ـ نظام را با لیگ سراسری فوتبال مقایسه کردند و گفتند اصلاحطلبها و ملی مذهبیها امروز در وسط جدول هستند و تیمهای قوی در صدر جدول و تلاش اصلاحطلبها و ملی مذهبیها بالا رفتن در جدول است. خب اشکال این مطلب کجا است؟ اشکال این است که لیگ فوتبال بیطرف است و داوران اجازه میدهند بهترین تیم اول شود (اگر لیگ تقلبی نباشد!) اما در استبداد، زور حاکم است نه لیاقت و رده بندی ترجمان زور حاکم است بنابراین عدالتی وجود ندارد، و اگر تیمی حق حضور در جدول را دارد استبداد آنرا خواسته نه لیاقت و خواست ملت.
ـ گفتند نمیگوییم برای مبارزات مدنی نباید زندان رفت! میگوئیم که برای مبارزات مدنی بجای ۱۰ سال زندان ۲ سال زندان باشد! چرا با این استدلال مخالفم؟ چون زندان انداختن مبارزان مدنی را تایید میکند، و به جامعه میگوید استبداد حق دارد فقط لطف کند مدتش را کمتر سازد.
ـ گفتند بعلت داعش اعتراضی به گروهای وابسته در کردستان ندارند! چون داعش خطر اصلی است؟ با این حرف هم مخالفم چون اصل را استقلال میدانم و باید با تمامی نیروهای وابسته و مستبد مبارزه کرد برای همین هم است که امروز در مبارزه با استبداد حاکم با دیگر نیروهای وابسته به قدرتهای خارجی مبارزه کرده و میکنیم! بدانیم که انتخاب بین بد بدتر یک دروغ بزرگ است.
در صحبت با اصلاحطلب دیگری نظر او را در مورد حکیم فردوسی و داستان ضحاک جویا شدم، از او پرسیدم فردوسی که ایرانی و فرهنگ ایرانی را خوب میشناخت برای مبارزه با استبداد در داستان ضحاک، نیاز به وجود فریدون خارج از دستگاه استبداد ضحاک که بیانگر ایرانیت و آزادی، ایستادن بر حق کاوه که اعتراضش بیان همه جامعه بود و در اخر جنبش همگانی را برای سقوط استبداد معرفی میکند آیا نظر او برای شما ازرشی دارد؟ پاسخ داد، مشکل جمع شما این است که حرف یک نفر در هزار سال پیش را میاورید و کاری به واقعیات امروز ندارید! سؤالی از شما دارم آیا واقعیات امروز پایه فرهنگی و وجدان سیاسی و تاریخی ندارند؟ اگر دارند حق با فردوسی بوده و است
بدبختی یکی دو تا نیست! دوستان ملی مذهبی و “اصلاحطلب”، خواستار تغییر نظام نیستند! ولی آرزو دارند عدهای دیگر از مسئولان نظام که امروز قدرت را در دست ندارند بر سر کار بیایند تا از طریق آنها شاید وضع مردم بهتر شود! و به همین دلیل خود با دست خود قربانی استبداد میشوند! چون این دوستان هنوز نفهمیده اند که در استبداد آن دسته که قدرت را در دست دارند هستند که تصمیم میگیرند و هرگز قدرت را رها نخواهند کرد تا زمانی که ملت آنها را از تخت ظلم به پایین بکشند! بنابرین نه تنها هرگز باعث افشای استبداد نبوده و نیستند! به دست مستبدان به زندان هم انداخته میشوند! بیاموزیم که باید به استبداد نه بگوییم البته با احیای حقوق خود به عنوان انسان و شهروند .
مخاطب جمع ما همیشه ملت ایران بوده و خواهد بود و تغییر را فقط توسط او ممکن میدانیم. باور ما بر این بوده و است که اگر نظراتمان حق باشند با وجود سانسور استبداد بگوش و دل جامعه خواهند رسید. در محدوده استبداد و با وسائل آن عمل نکرده و نخواهیم کرد وسائل استبداد عبارتند از سانسور، دروغ و ترویج آن، تهمت، توهین و دیگر اشکال خشونت. استبداد حاکم بر ایران را یک استبداد فراگیر میدانیم که حقوق ایرانی را به عنوان انسان و شهروند از او سلب کرده و تنها چیزی که برایش مهم است نظام است که آنرا مقدّس مینامد تا آنجا که یکی از مسئولان این استبداد گفته بود اگر توحید نظام را بخطر بیندازد، توحید را هم تعطیل خواهیم کرد! برای ایجاد “فضا” باج به استبداد نداده و نخواهیم داد و آنرا استبداد فراگیر می نامیم چون هست، میگوئیم انقلاب کردیم تا در آزادی و استقلال زندگی کنیم نه در استبداد و یاد شهدای انقلاب را پاس میداریم.
شاد باشید.