جلد چهارم کتاب« مصدق،نهضت ملی و رویدادهای تاریخ معاصر ایران» و دیگر کتابهای جمال صفری در کتابخانه سایت انقلاب اسلامی در هجرت موجود است:
پیشگفتار جلد چهارم کتاب «مصّدق، نهضت ملی و رویدادهای تاریخ معاصرایران»
درمتن کتاب «مصّدق، نهضت ملی و رویدادهای تاریخ معاصرایران» جلد چهارم، سخنان دکتر محمّد مصّدق در مخالفت با وثوق الدوله درمجلس ششم شورای ملی بخاطر قرارداد 1919 و دفاعیه وثوق الدوله آورده شده است. دکتر مصّدق درمخالفت با کابینۀ مستوفیالممالک که حسن وثوقالدوله تصدی وزارت دادگستری را داشت در ارتباط با قرارداد ۱۹۱۹ میگوید:
«.. هیچ قراردادی بدون تصویب مجلس شورای ملی معتبر نیست و سندی هم که اعتبار ندارد نمیتوان آن را اجرا کرد. توضیحاً عرض میکنم که فایده قرارداد آنقدر محرز شده بود که حتی در آن تصویب مجلس هم قید نمودند و بازبرای این که تیرشان کارگر شود به غصب حقوق ملت مبادرت کرده در انتخابات مداخله و عده ای از وکلای مجلس را از نظر تصویب قرارداد تعیین نمودند»(1)
در ادامۀ آن دکترمصّدق تآکید می کند: « بنده نمیتوانم قبول کنم که آقای وثوق الدوله مجبوربوده زیرا ماده اول قرارداد درخصوص استقلال دولت ایران حاکی است که ایشان با یک عبارات فریب دهنده خواسته اند طبقه عوام ملت را اغفال نمایند ولی خوشبختانه زود معلوم شد که ملتی که قشون و مالیه اش دست دیگری است استقلال ندارد.
بنده نمیتوانم مجبوریت ایشان را تصدیق کنم زیرا شخصی که پول گرفت راضی است و او را نمیتوان مجبوردانست کما این که سپهسالار که پول نگرفته بود قید فورس ماژور را در نوشته کنترل نمود مجبوریت خود را ثابت و نوشته را بی اعتبار کرد.
در جواب من مستمع گفت ادلهی شما صحیح است خصوصاً این که مسأله پول زبان مرا الکن مینماید بالاخره از مطلب قدری دور شدیم اگر بگویند که تا محاکمه نشده هر نسبتی که به آقای وثوقالدوله میدهند غیر وارد است اگراتهامی وارد نیست آن را با دلیل باید رد نمود اگر وارد است تشکیل نشدن محکمه سبب نمیشود که شخص متهم در رأس امور مهمه قرارگیرد بلکه برخلاف اگرمتهم شاغل شغلی است او را معلّق و قبل از محاکمه او را حبس نماید، تا محاکمه را از آن بابت حساب نمایند.»(2)
دکتر مصّدق با اشاره به اینکه « ماده ۱۵۹ قانون جزای عرفی میگوید«هر یک از رؤسا و اعضاء و اجزاء ادارات و محاکم عدلیه که برای انجام امری که از وظایف آنان بوده ولی قانوناً رسومی به جهت آن مقررنشده وعده یا تطمیعی را پذیرفته و یا هدیه و تعارفی را قبول نماید اگر چه انجام آن برطبق حقانیت بوده باشد از حقوق ملی محروم میشود و به علاوه محکوم است به ردّ تعارفی که قبول کرده است و در مقابل هر یک تومان تعارفی که گرفته یا وعده ای که به او داده شده است محکوم به یک روز حبس قابل ابتیاع خواهد شد در هرحال مدت حبس او کمتراز شش روز نباید باشد» و بر طبق ماده ۱۶۰ کلیۀ اشخاص دیگری که مرتکب این اعمال شوند از یک سال الی سه سال محکوم به حبس تأدیبی و معادل آنچه که در مادۀ قبل ذکر شد حبس قابل ابتیاع خواهند گردید و به علاوه بعد از اتمام مجازات حبس از پنج سال الی ده سال از حقوق مذکوره در ماده ۲۷ که یکی از آنها عضویت مجلس شورای ملی و انجمنهای ایالتی و بلدی است محروم میشوند. آیا پولهایی که برای دادن امتیازات و قرارداد به ایشان رسیده موجب نیست که ایشان را به مجازات این مواد محکوم و ازحق وکالت محروم نماید.»(3)
