۲۶خرداد، بمناسبت صد و سیُ و سومین سالگرد تولّد دکترمحمّد مصدّق «زندگینامۀ دکترمحمّد مصدّق» (۱۱۸ ) – بخش پنجم :
● نوبخت: فصل دوم این قرارداد فصل بسیارمهمی است..(بنده خیلی خوشوقتم که آقای نخست وزیرگوش میدهند وملتفت هستند که عرایض بنده خارج از موضوع نیست) (خنده نمایندگان). فصل بسیارمهمی است زیرا این فصل ایران را از جاده مستقیم بیطرفی منحرف میکند.
آقای نخست وزیردرباره عرایض سابق من فرمودند: «درباب اینکه این اتحادچه نوع اتحادی است خیلی توضیحات ندارم وهمینقدرانواع اتحاد را بیان نمودهام که اگرگفته شود این قرارداد، قرارداد اتحاد تدافعی است یا تعرضی است آنوقت ثابت خواهم کردکه اینطورنیست». بعدهم عقیده خودشان راچنین بیان کردند: «اگر بنا شود اتحادها را در تحت تقسیمات معین درآوریم بنده اسم این را اتحاد تدافعی میگذارم». اکنون که آقای فروغی اجازه فرمودند بطورخیلی مختصر درباره اقسام اتحاد توضیحی میدهم: قرارداد اتحادی، تعهد یک دولتی است نسبت بدولت دیگرکه با او همراهی کند.
عرض کردم همراهی کند نه همکاری که درماده اول برنامه دولت ذکرشدهاست. زیرا البته آقای نخست وزیر میدانند که میان همکاری و همراهی چقدر فرق است و همکاری از خصوصیات اتصال است نه اتحاد. یک قسم از اقسام قرارداد اتحادی، اتحاد مطلق یا غیر مقید است. یعنی روش چند دولت متحد طوری باشد که منافع آنها بالسویه یا مشترک باشد چون گمان نمیکنم که این قرارداد بدلیل فصول و محتویات آن از این نوع اتحاد باشد در اطراف آن چیزی عرض نمیکنم. یک قسم دیگراتحادعام یا اتحادکلی است که چند دولت بقسمی باهم یگانه میشوند که یک سیاست را پیروی میکنند. این هم سه نوع است نوعی ازآن یگانگی سیاست خارجی است ونوع سوم یگانگی سیاست داخلی وخارجی است والبته درداشتن حق باهم یکسان میباشند وعمل آنهاهم یکسان است. ولی ممکن است که هریک بطورتساوی استقلال خارجی نداشته باشند. البته قرارداد دولت آقای فروغی ازاین قسم هم نیست. باقی میماند دوقسم اتحاد یکی اتحاد تعرضی یا اتحادجنگی یعنی چند دولت باهم بدولت دیگرحمله نمایند. البته ازاین قسم هم نیست. دیگری اتحاد تدافعی است که چند دولت باهم ازتعرض دولت دیگردفاع میکنند. بعقیده من قرارداد شما آقای نخست وزیرازاین قسم هم نمیتواند محسوب بشود. زیرا بموجب قسمت الف ازبند دوم فصل سوم وبموجب ضمیمه سوم این قرارداد، ایران شرکت در دفاع نمیکند و نباید هم شرکت بکند. بنابراین، بسیار متعجبم که آقای نخست وزیر فرمودند اسم این را اتحاد تدافعی میگذارم فصل سوم این قراردادمشتمل است برسه بند:
● بنداول آن حاکی ازاین است که دو دولت اجنبی متعهد میشوند که از یک یا چند دولت اجنبی دیگر بفرض اینکه به ایران تجاوزکنند ایران را دفاع نمایند. قبل ازهمه چیزیک اصل مسلمی را دراین جا اززبان همه ملت ایران تکرارمیکنم که اجانب در نظر ما یکسانند همانطور که باانگلیس و یا دولت شوروی دشمنی وخصومت نداریم، همانطورهم با آلمان و متحدین او خصومتی نداریم و تاوقتی که بامادوست هستند ماهم باآنها دوست هستیم. دوم اگردولتهائی که به ایران تجاوزکردهاند ایران را از قوای خود تخلیه نمایند، گمان نمیرودکه دولت دیگری به ایران تجاوز کند. واگرهم تجاوزکرد، دفاع ازایران حق تغییرناپذیرارتش ایران وافراد ایرانی است وهیچ اجنبی درتحت هیچ اسم ورسمی حق ندارد ایران رادفاع کند. خیلی خنده آوراست که برای یک فرض موهوم یعنی حمله یک اجنبی بیک اجنبی دیگراجازه بدهیم که کشورما را دفاع کنند درصورتیکه ما باتمام دول اروپا وآسیا بالسویه دوست هستیم وپیمان مودت بستهایم. ملت ایران باملت آلمان دوست است وچنانچه باملت روس دوست است وچنانچه باملت ژاپون دوست است. ملت ایران معتقداست که ملت انگلیس وملت روس هرگزراضی به اختناق ایران نیستند واگرقصد این تجاوزی که دولت انگلیس درباره ایران رواداشتهاست بمجلس خودمیبردند وازنمایندگان انگلیس اجازه میخواستند بعقیده من هرگزملت انگلیس به آقای چرچیل اجازه نمیداد که آرتش آنها ایران را غافلگیرکند وخیلی ازروساء ونخست وزیرهاهستند که غالب اعمال آنها مطابق عقیده ملت آنها نیست. بنابراین دفاع دولتین دربرابرآلمان ومتحدین اواگردرمرزایران واقع شود دفاع ازخودشان کرده اند نه ازایران. زیرا ایران اگربخواهد دفاع کند، هروقت ملت ایران اجازه بدهد، آرتش اودفاع خواهدکرد. معنی بند اول ازفصل سوم ایناست که میان دولت ایران ودولت آلمان خصومتی است که ممکن است به ایران حمله کند ودفاع ایران راهم دولت ما به دولت انگلیس وشوروی که دشمنهای اوهستند واگذارکردهاست ومن دراینجا ازطرف ملت ایران میگویم که مانه باکسی دشمنی داریم ونه حق دفاع ایران را به اجنبی میدهیم.
● رئیس: شمااز طرف ملت ایران نمیتوانید بگوئید آقا از طرف خودتان بگوئید.
● نوبخت: چون من نماینده ملت ایران… (جمعی از نمایندگان – همه نمایندگان ملت ایرانند)
● رئیس: آخر آقایان همه نماینده ملت ایران هستند. چرا از حدود نظامنامه خارج میشوید؟ جان من یکنفر نمیتواند اینجا از طرف ملت ایران حرف بزند (صحیح است).
● نوبخت: چشم از طرف خودم عرض میکنم. اگر این را رعایت نکنیم و پیمان مودت خود را با ملل اروپا حفظ ننمائیم، بوسیله این بند اول دشمنی آنها را بدون سبب بطرف خود جلب کردهایم. در یکجا دولت از تجاوز جلوگیری نکرده در جای دیگر هم تجاوز دیگری را جلب میکند. حالا میخواهیم بدانیم که آیا ملت او را گماشتهاست که درست منظور او را بر عکس عمل نماید؟
البته اینطور نیست و ایرانی دولت خودش را میخواهد برای آنکه کشورش از تعرض دیگری مصون بماند. شاید تمام آقایان تصدیق بفرمایند که تعهد یک دولت محارب با دولت دیگر از دولت ثالثی عداوت دولت محارب را نسبت بدولت ثالث جلب خواهد کر. یعنی دولت ثالث یک طرفه خواهد شد و در واقع محارب شماره دوم محسوب میگردد. پس دولت ما بنا بر اصل صحیح و خلل ناپذیر قانون اجتماع حق چنین کاری را ندارد. زیرا ملت او را برای اینکار معین نکرده و بنابراین ملت ایران بمن که یکنفر نماینده مجلس هستم این حق را نمیدهد که با نظریه چنین دولتی موافقت کنم مخالفت من درباره این قرارداد بر روی نظریه اساسی تمام ملت ایران است.
● بند دوم این فصل سوم تعهد شاهنشاه ایران را در فقرات الف ب ج د شرح میدهد و چنانچه مشهود است این بند قرارداد را از نوع قراردادهای اتحادی خارج کرده و در مرحله دیگر داخل میکند که نامش پیمانهای تعاونی است. این بند به تنهائی مانند یک قرارداد تعاونی میباشد در صورتیکه ایران هیچوقت برای پیمان اعانت حاضر نیست. علمای حقوق پیمان اعانت مطلق را اینطور معنی کردهاند که دولتی با جمیع وسائل یا بعضی از وسائلی که در دست دارد با دولت دیگر همراهی و اعانت مینماید و این اعانت عبارتست از حرکت خصمانه نسبت به دولتی که دولت معاونت شده خصم و دشمن اوست و دولت معاونت کننده نمیتواند مدعی بشود که بیطرفی خود را حفظ کردهاست. بلکه دشمن دولتی است که بر ضد او با دولتی دیگر همراهی نمودهاست. این تعریفی است که علمای حقوق برای این نوع پیمان بیان نمودهاند و با این وصف، من نمیدانم ملت ایران چگونه میتواند خصم و دشمن دولتی باشد که دولت انگلیس با او خصم و دشمن است. بنظر من، بر عکس، دولت و ملت ایران با آلمان و ژاپون دوست است و با هر دو پیمان مودت و دوستی دارد و حق هم با ملت ایران است. زیرا ژاپون دولتی مقتدر و آسیائی است و مادام که ما با او پیمان مودت داریم نمیتوانیم فصل سوم این قرار داد را مخصوصاً بند دوم آنرا قبول نمائیم. زیرا بر طبق قوانین جاری در میان ملل دنیا، این فصل مخالف پیمانهای سابق ما است.
در بند دوم این فصل، فقره ب (حق غیر محدود بدهند که آنها جمیع وسائل ارتباطی را در خاک ایران بکار ببرند) من نمیدانم حق غیر محدود را چگونه ممکن است تعبیر نمود و جمله جمیع وسائل ارتباطی شامل چه چیزها خواهد شد؟ مثلاُ جمله اخیر همین فقره (راههای آهن راهها رودخانها میدانهای هواپیمائی بنادر لولههای نفت تأسیسات تلفنی و تلگرافی و بی سیم مشمول این فقره میباشد) برای چیست؟ اگر وسیله ارتباطی همینها است که ذکر آنها چه ضرورت دارد؟ اگر جز اینها وسائل دیگری نیز هست که آنها کدامند؟
در فقره ج از بند دوم، کلمه هر نوع مساعدت جمله ایست بسیار عجیب و غریب چطور ممکن است دولتی هر قدر هم که قادر باشد از عهده بر آید که هر نوع مساعدتی را درباره وسائل و مصالح و کارگر مبذول دارد.
● در بند سوم این فصل، منظور نظر داشتن دول متحده حوائج ضروری ایران را، جمله بسیار مضحکی است. ممکن است منظور نظر من این باشد که ریشه بیداد را در تمام گیتی از بن بر کنم و در عین حال کوچکترین اقدامی هم نکنم و ممکن است خیلی کارهای خوب منظور نظر من باشد که یکی را هم اقدام ننمایم. همچنین ممکن است منظور نظر دول متحده حوائج ضروری ایران باشد اما یک قدمی هم برندارند. زیرا تعهد عملی در ضمن این فقره دیده نمیشود. حتی یک کلمه (برآوردن) هم جلو کلمه حوائج گذاشته نشده که اقلا معلوم شود که حوائج ایران منظور نظر آنها است نه آنکه تنها حوائج ما را در آینه جهان نمای گیتی مشاهده کنند. زیرا منظور نظر داشتن حوائج جز این چیز دیگری نیست. خاصه که از کلمه ضروری هم، که صفت برای حوائج آورده شدهاست، میتوان تعبیراتی قائل شد خود آقای فروغی هم که در پشت این تریبون فرمودند که کلمات و اقوال علمای سیاسی را میتوان مه نوع تعبیر کرد ممکن است دو مرتبه غذا خوردن هم از حوائج ضروری نباشد. حقیقه بسیار معامله خوبی است از ما هر نوع مساعدت از آنها منظور نظر.
فصل چهارم این قرارارداد مشعر برآنست که دولت شوروی و انگلستان هر قدر بخواهند میتوانند قوای زمینی و دریائی و هوائی در ایران نگاه بداند کجا بدارند؟ خوراک و لوازم اینها از کجا تهیه خواهد شد؟ و چه اعمالی ممکن است از وجود آنها پدید آید؟ اینها سئوالهائی است که پاسخ آنها با آقای فروغی است.
روابط قوای دول متحده با ادارات دولت ایران و همکاری ادارات آن هم بنحوی که مأمورنیت قوای مزبور محفوظ باشد، داستانی است که محتاج شرح و بسط زیاد است. من نمیدانم ادارات ایران چگونه میتوانند باقوای خارجی روابط داشته باشند و تعهد کنند که همکاری نموده مأموریت آن قوا را بعهده بگیرند. من نمیتوانم چطور ممکن است که اجازه بدهیم که قوای خارجی هر اندازه که بخواهند در ایران سکونت نمایند و ضربت آخری را هم بدین شکل برپیکر نحیف این کشور وارد بیاوریم و اعتراف کنیم که حضور این قوا در خاک ایران اشغال نظامی نخواهد بود.
معنی جمله اول این است که حق خود را از دست بدهیم. معنی جمله دوم هم این است که برای حقی که از کف ما رفتهاست اظهار خوشوقتی نمائیم. من تصور میکنم که آقای نخست وزیر تعریف استقلال را فراموش کردهاند. اگر چنین است من تکرار میکنم که در اصطلاح تمام ممالک دنیا، استقلال عبارتست از حق قبول نکردن مداخله دولت بیگانه در امور داخلی و در ارتباطهای خارجی و کشور مستقل مملکتی را گویند که در رفتارداخلی وخارجی خود آزاد باشد و در عقد هر قرارداد و حفظ هر قرارداد و هرگونه رابطه با دولتهای دیگر ذی حق باشد. اکنون باید فهمید که وجود قوای خارجی در مملکت ما با اعتراف به این که اشغال نظامی نیست بامفهوم استقلال ما چه تناسبی دارد.
ممکن است در جواب من بفرمائید که مقصود از این جمله آناست که وجود قوای خارجی مایه مزاحمت و عملی نیست که خصمانه تقلی شود. اگر اینطوراست جمله (مزاحمت آنها با ادارات و قوای تأمینیه ایران و زندگی اقتصادی کشور و رفت و آمدعادی سکنه واجرای قوانین ومقررات ایران درحداقل امکان خواهدبود) یعنی چه؟
مگراین جمله اعتراف بوجود مزاحمت نیست؟ وازاین جا، به یک نکته دیگر پیمیبریم که وجود این قواموجب مزاحمت زندگانی اقتصادی ما نیزخواهدشد. زیرا با کلمه کشدارحداقل امکان خیلی کارها خیلی کارها میتوان انجام داد. من نمیدانم درنسخه انگلیسی و روسی این قرارداد، بجای این کلمه چه نوشته شدهاست. انصافأ فارسی آن که بسیار بد کلمهای است وممکن است ازآن دومعنی متضاد فهمیده شود. فصل ششم این قرارداد به عقیده من ازآن جهت مضراست که روابط ایران راکه باسایردول باید دوستانه باشد ازبین میبرد.
البته آقایان نمایندگان محترم مستحضر هستند که کشور شاهنشاهی ایران با کشور ژاپون، ترکیه، اتحاد جماهیرشوروی، افغانستان، فرانسه، آلمان، بلژیک، لهستان، ایتالیا، سوئد، هلند، دانمارک، فنلاند، حجاز و بسیاری از کشورهای دیگر پیمان مودت و دوستی دارد و برطبق گفتار آقای فروغی در صورتی که قرارداد هم در مجلس تصویب شود، ایران بیطرف است وباهیچ دولتی مخالف نیست وبالطبیعه روابط ما با همه برقرار خواهدبود.
