١٣٩٢/٠٩/٠١-تقی روزبه: آیا باقی حاضراست نامه ای هم به کسی که با سخنان تخریب کننده و مشمئزآور خود در دقیقه 90 کل مذاکرات را در خطر قرار داده است، بنویسد؟
در نامه ای که عمادالدین باقی به عنوان فعال حقوق بشر و از منظر دفاع از این حقوق به اولاند نوشته، ضمن انتقاد از مواضع او پیرامون ممانعت از توافق هسته ای، خواهان تغییر این سیاست شده است. او تأکید کرده است که حقوق بشر از طریق فلج سازی و نابودی اقتصاد یک کشور و فقیرکردن مردم آن حاصل نمی شود.
اگر این نامه فقط به رفع تحریم ها و فشار آن برمردم بسنده می کرد و درصدد تطهیر رژیم اسلامی نبود، حرفی نبود. اما متأسفانه یک سو نگری و یک جانبه گری در مورد معضل هسته ای و توهم به رژیم ایران در این نوشته موج می زند. این نوشته نشان دهندهٔ آن است که روایت و تبلیغات یک سویهٔ حاکمیت در مورد علت ناکامی نشست ژنو 2 با همهٔ یک جانبگی اش، مورد قبول باقی است. او در این نوشته هیچ اشاره ای به اینکه ایران نیازی به غنی سازی انرژی هسته ای و پی آمدهای بی شمار آن ندارد، نمی کند. بر عکس می نویسد: مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ نشان دادند که علیرغم همه رنجها و مشقت هایشان هنوز روش های اعتدالی و اصلاحی را برای تغییر وضعیت در ایران ترجیح می دهند و جریانات تندرو و اقتدارگرا در داخل ایران و جریانات رادیکال و سرنگونی طلب خارج از ایران را نفی می کنند.
از این مدعی حقوق بشر باید پرسید آیا انتخابات 92 یک انتخابات واقعی و دموکراتیک بود که با تعیین نرخ وسط معرکه به تأویل و تفسیر رویکرد مردم هم چون انعکاس تصویر واقعیت در یک آینه پرداخته است؟. آیا اگر انتخابات آزاد بود، مردم به حاکمیت اسلامی فارغ از این یا آن جناح و باندهای آن رأی می دادند؟ آیا انتخاباتی که حتی رفسنجانی هم در آن سلب صلاحیت می شود و خاتمی ها نیز جرئت شرکت ندارند و با آن همه زندانی را باید بازتاب دهندهٔ رأی مردم و رأی به اعتدال خواند؟ اگراین مردم هنوز هم به اصلاحات درون حکومت دخیل بسته اند، پس آن مردمی که چند سال پیش جنبش میلیونی و ساختارشکن 88 را در پی تقلب برپا کردند و شعارهای مرگ بر اصل ولایت فقیه سر دادند و رژیم تنها با خشونت و سرکوب وحشیانه توانست برآن فائق آید را باید اشباحی دانست که از آسمان ها و یا آن سوی مرزها به داخل کشور وارد گشتند؟ متأسفانه عمادالدین باقی و هم مسلکان وی هنوز هم از اصلاح پذیری رژیمی سراپا گندیده و غیرقابل اصلاح سخن می گویند و بجای اشاعه حقیقت و آگاهی خاک برچشم مردم و حقیقت می پاشند.
از عمادین الباقی و هم مسلکانش که کارشکنی رژیم اسلامی در گشوده شدن معضل هسته ای را نادیده می گیرد، می توان پرسید اگر براستی دغدغهٔ حقوق بشر و رفع تحریم ها را دارد، چرا در مورد سخنان تحریک آمیز و کارشکنانهٔ خامنه ای که در لحظه 90 ایراد شد و گویا مسئولیت پرخاش گری احمدی نژاد و جور او نیز بر دوش او افتاده است و چه بسا فضای مذاکرات را بالکل تحت تأثیر مخرب خود قرار دهد و تمامی کاسه و کوزه ها بهم بریزد، سخنی نمی گویند؟ . آیا عمادین الدین باقی و همفکرانش حاضرند نامه ای هم مستقیم به خامنه ای بنویسند و کارشکنی وی را محکوم کنند؟ به کسی که سرمست از بادهٔ قدرت، سرنوشت ده ها میلیون نفر را برای حفظ ارکان قدرت پوسیده و منافع حقیرش گروگان گرفته است، اعتراضی بکنند تا شاید تا حدی کفهٔ تعادل برقرار شود و حق مطلب اداء گردد؟
در مورد همین مسأله مشخص هسته ای خطر اصلی آن است که از جاه طلبی های هسته ای و کارشکنی های رژیم اسلامی پیرامون حل بحران هسته ای غفلت شود و با دخیل بستن به حسن نیت حکومت اسلامی و دولت برآمده از انتخابات مهندسی شده اش، باقی و امثال وی از وظیفه اصیل و انسانی خود به عنوان فعال حقوق بشر دور شوند و از اعمال فشار به رژیم – البته به همراه نقد عملکرد سایر قدرت های جهانی- برای تمکین و تسلیم به خواست مردم، غفلت ورزند و به «روشنفکران» و فعالان خالص حکومتی تبدیل گردند. خطر آن است که رژیم سرکوبگر با فریب مردم و این نوع فعالان از گردنهٔ بحرانی که به عدم تعادل دچارش کرده است عبور کند و بار دیگر سالها سوار بر اسب قدرت مطلقه، بتازد. حکومت های مستبد را باید در شرایطی که دچار بحران و عدم تعادل شده اند، زیر بیشترین فشار ممکنه، نه فقط برای تغییر کلیت آن بلکه حتی برای دست یابی به اصلاحات واقعی و پایدار، قرار داد و فریب مانورهایش را نخورد.
*- نامه عمادالدین باقی به فرانسوا اولاند در مورد مذاکرات هسته ای
2013-11-21، تقی روزبه