وثوق الدوله در ادامۀ دفاعیه خود در مجلس در رابطه با موضوع گرفتن پول می گوید :« راجع به آن یکصد و سی هزار لیره هم که آقای دکتر مصّدق اشاره فرمودند، همین قدر می توانم عرض کنم که اگر به خود ایشان چیزی از این بابت رسیده به بنده هم رسیده است و اگر مسلم شود چنین وجهی دریافت کرده ام، علاوه بر آنکه حاضرم غرامات آن را به اضعاف (= دوبرابر) بپردازم. تمام ایرادات و اعتراضات آقای دکتر مصّدق را هم بر خود وارد می دانم.» (4)
توضیح اینکه با انتشاراسناد رسمی مربوط به قرارداد 1919 مردم ایران اکنون بهتر می توانند زوایای تاریک قرار داد را به بینند و به درستی موضع دکتر مصّدق که از منافع ملی و حقوق ملت ایران دفاع کرد ودر بارۀ شخصیت عاقدان قرارداد 1919 قضاوت نمایند. بعنوان نمونه بنا بر اسناد وزارت خارجه انگلیس ، «انگلیسی ها برای تسهیل امضای قرارداد، مبلغ چهار صد هزار تومان( که به پول آن زمان مبلغ بسیار هنگفتی می شد) میان سه وزیر عاقد قرار داد به شرح زیر تقسیم کرده بودند:
نخست وزیر ( وثوق الدوله) 200,000 تومان
وزیر خارجه ( شاهزاده فیروز میرزا نصرت الدوله) 100,000 تومان
وزیر دارائی ( شاهزاده اکبر میرزا صارم الدوله) 100,000 تومان
پیش از تقسیم این پولها، از لندن به سرپرسی کاکس دستور داده شد حتی المقدور چانه بزند تا شاید حق العمل وزرای رشوه گیررا تقلیل بدهد. کاکس در تلگراف مورخ چهاردهم اوت 1919 خود جواب داد:
«…حد اعلای موفقیتی که در این کار نصیبم شد پائین آوردن مبلغ مورد مطالبه به چهار صدهزار تومان بود که معادل است با یکصد و سی و یک هزار و صد و چهل و هفت لیره و یازده شلینگ و نه پنس…از لحاظ رعایت انصاف این موضوع را محرمانه باید به اطلاعتان برسانم که در قضیه مطالبه پول، خود وثوق الدوله آنقدر پافشاری نداشت که آن دو وزیر دیگر( نصرت الدوله و صارم الدوله) که حقیقتا جانم را به لب آوردند….» (5)
بخش دیگرکتاب راجع به کنفرانس صلح پاریس که « دولت ایران که درنتیجۀ جنگ جهانی دچار خسارت و صدمات فراوانی شده و بخصوص در آخرین سال جنگ به علت بروز قحطی چندین هزار نفر ازمردم آن مرده بودند [توضیح جمال صفری: این آمارصحیح نیست.]که دلیل عمدۀ آن استفادۀ خواروبارجهت نیروهای خارجی بود، به محض اینکه کنفرانس صلح در ژانویۀ 1919 در ورسای تشکیل شد تصمیم گرفت نمایندگانی اعزام و خواسته های خود را به اطلاع دول فاتح برساند. هیئت نمایندگی ایران به ریاست مشاورالممالک انصاری وزیر امورخارجه درمعیت ذکاءالملک فروغی رئیس دیوان عالی کشوررهسپارفرانسه گردید وتقاضای شرکت درجلسات کنفرانس صلح را نمود. دولت انگلستان به عنوان اینکه ایران رسماً بی طرف بوده و درجنگ شرکت عملی نداشته است تا بتواند درکنفرانس صلح شرکت کند با پذیرفتن هئیت ایرانی مخالفت کرد.
