل شدن مسئله اتمی ایران و سوریه را مشکل میکند.
پادشاهی سعودی و حکومت نتان یاهو ایران را خطرناکترین تهدید استراتژیک میبیند و به امریکا فشار میآورند گزینه نظامی را برضد ایران بکاربرد. و به اتفاق، از شورشیان رادیکال بر ضد رژیم بشار اسد، برخوردار از حمایت ایران، کمک میرسانند.
● باوجود این، پرزیدنت اوباما و پرزیدنت ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه و یکچند از رهبران اروپا، بیش از پیش نسبت به خطر جهادگرایان سنی، نگران شده و خطر آنها را بزرگ مییابند. عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس از آنها که با القاعده پیوندها دارند و بخشهائی از سوریه را به پایگاههای تروریسم بدل کردهاند، حمایت مالی و تسلیحاتی میکنند.
● نگرانی خاطر اینان همکاری آنها را با دولت سعودیها و اسرائیل در منطقه، در معرض ابتلا قراردادهاست. از آن سو، اسرائیل و عربستان دو خصم دیرین هستند که بخاطر منافع مشترک که از میان برداشتن نفوذ ایران در منطقهاست، متحد شدهاند. این اتحاد از سرنگون کردن دولت اخوان المسلمین بر مصر، توسط ارتشیها، حمایت کردند.
در این مرحله، اتحاد نوپای سعودیها با اسرائیل بنظر خالی از خدشه مینماید. حکومت نتان یاهو تمامی آتش حمله خود را متوجه اوباما کردهاست. او از طریق محافظهکاران جدید نیز به اوباما حمله میکند:
● رهبران فکری محافظهکاران جدید، اوباما به چمبرلن و ژنو را به مونیخ تشبیه میکنند. مدعی هستند که توافقنامه ژنو همانند توافق نامه مونیخ، میان چمبرلن، نخست وزیر پیش از جنگ دوم با هیتلر، صدر اعظم وقت آلمان است. اعضای کنگره که طرفدار اسرائیل هستند، برای وارد کردن فشارهای هرچه سختتر به ایران، فشار وارد میکنند. اینان تقلا میکنند دیپلماسی اوباما را دچار شکست کنند.
● حملههای شدید و روزمره سبب شدهاند که روابط نتان یاهو نه تنها با حکومت اوباما، بلکه با برخی از حکومتهای اروپائی قطع شوند. اروپائیان از آن میترسند که القاعده دست به یک رشته ترورها در اروپا بزند.
پرزیدنت پوتین خشم خود را نسبت به دولت سعودی ابراز کردهاست. علت حمایت پرنس بندر، رئیس سازمان امنیت سعودیها از تروریستهای چچنی برضد مسابقات ورزشی المپیک زمستانی است. او روسیه را تهدید میکند اگر دست از حمایت سوریه برندارد، اینان را به دست زدن به عملیات تروریسی بر میانگیزد.
برخی از رهبران یهودی نیز نگرانی خود را از اتحاد اسرائیل با سعودیها، بخصوص با محافظه کاران افراطی که وهابیها هستند و در کینه ورزی به شیعه سخت متعصبند، ابراز میکنند.
● بدینسان، نتان یاهو، نخست وزیر اسرائیل، با انتخاب سختی روبرو است: یا متحد ماندن با متحد جدید خود در منطقه، دولت سعودیها، که لازمهاش صدمه جدید وارد کردن به اتحاد دیرین اسرائیل با واشنگتن و پایتختهای اروپائی است و یا این اتحاد قربانی بازگشت به اتحاد دیرینی با غرب کردن.
٭ منافع مشترک اسرائیل و دولت سعودیها:
● اتحاد سعودیها با اسرائیل زمانی روشد که هردو، به اتفاق، درکار سرنگون کردن رژیم بشار اسد علوی شدند. یک جنبش سنی افراطی از این رژیم نفرت داشت و صدها جهادگرا از سرتاسر دنیا، از جمله از اروپای شرقی و چچنی برای جنگ با رژیم سوریه به این کشور رفتند. اما این امر مانع از آن نشد که اسرائیل با سعودیها و این جهادگرایان متحد شوند. در اواسط سپتامبر سال جاری، مایکل اورن، سفیر اسرائیل در امریکا، اعلان کرد که اسرائیل ترجیح میدهد در سوریه افراطیهای مورد حمایت سعودیها بر رژیم تحت حمایت ایران پیروز شوند. حال اینکه رژیم اسد اساساً لائیک است.