از جوابی که آقای کاردار محترم سفارت فرانسه به آقای وزیر محترم امور خارجه ایران نوشته بودند و در روزنامه تجدد هم درج شده بود، معلوم شد که آقای فروغی برخلاف گفته خود عمل کردهاند و بدون اجازه مجلس و بر خلاف قوانین بینالملل، شاید خواستهاند روابط ایران را با دولت فرانسه قطع نمایند. من هنوز نمیتوانم باورکنم که آقای فروغی چنین قصدی داشتهاند که روابط خود را با فرانسه قطع کنند. زیرا برخلاف قوانین و مقررات مربوطه و برخلاف رضایت ملت ایران است. من نمیدانم که دولت به سفارت فرانسه چه نوشتهاست که آن ها اینطور جواب دادهاند. و متعاقب درج در جریده تجدد هم، در جراید خواندم که آقای کاردار سفارت فرانسه از ایران عزیمت مینمایند. این را هم نفهمیدم برروی چه اصلی است. زیرا برطبق بیانات خود آقای فروغی این قرارداد اگر تصویب هم بشود ناقض بیطرفی ایران نخواهد بود. اگر، برفرض، بنابرضمیمه ۲ قرارداد، بتوانند با بعضی از دول مثلأ قطع رابطه نمایند، البته ضمیمه شامل دولت فرانسه نخواهد گردید. زیرا فرانسه نه با دولت اتحاد جماهیر شوروی در جنگ است نه با انگیس در پیکار و دولت ایران هیچوقت این حق را نخواهدداشت که بادول دوست ایران رابطه خود را قطع کند. کشور فرانسه درتاریخ یکی از کشورهای اروپائی است که ازعهدی قدیم باایران دارای رابطه سیاسی بوده و چنانچه میدانیم از دوره شاه عباس کبیر یا پیشتر با کشور ایران مودت و روابط صمیمانه داشتهاست و امروز هم که به ریاست و پیشوائی مارشال پتن اداره میشود، با ایران رابطه بسیار محبت آمیز و صمیمانه دارد و مردم ایران حاضر نیستند که دولت با دول دنیا عموماً و با دولت فرانسه خصوصاً رابطه خود را قطع کند.
چون فصل ششم این قرارداد درباره روابط کشور ما با سایر کشورهای جهان است، من دراینجا عرض میکنم که حفظ روابط فرانسه وایران مخصوصاً امروز برای ایران خیلی ذیقیمت است و اگر دولتی بوسیله ترک رابطه ایران با دول متحابه لطمه به استقلال ما برساند، البته مسئول ملت است. و سرانجام، دولتی که برخلاف مصالح مملکت خود قیام نماید، مثل سرانجام رنو والادیه و گاملین و نظایر آنها را پیدا خواهد کرد. بنده چون حالم خیلی بد شدهاست از اینجهت از بقیه صرف نظر میکنم.
● نخست وزیر: بنده لازم نیست خیلی توضیحات مفصلی در جواب فرمایشات آقای نوبخت بدهم. بجهت اینکه بنده اینطور فهمیدم ایشان زحمت زیادی خواستند بکشند و بگویند یکی اینکه بنده چیزی نمیفهمم و الفاظ را نمیفهمم و عبارت را نمیدانم و اشتباه میکنم و اصطلاحات را فراموش کردهام و از این قبیل چیزها. ممکن است یک قسمت از فرمایشات ایشان درمورد شخص بنده صادق باشد وایشان درعلم حقوق خیلی زبردست هستند بنده این را نمیخواهم منکر شوم. ولی متأسفانه سنم یک قدری زیاد شدهاست والا حاضر میشدم و میرفتم از ایشان استدعا میکردم که درس حقوق هم برای من تدریس کنند و یاد بدهند (خنده نمایندگان) مطالب دیگری هم فرمودند در کلیات و جزئیات که این قدر عالی بود که از حدود فهم بنده خارج بود که نتوانستم بفهمم. بنابراین نمیتوانم جواب عرض کنم. بنابراین یک دو کلمه فقط میخواهم عرض کنم. یکی در باب منشور آتلانتیک است که خیلی بیان مشروحی در آن خصوص فرمودند. در اینجا منشور آتلاتیک هم لایحه قانونی نبودهاست که در مجالس دولتهای انگلستان و شوروی تصویب شده باشد. این پیمان بعد از آنکه بین دول متحده آمریکا ودولت انگلیس منعقد شد و دولت شوروی هم بعداً آنرا تصدیق کرد و سایر همراهان آن دولت هم قبول کردند برای همین است که بنمایانند که سیاست ما چیست در دنیا و روزی که جنگ تمام شد، اگر ما پیش برویم چه ترتیبی را در دنیا میخواهیم اجرا کنیم. این منشور منتشر شد تمام دنیا دیدند در تمام جرائد نوشته شد و در تمام دنیا مذاکره شد. پارلمانهای دولتها هم هیچ اعتراض نکردند و ما هم این منشور را میتوانیم یک منشور معتبری بدانیم. بنده هم از طرف ملت ایران عرض میکنم که دولت ایران هم موافقت دارند با این منشور که یک اصول بسیار خوبی در دنیا مجری شود و مدار و اساس روابط بینالمللی بشود (صحیح است-صحیح است). به این جهت بااین منشور که ما تکیه گاه عهدنامه خودمان قرار دادیم، موافق هستیم ومیل داریم که آن اصل پیش برود و باید هم همقدم بشویم با سایر مللی که میخواهند آن اصول پیش برود. و یک کلمه دیگری عرض میکنم راجع به بیانات وآن این بود که یک شرح مفصلی اعتراض کردند بر کلمه تعهد که فصل اول قرارداد است ومطالب غریب وعجیبی فرمودند که بنده نتوانستم بخاطر بیاورم که چه مقصودی دارند. فقط خاطر آقایان را متوجه میکنم که فصل اول اینطور نوشته شدهاست که دول مشترکاً وهریک منفرداً تعهد میکنند فلان و فلان (توجه بفرمائید چه چیز را تعهد میکنند) تعهد میکنند تمامیت خاک ایران و حاکمیت و استقلال سیاسی ایران را محترم بشمارند. این چه عیبی دارد. بنابراین، چون فرمایشات دیگر آقای نوبخت تمام نشد بنده هم دیگر دنبال نمیکنم اما موضوع کاردارسفارت فرانسه وقطع روابط دولت ایران با دولت فرانسه. دولت ایران هنوز قطع روابط نکردهاست اما اگر این عهدنامه تصویب شد ممکن است قطع روابط بشود. بموجب مدلول همین عهدنامه. اما کاردار سفارت فرانسه اولاً جواب نبود، بلکه خودش یک مراسله نوشته بود به وزارت خارجه. آن مراسله چه بود؟ بنظر بنده چیزهای بیربطی بود و مخالف اصول کلی بود و کاربدی بود و شاید خود آقای نوبخت هم با همه احاطه که به اصول دیپلماسی دارند میدانند که یک کاردار یا یک وزیر مختاری که مأمور است از طرف دولت خودش در نزد دولت دیگر با ملت و با روزنامه و با مردم و بازرگانان آن ملت کار ندارد (صحیح است) طرف او دولت است. حق ندارد یک مراسله که به وزارت امور خارجه میدهد، آنرا بمردم هم بدهد و بروزنامهها بدهد. بنابراین بد حرکتی کرده بود و توهین کرده بود به دولت ایران. باین جهت، دولت ایران شخص او را گفتند از ایران برود و در ایران نماند. اما روابط ما بادولت فرانسه هنوز قطع نشدهاست.
● بعضی از نمایندگان: رأی بگیرید.
● رئیس: رأی میگیریم به اعتراضات آقای نوبخت یکی یکی. نسبت به فصل اول آقایان موافقین برخیزند(عده برخاستند)تصویب نشد. رأی گرفته میشود به اعتراضات ایشان نسبت به فصل دوم موافقین قیام نمایند(عده قیام نمودند)تصویب نشد. رأی گرفته میشود باعتراضات فصل سوم کسانی که موافقند قیام نمایند(عده برخاستند) تصویب نشد. رأی میگیریم به اعتراضات فصل چهارم موافقین برخیزند (عده برخاستند) قابل توجه نشد. رأی گرفته میشود به قابل توجه بودن اعتراضات فصل پنجم موافقین برخیزند(چند نفر برخاستند) قابل توجه نشد. رأی گرفته میشود به قابل توجه بودن اعتراضات فصل ششم موافقین برخیزند(چند نفری قیام نمودند)تصویب نشد. رأی میگیریم به اعتراضات فصل هفتم موافقین برخیزند (عده برخاستند)تصویب نشد. رأی گرفته میشود به اعتراضات فصل هشتم موافقین برخیزند (معدودی برخاستند)تصویب نشد. رأی میگیریم باعتراضات نسبت به فصل نهم موافقین برخیزند (عده برخاستند) تصویب نشد. آقای دکتر جوان.
● دکتر جوان: بنده خیلی متأسف هستم که برخلاف صریح نظامنامه داخلی مجلس اجازه ندادند که دراطراف پیمان صحبتی بکنم. بالاخره چون اجازه داده نشد بنده عرایضم را منحصر میکنم به موضوع فصل پنجم که اعتراضات دادهام. درفصل پنجم قید شدهاست بمحض اینکه مخاصمه وجنگ بین این دو دولت با دولت آلمان وشرکای او خاتمه پیدا کرد، درمدت شش ماه درصورت متارکه وبلا فاصله بعد از صلح نیروی خودشان را ازکشور ما خارج کنند. این عبارت خیلی روشن است واحتیاج به تعبیر و تفسیر ندارد. دراین قسمت، بنده ایرادی داشتم وآن این بود: استدلالی که برای اشغال کشور ما میکنند ایناست که کشور ایران سرراه این دو دولت واقع شده واین دو همسایه برای ایجاد وسائل وسایر احتیاجات جنگی، به ایران احتیاج دارند. آقایان تصدیق میفرمایند که اگر یک روزی رسید بین این دو دولت همسایه شمالی وجنوبی ما با دولت آلمان وشرکای اروپائی او، یعنی دولت آلمان ودیگران صلح کردند، ولی دولت ژاپن فرضاً خاتمه نداد، یعنی با دولت ژاپن درجنگ باشند آیا باز هم این وضعیت سرجای خودش باقی است یعنی بازهم وضعیت جغرافیائی ما اقتضا میکند براینکه نیروی این دو دولت درکشور ما باشند؟ فرض بفرمائید دولت انگلستان ودولت شوروی با دولت آلمان وشرکای اروپائی اوجنگ را تمام کردند وصلح شد. اما با دولت ژاپن درحال جنگ باشند. آیا باز باید نیروی این دو دولت درکشور ما باشند؟ ایرادی که بنده دارم وپیشنهادی هم دارم که بایستی دراینجا قید شود که بمحض خاتمه جنگ بین انگلستان وشوروی ودولت آلمان وشرکای اروپائی او باید نیروی خودشان را ازکشور ما خارج کنند وازایران بیرون بروند. حالا فرض بفرمائید اینجا بطور کلی نوشتهاند شرکای او. فرض بفرمائید اینجا دولت ژاپن یکی از شرکای آلمان است. اگر فرضاً اینها صلح کردند باهم با دولتهای اروپائی وباز این جنگ با ژاپن باقی بود، آن وقت تکلیف ما چیست؟ چرا باید این قید دراینجا نباشد که با شرکای اروپائی او؟ این یک ایراد بنده بود که بنده درقسمت اول هم عرض کردم. اما درقسمت دوم ملاحظه میفرمائید درقسمت اول مینویسد اگر جنگ بین دولت آلمان وشرکای اوبا دول متحده متارکه شد، این عبارت خیلی صریح وروشن است واحتیاج بهیچ گونه تعریف وتفسیری ندارد. حالا چه شدهاست که عبارت به این روشنی را یک عبارت دیگری ضمیمهاش کردهاند ودرذیل ماده به عنوان تعریف شرکای آلمان اضافه کرده ونوشتهاند (مقصوداز شرکای دولت آلمان هردولت دیگری است که اکنون یا درآینده بایکی ازدول متحده بنای مخاصمه گذاشته یا بگذارد) یعنی با یکی ازاین دودولت شوروی وانگلستان در گذشته یا آینده درحال جنگ بوده باشد. اساساً این تعریف برای چه بودهاست؟ این تعریف برای این بودهاست که روشن بکند دولت آلمان شرکایش کیها هستند. این تعریف که خیلی روشن است وکسی نمیتواند تردید بکند، ولی، این توضیح آخری، آنرا صددرصد برضرر کشور ما و تاریک و مبهم کردهاست. چرا؟ برای اینکه دراین تعریف مینویسد مقصود از شرکای دولت آلمان هردولت دیگری است که اکنون یا درآینده با یکی ازدول متحده بنای مخاصمه گذاشته یا بگذارد.
