عصرجدید: ارزیابی شما از وضعیت اقتصادی ایران، 100 روز بعد از روی کار آمدن حکومت جدید(حکومت آقای روحانی) چیست؟ این وضعیت در چه شرایطی می تواند متحول شود؟
برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.
بنی صدر: سعی می کنم طوری وضعیت اقتصادی را تشریح کنم که در حافظه شنوندگان بماند. فرض کنیم که این اقتصاد مثل تن آدمی باشد و یک مغز، یک قلب، معده و روده و … داشته باشد، در کشور ما نقش مغز را دولت برعهده دارد، هم بلحاظ اینکه وزیر اقتصاد می گوید: “90 درصد اقتصاد دولتی است”، هم بلحاظ اینکه مسئول مستقیم وضعیت کنونی اقتصاد ایران، سیاستهای همین دولت است. گاهی می خواهید ببینید که دولتی در یک نظام سیاسی با زندگی اقتصادی جامعه چقدر سازگار است، خراب شدن وضعیت اقتصادی کشور به شما می گوید که آن دولت، سازگار با گردش صحیح اقتصاد نیست. وقتی وضعیت اقتصادی به ترتیبی است که همین حکومت تشریح می کند، نظام ولایت مطلقه فقیه، مطلقا ضد نه تنها رشد اقتصادی است، بلکه ضد اقتصادی است که ولو در حد رشد صفر درصد بچرخد! این مغز بجای اینکه بودجه خودش را از تولید ملی بگیرد، از فروش ثروتهای کشور می گیرد و چون کفاف نمی کند، اسکناس چاپ می کند، آنرا جزو بودجه می کند و خرج می کند. در حال حاضر بنابر قول آقای وزیر، “دولت کنونی 90 درصد اقتصاد را در اختیار دارد و 650 هزار میلیارد تومان نقدینه وجود دارد!” تا قبل از رفتن احمدی نژاد، صحبت از 480 هزار میلیارد تومان نقدینه بود، در حکومت روحانی 500 هزار میلیارد تومان شد. ایشان از 650 هزار میلیارد تومان سخن می گوید، بلحاظ این است که غیر از نظام بانکی رسمی، بازار غیر رسمی پول وجود دارد و 150 هزار میلیارد تومان نقدینه را این بازار غیر رسمی تصدی می کند، اینها از کجا می آید؟ از تولید ملی؟ نه.
یک عضو مهم اقتصاد، کشاورزی است. در دورانی که اقتصادهای صعنتی بوجود آمدند، مازاد بخش کشاورزی در صنعت سرمایه گذاری می شد. بخش کشاورزی اقتصاد ایران بنابر ترتیبی که رژیم اداره کرده است، بنابر قول آقای روحانی، 56 درصد از نیازهای کشور به محصولات کشاورزی، وارد می شود پس این بخش، کمبود عظیمی دارد بطوری که آقای روحانی می گوید: “امسال باید 7 میلیون تن گندم وارد کنیم!” یک دوره آقای خاتمی می نازید که در گندم به خودکفایی رسیدیم! این هنوز تمام ماجرا نیست برای اینکه بعد از آقای کلانتری که گفته بود: “ایران تا 30 سال دیگر بیابان می شود”، آقای روحانی می گوید: “سطح آبهای زیرزمینی افت کرده اند، دریاچه زیبای ارومیه و زاینده رود اصفهان که خشک شده است و دیگر از کارون و هامون نمی گویم!”. کشاورزی یعنی آب، آب هم که بر اثر تصدی رژیم از دست رفته، زمین هم که بقول آقای روحانی دارد شوره زار می شود، آبهای زیرزمینی هم که دارد پایین می رود، پس این کشاورزی که باید مازاد می داشت، حالا کمبودی بسیار بزرگ دارد. در همین وضعیت، آقای خامنه ای می گوید که زاد و ولد باید تشویق شود و جمعیت ایران 150 میلیون نفر بشود! در واقع وقتی که این سخن را کسی می گوید که برای همین جمعیت، مواد غذایی لازم را ندارد یعنی دارد به ملت و فهم و شعورش توهین می کند! یا این را از کمال نادانی می گوید که هیچ اطلاعی حتی همین مقداری که آقای روحانی می گوید، ندارد یا با وجود این اطلاع، در واقع به ریش مردم ایران می خندد! وضع کشاورزی بطور خلاصه این است.