او در مصاحبه با ژروزالم پست گفت: «بزرگترین خطر برای اسرائیل هلال استراتژیکی است که از تهران تا دمشق و از دمشق تا بیروت امتداد دارد. ما همواره خواستار سقوط رژیم سوریه بودهایم و همواره ترجیح دادهایم بدجنسانی که تحت حمایت ایران نیستند، برآنها که تحت حمایت ایران هستند، پیروز شوند».
دولت سعودیها همان استراتژی را برگزیدهاست که اسرائیل و بر ایناست که هلال شیعه شامل ایران و عراق و سوریه و حزب الله لبنان، خطر اول است و باید آن را از هم گسست.
● در پی اتحاد اسرائیل و دولت سعودیها، پرنس بندر، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت این دولت، فعال شد. او که سفیر دولت سعودی در امریکا بود و با حکومت ژرژ بوش و محافظهکاران جدید از نزدیک، همکاری میکرد، آن بیزاری از اسرائیل را که بسیاری از سعودیها ابراز میکنند، اظهار نمیکند. او بازیگری است که صحنه ژئوپلیتیک جهانی را میشناسد.
در 2 اکتبر سال جاری، کانال 2 تلویزیون اسرائیل، مقامات امنیتی ارشد اسرائیل با یک مقام ارشد دولت سعودی، پرنس بندر، در بیت المقدس دیدار کردند. این دیدار، روزی پیش از آن روی داد که نتان یاهو در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، از رابطه جدید سخن گفت: «خطرهای یک ایران مجهز به سلاح هستهای و برخاستن تهدیدهای دیگر در منطقه، بسیاری از همسایگان عرب ما را برآن داشتهاند که دریابند اسرائیل دشمن آنها نیست. و این امر، به ما امکان میدهد بر خصومتهای تاریخی فائق آئیم و روابط جدید، دوستیهای جدید برقرار کنیم و امیدهایی پدیدآوریم».
● افزون بر خصومت مشترک سعودیها و اسرائیل با ایران، این دو، در تدارک کودتای مصر شرکت کردند و کودتا حکومت مرسی و اخوانالمسلمین را از میان برداشت. سعودیها و اسرائیل از کودتای خونین ارتش مصر حمایت کردند. دلیلشان پیوند مرسی و حکومت او با اخوانالمسلمین بود. میگفتند این حکومت بخاطر پیوندش با حماس خطری برای اسرائیل و بدین خاطر که میان مذهب سنی و دموکراسی آشتی برقرار میکند، خطری برای دولت سعودی است.
در همان حال که سعودیها رژیم کودتا را از جریان پول و نفت به مصر مطمئن میکردند، اسرائیلیها نیز لابی خود در واشنگتن را بکار میانداختند تا که پرزیدنت اوباما و کنگره کودتا را کودتا نخوانند و کمک نظامی به ارتش مصر را قطع نکنند.
● اتحاد نوپا میتواند یک ابرقدرت منطقهای و بسا جهانی را پدید آورد. در همانحال که اسرائیلی استاد پروپاگاند هستند و وسائل ارتباط جمعی بسیاری را در اختیار دارند، در همان حال که لابیهای پرقدرت (بخصوص در امریکا) دارند، دولت سعودی به یمن نفت و پول میتواند حکومتهائی را به گرفتن تصمیمهای سیاسی مطلوب خویش، وادارد.
٭ راهها از یکدیگر جدا میشوند:
● اما اسرائیل و متحدان امریکائیش، محافظه کاران جدید، میتوانند مردم امریکا را در خط نگاه دارند. و این، برغم خطر سرنگون کردن سوریه بقصد وارد کردن ضربه سخت به ایران و تبدیل شدن سوریه به پایگاه جدید القاعده. روز چهارشنبه، نیویورک تایمز، در صفحه اول خود، گزارش کرد: «تشدید خشونت فرقهای، فرصتهای جدید برای جهادگرایان در خاورمیانه پدید آورده و موجب نگرانی دستگاههای اطلاعاتی و ضد تروریسم امریکا گشتهاست. استقرار القاعده در سوریه، یک خطر بالفعل است و القاعده میتواند اسرائیل و اروپا را تهدید کند.
نگرانیها عمده بخاطر پیامهای ایمان الظواهری، رهبر القاعده، در سال جای است. او استقرار در سوریه را هدف مقدم القاعده میداند.
تحلیل گران میگویند: اما از میان برداشتن گروههای جهادگرا در سوریه، با موانع سیاسی و نظامی و حقوقی مهمی روبرو است. اینکار نیز به ویران کردن خانهها و همکاری – ولو موقت – با رژیم خشن اما لائیک بشار اسد دارد. معلوم نیست کاخ سفید چه وقت حاضر خواهد شد به تغییر چنین یکه آور سیاست خود، آنهم بعد از سالها حمایت از مخالفان رژیم اسد و اصرار بر سرنگون کردن رژیم اسد. بطور قطع نیازمند گفتگوهای حساس با متحدان امریکا در خاورمیانه، بخصوص دولت سعودی دارد که حامی گروههای شورشی است.
● یک مایه نگرانی روزافزون، بزرگ شدن شمار مسلمانهای تبعه کشورهای غرب است که برای جهاد به سوریه رفتهاند و بسا به کشورهای خود بازمیگردند و تهدیدی تروریستی میگردند. میگویند حدود 1200 مسلمان اروپائی و دهها امریکائی برای جنگ به سوریه رفته اند.
٭ انتخابهای نتان یاهو:
● بدینسان، حکومت نتان یاهو با وضعیت مشکلی روبرو است. این حکومت میتواند دامنه اتحاد خود با دولت سعودی را بگسترد. اما هرگاه چنین کند، رابطه خود را با حکومت اوباما و حکومتهای اروپا بازهم خرابتر خواهد کرد. بخصوص که از دید این حکومتها اصرار این حکومت به دشمنی با دولت شیعه ایران، خطر تروریسم سنی را برای غرب بیشتر میکند.
خانواده سعودی، از دیرباز، مهر خود را برپیشانی القاعده و دیگر گروههای جهادی زدهاند. درسالهای 1980، دولت سعودی با حکومت ریگان متحد شد و در تعلیم و تسلیح و تمویل مجاهدین افغانی و جهادگرایان غیر افغانی که برضد دولت کمونیست تحت حمایت روسیه شوروی سابق، شرکت جست.
جنگ برضد روسیه شوروی در افغانستان، سبب شد که اسامه بن لادن، تبعه عربستان و تروریستهای سنی صاحب نقش شوند. اینها بودند که سازمان جهانی القاعده را بنیان نهادند. در سالهای 1980، این جهادگرایان، بعنوان رزمندگان آزادی و مدافعان دلیر اسلام، ستایش شدند. اما، در سالهای 1980، شروع کردند به هدف حملههای تروریستی خود گرداندن امریکا.
بعد، در 11 سپتامبر 2001، 19 عضو القاعده که 15 تن از آنها اهل عربستان بودند، چهار هواپیمای مسافربری امریکائی را به مهار خود درآوردند و در عملیات تروریستی بکاربردند و سبب مرگ 3000 تن در نیویورک و در ساختمان وزارت دفاع امریکا واقع در واشنگتن و در مزرعهای در پنسیلوانیا، شدند. آن زمان، بندر سفیر دولت سعودی در واشنگتن و آنقدر نزدیک به خانواده بوش بود که او را «بندر بوش» میخواندند.
بعد از ترورهای 11 سپتامبر 2001، بندر پذیرفت که با اسامه بن لادن دیدار کرده و در آن دیدار، بن لادن از کمک مالی او به جهاد در افغانستان، تشکر کردهاست. بندر به CNN گفت: من تحت تأثیر او قرارنگرفتم. بنظرم مردی ساده و بسیار آرام آمد». باوجود این، بندر مانع از آن شد که اف بی آی از روابط خانواده اسامه بن لادن با سازمان دهندگان ترورهای 11 سپتامبر جلوگیری کرد و هم او فرار اعضای خانواده بن لادن از امریکا را، بعد از یک گفت و شنود مختصر با اف بی آی، سازمان داد. تنها بخشی از گزارش کمیسیون تحقیق درباره ترورهای 11 سپتامبر، بخشی بود که به کمک مالی دولت سعودی به القاعده مربوط میشد.
● بدینسان، در همان حال که محافظه کاران جدید اوباما را، بخاطر گفتگو با ایران و انجام توافق ژنو، چمبرلن جدید میخوانند، نتان یاهو میباید تصمیم بگیرد آیا میخواهد به اتفاق دوستان جدید خود، سعودیها، مسئولیت جان و توان گرفتن القاعده را برعهده بگیرد یاخیر.
نشریه انقلاب اسلامی در هجرت ۸۴۳ از ۲۴ آذر تا ۸ دی