١٣٩٢/٠٨/١٣- تقی روزبه: همه بیاد داریم که در دورهٔ خاتمی چگونه قوه قضائیه به ستاد مقابله با دولت توسط بیت و بارگاه خامنه ای و اصول گرایان و نیروهای افراطی و فاشیستی امنیتی- نظامیِ سپاه و سایر باندها تبدیل شد تا با بکار انداختن چماق قانون و تشکیل دولت موازی و باصطلاح در سایه و با رصد کردن هرگونه تحرک نیروهای مستقل و مردمی و سرکوب کردن آن ها و بطورکلی با ایجاد فضای اختناق و سرکوب، اوضاع را تحت کنترل خود بگیرند. چنانکه توقیف باصطلاح فله ای روزنامه ها( از نظرآن ها موسوم به زنجیره ای)، تنها یکی از این اقدامات بود و البته به موازات «چماق قانون»، آنها به وفور از «قانون چماق» و حزب الهی ها و قتل های زنجیره ای و غیره بهره برداری می کردند. اکنون نیز با توقیف روزنامهٔ بهار و بویژه سخنان اخیر رئیس قوه قضائی به نظر می رسد که حاکمیت دارد گام مهمی درایجاد دولت موازی و ستاد عملیاتی این نیروها برمی دارد. آن زمان، هدف فلج کردن آندسته از اقدامات دولت رسمی بود که به توسعه سیاسی مربوط می شد. هم چنین ممانعت از شکل گیری قدرت باصطلاح دوگانه در بالا و مهمتر از همه ایجاد فضای سرکوب و امنیتی در جامعه برای جلوگیری از نفس تازه کردن جنبش های اجتماعی و شکل گیری جریان ها و نهادهای مستقل مردمی و مستقل، اهداف دیگر ستاد عملیاتی دولت پنهان بود.
از سخنان لاریجانی* نیز آشکارا بوی تشکیل ستاد عملیاتی دولت پنهان به مشام می رسد: خشم نهفته در این سخنان و تأکید او مبنی براین که قوه قضائیه حرکت های خزنده ای را که پس از انتخابات و در رسانه ها- و از جمله دستاویز قرار دادن مقاله ای که انتخابی بودن خلفاء در اسلام را با نرمترین زبان بیان کرده است- زیر نظر دارد و اینکه این قوه کلیهٔ تحرکات و اقدامات دشمنان و اصحاب فتنه را رصد کرده و تهدید آن ها به مقابله کاملاً مقتدرانه و اینکه این سخن او را به مثابهٔ اخطار تلقی کنند، نشان دهندهٔ آن است که باندهای حاکم پس از تکمیل مهندسی کابینه، گام تازه ای را در تشکیل ستاد عملیاتی دولت سایه و هدف گرفتن بقول خودشان فضائی که عده ای گمان می کنند در پی انتخابات و تلاش برای گشایش دیپلماسی بوجود آمده است، برداشته اند. بی گمان این سطح از سخنان رئیس قوه قضائیه و تحت کنترل رهبری از آن نوع سخنانی نیست که بدون هم آهنگی با رهبر نظام و سایر سرجنبانان باندهای حاکم برزبان آمده باشد.
اگر این اخطار رئیس قوه قضائیه در کنار لغو آزادی زندانیان سیاسی را که بقول خاتمی در عید غذیر، صد در صد انتظارش می رفته است و سخنان عبداله نوری مبنی بر تذکر به دولت در این مورد، و این عقب نشینی دولت روحانی که در امور زندانیان و حصر مداخله نمی کند، و توقیف روزنامه بهار و اعدام جنایتکارانه و بدون محاکمه 16 بلوچ و یا ایجاد منشور حجاب مدارس، تدارک برنامه رسمیِ وسیعی برای سیزده آبان و بالأخره تهاجم و حملات تبلیغاتی و رسانه ای گسترده اخیر در نظربگیریم، شاهد نشانه های بارزی از تصمیمات و عزم جناح حاکم در ایجاد ستاد عملیاتی دولت پنهان و واقعی با هدف گسترش فضای اختناق و سرکوب خواهیم بود. ایجاد چنین فضائی با توجه به بحران های شدید اقتصادی و حذف یارانه ها و رو شدن ورشکستی و بیلان دولت مورد حمایت خانه ای و خطر بروز و گسترش اعتراضات مردمی، برای حاکمیت هم چون یک کابوس است. تهدیدهای صادق لاریجانی هم مطابق معمول این جناح در زدن نعل وارونه، منعکس کنندهٔ برنامه ریزی ستاد بحران است.
هدف رژیم آن است که پنجره ای کنترل شده برای گشایش دیپلماسی با هدف بیرون کشیدن چاشنی انفجاری بحران فلج کنندهٔ اقتصادی، بگشاید، بدون آن که هیچ روزنه ای در داخل برای نفس کشیدن مردم فراهم شود و هیچ کس گمان برد که گویا تغییر و تزلزلی در کشور و ارکان قدرت ایجاد شده است و یا امکان تحمیل تغییراتی فراهم آمده است. بهمین دلیل برای مدیریت گذار از بحران با چنین هدفی، سیاست لبخند دیپلماسی و اخم داخلی را بطور توأمان ترکیب کرده است. بدیهی است در شرایطی که ایجاد فضای اختناقی و سرکوب بیشتر برای حفظ ارکان قدرت در دستور کار قرارگرفته است، آزادی زندانیان ولو آنکه رژیم بهرحال ناچار است آن ها را آزاد کند، نباید به معنی گشوده شدن پنجره ای در داخل برای نفس تازه کردن تعبیر شود.
بی تردید جناح حاکم از تجربیات وسیع خود در مدیریت فضاهائی که با بهم خوردن تعادلش در نتیجهٔ بحران بوجود آمده است، ورزیده شده و از آنها به نحو احسن بهره می گیرد. در چنین وضعی، جنبش های اعتراضی و جریانات حامی آزادی نیز بدون بهره گیری کامل از تجربیات گذشته و شکست های خود قادر نخواهند بود که تصمیمات دولت پنهان و حاکمیت را فلج کرده و راه پیشروی خود بسوی آزادی و رهائی از زنجیرهای حکومت اسلامی را بگشایند. روشن است که به دولتی که از هم اکنون وعده های داده شدهٔ خود را رسماً پس گرفته و گفته است در اینگونه موارد مداخله ای نمی کند، نمی توان در مقابله با این تعرض ها دخیل بست. گرچه فشار به آن و تحمیل مطالبات وعده داده شده به آن، همواره یکی از عرصه های اقدام متقابل است. اما عرصهٔ اصلی را اقدامات مستقل و شکل دادن به نیروی جمعی و مطالبات جمعی و فراگیر و مقاومت و از پا نایستادن برای تأمین آزادی ها و انتشار آزادانهٔ روزنامه ها و بهره گیری از عدم تعادلی تشکیل می دهد که خواه ناخواه رژیم علیرغم ژست های اقتدارمآبانه بخود می گیرد. سخن نهائی را مقاومت و ایستادگی، همبستگی و هم صدا شدن مدافعان آزادی و عدالت اجتماعی تشکیل می دهد.
* صادق لاریجانی: گمان کردهاند فضای دیگری در کشور بهوجود آمده: