back to top
خانهدیدگاه هامصیب دوانی: تحلیل و تبیین اقتصاد سیاسی اسلامی و اقتصاد سیاسی نهادگرایی...

مصیب دوانی: تحلیل و تبیین اقتصاد سیاسی اسلامی و اقتصاد سیاسی نهادگرایی برای شکل دادن به اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی ایران

EghtessadEslamiقسمت اول: تحلیل یعنی آنچه واقعاً هست.

می‌گویند زکریای رازی به کار ساختن ماده کیمیا مبادرت کرد تا ماده‌ای بسازد که آهن و مس را به طلا تبدیل کند لکن بر اثر بخارات آن ماده شیمیایی بینایی‌اش را از دست داد و به نزد چشم‌پزشک رفت و مبلغ قابل توجهی به او پرداخت و او بینایی‌اش را بهبود بخشید و این جمله معروف را به او گفت که، زکریای رازی کاری که من کردم ساختن کیمیاست نه آن کار بیهوده‌ای که تو کردی و ثمری نداشت که هیچ بینایی تو را هم دچار مشکل کرد.

حال این سؤال اساسی و حیاتی در مورد هردو اقتصاددانان اسلامگر و نهادگرا هم مطرح است که با صرف هزینه، وقت و ارائه سیاست‌های اقتصادی دارند کیمیایی برای اقتصاد سیاسی ایران می‌سازند که بیهوده است و نه تنها کیمیایی نمی‌سازد بلکه مانند بخارات آن کیمیا بینایی را نیز از اقتصاد ایران میگیرد یعنی کشور ایران را که از سال 1327 با طرح اولین برنامه توسعه اقتصادی و خصوصاً بعد از سال 1342 با صنعتی شدن سعی کرده سوار قطار توسعه جهان شود و دانشمندان و اقتصاددانان و سیاستمداران ایرانی تلاش کرده‌اند نه تنها سوار این قطار توسعه شوند بلکه واگنی هم به این قطار توسعه بیافزایند و پرچم پرافتخار ایران را بر روی آن با هتزاز درآورند مانند آقای هاشم پسران که کاندیدای نوبل اقتصاد شد با دیگران و حداقل ایران را به ترکیه یا مالزی یا آفریقای جنوبی برسانند، رساندن به اروپا و آمریکا پیشکش سال 1384 بعد از انتخاب محمود احمدی‌نژاد میز گردی از 3 اقتصاددان با ارزش این کشور تشکیل شد که شامل آقایان ستاری‌فر- نجفی و غنی‌نژاد بود و نگرانی خود را از فراموش شدن توسعه با آمدن محمود احمدی‌نژاد که منبعث از متولیان اقتصاد اسلامی بود می‌دیدند و همین گونه نیز شد چنانچه آقای احمدی‌نژاد به طور رسمی در یکی از جلسات مجلس شورای اسلامی اعلام کرد سیاست دولت نهم و دهم برگشت به عصر امام خمینی و نفی سیاست‌های اقتصادی شانزده سال قبل کشور می‌باشد یعنی نفی دو سیاست توسعه در کشور یعنی نفی سیاست‌های تعدیل و سیاست‌های اصلاحات یعنی برگشت به اصل حکومت و لایی که در دهه‌ی 1360 نیز سیاست رایج و مسلط بر جامعه ایران بود و همانگونه نیز شد و در نتیجه در امر اقتصاد، رشد در ایران منفی شد و در امر سیاست هم رابطه ایران با جهان قطع شد و تحریم‌ها حاکم شد و آقای دکتر فرشاد مومنی اقتصاددان هم در یک سخنرانی در مؤسسه‌ی دین و اقتصاد راه اقتصاد ایران را بازگشت به اندیشه‌های امام خمینی دانسته و آقای رحیم‌پور از غدی هم در بیش خطبه نماز جمعه 21/6/93 با بیان فرازهایی از دستورات اقتصادی امام رضا (ع) راه اقتصاد ایران را اجرای آن دستورات در اقتصاد ایران دانستند که در قالب کتاب مکاسب شیخ انصاری بیان شد. حال دولت اعتدال درصدد است مجدداً سیاست‌های 16 ساله‌ی دهه‌ی 1370 و 4 ساله‌ی اول 1380 را با ملاحظات علمی جدید در جامعه حاکم کند ولی این دو جریان اقتصادی و سیاسی شدیداً به دنبال پایین کشیدن اقتصاد و سیاست‌ ایران از قطار توسعه و سوار کردن سیاست‌های اعتدال به درشکه‌ای که معلوم نیست به کجا ملت ایران را می‌برد و تار و پود آن متشکل از ایدئولوژی و رانت نظامی روحانیتی ایران است و هیچکدام سیاست ملموس و مشخصی ارائه نمی‌دهند و فقط