حالا فرض بفرمائید درآینده فرضاً دولت انگلستان تنها بایکی ازدولتهای آمریکای جنوبی برزیل یا شیلی وارد جنگ شد این تاًثیری بحال مادارد؟ این چه ارتباطی با ما دارد؟ اصلاً این برای چه نوشته شدهاست؟ فرض بفرمائید که این دودولت آمدند وجنگ خودشان را خاتمه دادند بادولت آلمان وماهم از مخمصه راحت شدیم ودیگر مانه سرراهشان هستیم نه وضع جغرافیائی ما دیگر ایجاب میکند نه هیچگونه بهانه هست برای ماندن قوای بیگانه در کشور ما. با این عبارت به این روشنی که نوشته شدهاست که بمحض اینکه جنگ خاتمه پیدا کرد باید قوایشان را ازکشور ما ببرند، دیگر چه علت داشتهاست که این تعریف را علاوه کردهاند درآخر این فصل؟ آقایان میدانند وبنده تصور میکنم که بعضی ازآقایان موافقین که اکثر از روی عقیده بااین پیمان موافقت میکنند اغلب شان برای خاطر همان اصلی است که میگویند لااقل این پیمان برای مدت محدودی است آن هم بعد از جنگ وازاین تحدید مدت که شده خیلی خوشدل میشوند. ولی متأسفانه اگر این عبارت دومی را اضافه نمیکردند وهمان عبارت اولی را بحال خود میگذاشتند که صریحاً مینویسد پس از خاتمه یافتن جنگ با آلمان یا شرکای او باید ایران تخلیه شود، این خیلی واضح وروشن بود. بعداً که این جمله را اضافه کردهاند و گفتهاند که مقصود ازشرکای آلمان عبارت ازهردولتی که اکنون یا درآینده بایکی ازدول متحده بنای مخاصمه گذاشته یا بگذارد، این خوب نیست. فرضأ جنگ خانمه پیداکند وقضیه تمام شود، فرض بفرمائید دولت انگلستان بادولت شیلی یا برزیل جنگ بکند یا فرضأ با دولت ژاپن، بالاخره وقتی که مامراجعه میکنیم به آنها که باید تخلیه بکنید ونیروی خودتان را ببرید واجرای پیمان را ازآنها تقاضای کنیم که نیرویتان را ببرید فورأ تعریف اخیرراجلوی پای مامیگذارند واین راهمین جوربرضررما تعبیرخواهندکرد. این بود که بنده ضمن شوراول که اعتراضات خودم راتقدیم داشته بودم متأسفانه آنهائی را که علاقه داشتم جزیک قسمت موردتوجه واقع نگردید. ازاین جهت بنده آنهاراتکرارنکردم ولی این قسمت قسمت مهمی است آن هم نه برای زمان حال وزمان جنگ برای تعبیروتفسیروبرای موقعی که جنگ خانمه پیدابکند سوء تفسیرکنند آن وقت آفت دارد برای ما. بنده درهرصورت چون مقیدهستم امروزوارد درفصول دیگرنشوم ودرهرصورت بنده قانونأ بین شوراول ودوم که میگویند تفاوتی نمیبینم وعقیده داشتم بهمان ترتیبی که درشوراول درکلیات اجازه دادند ومذاکره شد بایستی اجازه میدادند که درشوردوم هم درکلیات صحبت شود وبالاخره نظامنامه ماهم صریح است که بایداجازه داده شود. حالا چون تصمیم گرفته شدهاست درکلیات صحبت نشود، بنده عرضی نمیکنم. فقط مختصرأ عرض میکنم حقیقه بنده خیلی فکرکردم دراطراف این پیمان بلکه یک وسیله پیداکنم که یک حالت موافقتی پیداکنم ولی بنده، مخصوصأ روی ایمان به میهن وکشورخودم، خیلی فکرکردم دیدم هیچ راهی نیست برایم. بنده البته تأثراتم خیلی زیاد است. بنده بدون هیچگونه علت وبدون هیچ سببی دیروز مورد حمله یکی ازآقایان نمایندگان واقع شدم….
● همهمه نمایندگان: این حرفهامطرح نیست آقا….. زنگ رئیس.
● دکترجوان: و تأثر بنده ازاین است که به بنده اجازه داده نشد تا روی دلائل، آن دلائلی که یقین دارم درقلب همه آقایان موثرواقع میشد، بالاخره به اکثریت ثابت میکردم که این تأثرات (زنگ رئیس)… تمام است عرایض بنده. فقط دو جمله بیشتر نیست. تأثرات من از ایناست که این پیمان بالاخره درنتیجه مقرراتی که دراین جا تصریح شدهاست برضررما است وبرای اموراقتصادی ماخیلی مضرواقع شدهاست. بنده نمیخواهم بگویم که تنها امروزگرانی فوقالعاده وسنگینی مالیات هزینه زیاد دولت بد رفتاری مامورین مالیه با مردم فقط وفقط ناشی ازعمل همکاری است که در اینجا پیش بینی شدهاست ودولت فقط برای اینکه بتواند نقشه همکاری راعملی بکند….(صدای زنگ رئیس- همهمه نمایندگان – این حرفها به پیمان مربوط نیست)
● دکترجوان: آقایان کدام از شما اجازه دادهاید که مأمورین مالیه برخلاف قانون مستنکف را توقیف بکنند؟ (همهمه نمایندگان- زنگ رئیس- خارج ازموضوع است)
● دکترجوان: چراخارج ازموضوع است؟ بسیار خوب دیگرعرضی نمیکنم.
● رئیس-این صحبتهاخارج از موضوع است آقا.
● نخست وزیر: فرمایشات آقا راهم بنده محتاج به جواب زیادی نمیدانم. اولا تأسف خوردند از اینکه چرا نگذاشتند که ایشان صحبت کنند در صورتیکه درشوراول ایشان بسیار مفصل صحبت کردند و مذاکره فرمودند. هر چه میخواستند گفتند. هیچکس هم از ایشان ممانعتی نکرد (صحیح است). البته بنده میخواهم تصدیق کنم که ایشان از روی عقیده با این پیمان مخالف هستند و حق دارند یعنی آزادند و مختارند و می توانند مخالف باشند. کما اینکه دیگران هم آزادند و مختارند به اینکه موافق باشند. فقط چیزی که عرض میکنم وقتی که انسان بایک چیزی مخالف شد، اصولاً همه متعلقات آنرا بد میداند وآن وقت ازبرای مخالفت خودش، اقامه دلیل میکند و دلیل قطعی بیان میکند. مثل اینکه ایشان میفرمایند مالیات اگر زیاد است مربوط به این پیمان است یا تقصیر این چیزهائی است که واقع شدهاست. بنده نمیدانم چرا. مالیات این مملکت درسال ۱۳۲۰ چهار صد وسی ملیون تومان یا چهارمیلیارد وسیصد ملیون ریال مقررشده بود. ازبرای پرکردن این بودجه واین عایدات یک مالیاتهائی هم یا وضع شده یا نشده عملیاتی هم واقع شدهاست. مدت شش ماه هم روی آن بودجه عمل کردند. منتهی این است که دراین اواخر جریاناتی پیداشد در کشورکه همه میدانند. حالا ما سعی میکنیم که این بودجه سنگین را که بعقیده ما برای این مملکت خیلی سنگین است و فعلأ این ملت طاقت این بودجه را ندارد باید سبکش کرد و هر قدر بتوانیم صرفه جوئی کنیم و کمکش کنیم.
اما گرانی مثلأ یک مقدارزیادی البته دلائل عدیده دارد حالا که جای این راندارد که ما اینجا بحث کنیم دراین مسئله گرانی. دلائل زیادی دارد یکی همان مالیات سنگین کشوراست غیر ازمالیات سنگین عامل دیگرهمان بسته شدن راه تجارت دنیا است. ارزانی آقا درنتیجه رقابت است ورقابت هم روی تجارت و داد وستد است وقتی که راه تجارت مسدود بود و وقتی رقابت نشد، طبعأ اجناس گران میشود ما امیدوارهستیم یعنی سعی میکنیم و انشاالله آقایان نمایندگان محترم هم با ما کمک میکنند درمشورت، دررأی، درهمه چیز وبقدری که ممکن است تلاش میکنیم که به اصطلاح امروزسطح زندگی را بالا بیاوریم. ولی فراموش نفرمائید یک علل طبیعی هست که آن علل طبیعی تامرتفع نشود، سطح زندگانی نمیرود به آنجائی که باید برود. متأسفانه اینطوراست ودراختیار کسی نیست. خواهش میکنم بیانات نفرمائید وچیزهائی که از حقیقت خارج باشد نفرمائید واسباب شبهه اذهان مردم رافراهم نفرمائید.
اما درموضوع اعتراض خودشان اگردولت ژاپن که دراین ذکرنشدهاست واین جا ذکرشدهاست آلمان وشرکای او یعنی آلمان وهرکس که به آلمان شریک درجنگ است. حالا ایشان میخواهند بگویند منحصر به اروپا باشد. نظرشان هم به این است که درآسیا فقط یک دولت ژاپن است که با آلمان متحداست. خوب چه میدانیم که فردا چه پیش میآید. اگرمابخواهیم تحدید کنیم به لفظ اروپائی آن وقت بساهست که فردا یک ترتیبی پیش بیاید که مخالف این نظرمیشود ومخالف این اقتضای امروزی میشود واینکه میفرمایند، باخیلی حرارت، که این جمله که بعدأ اضافه شدهاست برماده چرااضافه شدهاست وحال آنکه مطلب روشن بودهاست، حالاهم مطلب این جمله روشن است. مطلب راجع بهمین جنگ است وهمین اتحاد که گفته شدهاست آلمان وشرکای او.حالا اگریک جنگ دیگری مابین دولت شوروی وانگلیس با یک دولت دیگری بشود که مربوط به اتحاد با آلمان نباشد، این عهدنامه که شامل آن نمیشود. چرا آنرا شامل کنیم؟ این قرینه عبارت ومحل عبارت اینهاهمه روشن است که مقصود همان است. یعنی ازاین عبارت که اضافه شدهاست، مقصود این است که منحصرنیست به دولتهائی که امروز با آلمان شریک هستند. حالابگوئیم اگراحیانأ این عهدنامه را امضاکردیم، پس ازامضای این عهدنامه هم، اگریک دولت دیگری پیداشد که با آلمان شریک شد درجنگ اوهم مشمول این عهدنامه است؟ این موردندارد واین یک ماده واضحی است که احتیاج به توضیح ندارد. این بود توضیحات بنده بطوراختصار.
●رئیس: رأی گرفته میشود به قابل توجه بودن اعتراضات آقای دکترجوان درفصل پنجم موافقین برخیزند. (چندنفرقیام نمودند)
● رئیس: قابل توجه نشد. رأی میگیریم…..
● نوبخت: بنده اخطارنظامنامهای دارم بنده وچندنفرازآقایان پیشنهادکردیم باورقه رأی گرفته شود.
● رئیس – پیشنهاد قرائت میشود:
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی. تمنی داریم درباره پیمان اتحاد بادولتین انگلستان وشوروی طبق ماده ۸۷ نظامنامه داخلی مجلس شورای ملی درموقع اخذ رأی بطور علنی باورقه رأی گرفته شود.
ارگانی – نوبخت – دکترجوان – ابوالقاسم آزادی (طوسی:یک امضای دیگرهم هست که خوانده نمیشود)
● ارگانی: بنده پس گرفتم.
● رئیس: آقای دکترجوان.
● دکترجوان: یک ورقه پیشنهاد دیگری هم نزدآقای طهرانچی است که هفده نفرامضاکردهاند.
● طهرانچی: همین ورقه کافی است برای رأی گرفتن باورقه.
● رئیس: موافقین باماده واحده دولت ورقه سفید خواهند داد.(اخذ وشماره آراء بعمل آمده۸۰ ورقه سفید و۸ ورقه کبودشماره شد)
●رئیس: عده حاضردرموقع رأی ۹۳ با۸۰ رأی ماده واحده دولت تصویب شد. آقای دکترملک زاده.
● دکتر ملک زاده: اگرچه عرایض بنده خیلی مختصراست ولی استدعا میکنم توجه بفرمائید. جمعی ازنمایندگان محترم وعده زیادی از خارج دراین مدتی که موضوع معاهده درجریان بود، از بنده سئوال کردند که چه شد دراطراف معاهده درمجلس علنی اظهارنظری نکردم. (یکی ازنمایندگان: موضوع معاهده مطرح نیست. آقا) اینجا اکثرآقایان صحبت فرمودند. حتی ازنظامنامه هم تجازفرمودند. ایناست که تصدیع میدهم:
آقایان همه شاهدند که بنده نظریات خودم را درجلسه خصوصی بطورمفصل بعرض مجلس رساندم ومخصوصأ از آقای وزیرامورخارجه تقاضاکردم که این نظریات را یادداشت بکنند وترتیب اثر بدهند. اعتراضاتی که بعنوان پیشنهاد در مجلس داده شد وحقیقه مورد مطالعه دولت واقع شد واقدام شد و بعضی ازآنها از طرف دولتین قبول شد وامیدوارم سایرنظریات هم در این معاهده اقتصادی که دولت درنظردارد، تأمین بشود. ولی مقصوداصلی من ازاین عرایضم این نبود. مقصود اصلی من دوجمله بود اینجاعرض بکنم وآن دوجمله ایناست که اول بعقیده من نظربه مقتضیات طبیعی ایران ونظربه مقتضیات جغراقیائی ایران گمان میکنم که یکنفر ایرانی نباشد که طرفدار این عقیده نباشد که مناسبات ایران با همسایگان باید براساس دوستی باشد (صحیح است). هر ایرانی حتی آنهائی هم که مخالف هستند در این مجلس گمان میکنم که منکر این اصل نباشند که مناسبات دولت و ملت ایران با همسایگانش و هر ملتی که باشد صلاح و صرفه طرفین در این است که از روی اساس دوستی و مودت باشد. (صحیح است). این نکتهای که عرض میکنم چون آشنا به افکار عامه هستم و هم خودم را نماینده آنها میدانم…..(چون عده کافی نبود قدری تأمل کردند تا عده کافی شد)
● دکتر ملک زاده: نکته دومی که بیشتر سنگینی عقیده خودم را به آن میدهم این است که بعقیده بنده یک اتحاد حقیقتی یک اتحاد واقعی یک اتحادی که در روی یک پایه محکم و اساسی باشد، اتحاد معنوی و قلبی دو ملت است با یکدیگر. یعنی اگر دو ملت اعتماد و اطمینان نسبت بهم داشته باشند، محبت و مهربانی نسبت بهم داشته باشند، آن معاهده و آن اتحاد یک اتحاد حقیقی ویک اتحاد واقعی و یک اتحاد با دوامی برای طرفین خواهد بود. بنابراین، بنده امیدوار هستم حالا که این معاهده را پذیرفتیم، یک عده هم رأی ندادند، ولی معاهده رسماً از طرف مجلس و دولت قبول شدهاست، امیدوارم که عملیات دو دولت همسایه متحد ما در آتیه در روی یک پایه و اساسی باشد که جلب آن محبت جلب آن اطمینان حقیقی و جلب آن اعتماد را بکند (صحیح است) و بتواند در نتیجه عملیات خیر خواهانه خودش نسبت به ملت و دولت ایران جبران این خسارت و صدمات و این لطماتی را که هم اخیراً و هم در این دوره اخیر و این چند ساله اخیر بملت ایران وارد شدهاست بکند (صحیح است)
● رئیس مجلس شورای ملی- حسن اسفندیاری