وضعیت صنعت؛ صنعت نگون بخت ایران با 40 درصد ظرفیت کار می کند، اما مشکلش تنها این نیست که با ظرفیت کم کار می کند، مشکل عمده اش این است که این صنعت جوری ساخت گرفته که بیشترین رانت را به صاحب سرمایه برساند، در نتیجه به واردات متکی است، داد و ستدی با بخش کشاورزی ندارد. البته کشاورزی هم چیزی ندارد که داد و ستد کند. هر کدام از این بخشها بین رشته ها با هم داد و ستد ندارند در واقع ما یک اقتصاد نداریم، فعالیتهای پراکنده ای داریم. با وجود دولتی که منزلت و حقوقی برای انسان، حقوقی برای سرمایه و کار، امنیتی برای سرمایه گذار قائل نیست و با وجود سیاستهایی که تماما بر ایجاد رانت متکی است، کسی که می خواهد سرمایه گذاری کند، با وجود نرخ بهره بسیار بالا سراغ فعالیتی می رود که بیشترین سود را در حداقل زمان به او برساند. نتیجه اینکه این اقتصاد بجای اینکه جوانان کشور را بکار بگیرد، کارکنانش را نیز بیکار می کند. وقتی می گوید 8.5 میلیون بیکار داریم که هنوز رقم واقعی نیست، وقتی می گوید که 1.3 میلیون فارغ التحصیل دانشگاه بیکار داریم، وقتی می گوید 25 درصد جوانان کشور بیکار هستند، علامت مرض است و معنایش این است که بخشهای اقتصاد کشور که باید برای جوانان کشور کار ایجاد کنند، از این کار ناتوانند. وقتی که از تورم چهل درصدی می گوید که قطعا بیشتر از این است، علامت مرض است.
اقتصادی با کشاورزی 44 درصد، صنعت با 40 درصد ظرفیت و از آن سو نقدینه 650 هزار میلیارد تومان دارید که با هم تناسب ندارند زیرا بودجه و نظام بانکی(که در واقع مثل قلب هستند) باید پول را در نظام تولید به ترتیبی توزیع کند که بطور مرتب سرمایه ایجاد شود و بکار بیافتد در حالیکه امروز آقای وزیر می گوید: “سرمایه گذاری منفی است!” یعنی اولا بودجه از طریق سرمایه به اقتصاد تزریق نمی شود و نظام بانکی پول را به سرمایه تبدیل نمی کند، ثانیا بودجه و این نظام بانکی، پول را مستقیم بعنوان قوه خرید به بازار می برد، اقتصاد مصرف محور اینطور بوجود می آید. حجم عظیم قوه خریدی که به بازار می رود، باید جذب شود ولی وقتی که کشاورزی و صنعت تولید ندارد، کالا نیست که جذب بشود باید دروازه ها را باز کرد، آنوقت چین صاحب اقتصاد ایران می شود، هرچه دلش می خواهد به این کشور می فروشد، هند نیز همین کار را می کند و این رژیم مجبور می شود باج گذار همه کشورهای خارجی بشود. پس تا اینجا تحریم هیچ نقشی نداشت.