رویکردی قابل بحث را ارائه میدهند ولاغیر. از جمله سخنان حجت‌الاسلام صدیقی در نماز جمعه 7/6/93 که از دولت اعتدال خواست تا بسیجی‌ها را به کار گیرد نه دیگران را که کارشناس هستند بنده این مطلب را کتباً به دکتر فرشاد مومنی رئیس مؤسسه‌ی پژوهشی دین و اقتصاد نیز عرض کردم که با مراجعه به اقتصاد فقهی امام خمینی مانند کسی هستید که پشت فرمان هستید ولی به عقب نگاه می‌کنید و خدا می‌داند چه زمانی اتومبیل اقتصاد ایران را به دیوار می‌کوبید یا به دره پرت می‌کنید و شفاهی به حجت‌الاسلام مصباحی مقدم نماینده مجلس شورای اسلامی در انجمن اقتصاددانان گفتم که راه‌حل اقتصاد اسلامی که شما یکی از سردمداران آن هستید چه راه‌حلی برای حل مشکلات اقتصادی ایران و توسعه ایران دارید که فرمودند چیزی نداریم و اظهار امیدواری کردیم دفعه دیگر که شما را دیدم با دست پر از اقتصاد اسلامی به انجمن اقتصاددانان بیایید که نیامدند نویسنده انگلیسی برناردشا و می‌گوید تنها خیاط من است که با اندازه‌های جدید من کار دارد و دیگران با اندازه‌های قدیم من کار دارند. هردوی این جریان اقتصاددانان مصادیق واقعی دخالت پیش فرض‌های اقتصاد و سیاست هشتاد درصد در علم اقتصاد و علم سیاست هستند یعنی اقتصاد آنگونه باید عمل کند که ما می‌خواهیم عمل کند نه آنگونه که قانون‌مندی‌ها و فرمول‌های اقتصادی عمل می‌کنند چنانچه این دخالت در هشت سال حکومت محمود احمدی‌نژاد تا شاید 100 درصد اعمال گردید و همه هم می‌گفتند کارها کارشناسی انجام نمی‌شود بلکه سیاسی و سرخود بر مبنای ایدئولوژی سیاسی انجام می‌شود که نتیجه بارز آن سیاست وضع فعلی اقتصاد با رشد منفی رانت‌ها و فسادها و بدهی به بانک‌ها و غیره می‌باشند نمی‌دانیم اگر مهندس میرحسین موسوی رئیس جمهور می‌شد به سیاست‌های دهه‌ی 1360 خود بازمی‌گشت یا مانند 16 سال دوره‌ای آقای هاشمی رفنسجانی و سید محمد خاتمی و دولت اعتدال فعلی در راه توسعه کشور قرار می‌گرفت. قرانن حاکی از این است که تلاش سپاه و روحانیت با رهبریت آقای سید علی خامنه‌ای رهبر کشور مبنی بر جا انداختن محمود احمدی‌نژاد به این خاطر بوده است که این آقای میرحسین موسوی سال 1388 دیگر میر حسین موسوی سال 1360 نیست و محمود حمدی‌نژاد مرد میدان دهه 1360 ایران است و او هم دقیقاً به همان نحو و همان سیاست را اعمال کرد که توام بود با انقلابی گری سیاسی و اقتصاد دولتی (البته در دهه 60 به علت جنگ با نبود فساد یا رانت یا بسیار کم همراه بود ولی در 8 سال دوران محمود احمدی‌نژاد با درصد بالای این دو پدیده که اکنون طبق اخبار روزنامه‌ها از جمله دنیای اقتصاد 4/6/93 و به خاطر این مفاسد و رانت‌ها 700 پرونده تخلف برای دولت محمود احمدی‌نژاد وجود دارد.) در حالیکه اقتصاد و سیاست دنیا دانش بنیان شده این دو جریان همانند کسی هستند که زیر ریزش باران، آبپاش دست گرفته‌اند و باغ را آبیاری می‌کنند. هر دو مانیفست ندارند بلکه در پراکندگی و سردرگمی سخنانی می‌گویند. گرچه از سخنان امامان باقر و صادق و رضا (ع) و یا سعدی و بیهقی و حافظ فرازهایی بتوانند به ساختن اقتصاد و سیاست ما کمک هم بکنند گرچه در ساختن نظام فرهنگی ما هنوز میوه‌ای از آن‌ها چیده نشده تا چه برسد به میوه‌های اقتصادی و سیاسی و ضمناً آنها برای ایران نیستند بلکه برای جهان هستند و اگر قرار باشد میوه‌ای فرهنگی- اقتصادی یا سیاسی چیده شود باید اضافه‌ای به قطار توسعه جهان باشد و باین لحاظ افتخاری برای جوامع اسلامی در دنیا ببار آورد نه به لحاظ آنها سر در گریبان خودمان کنیم و دور خودمان بگردیم.

 

قسمت دوم: تعلیل یا تبیین یعنی چرا این واقعیت‌ها هستند.

حال سوال اساسی و حیاتی دوم مطرح است که چه سازمان یا کسانی این جریانها را به وجود آورده‌اند که از تحلیل خارج و وارد تبیین این دو جریان اقتصادی اسلام‌گرا و نهاد‌گرا (راه رشد غیر سرمایه‌داری) می‌شویم یعنی چگونه این دو وارد صحنه اقتصاد و سیاست جهان و ایران به عنوان بازیکن در کنار بازیکنان حرفه‌ای و واقعی فوتبال جهان شدند و خواسته‌اند گُلی به ثمر برسانند.

همیشه در تاریخ بشر این موضوع مطرح بوده که قانون‌ها و جریانات در یک واقعه‌ای موثرند یا افراد و سازمانها و کسیکه این موضوع را به صورت علمی کشف کرد و بیان کرد و شاید بخاطر آن هم نوبل اقتصاد گرفت، آقای داگلاس نورث است که اهمیت این را بیان کرد و گفت «نهادها از طریق تاثیرگذاردن بر هزینه مبادله و تولید بر عملکرد اقتصادی اثر میگذارند یعنی سازمانها نیز از این قواعد تاثیر می‌پذیرند که مجریان یا عاملان قانون‌مندیهای اقتصادی یا سیاسی هستند یعنی مرامنامه احزاب روی عملکرد سازمان حزب اثر می‌گذارد.

برای روشن شدن بیشتر مانند قسمت اول مثال دیگری می‌زنم زمان جنگ جهانی دوم یک گالری نقاشی در پاریس بود که نقاشی‌های پیکاسو نیز به نمایش گذاشته شده بود که در آن پیکاسو احساس خود از جنایات جنگی ناریها را بیان می‌کرد. یک افسر نازی آمد داخل گالری و به پیکاسو گفت این تابلو کار شماست؟ او پاسخ داد که خیر کار شماست.

آیا واقعاً ایندو جریان کار نهادهاست یا سازمانها و افراد، اکنون در همین سخنان آقای علی خامنه‌ای رهبر انقلاب به دولت حسن روحانی به گونه‌ای سخن گفته شد که سازمان دارد روی نهاد اثر می‌گذارد یعنی نهاد جایگزینی برای روند حاکم فعلی بساز و پس آیا قواعد بازی فعلی مشکل دارد و یا سازمان حاکم بر قانون اساسی مشکل دارد. آیا متن ارائه شده از منافع ملی مشکل دارد که توسط حسن روحانی ارائه شده یا حسن روحانی که این متن از منافع ملی را ارائه داده مشکل‌ساز است. درهمین 5 ماه قبل بازپرس زندان اوین از من پرسید اوضاع فعلی کشور چگونه است پاسخ دادم سازماندهی خوبی شده و آواز خوبی به گوش می‌رسد اما نمیدانم همان متن یا نهاد قبلی دارد توسط حسن روحانی بهتر خوانده می‌شود یا سازمان جدید (آقای حسن روحانی) متن یا نهاد جدیدی را از منافع ملی تدوین کرده و میخواند و با این سخنان اخیر مقام رهبری به سیاست دولت مسجل شد که ایشان متن یا نهاد جدید از منافع ملی را نمی‌پسندند و به همان متن یا نهاد قبلی (دوران محمود احمدی‌نژاد) از منافع ملی ارجاع می‌دهند (همانند گروه اندک جبهه پایداری) یعنی به متنی که برگرفته از همان اقتصاد اسلامی است که پس از انقلاب اسلامی ایران به ما به عنوان روسای ادارات دارایی در اسفند 1357 ابلاغ شد که اجرایی شود و هم اکنون نیز بطور موازی با وزارتخانه‌ها و رییس جمهور تحت برنامه نقشه راه پیشرفت توسط ستادی یا ستادهایی با همین نام با هزینه گزاف در حال پیگیری است و فردی بنام حجت‌الاسلام علی کشوری در حال پیگیری آن است و همانند اقتصاد نهادگرایی که از جمله توسط موسسه پژوهشی دین و اقتصاد و تعدادی اساتید اقتصاد که منفرداً در حال پیگیری می‌باشند و بعضاً در صدا و سیما یا روزنامه‌ها این نقطه نظرات مطرح می‌شود.

هر دو جریان اقتصادی خارج از MAINSTREAM اقتصاد و سیاست دنیای مدرن و توسعه یافته می‌باشند که از زمان و دولت فردریش امپراطور پروس در سال 1750 میلادی با اندیشه و شروع عالمانی مانند ولتر- کندرسه و فرانکلین که بعدها رییس جمهور آمریکا شد به ساختن اقتصاد و سیاست جهان اقدام کرد و به توسعه رو آورد و علم اقتصاد و علم سیاست وارد گود اقتصاد و سیاست جهان شد و کشور ما ایران حدود 40 سال بعد با فکر قائم مقام فراهانی و بدست عباس میرزای قاجار سعی کرد سوار این قطار شود که پیاده‌اش کردند، بعد بدست امیرکبیر که باز پیاده‌اش کردند بعد محمد مصدق و بعد مهدی بازرگان (که با بهره‌گیری از قرآن و نهج‌البلاغه نیز همراه بود)، وارد گود یا زمین شدند. زیرا همانگونه که گفتم در این دو جریان اسلامی و نهادگرایی نیز قضایایی از اقتصاد و سیاست بیان شده که قابل بهره‌گیری می‌‌باشند همانند هر کار کارشناسی دیگر و بقول آیت‌الله محمود طالقانی قرآن مطالب را علمی بیان کرده اما علم ساختن جامعه را بیان نکرده.

اقتصاد اسلامی به عنوان سازنده اقتصاد در زمان خلفای اسلام از ابوبکر تا آخرین آنها معتصم عباسی و حتی خلفای عثمانی به عنوان اقتصاد، محلی از اعراب نداشت بلکه صرفاً یک تعدادی دستورات مالی مانند تقسیم ارث- وقف- پرداخت- زکات و خمس و صدقات و وقف وجود داشت که به عنوان امور حسبه هم در عالم تسنن و هم در عالم تشیع با مدیریت و تولی‌گری فقها در جوامع اسلامی و شیعه اجرا می‌شد و اکنون هم در عالم تشیع با مدیریت و تولی‌گری فقها در جوامع اسلامی و شیعه اجرا می‌شود. با این وجود اکنون آیات عظام مانند مکارم شیرازی و نوری همدانی حل مشکل معیشت اقتصادی مردم را از وزارتخانه‌ها مطالبه می‌کنند نه از فقه مالی زیرا حسبه نمی‌تواند مشکلات اقتصادی را حل کند و فقه و حکومت فقهی فقط یک تابلو یا کسب می‌باشند بدون فایده‌ای اندیشه اقتصاد اسلامی در دنیای اهل سنت با اندیشه‌های عبدالوهاب و درد نیای تشیع با اندیشه‌های ملا احمد نراقی وارد صحنه عمل شد.

عبدالوهاب و ملا احمد نراقی که هر دو خود را جانشین پیامبر (ص) برای اداره جامعه می‌دانستند باعث اجرایی شدن اقتصاد و سیاست اسلامی و به صحنه عمل آمدن آن شدند. که سلف اندیشه‌های عبدالوهاب این تیمیه و سلف اندیشه‌های ملا احمد نراقی، شیخ احمد احسایی است که رکن رابع را کشف و ارایه نمود و اکنون نوع اهل سنت با محوریت شاه عربستان سیاست و اقتصاد اسلامی در حال اجراست و در جمهوری اسلامی ایران با محوریت ولی فقیه سیاست و اقتصاد اسلامی در حال اجراست لکن هیچکدام تا کنون دست آوردی به جوامع خود ارئه نداده‌اند و اکنون دولت اسلامی با نام اصطلاحی داعش هم مدعی خلافت اسلامی است و نفی رباهم که مدعامی باشد عملاً با اقتصاد سالم در اقتصاد نئوکلاسیک جاری است که با بهره‌های 1 یا 2 درصد حاکم است نه در ایران اسلامی با 25% و برخورد این چند دولت اسلامی بهترین دلیل متشابه بودن همه آنها می‌باشد نه از محکمات بودن آنها.

قسمت سوم: نتایجی که ببار می‌آورند یا تفسیری که از آن حاصل می‌شود

ماهیت اقتصاد سیاسی نئوکلاسیک همان علم اقتصاد و یا علم سیاست است که در دانشگاه نیز تدریس شده و می‌شود و همان Mainstream اقتصاد سیاسی جهان است و اقتصاد جهان بر مبنای آن‌ها در حال مدیریت توسط سیاستمداران و اقتصاددانان می‌باشد و کشورهای توسعه یافته امروز اروپا و آمریکا از درون آن بیرون آمده است و در ایران قبل و بعد از انقلاب هم در حال اجرا بوده و هست لکن بعد از انقلاب و خصوصاً پس از اعتراضات انتخاباتی سال 1388 ایده اقتصاد اسلامی و سیاست اسلامی بجای علم اقتصاد و علم سیاست که از درون دانشگاه‌ها بیرون می‌آید مجدداً مطرح شد و مقام رهبری آقای علی خامنه‌ای در مهر 1389 علوم اجتماعی موجود را سم دانست و گفته شد علوم اجتماعی اسلامی باید پیاده شود.

این فرهنگ اسلامی هنوز هیچیک از 3 نظام اصلی را که سه پایه یک نظام را تشکیل می‌دهند ندارد یعنی نظام فرهنگی ندارد (برنامه دیروز امروز فردای شبکه 3 سیما روز 30/5/93 با مشارکت دو روحانی بزرگوار بنام آقایان سعدی و غلامی که به این امر اذعان کردند). نظامات اقتصادی ندارد و تنها به کتاب اقتصاد نای شهید صدر اتکا می‌شود که صرفاً مکتب اقتصادی را بیان کرد نه علم اقتصاد حتی نه نظریه اقتصادی اسلام را و نه نظام سیاسی که فقط به وجود ولی فقیه و شورای نگهبان اتکا می‌شود که فقط سازمان سیاسی هستند نه متن سیاسی در حالیکه طبق سخن و فتوای علامه محمدحسین نائینی در زمان مشروطه سیاست امری عمومی است و هیچ حکم شرعی برای سیاست وجود ندارد. فلذا سراغ نداریم مقام رهبری برای اجرای وظائفشان در اصل 110 قانون اساسی چه میزان از دانستنی فقه خود بهره می‌گیرند؟

راهبرد نهادگرایی (راه رشد غیر سرمایه‌داری) مایل است و تلاش می‌کنند از درون متون ایرانی مثل بوستان گلستان تاریخ بیهقی شاهنامه غزلیات حافظ راهبردی ایرانی برای اقتصاد سیاسی ایران بیابند و راه ایران را از دنیای غرب مجزا می‌دانند و حتی اگر هم دارویی را از Mainstreamغرب می‌گیرند آن را با بدن جامعه ایران تطبیق می‌دهند اگر جامعه ایران بیماری‌ای جنبی دارد که این دارو باعث تشدید آن می‌شود سعی می‌کند اول این بیماری جنبی را مرتفع کند که نمی‌داند داروی آن کجاست و سیاست مشخصی برای آن ندارد. بعد آن دارو را برای بیماری اصلی این بیمار در ایران تجویز می‌کند یعنی می‌گویم گرچه مثلاً داروی X برای درمان بیماری کبدی در تمام دنیا اختراع شده و همه بیماران کبدی این دارو را مصرف می‌کنند و بهبود می‌یابند لکن چون بیمار ایرانی مثلاً سرماخوردگی دارد و ممکن است این داروی کبدی روی آن تاثیر نداشته باشند تجویز نمی‌شود. (خود داگلاس نورث این بیماری محلی را وجود نظام‌های سیاسی اجتماعی با دسترسی محدود می‌داند) که نسخه‌ای برای رفع آن خودش ارائه نمی دهد. در حالیکه در هیچیک از دانشگاه‌های ایران و دنیا که اقتصاد کلان و اقتصاد توسعه تدریس می‌شود، برای هر کشور یک اقتصاد کلان یا اقتصاد توسعه تدریس نمی‌شود مثلاً الگوی اقتصاد توسعه یا کلان- آمریکا- برزیل- ایران- بروکیتا فاسو یا غیره. مضافاً اینکه سعدی و حافظ و مولانا برای ایران سخن نگفته‌اند بلکه برای جهان سخن گفته‌اند لذا اگر هم میوه‌ای فرهنگی- اقتصادی یا سیاسی بتوان از آنها چید برای دنیا بکار می‌آید که می‌توان با آنها واگنی به قطار توسعه جهان افزود نه اینکه با آنها ایران را از قطار توسعه جهان پیاده کرد و سوار درشکه‌اش کرد.

فلذا مملکت بحال خود رها می‌شود تا شاید فرجی شود شاه بیت سخنان نهاد گرایان این است که ابتدا زمینه را مساعد کنید خوب این سوال مطرح است که مگر در اقتصاد نئوکلاسیک برای طراحی و اجرای برنامه‌ای زمینه‌سازی صورت نمی‌گیرد، مگر در نئوکلاسیک قواعد بازی تیمی ندارند این تیم‌های فوتبال که نه با کار فردی (که نهادگرایان می‌گویند کار نئوکلاسیک‌هاست) بلکه با کار جمعی و تیمی بازی می‌کنند و برنده هم می‌شوند، نهادگرا هستند؟ قطعاً برای بروز توسعه حتماً 3 شرط باید رخ دهد. اول بنیادهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی باید تغییر کنند و بالتبع آن نهادها هم تغییر می‌کنند دوم این تغییر متناسب در همه زمینه‌ها رخ دهد نه اینکه فقط سر بزرگ شود و بدن کوچک بماند و سوم نه تنها یک زمینه مثلاً فقط سیاست یا اقتصاد انجام شود بلکه هماهنگ در 4 زمینه و اهداف اصلی ثروت- قدرت- منزلت و معرفت انجام شود.

سرانجام اینکه کیسه هر دو از علم توسعه تهی است و تا 80% آمیخته با بیش فرض‌های سیاسی توسعه است بجای علم اقتصاد و در تشخیص توسعه نیافتگی دچار اشتباه هستند.

از درون نهادگرایی برای توسعه ایران نسخه‌ای بیرون نمی‌آید گرچه در اقتصاد و سیاست نقطه نظراتی ارایه می‌دهند که بعضاً مفید هم هستند مانند رانت و فساد زدایی از اقتصاد کشور لکن کشور ایران را از قطار توسعه جهانی پیاده می‌کنند در حالیکه همین چند روز پیش حسن روحانی در مشهد (روز تولد امام رضا (ع))به نخبگان گفت شما راه حل علمی برای حل مسایل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بدهید.

هر دو جریان اقتصاد اسلامی و اقتصادی نهادگرایی که فی الواقع دو تا 70% بر مبنای برقراری دولت رفاه هستند قادر به اضافه کردن واگنی به قطار توسعه جهان را ندارند که هیچ بعضا، آن قطاری هم که طی 50 سال اخیر کشور ایران سوار قطار توسعه جهان شده او را از قطار پیاده می‌کنند و آنها را سوار درشکه‌ای می‌کنند که تار و پود آن و یا اسکلت آن از اندیشه‌های اقتصادی بنیان‌گذار انقلاب اسلامی ایران در سال 57 و یا همچنین از اندیشه‌های اقتصادی آقای مالینوفسکی اقتصاددان و رییس حزب کمونیست آمریکا در دهه 1970 است که بجای نسخه‌های صندوق بین‌الملل پول راه رشد غیر سرمایه‌داری را به جهان سوم توصیه کرد که پدر نهادگرایی نوین است تشکیل شده است و بطرف توسعه حرکت نمی‌کند بلکه بطرف دولت رفاه حرکت می‌کند که بهترین سمبل‌های آن اقتصاد دهه 1360 ایران (البته در شرایط جنگی چنین تصمیماتی اتخاذ شد گرچه روند نصفه نیمه‌ای از سازندگی هم داشت و گرفتار عوارض ملی کردن صنایع ناشی از انقلاب 57 بود) و اقتصاد سالهای 1384 تا 1392 ایران به رهبری محمود احمدی‌نژاد بود که 800 میلیارد دلار درآمد نفتی را صرف کارهای رفاهی مردم کرد مثل مسکن مهر- توزیع یارانه‌ها- توزیع پول بین متقاضیان شهرستانی و بخشی هم سوء استفاده یا بذل و بخش غیر قانونی مالی بودند و همانطور که خود آقای محمود احمدی‌نژاد در صحن علنی مجلس شورای اسلامی در اواخر سال 91 در پاسخ سئوال نمایندگان گفت سیاست این دولت مغایر و متضاد سیاست دو دهه ریاست جمهوری قبل یا 16 سال قبل است و با سیاست‌های عصر امام خمینی منطبق است یعنی ماهیت و اجزاء سیاستهای اقتصادی دهه 60 با دهه 80 کاملاً منطبق است با این تفاوت که دهه 60 ایران با جنگ مواجه بود و دهه 80 خیر گرچه محمود احمدی‌نژاد بنوعی برای دهه 80 هم جنگ را راه انداخت منتهی از نوع جنگ هسته‌ای غیر نظامی. نه جنگ فیزیکی نظامی دهه 60 و شاید از خدایش بود که جنگ هم درگیرد تا کاملاً سیاستهایش را توجیه کند لکن جنگ نشد و آخرین سخنرانیش در ماه رمضان سال قبل که در افطاری آقای سید علی خامنه‌ای رهبر معظم انجام شد گزارش از کارهایش داد که مورد تایید مقام رهبری نیز قرار گرفت.

در نهایت اینکه با این دو عصا راهی طی نمی‌شود و ما روی مدار صفر درجه حرکت می‌کنیم.

مثلاً سرانجام در بروز فاسنیسم و نازیسم- نیچه فیلسوف آلمانی مقصر بوده یا هیلتر و موسیلنی کدامیک بیشتر یعنی رفع اشکال را از کدامیک باید شروع کرد. هم آواز و هم آواز خوان دچار اشکال می‌باشند امید است این دو جریان در سخنان و اقداماتشان تجدید نظر کنند. (یا نحوه خواندن خود از متن را عوض کنند یا متن را اصلاح کنند) تاکورسویی برای توسعه مملکت پیدا شود و هزینه‌های مادی و انسانی کشور که در اختیار متن اقتصاد و سیاست اسلامی‌ است صرف بیراهه نشود و ما را از قافله توسعه دنیا عقب نگه ندارد و فرصت‌ها مانند زمان قاجار از دست نرود و جریان نهادگرایی هم گرچه امکاناتی ندارد فقط وقت را تلف نکند.

امیدوارم و خوشحال میشوم اقتصاددانان اسلامی و نهادگرا که فی‌الواقع دو رو‌ی یک سکه هستند و هر دو افقی حرکت می‌کنند ایرادات این مقاله را رفع کنند یا به آن عمل کنند زیرا:

چون غرض آمد هنر (علم) پوشیده شد      صد حجاب از دل به سوی دیده شد

در نتیجه بقول آندره مالروکه راجع به کشورهای خاورمیانه بیان کرد هر دو این نهادگرایی و اسلامگرایی اقتصادی که به دنبال ساختن الگوهای جدید اقتصادی هستند مانند آدم پیری هستند که سوار الاغی شده‌اند و خوابشان رفته و آن الاغ در بیابان به راه خود می‌رود بدون اینکه بداند به کجا دارد می‌رود.

به بیان دیگر این دو جریان کشور را به دو سو می‌کشند و سوار قطار توسعه نمی‌شود.

 

با احترام- مصیب دوانی

کارشناس اقتصادی و فعال سیاسی

22/6/93

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید