بعد از انقلاب عده‌‌ای از سران نظام شاهنشاهی بطور وحشیانه‌ای اعدام شدند. با وجود هر گناهی که به آنها نسبت داده میشد باید حق دفاع از خود در یک دادگاه آزاد و بیطرف را به عنوان انسان میداشتند، انقلابی باید کسی‌ می‌بود که مثل نظام استبدادی عمل نمی‌کرد و برای انسان و حقوقش احترام قائل میشد، اینچنین نشد و عده‌‌ای بدون محاکمه بجرم مقام داشتن در نظام شاهنشاهی اعدام شدند، خدا بیامرزدشان هر گناهی کرده بودند انسان بودند و دارای حقوق و وظیفه هر ایرانی بود از حقوق انسان دفاع کند. اگر هشیار بودیم و هشدارها را گوش می‌دادیم اولین بنای استبداد ولایت مطلقه فقیه ساخته نمی‌شد و بعد‌ها بهترینها بدون دادگاه اعدام نمیشدند و شاید این استبداد سیاه ساخته نمی‌شد. دو برداشت میشود داشت: برداشت اول که سلطنت طلبان و اصلاحطلبان!! مدافع آن هستند این است که می‌گویند اگر انقلاب نمی‌شد آن جنایات هم بوجود نمیامد و این استبداد سیاه ساخته نمی‌شد! و می‌گویند باید وقت به “اصلاحطلبان” آن زمان داده میشد تا “کمبودها” را اصلاح کنند و اینطور انقلاب و این استبداد به وجود نمیامدند! خب یک نظر است، امروز “اصلاحطلبان” در نظام استبداد ولایت مطلقه فقیه که در کنار آقای خمینی این استبداد را با کودتای سال ۶۰ بنا نهادند از آن استفاده میکنند!!؟ اما ایراد این حرف این است که انقلاب سفارشی نیست که بخواهید و بعد نخواهید، وقتی‌ بنیادها در کنار تحوّل جامعه رشد نمیکنند و مسئولان سیاسی این مهم را درک نمیکنند اگر رویدادهای بین‌المللی کشور را تهدید نکند مثل جوجه‌ای که تخم را سوراخ میکند تا به حیات خود ادامه بدهد انقلاب ممکن میشود. علم رییس دربار شاه در خاطرات خود نوشته که فرح دیبا همسر شاه از تحوّل در جامعه مطلع شده بود و سعی‌ کرده بود شاه را مطلع کند ولی‌ شاه گوش نمی‌داد و نزدیکان شاه جرعت نمیکردند به او حقیقت را بگویند تا شاه خود انقلاب را دید و به زبان خود به آن اقرار کرد اما ۲۵ سال دیر شده بود. اما روش دوم این است که بپرسیم چرا انقلاب شد؟ برای اینکه شاه نمی‌خواست فقط سلطنت کند، میخواست ولایت مطلقه داشته باشد یعنی‌ نخست وزیر، وزرا، “احزاب”، نمایندگان مجلس حق هیچ دخالت در تصمیمگیری نداشتند! و برای به دست آوردن این قدرت مطلقه، در دوره دکتر مصدق برای سرنگونی دکتر مصدق اول سعی‌ کرد بعضی‌ از نمایندگان مجلس را یا با خریدن یا ترساندن به سقوط حکومت دکتر مصدق قانع کند بعد از اینکه این توطئه شکست خورد از قدرتهای خارجی برای کودتا در ایران کمک خواست!! و البته بابت آن قبول کرد، موشی در دست آنها بشود (کتاب پاسخ به تاریخ)، بحرین را از ایران جدا کند، قبول کرد کشاورزی ایران را که صادر کننده بود را به اسم انقلاب!!! نابود سازد تا اقتصاد ایران از اقتصاد تولید محور به یک اقتصاد مصرف محور تبدیل شود تا منافع قدرتهای خارجی حفظ شود! اگر بجای کودتا و عشق به ولایت مطلقه (مثل آقای خمینی)! به ایران و ایرانی عشق داشت با نفت که ملی شده بود بجای اینکه فقط مصرف وارد کردن اجناس و حراج کردن ثروت ملی شود، به ساختن ایرانی، آزاد و مستقل و رشد صنعت ملی و کشاورزی تبدیل میشد. برای برداشتن ولایت مطلقه شاه و جایگزین کردن آن با ولایت جمهور مردم بود که انقلاب تنها راه حل شد. این حرف که اگر امینی بیاید یا هویدا برود زبان فریب بود. امروز ولایت مطلقه با فقیه است، میدانیم که اصلاح این نظام تا زمانیکه ولایت مطلقه فقیه حاکم است و ولایت به جمهور مردم بر نگشته ممکن نیست. سلطنت طلبان علیه استبداد حاکم با اصلاح طلبی به حق موافق نیستند چون میدانند که این یک فریب است اما در مورد خودشان این زبان فریب را هنوز بکار میبرند! اگر شاه ولایت مطلقه نمی‌خواست کودتا علیه حکومت دکتر مصدق انجام نمی‌شد، بحرین جز ایران می‌ماند، و کشاورزی و صنعت ایران رشد کرده بود و اقتصاد ایران تولید محور می‌گشت و ایرانی، آزاد و مستقل میشد، امروز میتوانستیم کشوری قانون مدار، آزاد و مستقل داشته باشیم و

دستگاه استبداد دینی که آن زمان بقا خود را در دشمنی به دکتر مصدق و همکاری با کودتاچیان میدید

 نابود شده بود و احتیاج به انقلاب نبود. ما در کشوری آزاد و مستقل زندگی‌ می‌کردیم.

 دفاع از اصلاح طلبی چه در دوره شاه ، چه در این دوره یک فریب است، فقط به نظام استبدادی حاکم کمک میکند تا مدعی شود که میشد پس میشود!! با اصلاحطلبی مانع انقلاب شد و اینطور سعی‌ میکند جامعه را از حرکت بترساند.

 درود بر استقلال، آزادی و جمهوری ایران. شاد باشید. حمید