نتیجه این وضعیت که به اختصار توضیح دادم، این می شود که دولت اولا بی پول می شود چنانکه می گوید 180 هزار میلیارد تومان کسر داریم! یکی آمده جواب می دهد که 100 میلیارد دلار ذخیره داریم، 50 میلیارد دلار هم در صندوق توسعه ملی داریم. بعد معلوم می شود که آن 100 میلیارد دلار هم به دولت مربوط نیست، پشتوانه اسکناسی است که اکنون حتی از کاغذ هم ارزانتر است! از آن 50 میلیارد دلار هم که می گوید، معلوم می شود که 20 میلیارد دلارش برداشت شده و 30 میلیارد دلار باقیمانده است! چرا اینطور شده؟ یک دلیلش این است که بقول آقای روحانی، این حکومت در 8 سال اخیر از فروش نفت سالانه 100 میلیارد دلار پول دریافت کرده است، با این کشاورزی و صنعت منفی، این پول قطعا به کشاورزی و صنایع نرفته است، کجا رفته؟ گفتند که 600 میلیارد دلار از کشور خارج شده است در حالی که اگر از کشور خارج نشده بود، در تولید به کار افتاده بود الان کشاورزی و صنعت مازاد داشت، بیکاری و تورم نداشتیم، این حجم عظیم نقدینه را هم نداشتیم برای اینکه دولت از تولید ملی برداشت می کرد، محتاج نبود که مرتب پول ایجاد کند و به اقتصاد نگون بخت ایران تزریق کند. همراه این سرمایه ای که رفته، بنابر آمار صندوق بین المللی پول از این 1.3 میلیون بیکار، سالانه 150 هزار تحصیلکرده از ایران می رود، در نتیجه اقتصاد ملی، عوامل اصلی را از دست می دهد و فردا هم اگر بخواهید اقتصاد را تولید محور کنید، محتاج مهندس، کارگر فنی، سرمایه، امنیت و مدیریت هستید که ندارید!
پس آقای روحانی وعده دروغ داد که گفت: “صد روزه قضیه را حل می کند!”. صد روز گذشت، قضیه حل نشد، گرانی همچنان سرجایش است، نرخ بیکاری بدتر شده است، نقدینه افزایش یافته، حالا آقای خاتمی توجیه می کند که تقصیر این حکومت نیست! معلوم است که تقصیر این حکومت نیست، در دو سه ماه اخیر که وضعیت اینطور نشده! تقصیر آقای روحانی این است که یا نفهمیده این حرفها را زده که در این صورت حق نداشته خود را بعنوان مسئول به مردم پیشنهاد کند، یا می دانسته و دروغ گفته! تقصیر آقای روحانی دروغ گفتن است! اگر ایشان می خواست این اقتصاد را راه بیاندازد، یکی از کارهای اول ایجاد امنیت بود، انسان منزلت پیدا کند، دستگاه قضایی، منزلت انسان را تضمین کند در حالی که انسان منزلت ندارد، دو دختر نخست وزیر 8 ساله ایران که مادرشان نیز در حصر است، به دیدن پدر و مادر می روند و آن رفتار را با آنها می کنند، بدهکار هم می شوند! چه کسی آنها را بدهکار می کند؟ وزرای اطلاعات و دادگستری حکومت آقای روحانی! وزیر دادگستری که آدمکشی حرفه ای است می گوید که اینها جنجال تبلیغاتی بوده! دو دختری که شاید شش ماه یکبار بتوانند پدر و مادرشان را ببینند و کلی مراعات کنند که حرفی نزنند ملاقاتشان قطع شود و نگران پدر و مادر بیمارشان هستند، چه علاقه می توانند به راه انداختن جنجال تبلیغاتی داشته باشند؟ چه کسی در این کشور منزلت دارد؟ آقای روحانی نتوانسته آقای رهبر و مافیاهای نظامی-مالی را متقاعد کند که آقایان شما خوردید و بردید، 600 میلیارد دلار کم است؟ بگذارید اقلا چیزی بماند که شما بخورید. نتیجه این شده است که اقتصاد ایران، بقول بانک مرکزی این حکومت 0.5 تا 0.8 درصد رشد منفی کرده است، با توضیحاتی که دادم، معلوم بود که غیر از این ممکن نبوده است.
درست است که نفت تحریم شده است و مثل سابق نمی توانند نفت بفروشند و فروش بالای نفت، رشد منفی کشاورزی و صنعت را می پوشاند، بخاطر تحریم کمتر می تواند بپوشاند و این رشد منفی نمایان شده است ولی تنها این نیست. صندوق بین المللی پول می گوید: “در سال 2012 تولید ناخالص ملی ایران، 548 میلیارد دلار بوده است که در 10 ماه گذشته سال 2013، 160 میلیارد دلار کاهش داشته است و 388 میلیارد دلار باقی می ماند.” در واقع 40 درصد تولید ملی ترکیه می شود که نفت و گاز ندارد ولی سرش(دولت) تغییر کرده است و اقتصاد ترکیه با وجود بحران اقتصادی غرب، رشد داشته است و امروز از لحاظ اقتصادی موقعیت استواری دارد. البته دوباره یادآور می شوم که بخش بزرگی از تولید ناخالص ملی ایران، فروش ثروت است، کشاورزی و صنعتی که رشدش منفی است، تولید ملی اش کجاست؟
تنها این نیست، فسادهای بزرگ هم یکی دیگر از علائم اقتصادی از این نوع است، یعنی وقتی اقتصادی بیش از حد گرفتار فساد می شود، تولید بی معنی می شود، مثلا طرف می بیند که اگر زمین کشاورزی را در بورس بیاندازد، پولدار می شود، همین کار را می کند. نمی بینید که برای به بورس انداختن، جنگلها را از بین می برند. سیستم رانت خواری مثل سرطان در کل اقتصاد پخش می شود و این اقتصاد را می خشکاند. بخش خدماتی دارید که کارش در مجموعه اقتصادی این است که داد و ستدهای درون کشاوری، درون صنعت و تولیدات کشاورزی و صنعت و داد و ستد با دنیای خارج را تصدی می کند. در بخش کشاورزی و صنعتی تولید ندارید و حتی آن داد و ستدها هم وجود ندارند و یک بخش خدمات فوق العاده بزرگ دارید، 7 میلیون کارکنان دولت دارید، سوال مهم این است که اینها چطور باید گذران کنند؟ این است که باید به درآمد نفت، بودجه دولت و اعتبارات بانکی متکی باشند، آنوقت می بینید که چنین اقتصادی گروههای رانت خوار ایجاد می کند برای مثال همین حکومت می گوید بخاطر تحریم نفت، واسطه هایی مثل بابک زنجانی واسطه فروش نفت بوده اند و بسیاری از آنها پول نفت را نداده اند، اینها یک دسته از رانت خوارها هستند! 50 میلیارد دلار از پول کشور هم بخاطر تحریم منجمد است، مبالغی پول هم در چین و هند است و مقامهای رژیم می گویند: “باید کاری بکنیم که دستمان از زیر سنگ چین بیرون بیاید، برای اینکه پولهای ما را نگهداشته است و می گوید هرچه من می خواهم، می توانید بخرید!” آقای زنگنه می گوید بخش نفت سالانه 100 میلیارد دلار داد و ستد دارد، هرگاه این داد و ستد توسط واسطه ها انجام بگیرد و 3 تا 10 درصد آنرا خودشان بردارند، رانتی 3 تا 10 میلیارد دلاری می شود! خودشان هم می گویند سالانه 20 میلیارد دلار قاچاق داریم!
نتیجه همه اینها ملتی یارانه خوار می شود، ملت تولید کننده به ملت مصرف کننده تبدیل می شود، 30 درصد جمعیت زیر خط مطلق فقر هستند و در همین وضعیت حکومت می گوید که برای یارانه پول ندارم! بنابر محاسباتی که خودشان انجام دادند، بنابر یک رقم، حکومت اقای احمدی نژاد در 33 ماه 109 هزار میلیارد تومان یارانه پرداخته است. بنابر محاسبه بانک مرکزی نیز از آذر 89 تا شهریور 91، 96.3 هزار میلیارد تومان یارانه پرداخت شده که 45.2 هزار میلیارد تومان از محل آزاد کردن قیمتها بوده است و 41.1 از محل ردیفهای بودجه بوده است یعنی قانون یارانه ها به مردم دروغ می گفته که قیمتها را آزاد می کند و از محل آن، چیزی هم درآمد دولت می شود و سی درصد از آنجا به صنعت کمک می کنیم!! حالا معلوم می شود که 41 درصدش را از ردیفهای بودجه می داده است، بودجه هم که نداشته تا بدهد، اسکناس چاپ کرده به مردم داده، نقدینه بدین ترتیب بالا رفته است و تورم وحشتناک بقول خودشان 40 درصد شده است که مسلما خیلی بیشتر است. هموطنانی که به این صحبتها گوش می دهید، وقتی می روید نان، سبزی، گوشت و … می خرید، در این یکساله 40 درصد قیمتهایش بالا رفته؟ اینها 300 کالا را که مصرف عمومی ندارند با هم جمع می کنند و از آنها معدل می گیرند، می شود 40 درصد! سراغ کالاهایی که مردم روزانه مصرف می کنند، بروید، ببنید معدل افزایش قیمت آن چقدر شد؟
وضعیت اقتصاد ایران بدینگونه است که شرح دادم. می بینید که اگر بخواهید اصل قضیه درمان بشود، سر است. برای درست کردن اقتصاد باید سر(دولت) را درست کنند یعنی آقای ولی مطلقه را بردارند، سلطه سپاه بر اقتصاد را بردارند، در حالیکه اکنون آقای روحانی می گوید: “قراردادهای بزرگ را به سپاه می دهیم!”. دولت باید بودجه اش را اولا به سرمایه تبدیل کند، به ترتیبی که بعد از یک دورانی بودجه، برداشت از تولید ملی بشود و اقتصاد کنونی که کاملا مصرف محور شده، تولید محور بشود. از حجم خدمات کاسته شود، ساخت بودجه تغییر کند، ساخت واردات و صادرات تغییر کنند، ساخت اعتبارات بانکی تغییر کند و گردش پول از طریق سرمایه انجام گیرد یعنی به تولید برود بعد از طریق تولید، بعنوان درآمد بدست تولیدکنندگان برسد و به نظام بانکی برگردد و به این ترتیب مداری بوجود بیاورد. آقای روحانی که خود جزو این سر است، می تواند این سر را تغییر بدهد؟ آقای خاتمی! 8 سال حکومت کردید، ندانستید اقتصاد چیست، اگر حالا هم نمی دانید، لطفا دیگر وارد این امور نشوید! اگر هم می دانید، چرا به مردم دروغ می گویید که توقعی نداشته باشند؟ مساله، توقع نیست، اقتصاد کشور گرفتار سرطان است، توقع داشته باشیم یا نداشته باشیم، چه چیزی را عوض می کند؟ این سرطان را باید درمان کرد، ریشه سرطان هم ولایت فقیه است. اگر این ریشه نبود ما گرفتار تحریم اقتصادی نمی شدیم، زیرا احتیاجی نداشتیم بازی بحران اتمی را راه بیاندازیم! می گویند روزی صد میلیون دلار، ضرر بهره برداری نکردن از پارس جنوبی است که سالی 36 میلیارد می شود. شما ملت که در فقرید، خیال می کنید چرا در فقرید؟ برای اینکه ثروتهایتان اینطور بر باد می رود، 36 میلیارد در سال که اینجا بر باد می رود، منابع مشترک با کشورهای خلیج فارس را که آنها می خورند و می برند، دریای خزر را هم دیگر همسایه ها می برند و می خورند و ….. شما که یتیم نیستید، بگوییم اینها قیم های شما هستند، مال شما را می برند! گرفتار مشکلی به اسم ولایت مطلقه فقیه شدید که متاسفانه خود ایجاد کردید!
شاد و پیروز باشید
گفتگو با رادیو عصرجدید در 10 آبان 1392
گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند: