جمهوری اسلامی بر سه ستون ایدئولوژی ولایت فقیه، نیروهای امنیتی و تبلیغات پایه نهاده شده است. این اضلاع ثلاثه نمیتوانند بی ارتباط و مجزا از هم به حفظ و بسط قدرت پردازش نمایند. در نتیجه میباید به گونه اضلاع و مواد کاملا تنیده در هم حفظ و بسط قدرت را ایجاد نمایند. ولایت فقیه که در تضاد و تقابل با ولایت جمهور مردم ایفای نقش کرده و میکند جهت به حاشیه راندن و منکوب نمودن حق حاکمیت ملت به نیروی سرکوب گر امنیتی دست حاجت دراز کرده است. سرکوب های امنیتی هم در فقدان یک پوشش تبلیغاتی به سبک فاشیستی و استالینیستی میسر نخواهد بود. اما آنچه از اضلاع به هم پیوسته این مثلث قدرت به بیرون میتراود چیست؟ مسلم حفظ نیروهای امنیتی به هر قیمت که شده است تا در خدمت ایدئولوژی مورد نظر قرار گیرند. با چنین تبیینی است که مسلم از اعمال و رفتارهای خلاف قانون این سری نیروها در چارچوب های قدرت چشم پوشی به عمل آمده و رانت های کلان در زیر پا و کف دستانشان قرار میگیرد. اما به کدامین علت یا علل هر از چند یک بار، قدرت خلف عادت کرده و برخی از نیروهای سرکوب را متهم، مجازات و یا به طرق گوناگون تصمیم و همت به حذف آنان از گردونه گردونه شریر خود میگیرد؟ از حوزه ضلع امنیتی جمهوری اسلامی اخیرا دو خبر منتشر شده است. “بازداشت اسماعیل احمدی مقدم به همراه باند فساد مالی در تعاون ناجا” و “دستگیری و اعدام سی تن از فرماندهان سپاه پاسداران به اتهام جاسوسی برای اسرائیل” دو خبری هستند که اخیرا در فضای رسانه ای طنین افکنده اند اما دو اخبار فوق همچنان در هاله هایی از ابهام فرو رفته و مراجع قدرت در حول و حوششان اظهار نظری ننموده اند. این قلم سعی دارد تا در حد وسع به تحلیل و واکاوی دو خبر فوق همت گمارد.
اول: بازداشت احمدی مقدم و باند فساد مالی در تعاون ناجا:
الف: تا بدانجا که بر همگان معلوم است و تجربه نیز تصریح نموده و مینماید همگونی ویروس قدرت و ثروت که اصولا در فقدان نظارت ایجاد میشود زمینه های ظهور و بروز این چنین فساد های گسترده ای را در میان نیروهای امنیتی پدیدار کرده و میکند تا با احساس امنیت و فراغ خاطر دست به فسادهای متعدد، از جمله فساد مالی آلوده نمایند.
ب: فساد مالی مذکور توسط ریاست سابق نیروی پلیس جمهوری اسلامی و باند تعاون ناجا بی یک شبه به وقوع نپیوسته است. همچنین به نظر نمی رسد دسترسی و افشای چنین باند فسادی در درون نیروی پلیس جمهوری اسلامی یک شبه مقدور بوده باشد. باید اذعان داشت مقدمات واجب میتوانسته هر دو امر را جامه عمل بپوشاند. بدین قرار فساد مالی رأس هرم نیروهای پلیس مدت های مدیدی ست که انجام میپذیرفته و از سالیان قبل قدرت حاکمه در جریان زیر و بم فساد های شکل گرفته بوده است. اما چرا تا کنون حاکمیت عزمی در راستای برخورد با باند فساد شکل گرفته از خود نشان نداده بود؟
ج: قدرت حاکمه رژیم ولایت فقیه به مانند تمامی قدرت هایی که ماهیت شان مبتنی بر نقض ولایت جمهور مردم بوده به نیروهای امنیتی سرکوب گر محتاج بوده و خواهند بود. بر مبنای این نیاز اصل را بر آن قرار داده اند و می دهند تا نیروهای امنیتی از رانت های غیر قانونی که به گونه فساد های مالی و دیگر اشکال فساد بروز میابد برخوردار بوده باشند. در این خصوص ماهیت قدرت هیچگونه مانعی برای نیروهای سرکوب ایجاد ننموده و نمی نماید چرا که در صورت بروز موانع این نیروها منافعی در جهت آمال خود نیافته از نوکری قدرت حاکمه سر باز خواهند زد.
د: مضاف بر احساس امنیت و کسب منفعت از سوی نیروهای سرکوب، رانت خواری ها و اعمال فساد ها از سوی این نیروها منفعت دیگری هم برای قدرت حاکمه داشته و دارد. آلوده شدن نیروهای سرکوب به انحا فساد ها در دراز مدت میتواند به منزله ضعفی باشد که قدرت حاکمه در صورتی که نیروی سرکوب قصد بر خیانت یا هرگونه نمک نشناسی به قدرت حاکمه را داشته باشد با افشای آن توسط قدرت مهار و در غیر این صورت محذوف گردد. آنچنان بعید نیست که تصدیق نماییم حکومت فساد قصد مبارزه با فساد نیروی پلیس را نداشته بلکه، قصد و نیت بر مهار بخشی از نیروی سرکوب در جهت آمال و منافع قدرت بوده و میباشد.
دوم: دستگیری و اعدام سی پاسدار به اتهام جاسوسی برای اسرائیل:
الف: رژیم اسرائیل بر مبنای نژاد بنا نهاده شده و بدین منظور رژیمی ست که فی نفسه در تار و پود وجودش آپارتاید یافته و نهفته است. با قبول این باور نفوذ سرویس های جاسوسی در ساختارهای دولتی و امنیتی اسرائیل کاری اگر نگوییم غیر ممکن باید بگوییم بس دشوار است. چرا که برای راه یافتن و نفوذ به داخل بافت امنیتی اسرائیل ابتدا میباید برادری را اثبات و سپس مطالبه ارث و میراث نمود. اثبات برادری در صورتی محقق خواهد شد که شخص و یا اشخاص اثبات نمایند که از تباری یهودی برخوردار بوده اند که اکنون کاری بسیار شاق و غیر ممکن مینماید. این کار پس از جنگ جهانی دوم در هنگام تولد اسرائیل توسط مرحوم جمال عبد الناصر به اجرا در آمد. مأموران امنیتی ناصر با مطالعه پرونده بسیاری از خانواده های یهودی که طی جنگ جهانی دوم بالکل از بین رفته بودند موفق به اجرای چنین طرحی شدند. در این طرح اشخاص را پس از آموزش های ویژه با مشخصات یکی از اعضای خانواده یهودی تبار معدوم شده در جنگ جهانی راهی سرزمین های اشغالی می نمودند تا از این ره به عنوان شهروند اسرائیل و با نفوذ در لایه های فوقانی امنیتی اسرائیل در خدمت سازمان جاسوسی مصر در آیند. این طرح پس از شکست مرحوم ناصر در جنگ شش روزه عقیم ماند و از آن پس هرگز پیگیری نشد. امروز هم با گذشت زمان و عیان بودن پرونده خانواده های یهوددی تبار جان باخته در جنگ جهانی دوم اجرای چنین طرحی غیر ممکن مینماید. اما در سوی دیگر معادله اسرائیل جهت گسیل داشتن جاسوس در رده های فوقانی دیگر دولت ها با چنین مانع بنیادینی مواجه نبوده و نیست. پس به راحتی میتواند شبکه جاسوسی خود را در بدنه دیگر دولت ها فعال نماید.
ب: خبر مبنی بر بازداشت و اعدام سی تن از اعضای سپاه پاسداران به جرم جاسوسی برای اسرائیل به گونه رسمی از سوی حاکمیت تصدیق یا تکذیب نشده است. آنچه در این باب غیر قابل تردید است اینکه، این خبر هرچه که باشد از داخل حاکمیت به بیرون تراوش نموده است. مقاله منتشره آقای رضا علیجانی با عنوان “اسرائیل بیخ گوش ایران” که چند هفته قبل منتشر شد نشان از این واقعیت دارد که چنین خبری از دالان های تو در توی امنیتی حاکمیت به بیرون پرتاب شده است. آنچه باید پاسخ گفته شود آن است که هدف چنین اخباری صدق یا کذب چه بوده و میباشد.
ج: مسلم اسرائیل در داخل ایران گماشتگانی را به استخدام در آورده است. بعید هم نیست که گماشتگان در لایه های امنیتی و نظامی هم مشغول به کار برای اسرائیل بوده باشند. اما نکته مهم در علوم امنیتی بر یک قاعده استوار است و آن اینکه جاسوسانی که از سوی مراکز جاسوسی در نهاد های امنیتی سوژه نفوذ مینمایند پس از شناسایی دستگیر نمی شوند. چرا که دستگیری این جاسوسان شبکه جاسوسی نفوذ کننده را هشیار کرده و باعث تغییر نقشه از سوی سرویس جاسوسی نفوذ کننده میشود. مضافا با دستگیری و اعلام چنین خبری روحیه نیروهای امنیتی شکسته شده و میتواند مشکلات بسیاری را در بافت نهاد امنیتی ایجاد نماید. در این شرایط سازمان امنیتی که جاسوس سازمان امنیتی دشمن را در درون تشکیلات خود مورد شناسایی قرار داده بی سر و صدا بازنشسته اعلام و عزم را جزم میکند تا با مطالعه مجدد ساختار تشکیلاتی به ترمیم حفره های نفوذ تشکیلات امنیتی خود بپردازد.
د: جناب آقای علیجانی در مقاله “اسرائیل بیخ گوش ایران” مرقوم داشته اند که زندانیان سیاسی در زندان های رژیم طی سال های گذشته با بسیاری از مجرمان به جاسوسی که خود نیز بر جرائم خود معترف بوده اند هم بند و سلول بوده اند. لازم به ذکر است که مطابق علوم امنیتی جاسوس های دستگیر شده را با دیگر مجرمین سیاسی در یک بند و سلول قرار نمی دهند. چرا که در این صورت این امکان وجود دارد که جاسوس نام برده بخواهد به طرقی خواه و ناخواه اصلاعاتی را که در اختیار بازجوها قرار داده بازگو کرده و سازمان جاسوسی نفوذ کننده از اقاریر جاسوس لو رفته اش مطلع و گام بعد را آنگونه که باید بردارد. به نظر می رسد کسانی که در زندان ها خود را به عنوان جاسوس به زندانیان معرفی میکرده اند نیروهای نهاد های امنیتی بوده اند تا شاید از طریق اینان بازجوها بتوانند اطلاعاتی چند در مورد زندانیان سیاسی کسب نمایند و البته با رنگ نمودن کارمندان خود به عنوان مجرمان به جاسوسی از جهت روانی ترس و وحشت را به زندانیان سیاسی تزریق و به آنان القا نمایند که دستگاه امنیتی بسیار خبره و چشم بینای نظام حاکم است.
ه: آقای علیجانی گرامی در یاد داشت خود تحت عنوان “اسرائیل بیخ گوش ایران” گفته اند:
« از مدت ها پیش خبری در محافل سیاسی داخلی و بین المللی مطرح شد که یک جاسوس و نفوذی اسرائیل در بین نزدیکان حسن نصرالله بازداشت شده است. از همین طریق یک شبکه جاسوسی اسرائیل در ایران نیز لو رفت که نفوذ عمیقی در ایران و حتی در سطح بیت مقامات بالای کشور داشت»
بسیاری دیگر از عزیزان هم پس از شنیدن خبر تآیید نشده دستگیری و اعدام سی جاسوس اسرائیل در سپاه پاسداران به راه جناب علیجانی قدم نهاده و گزاره را بر همین تحلیل استوار نمودند اما باید بدانیم امروزه جاسوسی یک علم بوده و به این جهت سازمان های جاسوسی کنونی به شکل شبکه ای فعالیت نمی کنند. یعنی جاسوس های متعدد هرگز همدیگر را نشناخته و هیچ اطلاعی از یکدیگر نداشته و ندارند تا بتوانند هویت یکدیگر را افشا نمایند. اینگونه عملکردن ضریب امنیت سازمان های جاسوسی را بالا برده و موجب میگردد که هرگز شبکه به هم پیوسته ای از جاسوس ها مورد شناسایی قرار نگیرند، یعنی در اصل شبکه ای در کار نبوده و نیست تا مود شناسایی و افشا قرار گیرد. اکنون سئوال کلیدی و مبنایی این است که چگونه یک شبه یک شبکه سی نفره جاسوسی اسرائیل در سپاه پاسداران مورد شناسایی و بالفور دستگیر و اعدام شده اند؟؟؟
سوم: به نظر میرسد اخبار دستگیری و اعدام سی تن از جاسوسان اسرائیل در سپاه پاسداران از بیخ و بن کذب بوده باشد و یا این احتمال هم میرود که سی تن دستگیر و اعدام شده باشند اما جرمشان جاسوسی نبوده باشد و رژیم به تعمدا چنین دروغی را به میان اصلاح طلبان انداخته باشد. باید کند و کاو کرد و دید رابطه اخبار دروغین جاسوس ها با دستگیری باند فساد مالی احمدی مقدم و تعاون ناجا در کجاست. این روز ها نمیتوان و نمی باید عمل ها و عکس العمل های رژیم را بدون در نظر گرفتن تدبیر خامنه ای برای مقدمات جانشینی پس از خود مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
اکنون دیکتاتور فقیه ایران در فکر بر مسند نشاندن جانشین مورد نظر خود است. در حکومتی همچون حکومت او مقدمات بر مسند نشاندن جانشین مورد نظر چگونه است و باید باشد؟ مسلم علی خامنه ای به این می اندیشد تا نیروهایی که تا کنون در چارچوب حکومت فقاهت دروغین او نقش داشته و وزنه ای محسوب میشوند نمی باید در خلال موت خامنه ای تا تثبیت مسند نشینی دیکتاتور لاحق نقش بازی کنند. چرا که ممکن است چنین شخصیت هایی به عنوان وزنه های تأثیر گزار در معادلات تعیین رهبری دستخوش بازی های باندی درون رژیم شده و پس از موت دیکتاتور کنونی شخص دیگری را بر خلاف نظر علی خامنه ای بر اریکه قدرت نشانند. در این هنگام است که دیکتاتور فقیه بر آن است تا نیروهای جدید و بی سابقه را که در جستجوی نام و نشان برای خود هستند را جایگزین نیروهای قدیمی نماید تا در زمان موعود با سرسپردگی تمام جایگزین مورد نظر را بی هیچ چون و چرایی بر تخت ولایت ظلم و جور نشانند. خامنه ای این بازی از سال هشتاد و چهار با آوردن احمدی نژاد آغاز کرد البته پیش از این هم گام به گام اطرافیان خمینی را از قدرت خلع نمود.
چهارم: به نظر می رسد شایعه دستگیری و اعدام جاسوس های اسرائیل در سپاه زمینه سازی بوده جهت حذف خونین نیروهای نظامی و امنیتی با سابقه در ساخت قدرت تا نیروهای جوان و بی سابقه جای آنان جایگزین شوند. احتمال قریب به یقین از این پس میباید در انتظار حذف نیروهای نظامی و امنیتی به بهانه جاسوسی و فساد مالی باشیم. اگرچه فساد مالی از صحت برخوردار است اما فقط به عنوان بهانه ای جهت حذف به صورت دستاویز در خدمت اهداف و امیال خامنه ای قرار گرفته است. سخنان چندی قبل دیکتاتور مبنی بر آمار و ارقام عجیب قاچاق کالا هم گویی بستر سازی جهت قلع و قمع پوتین به پا ها بوده و میباشد.