هئیت نمایندگی امریکا بخصوص وزیرخارجۀ آن جورج لانسینگ که متوجه حقانیت ایران شده بودند مساعی زیادی درمورد پذیریفتن ایران در کنفرانس به کاربردند ولی انگلیسیها به هیچوجه حاضربه تغییرعقیده نشده وشدیداً با این موضوع مخالفت ورزیدند وهیئت ایرانی که از ورود به جلسات کنفرانس مأیوس شده بود تقاضای خود را در جزوه ای انتشارداد و جهت هیئتهای نمایندگی عضوکنفرانس فرستاد. این تقاضا ها شامل سه قسمت سیاسی، اقتصادی و قضایی بود. درقسمت سیاسی ایران تقاضا داشت قرارداد 1907فوراً ورسماً ملغی گردد، مستحفظین وگاردهای سفارتخانه ها وکنسولگریهای خارجی درایران برچیده شوند و سر زمینهایی شامل ایالات مرو، خیوه، ترکستان و هفده شهر قفقازبود که طی دو دورۀ جنگهای ایران و روس از ایران منتزع شده بود و به این ترتیب سرحدات ایران به صورتی درمی آمد که درابتدای قرن 19 وجود داشته است. درغرب هم تقاضا شده بود ایالات کردستان و موصل و دیاربکر ضمیمۀ خاک ایران گردد و رود فرات سرحد غربی ایران شناخته شود. درقسمت اقتصادی دولت ایران تقاضای غرامت و جبران خساراتی را که نیروهای دول متخاصم دردوران جنگ به ایران واردساخته بودند، داشت ودر قسمت قضایی الغای کاپیتولاسیون و برچیده شدن محاکم کار گذاری مربوط به رسیدگی به جرایم خارجیان را تقاضا کرده بود.
در اثرمخالفت دولت انگلستان، کنفرانس صلح ورسای به تقاضاهای دولت ایران ترتیب اثرنداد و وثوق الدوله نخست وزیرهم آنطورکه باید و شاید ازهیئت نمایندگی ایران پشتیبانی نکرد. لذا مأموریت این هیئت با شکست مواجه شد و به ایران مراجعت نمود. علت اصلی مخالفت انگلستان با شرکت نمایندگان ایران در کنفرانس صلح قراردادی[قرارداد 1919] بود که بطورمحرمانه با وثوق الدوله مشغول مذاکره و تهیه اش بودند و به منزلۀ خاتمۀ استقلال ایران به شمارمیرفت.»(6)
یادداشتهای فروغی ومکاتبات مشاورالممالک حکایت ازدرهم ریحتگی وعدم هماهنگی سیاست خارجی ایران می کند. وعدم همکاری میرزا حسن خان وثوق الدوله رئیس الوزراء با هئیت اعزامی به کنفرانس پاریس است که عبارت بودند ازعلیقلی خان انصاری (مشاورالممالک) وزیر خارجه وقت سرپرست هئیت، محمّدعلی فروغی (ذکاءالملک)رئیس دیوان تمیز، سید ابوالقاسم انتظام الملک ( عمید) رئیس کابینۀ وزارت خارجه، میرزا حسین خان معین الوزرا(علاء)وزیرسابق فواید عامه وتجارت، آدولف پرنی مستشاروزارت عدلیه وعبدالحسین مسعود انصاری پسرمشاورالممالک (به سمت منشی مخصوص هیئت).
فروغی در یادداشتهایش می نویسد: « تلگراف طهران چیزغریبی است و درواقع صریحاً می گویند باید ما مطیع انگلیسهاباشیم ونسبت بی مبالاتی و بی احتیاطی به ما می دهند. جوابی برای این تلگراف تهیه کردیم . »(7) یا « کارمان ترتیب دادن دوسیه ها بود. بعد از ظهر قدری با مشاوردر باب کارها صحبت کردیم. حق این است که مخالفت طهران با مشاور و نوکر انگلیس بودن آنها دست ما را بسته و گمان می کنم هیچ نتیجه ای نگیریم. معاهدۀ مقدماتی صلح تا ده پانزده روز دیگر حاضرمی شود. در این پانزده روز یقیناً به کار ما توجهی نخواهد شد. بعد از آنکه آن عهد نامه هم بسته شد دیگر متفرق می شوند و معلوم نیست ما بتوانیم حرفی به کسی حالی کنیم. (8)
یااینکه «با انتظامالملک صحبت از کار خودمان میکردیم و اینکه چطورعاجز ماندهایم. طهران هیچ خبری نمیدهد، نه بد نه خوب. مشاور هم که ساکن و ساکت و صامت است. انگلیس هم که زرنگ و روس و انگلیس فعال وشاید که الان درطهران مشغول انجام مقاصد خود میباشند. ما هم هیچ وسیله ای برای اینکه مردم طهران رامطّلع کنیم نداریم. تلگراف که ممکن نیست، چاپارکه نیست، چاپار مخصوص هم برفرض که بشود دو ماه دیگر به طهران میرسد.»(9)
و در جائیکه بازمی گوید:« پس از شام قدری با هم در باب سکوت طهران صحبت کردم که یک ماه است ازوثوق الدوله هیچ تلگراف نمی رسد. قریب بیست روزهم هست که از اعتلاءالملک هم خبری نیست وعقلمان به هیچجا نرسید جز اینکه در طهران بحران باشد یا اینکه تلگرافات توقیف میشود. این شِقّ ضعیف است. یا تعمّد میکنند که ما را بیتکلیف بگذارند. این هم بچهگانه است. درهرحال قرارشد تلگرافی برای استخباربه طهران بشود.» (10) و یا « به اصرار گردن مشاور گذاشتیم که تلگرافی به طهران بکند وطهران را تشجیع و دعوت به اتفاق با ما بنماید. فوق العاده ملاحظه می کند و از انگلیسها می ترسد….به هرحال انگلیسها می خواهند به همین حقّه بازیها سرما را گرم کنند تا کنفرانس تمام شود. ضمناً ناصرالملک [میرزا ابوالقاسم قرهگوزلوی همدانی] هم دراین میانه بازی غریبی می کند و گمان من این است که سرگردانی وتردید علاءالسلطنه هم زیرسراو باشد که می خواهد به هر نحوی هست ایران را دردامن انگلیس بیندازد وعلاءالسلطنه که آدم فقیری است در مقابل حقّه بازی او مقهوراست.»(11)
فروغی دریادداشتهایش به قرار داد1919 اعتراض داشت ومی نویسد:«امروز تلگرافی از رئیسالوزرا رسید مبنی بر اینکه قرارداد با انگلیسها تمام و امضا شد. تلگراف خوب استخراج نمیشد، اما اساس این است که مستخدمینی از انگلیس بگیرند و صاحب منصب برای قشون متحدالشکل و قس علی ذلک. انگلیسها هم تمامیت و استقلال ایران را حفظ کنند و پول قرض بدهند. چشم حضرات روشن. آخر کار خودشان را کردند و این اندازه وقاحت و بیپروایی هم تصور نمیرفت درانسان موجود[باشد]. باری اما در باب افراد هیئت خیلی خوب شد، زیرا خودشان نوشته اند با این حال توقف هیئت در پاریس بی فایده است…
با بیحسی ملت وبیحیایی رجال مملکت افتادن ایران درچنگ انگلیس حتمی بود. ما هم البته کاری نمیتوانستیم بکنیم چون نمایندۀ واقعی ایران نبودیم. حالا دیگر گذشت، اما برای آینده باز به کلی مایوس نباید بود. اگر شرکت ایران را در مجمع ملل خراب نکنند امیدواری خیلی هست. ازآن میترسم که آن را هم خراب کنند.»(12)
«خلاصه از طرف دیگر هر چه سعی کردیم با انگلیسها نزدیک شویم و و آنها را رام کنیم گفتند ما در طهران با دولت ایران مشغول مذاکرات هستیم و عنقریب نتیجه حاصل میشود. در لندن خواستیم اقدامات کنیم، خودمان به لندن برویم گفتند دولت ایران یا باید به توسط دولت انگلیس کار خود را صورت دهد یا به کنفرانس مراجعه کند. جمع هر دو نمیشود، و این همه به اتکاء اوضاع طهران بود.
به طهران مراجعه کردیم که شما چه مذاکرات با انگلیسها میکنید ما را مطلع کنید و در هر صورت هیئت پاریس با هیئت طهران باید با موافقت یکدیگر کار کنند جوابی نرسید، و حاصل کلام این که امروز که شش ماه میگذرد که ما از طهران بیرون آمده و قریب پنج ماه است در پاریس هستیم به کلی از اوضاع مملکت و پلتیک دولت و مذاکراتی که با انگلیس کردهاند و میکنند و نتیجهای که میخواهند بگیرند و مسلکی که در امورخارجی دارند بیاطلاعیم و یک کلمه دستورالعمل و ارائه طریق، نه صراحتاً نه تلویحاً، نه کتباً نه تلگرافاً، نه مستقیماً نه به واسطه به ما نرسیده. حتی این که درجواب تلگرافهای ما به سکوت میگذرانند. سه ماه است از رئیسالوزرا دو تلگراف نرسیده، استعفا میکنیم قبول نمیکنند. دو ماه است برای پول معطلیم و نسیه میخوریم پول نمیفرستند.»(13)
ولی فروغی علی رغم انتقادبه قرارداد 1919پس ازبرکناری مشاورالممالک ازپست وزرات امور خارجه همکاری را برای پیشبرد اجرای قرارداد با وثوق الدوله رئیس الوزرا ونصرت الدوله وزیر امورخارجه با عاقدین قرارداد ادامه داد!
فروغی مکتوبی تحت عنوان« ایران در 1919» در بارۀ قرارداد ۱۹۱۹ و وضعیت ناگوار ایران در آن دورۀ سخت و تاریک می نویسد و به صدمات و خسارات جانی و مالی به ایران که از طرف قوای اشغالگر روس و انگلیس وارد آمده است اینگونه اشاره می کند:« بدیهی است دراین کشمکشها بر سر ایران و ایرانی چه آمد، تمام مزارع، خانه ها وباغ ها سوخته و خراب وغارت شده است وعدۀ بیشماری از اهالی ایران کشته شده اند. روسها و ترکها با شهرهای ایران مانند سرزمین اشغال شده معامله میکردند و در نتیجه نیمۀ غربی ایران از تحمّل هر گونه غارت و خرابی، تهیۀ آذوقه و پرداخت غرامت معاف نمانده است.
با سقوط بغداد بدست انگلیسها و انقراض تزاریسم در روسیه ایران تصوّر کرد نفسی به راحت خواهد کشید، چه اشتباه بزرگی!
ترکها هرچه در جنوب ناتوان شده بودند بر فعالیت و قتل و غارتشان در آذربایجان افزودند، واحدهای نظامی روس هم در نتیجۀ سقوط حکومت مرکزی دیسیپلین نظامی را کنارگذاشته به چنان قتل و غارتی دست زدند که نظیرآن کمتردیده شد، قحطی وامراض مسریه (نتیجۀ قهری جنگ) ایرانیان بدبخت را از پای درآورد.
سال ۱۹۱۷ ـ ۱۹۱۸ درتاریخ ایران سابقه ندارد صدها هزار ایرانی ازگرسنگی مردند، خسارت شهرهای خراب شده و مزارع ویران شده به صدها میلیون تومان بالغ میشود.(14)
علیقلی خان انصاری (مشاورالممالک) وزیر امورخارجۀ وقت ایران در رساله ای درشرح تضیقات وارده بر ایران تحت عنوان «ادعای ایران دربرابرکنفرانس مقدماتی صلح در پاریس، مارس 1919 » در دفاع از منافع ایران آورده است:«برای آن که ایران بتواند خود را بازسازی کرده و روال متعارف زندگی را از سرگیرد، لازم است در برابر صدمات فوق الذکرکه ضایعات هنگفتی بر دولت و مردم ایران وارد کرد، غرامت مکفی پرداخت گردد. ازاین رو دولت ایران با اطمینان به روح عدالت و انصاف کنفرانس صلح متوسل شده و براساس اصول اعلام شده از سوی قدرت های متفق وهمراه، براین اعتقاد است که کنفرانس حق ایران را درمورد جبران غرامت عادلانه و مشروع مناطق ویران شده و جمعیت قتل عام شده اش مورد شناسایی قرار خواهد داد.
درعین حال که وسایل جبران غرامات به داوری کنفرانس محول می گردد، دولت ایران به خود اجازه می دهد که توصیه های ذیل را مطرح کند.
اول. درمورد روسیه: بخش کوچکی از صدماتی که وارد آورده است می تواند از طریق ذیل جبران شود:
الف) لغو بدهی های ایران به روسیه
ب) لغو امتیازاتی که توسط دولت و اتباع روسیه کسب شده اند.
پ) ضبط اموال دولت روسیه در ایران
دوم. درمورد عثمانی: میزان صدمات وارده از سوی او به ایران را می توان دربدهی های کلی اش منظور داشت.
سوم. درقبال آلمان: دولت ایران خواستاردریافت بخشی ازغرامت کلی اش خواهد شد که از او گرفته می شود.
در پایان این نکته خاطرنشان می گردد که قدرت های خارجی مدعی هستند که در خلال جنگ، اتباع و همچنین مؤسسات صنعتی و تجارتی آنها درایران دچار صدماتی از این قسم حاصل نقض بی طرفی است و جز مسببان این تعرضات کس دیگری مسئول آنها نیست. » (15)
جمال صفری
فرانکفورت، شهریور 1395
پی نوشت ها :
1- «مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره ۶» جلسه: ۱۱ ، صورت مجلس یوم سه شنبه ۲۹ شهریورماه ۱۳۰۵ مطابق۱۳ شهر ربیع الاول مجلس ۱۳۴۵ – حسین مکی « تاریخ بیست سالۀ ایران» جلد چهارم ، نشر ناشر – 1363 ، ص 154
2 همان جا، صص 161 – 160
3- همان جا، صص 157 -156
4 همان جا، صص 185 – 184
5 – دکترمحمّد جواد شیخ الاسلامی -«سیمای احمد شاه قاجار– جلد اول »، نشر گفتار، 1375 ، صص 223 -222- سند شماره 16 درهمین مجموعه (- شماره 720 درمجموعه اسناد) تلگراف مورخ چهاردهم اوت / 1919 سر پرسی کاکس به لرد کرزن صص 46 تا 47
6- عبدالرضا هوشنگ مهدوی «تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوره صفویه تا پایان جنگ دوم جهانی» انتشارات امیر کبیر- چاپ نهم – 1383 – صص 359 – 358
7 – یادداشتهای روزانۀ محمّد علی فروغی ازسفرکنفرانس پاریس ( دسامبر 1918– 1920 ) به کوشش محمّدافشین وفایی وپژمان فیروزبخش- گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار و انتشارات سخن، 394 – ص 84
8- یاداشتهای روزانه محمّدعلی فروغی – ص 89
9 – همان جا، صص۱۱۳-۱۱۲
10 – همان جا،ص 115
11 – همان جا، ص 66
12 – همان جا، ص۱۹۲
13 – محمّد علی فروغی( ذکاءالملک) «ایران در۱۹۱۹ »،«مقالات فروغی»- انتشارات توس ، 1384 - صص 67-66
14– همان جا – صص 79-61
15- « آمال ایرانیان از کنفرانس صلح پاریس تا قراداد 1919 ایران و انگلیس » به کوشش کاوه بیات و رضا آذری شهرضایی – نشر شیرازه – 1392 – صص 278 – 277